- 236
- 1000
- 1000
- 1000
دینداری در بحران؛ ما و قرآن کریم، 9
سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین حامد کاشانی با موضوع «دینداری در بحران؛ ما و قرآن کریم» جلسه نهم: تجلی ربّ در زندگی، سال 1404
به اینجا رسیدیم که اگر ما به رَبّ توجّه کنیم، به شکل عادی عبادت و انفاق میآید. بعد عرض کردیم چون میدانیم ابتلا کننده و منعم اوست، توبه و بخشش و شکر و اغوا و هدایت با اوست… این برای آن است که همانطور که یک بچه ای در همه چیز خود با مادر کار دارد، اگر به زمین بخورد گریه میکند و مادر را صدا میزند، مسلماً مادر او را به زمین نزده است ولی طفل با مادر خود کار دارد، هنگام گرسنگی و تشنگی و ترس و… با مادر کار دارد، و مادر برای طفل به اندازه ی یک ارزن رَبّ است، عظمت والدین نسبت به ارزن نیست، به نسبت ربوبیت ارزن است، وگرنه به نسبت ما، اگر ما تا قیامت هم تلاش کنیم از عهده ی شکر آنها برنمیآییم. جلسه ی گذشته نمونه هایی را عرض کردیم.
حال بعنوان مثال میخواهم زندگی حضرت موسی علی نبیّنا و آله و علیه السلام را عرض کنم تا ببینید هر اتفاقی برای ایشان رخ میدهد «رَبّ» را صدا میزند.
این آدرس خیلی مهمّی است، گاهی ما میگوییم نمیدانم از کجا ضربه خورده ام، یا از کجا رسیده است؟ چه کسی مرا مجازات کرده است؟ رَبّ! چه کسی به من نعمت داده است؟ رَبّ!
لذا مؤمن دائماً رَبّ را صدا میکند.
ان شاء الله خدای متعال ما را آنقدر متمرکز و معتمد و موقن و مؤمن به رَبّ قرار بدهد که همه ی این جمع ما رَبّانی شوند.
ماجرای حضرت موسی ماجرای خیلی زیبایی است، آن قسمتی که شاید کمتر به آن توجّه شده است و به بحث رَبّ کار دارد را عرض میکنم، وگرنه ماجرای حضرت موسی علی نبیّنا و آله و علیه السلام خیلی مفصل است.
ربوبیت حضرت حق در ولادت حضرت موسی و بزرگ شدن ایشان در خانه ی فرعون خیلی روشن است، به مادر او وحی کرده است، مادر او بچه را داخل صندوق گذاشت و به دریا انداخت، خدای متعال فرعون را زمین زده است، فرعون «أَلْقَیْتُ عَلَیْکَ مَحَبَّةً مِنِّی»،
به اینجا رسیدیم که اگر ما به رَبّ توجّه کنیم، به شکل عادی عبادت و انفاق میآید. بعد عرض کردیم چون میدانیم ابتلا کننده و منعم اوست، توبه و بخشش و شکر و اغوا و هدایت با اوست… این برای آن است که همانطور که یک بچه ای در همه چیز خود با مادر کار دارد، اگر به زمین بخورد گریه میکند و مادر را صدا میزند، مسلماً مادر او را به زمین نزده است ولی طفل با مادر خود کار دارد، هنگام گرسنگی و تشنگی و ترس و… با مادر کار دارد، و مادر برای طفل به اندازه ی یک ارزن رَبّ است، عظمت والدین نسبت به ارزن نیست، به نسبت ربوبیت ارزن است، وگرنه به نسبت ما، اگر ما تا قیامت هم تلاش کنیم از عهده ی شکر آنها برنمیآییم. جلسه ی گذشته نمونه هایی را عرض کردیم.
حال بعنوان مثال میخواهم زندگی حضرت موسی علی نبیّنا و آله و علیه السلام را عرض کنم تا ببینید هر اتفاقی برای ایشان رخ میدهد «رَبّ» را صدا میزند.
این آدرس خیلی مهمّی است، گاهی ما میگوییم نمیدانم از کجا ضربه خورده ام، یا از کجا رسیده است؟ چه کسی مرا مجازات کرده است؟ رَبّ! چه کسی به من نعمت داده است؟ رَبّ!
لذا مؤمن دائماً رَبّ را صدا میکند.
ان شاء الله خدای متعال ما را آنقدر متمرکز و معتمد و موقن و مؤمن به رَبّ قرار بدهد که همه ی این جمع ما رَبّانی شوند.
ماجرای حضرت موسی ماجرای خیلی زیبایی است، آن قسمتی که شاید کمتر به آن توجّه شده است و به بحث رَبّ کار دارد را عرض میکنم، وگرنه ماجرای حضرت موسی علی نبیّنا و آله و علیه السلام خیلی مفصل است.
ربوبیت حضرت حق در ولادت حضرت موسی و بزرگ شدن ایشان در خانه ی فرعون خیلی روشن است، به مادر او وحی کرده است، مادر او بچه را داخل صندوق گذاشت و به دریا انداخت، خدای متعال فرعون را زمین زده است، فرعون «أَلْقَیْتُ عَلَیْکَ مَحَبَّةً مِنِّی»،
تاکنون نظری ثبت نشده است