- 386
- 1000
- 1000
- 1000
اربعین و همراهی با اهل بیت علیهمالسلام، 2
سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین حامد کاشانی با موضوع «اربعین و همراهی با اهل بیت علیهمالسلام» جلسه دوم: دنیا محل ابتلاست، سال 1403
عزیزان! خداوند رَبّ است، ربوبیتِ خدا هم ذاتیِ اوست، یعنی نمیتوانیم به خدا بگوییم رَبّ نباش. این خدا اگر خداست، اگر الله است، رَبّ هم هست، قابلِ استعفاء نیست، و چون رَبّ است میخواهد ما را رشد بدهد.
همانطور که نمیشود به مادری گفت که شما چند روز مهربان نباش؛ مادر اگر مادر است، مهربان هم هست.
یک نفر بود که بعضیها خیال میکردند مادر مؤمنین است، اما او بود که همهی دستورات تیراندازی را در جمل صادر کرد! بقیه فهمیدند که او مهربانی ندارد. مادر اگر مادر باشد، حتماً دلسوز هم هست. مادر اگر مادر باشد، حتماً مهربان هم هست.
حضرت حق که رَبّ است، اقتضای ربوبیتِ حضرت حق این است که ما را پرورش بدهد. چطور ما را پرورش میدهد؟ ما را با ابتلاء پرورش میدهد.
ابتلاء یعنی طوری ما را در جریانی قرار میدهد که باطنِ ما معلوم میشود. باطنِ ما روشن میشود.
«وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِیمَ رَبُّهُ بِکَلِمَاتٍ»، ابتلاء مانند دوستی است که با او به سفر میروید، بعد از مدّتی، باطنِ آن دوست برای شما روشن میشود.
خدای متعال در این عالم رَبّ است، هر کاری کنید از این کار کوتاه نمیآید. این رَبّ الأرباب چطور ما را پرورش میدهد؟ با ابتلاء. یک نفر را با ثروت، یک نفر را با فقر، یک نفر را با سفر، یک نفر را با اقامت، یک نفر را با یتیمی، یک نفر را با سختی، یک نفر را با قدرت، یک نفر را با ضعف.
قرآن کریم در سوره مبارکه فتح میفرماید: عدّهای را به نعمت و دارایی مبتلا میکند، عدّهای را به فقر مبتلا میکند. نه به آن کسی که دارایی میدهد میخواهد گرامی بدارد، نه به آن کسی که فقر میدهد میخواهد اهانت کند. نه به او اکرام اضافی دارد و نه به این اهانتِ اضافی. هر کسی در این مسیرِ ابتلا رشد میکند.
اگر ما بدانیم در این عالم راهی بجز ابتلا نیست… مثلاً وقتی میخواهند آمپول بزنند میگویند خودتان را محکم نگیرید، چون درد شما زیاد میشود. اگر شما خودتان را در برابر ابتلائات اذیت کنید و با خدا دعوا و قهر کنید، ابتلا که هست، فقط به شما سخت میگذرد. اگر باور کنید آن کسی که شما را مبتلا کرده است، ارحم الرّاحمین است، عقدهای نیست که بخواهد حال ما را بگیرد. مانند آن مربّی است که احتمال دارد یک نفر از همهی جمع در المپیک مدال طلا بگیرد، یک سال در اردو با او بسختی کار میکند. وقتی همه استراحت میکنند، دوباره به او تمرین میدهد. اگر کسی گیج باشد میگوید چقدر به او سخت میگیرد، آن کسی که حواس جمع دارد میگوید این مربی از وقت استراحت خود هم برای این یک نفر میزند.
مسیر ابتلا، مسیرِ رحمتِ خداست. اگر کسی این را بداند، در میان ابتلا، بجای اینکه حال او گرفته شود و با خدا دعوا کند و قهر کند، شرمندهی محبّت خدا میشود.
آن کسی که مربّی به او توجّه خاص دارد و تمرینات اضافه به او میدهد، خسته میشود، ولی میفهمد مربی بین همه بیشتر به من تمرین میدهد.
در ابتدای کار جملهای از یک شاعر مجتهد میگویم که در مورد امیرالمؤمنین صلوات الله علیه گفته است و کار را برای بقیه بسته است. میگوید: خدا هرچه داشت به علی داد، به همان اندازه هم که به او داد، او را مبتلا کرد.
عزیزان! خداوند رَبّ است، ربوبیتِ خدا هم ذاتیِ اوست، یعنی نمیتوانیم به خدا بگوییم رَبّ نباش. این خدا اگر خداست، اگر الله است، رَبّ هم هست، قابلِ استعفاء نیست، و چون رَبّ است میخواهد ما را رشد بدهد.
همانطور که نمیشود به مادری گفت که شما چند روز مهربان نباش؛ مادر اگر مادر است، مهربان هم هست.
یک نفر بود که بعضیها خیال میکردند مادر مؤمنین است، اما او بود که همهی دستورات تیراندازی را در جمل صادر کرد! بقیه فهمیدند که او مهربانی ندارد. مادر اگر مادر باشد، حتماً دلسوز هم هست. مادر اگر مادر باشد، حتماً مهربان هم هست.
حضرت حق که رَبّ است، اقتضای ربوبیتِ حضرت حق این است که ما را پرورش بدهد. چطور ما را پرورش میدهد؟ ما را با ابتلاء پرورش میدهد.
ابتلاء یعنی طوری ما را در جریانی قرار میدهد که باطنِ ما معلوم میشود. باطنِ ما روشن میشود.
«وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِیمَ رَبُّهُ بِکَلِمَاتٍ»، ابتلاء مانند دوستی است که با او به سفر میروید، بعد از مدّتی، باطنِ آن دوست برای شما روشن میشود.
خدای متعال در این عالم رَبّ است، هر کاری کنید از این کار کوتاه نمیآید. این رَبّ الأرباب چطور ما را پرورش میدهد؟ با ابتلاء. یک نفر را با ثروت، یک نفر را با فقر، یک نفر را با سفر، یک نفر را با اقامت، یک نفر را با یتیمی، یک نفر را با سختی، یک نفر را با قدرت، یک نفر را با ضعف.
قرآن کریم در سوره مبارکه فتح میفرماید: عدّهای را به نعمت و دارایی مبتلا میکند، عدّهای را به فقر مبتلا میکند. نه به آن کسی که دارایی میدهد میخواهد گرامی بدارد، نه به آن کسی که فقر میدهد میخواهد اهانت کند. نه به او اکرام اضافی دارد و نه به این اهانتِ اضافی. هر کسی در این مسیرِ ابتلا رشد میکند.
اگر ما بدانیم در این عالم راهی بجز ابتلا نیست… مثلاً وقتی میخواهند آمپول بزنند میگویند خودتان را محکم نگیرید، چون درد شما زیاد میشود. اگر شما خودتان را در برابر ابتلائات اذیت کنید و با خدا دعوا و قهر کنید، ابتلا که هست، فقط به شما سخت میگذرد. اگر باور کنید آن کسی که شما را مبتلا کرده است، ارحم الرّاحمین است، عقدهای نیست که بخواهد حال ما را بگیرد. مانند آن مربّی است که احتمال دارد یک نفر از همهی جمع در المپیک مدال طلا بگیرد، یک سال در اردو با او بسختی کار میکند. وقتی همه استراحت میکنند، دوباره به او تمرین میدهد. اگر کسی گیج باشد میگوید چقدر به او سخت میگیرد، آن کسی که حواس جمع دارد میگوید این مربی از وقت استراحت خود هم برای این یک نفر میزند.
مسیر ابتلا، مسیرِ رحمتِ خداست. اگر کسی این را بداند، در میان ابتلا، بجای اینکه حال او گرفته شود و با خدا دعوا کند و قهر کند، شرمندهی محبّت خدا میشود.
آن کسی که مربّی به او توجّه خاص دارد و تمرینات اضافه به او میدهد، خسته میشود، ولی میفهمد مربی بین همه بیشتر به من تمرین میدهد.
در ابتدای کار جملهای از یک شاعر مجتهد میگویم که در مورد امیرالمؤمنین صلوات الله علیه گفته است و کار را برای بقیه بسته است. میگوید: خدا هرچه داشت به علی داد، به همان اندازه هم که به او داد، او را مبتلا کرد.
تاکنون نظری ثبت نشده است