display result search
منو
تفسیر آیات 16 و 17 سوره آل‌عمران _ بخش اول

تفسیر آیات 16 و 17 سوره آل‌عمران _ بخش اول

  • 1 تعداد قطعات
  • 38 دقیقه مدت قطعه
  • 4 دریافت شده
درس آیت الله عبدالله جوادی آملی با موضوع "تفسیر آیات 16 و 17 سوره آل‌عمران _ بخش اول"

رسول خدا و استغفار، دو امان الهی در زمین
شب و نزول برکات و راز حرمت آن
وصول به مقام محمود در پرتو نماز شب

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
الَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنَا إِنَّنَا آمَنَّا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ﴿16﴾ الصَّابِرِینَ وَالصَّادِقِینَ وَالْقَانِتِینَ وَالْمُنفِقِینَ وَالْمُسْتَغْفِرِینَ بِالاَسْحَارِ﴿17﴾

خلاصه مباحث گذشته
همان‌طوری که اوصاف تبهکاران را یاد فرمود و کیفرشان به عنوان شکست دنیا و عذاب آخرت را مطرح فرمود، اوصاف مؤمنین و ثوابی که به انتظار آنهاست در این دو کریمه یاد شده است.
قبلاً فرمود: ﴿لِلَّذِینَ اتَّقَوْا عِندَ رَبِّهِمْ جَنَّاتٌ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا وَأَزْوَاجٌ مُطَهَّرَةٌ رِضْوَانٌ مِنَ اللّهِ﴾ اما الان به عنوان تفصیل بعد از اجمال، اوصاف متّقیان را در این دو کریمه ذکر می‌کند بعد پاداشی هم که به متّقیان داده می‌شود به عنوان ﴿رِضْوَانٌ مِنَ اللّهِ﴾ در آیه بعد یادآور می‌شود. آن پاداش به عنوان ﴿جَنَّاتٌ تَجْرِی﴾ یا ﴿أَزْوَاجٌ مُطَهَّرَةٌ﴾ آنها بحثش قبلاً گذشت. ﴿رِضْوَانٌ مِنَ اللّهِ﴾ مانده است که باید تبیین بشود که رضوان خدا در دنیا آیا ظهوری دارد یا ندارد.

راز آمدن ﴿آمَنَّا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ﴾ در آیهٴ شانزدهم
در این کریمه فرمود: ﴿الَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنَا إِنَّنَا آمَنَّا﴾ چون یکی از اوصاف اینها صدق است، وقتی که می‌گویند ﴿إِنَّنَا آمَنَّا﴾ درست می‌گویند یعنی واقعاً مؤمن‌اند. اگر ایمانشان واقعی نمی‌بود، هرگز نمی‌گفتند ﴿إِنَّنَا آمَنَّا﴾ چون فرض در این است که اینها صادق‌اند. پس وقتی که می‌گویند ﴿اننا آمَنَّا﴾ یعنی واقعاً مؤمن‌اند، وقتی هم که می‌گویند ﴿فَاغْفِرْ لَنَا﴾ واقعاً طلب مغفرت می‌کنند، وقتی هم که عرض می‌کنند ﴿قِنَا عَذَابَ النَّارِ﴾ واقعاً پرهیز و وقایت از عذاب الهی را مسئلت می‌کنند و مانند آن.

علت ذکر اوصاف با ‌«‌واو»
قبل از شروع در اوصاف دیگر مسئله استغفار مطرح شد، بعد هم مسئله صبر و صِدق و قنوت و انفاق آن‌گاه باز استغفار مطرح شد. از اینکه این اوصاف با «واو» ذکر شد یا ناظر به گروههای گوناگون است که بعضیها در صبر خیلی راسخ‌اند، بعضی در صِدق خیلی راسخ‌اند، بعضی در قنوت خیلی راسخ‌اند، بعضی در انفاق خیلی راسخ‌اند، بعضی در استغفار خیلی راسخ‌اند که ناظر به اصناف پنج‌گانه باشد یا ناظر به استقلال هر کدام از این اوصاف خمسه برای استحقاق بهشت رفتن باشد که به هر حال این «واو» نقشی دارد.

سرّ همانند بودن اوصاف آیهٴ هفدهم ‌«‌آل‌عمران» با آیهٴ 35 ‌«‌احزاب»
مطلب بعدی آن است که بعضی از اوصافی که در سورهٴ مبارکهٴ «احزاب» آمده اینجا هم ذکر شده است؛ منتها نه با ترتیبی که در اینجاست. در سورهٴ «احزاب» آیه 35 این است که ﴿إِنَّ الْمُسْلِمِینَ وَالْمُسْلِمَاتِ وَالْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَالْقَانِتِینَ وَالْقَانِتَاتِ وَالصَّادِقِینَ وَالصَّادِقَاتِ وَالصَّابِرِینَ وَالصَّابِرَاتِ وَالْخَاشِعِینَ وَالْخَاشِعَاتِ وَالْمُتَصَدِّقِینَ وَالْمُتَصَدِّقَاتِ وَالصَّائِمِینَ وَالصَّائِمَاتِ وَالْحَافِظِینَ فُرُوجَهُمْ وَالْحَافِظَاتِ وَالذَّاکِرِینَ اللَّهَ کَثِیراً وَالذَّاکِرَاتِ أَعَدَّ اللَّهُ لَهُم مَّغْفِرَةً وَأَجْراً عَظِیماً﴾ آنجا ذکر این «واو» یا ناظر به استقلال هر کدام از این اوصاف است یا ناظر به اصناف گوناگون است به هر حال همان‌طوری که در بعضی از آیات خصوص اسلام یا خصوص ایمان یا خصوص صِدق ذکر می‌شود و در کنارش وعده الهی است، گاهی این اوصاف هم در کنار هم ذکر می‌شود و وعده الهی به عنوان پیامد صالح، نصیب اینها خواهد شد، گاهی جدا، جدا ذکر می‌شود، گاهی در کنار هم؛ منتها با «واو» ذکر می‌شود. گاهی ترتیب ملحوظ نیست برای آنکه ناظر به اصناف است، چون ناظر به اصناف است تقدیم و تأخیر نقشی ندارد، لذا گاهی صابرین قبل از صادقین ذکر می‌شود، نظیر آیه محل بحث سورهٴ «آل‌عمران»، گاهی صادقین قبل از صابرین ذکر می‌شود، نظیر آیه 35 سورهٴ «احزاب» اگر ناظر به اصناف باشد ترتیبی بین آنها نیست ولی در خصوص این آیه محل بحث بعضی ترتیب را ذکر کردند؛ گفتند می‌شود در خصوص این آیه مسئلهٴ ترتیب را استنتاج کرد؛ انسان اول به مقام صبر می‌رسد، وقتی صبر کرد یعنی صابر بود «علی الطاعة» و «عند المصیبة» و «عن المعصیة» در هنگام گفتن و گفتار و نوشتن و امثال ذلک صادق است یعنی از کذب خود را می‌رهاند صبر بر صدق دارد که این صدق عبادت است و صبر از کذب، دارد که کذب، معصیت است از این جهت صبر قبل از صدق ذکر شده است و اگر کسی صابر و صادق بود به خضوع راه پیدا می‌کند، می‌شود قانت و اگر اهل خضوع بود دستورات الهی را رعایت می‌کند دیگر حبّ مال ندارد، آنچه را که دارد از راه حلال فراهم می‌کند و آنچه را که از راه حلال فراهم کرد در راه خدا انفاق می‌کند. آن‌گاه که کار روزانه او به صبر و صدق و قنوت و انفاق گذشت، شب در کمال فراقت به استغفار سحر موفق می‌شود، بعضیها ترتیب این آیه را با این وضع ذکر کردند. عمده، مسئلهٴ استغفار است که استغفار چیست و چه اثری دارد و ثانیاً چرا در سحر استغفار بکنند؟

علت مراتب نبودن تقوا
پرسش:...
پاسخ: معمولاً تقوا را جزء مراتب نمی‌شمارند از نازل‌ترین درجه ایمان تا عالی‌ترین درجه ایمان، تقوا در کنار او هست. تقوا همراه خود ایمان به درجات گوناگون تقسیم می‌شود مقامی به نام تقوا نیست؛ اما وقتی منازل را می‌شمارند منزل صبر، منزل صدق، منزل انفاق، منزل استغفار و توکل، رضا، تسلیم اینها جزء منازل است که سالک الی الله در این منازل سفر می‌کند؛ اما تقوا منزلی باشد در بین این منازل که سالک به مقام تقوا برسد معمولاً این‌‌چنین ذکر نمی‌کنند. تقوا گلابی است که در برگ گل مفروش است در همه مراحل هست؛ اما بر خلاف مقام رضا، مقام توکل، مقام تسلیم، مقام صبر که اینها مقاماتی است یکی پس از دیگری.

رسول خدا و استغفار، دو امان الهی در زمین
اصل استغفار را ذات اقدس الهی وسیله امان از عذاب معرفی کرد فرمود دو چیز است که جلوی عذاب را می‌گیرد به عنوان منفصلهٴ مانعةالخلو که اجتماع را شاید. در سورهٴ «انفال» آیه 33 این است که ﴿وَمَا کَانَ اللّهُ لِیُعَذِّبَهُمْ وَأَنْتَ فِیهِمْ وَمَا کَانَ اللّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَهُمْ یَسْتَغْفِرُونَ﴾ دو چیز است که امان الهی است یکی وجود مبارک رسول الله(صلّی الله علیه و آله و سلّم) مادامی که حضرت در بین امت بود عذابهایی که بر امم انبیای سلف نازل می‌شد بر امت مرحومه نازل نمی‌شد و دوم استغفار مردم است؛ مردم مادامی که استغفار می‌کنند از عذاب عمومی در امان‌اند و این مربوط به امت است، نه مربوط به شخص. ممکن است در بین امت، گروهی باشد که اهل استغفارند، ولی استغفار اشخاص نمی‌تواند عذاب عمومی را برطرف کند. گاهی البته ذات اقدس الهی به برکت مستغفرین در اسحار عذاب را از امتی برمی‌دارد ولی بالأخره آن امت در امان نیست، امتی را خدا امان می‌دهد که خود آن امت و جامعه اهل استغفار باشند که نوع مردمشان اهل استغفار باشند ﴿وَمَا کَانَ اللّهُ لِیُعَذِّبَهُمْ وَأَنْتَ فِیهِمْ وَمَا کَانَ اللّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَهُمْ یَسْتَغْفِرُونَ﴾ این ﴿وَمَا کَانَ اللّهُ﴾ که تکرار شده است نشانه بیان سنّت الهی است. سنّت خدا بر این است که به قوم مستغفِر عذاب نمی‌کند. در نهج‌البلاغه هم ملاحظه فرمودید که حضرت امیر(سلام الله علیه) دارد که از طرف خدای سبحان برای شما دو امان بود در زمین: یکی وجود مبارک رسول الله(صلّی الله علیه و آله و سلّم) و دیگری استغفار. اولی رخت بربست و دیگری را از دست ندهید وگرنه عذاب الهی دامنگیرتان خواهد شد .
این نقش اصل استغفار است که نه تنها برای رفع عذاب آخرت. عامل مؤثری است، برای نیامدن عذاب دنیایی هم سهم مؤثری دارد و سایر آیات هم برای مستغفرین مقامی قائل است.

شب و نزول برکات و راز حرمت آن
اما سخن از استغفار در سحر مطرح است اولاً قرآن کریم برای لیل یک حرمت خاصّی قائل است و در بین اجزای لیل برای سحر یک احترام مخصوصی قائل است؛ اما برای اصل لیل، نوع برکتهای معنوی را در شب نازل کرده است اگر نزول قرآن است که ﴿إِنَّا انزَلْنَاهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ﴾ است و اگر معراج رسول اکرم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) است که ﴿سُبْحَانَ الَّذِی أَسْرَی بِعَبْدِهِ لَیْلاً مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَی الْمَسْجِدِ الأَقْصَی﴾ است و اگر میعاد چهل شبانه‌روزی موسای کلیم(سلام الله علیه) است، به جای اینکه بفرماید ما موسی را چهل شبانه‌روز یا چهل روز به حضور پذیرفتیم، می‌فرماید ما چهل شب او را به حضور پذیرفتیم: ﴿وَوَاعَدْنَا مُوسَی ثَلاَثِینَ لَیْلَةً وَأَتْمَمْنَاهَا بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِیقَاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِینَ لَیْلَةً﴾ یعنی «اربعین لیله بأیامها». معمولاً کارها را به روز نسبت می‌دهند و منظور از روز، شبانه‌روز است مثل صلات یومیه مگر آنجا که قرینه باشد؛ اما کار را به شب نسبت بدهند و منظور شبانه‌روز باشد در خصوص ﴿وَأَتْمَمْنَاهَا بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِیقَاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِینَ لَیْلَةً﴾ است یعنی «اربعین لیلة بأیامها».
سرّ اینکه از آن اربعین به شب یاد شده است، برای اینکه نوع برکات در شب بیش از روز است و سرّش هم در سورهٴ مبارکهٴ «مزمل» و مانند آن بیان شده است که فرمود: ﴿یَا أَیُّهَا الْمُزَّمِّلُ ٭ قُمِ اللَّیْلَ إِلَّا قَلِیلاً ٭ نِصْفَهُ أَوِ انقُصْ مِنْهُ قَلِیلاً ٭ أَوْ زِدْ عَلَیْهِ وَرَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِیلاً ٭ إِنَّا سَنُلْقِی عَلَیْکَ قَوْلاً ثَقِیلاً ٭ إِنَّ نَاشِئَةَ اللَّیْلِ هِیَ أَشَدُّ وَطْأً وَأَقْوَمُ قِیلاً﴾ شب برای خود نشئه‌ای دارد، ناشئه‌ای دارد. نفس، در شب که از خواب برمی‌خیزد از مضجعش برمی‌خیزد یک نشئه خاص دارد ﴿إِنَّ نَاشِئَةَ اللَّیْلِ هِیَ أَشَدُّ وَطْأً وَأَقْوَمُ قِیلاً﴾. در روز، زبان تقریباً منافق است، برای اینکه قلب به سراغ چیز دیگر می‌اندیشد و زبان سرگرم ذکر است ولی شب، زبان منافق نیست، مواطئ است، موافق است بین زبان و دل تواطؤ است، توافق هست؛ آنچه را که دل می‌خواهد زبان جاری می‌کند، آنچه را که زبان می‌گوید، دل حضور دارد ﴿إِنَّ نَاشِئَةَ اللَّیْلِ هِیَ أَشَدُّ وَطْأً﴾ تواطئاً، مواطأةً، موافقةً و امثال ذلک. روز این‌‌چنین نیست؛ انسان قلبش متوجه چیزی است و زبانش به ذکر می‌پردازد، لذا در بیانات حضرت امیر(سلام الله علیه) این است که «اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی مَاتَقَرَّبْتُ بِهِ إِلَیْکَ بِلِسَانِی، ثُمَّ خَالَفَهُ قَلْبی» خدایا! آن دعاها و آن طلب مغفرتهایی که با زبان از تو خواستم ولی قلب من مخالف زبان بود آنها را بیامرز که گاهی انسان از استغفار خود استغفار می‌کند، از نماز استغفار می‌کند، از دعا استغفار می‌کند، برای اینکه به نماز ایستاده است و به خدای سبحان عرض کرد ﴿إِیِّاکَ نَعْبُدُ وَإِیَّاکَ نَسْتَعِینُ﴾ و قلبش متوجه چیز دیگر بود. اینکه مرحوم سبزواری در آن بحث اخلاق آخر منظومه دارد که «یکذب مستعین حق اذ قری» همین است یعنی کسی که می‌گوید ﴿إِیِّاکَ نَعْبُدُ وَإِیَّاکَ نَسْتَعِینُ﴾ حادثه‌ای پیش آمد قلبش متوجه جای دیگر است این در ﴿إِیَّاکَ نَسْتَعِینُ﴾ گفتن کاذب است «یکذب مستعین حق اذ قری» و اگر حادثه‌ای پیش بیاید «غیراً یری» .
بنابراین آن بزرگان از عبادتشان استغفار می‌کنند «اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی مَاتَقَرَّبْتُ بِهِ إِلَیْکَ بِلِسَانِی، ثُمَّ خَالَفَهُ قَلْبی» اما در شب نوعاً این‌طور نیست؛ اما شب کسی که حسابش را سورهٴ «ذاریات» و غیر ذاریات مشخص کردند آن هم شرایطی دارد، لذا فرمود: ﴿إِنَّ نَاشِئَةَ اللَّیْلِ هِیَ أَشَدُّ وَطْأً وَأَقْوَمُ قِیلاً﴾ ، «القیل هو القول» یعنی قولت، قویم‌تر است و قلبت، موافق‌تر است. آن‌گاه زمینه فراهم می‌شود برای اینکه ما قول ثقیل را که وحی است بر تو القا بکنیم و تو درک بکنی بنابراین شب اگر فضیلتی دارد، سرّش هم در همین سورهٴ «مزمل» مشخص شد که ﴿إِنَّ نَاشِئَةَ اللَّیْلِ هِیَ أَشَدُّ وَطْأً وَأَقْوَمُ قِیلاً ٭ إِنَّ لَکَ فِی النَّهَارِ سَبْحاً طَوِیلاً﴾ ، «سَبح» یعنی تلاش و کوشش، ماهیها در دریا سابح‌اند. انسان حیوان ناطق است، ماهی حیوان سابح. «سَبح» یعنی شنا این سَبح طویل این تلاش و کوشش روز نمی‌گذارد قلبت موافق زبانت باشد تو در روز سَبح و تلاش و جریان طولانی داری، اما در شب آرامی ﴿إِنَّ لَکَ فِی النَّهَارِ سَبْحاً طَوِیلاً﴾ لذا ناشئه لیل ﴿أَشَدُّ وَطْأً وَأَقْوَمُ قِیلاً﴾ است. از این جهت شب برکاتی دارد که در روز نیست.

خواب و اهمیت آن در اسلام
همین تعلیل، نشان می‌دهد که منظور اول شب نیست [و] منظور وسط شب نیست، برای اینکه اول شب انسان رنج سفر روز را به همراه دارد و در وسط شب به دام خواب افتاده است که آن رنج روز را برطرف کند، لذا وقت شرّ است ﴿مِن شَرِّ غَاسِقٍ إِذَا وَقَبَ﴾ پس اول شب نیست، وسط شب نیست، آخر شب، بهترین فرصت است هیچ بهانه‌ای هم نیست هم خستگی روز با خواب برطرف شد و هم زمینهٴ ظهور فرداست و سحر را هم که سحر گفتند برای آن است که تاریک، روشن است نه تاریک محض است تا ﴿مِن شَرِّ غَاسِقٍ إِذَا وَقَبَ﴾ شاملش بشود، نه روشنِ کامل است تا ﴿إِنَّ لَکَ فِی النَّهَارِ سَبْحاً طَوِیلاً﴾ شاملش بشود تاریک، روشن [و] روشن، تاریک است و سِحر را هم که سِحر گفتند، برای اینکه سَحرگونه است، خیلی روشن نیست که باطل است و خیلی هم روشن نیست که حق است چنین حالتی است. این تاریک، روشن بودن [و] روشن، تاریک بودن خاصیت سِحر و سَحر است و هیچ بهانه‌ای برای انسان نیست، مگر کسی که نداند چه طور بخوابد، چون خواب در اسلام همان‌طوری که در بحثهای قبل ملاحظه فرمودید مثل نماز است؛ منتها دستورات نماز، واجب است و دستورات خواب، مستحب وگرنه همان وضو گرفتن و با طهارت بودن است، همان رو به قبله خوابیدن است ، همان دعای قبل از خواب است ، همان دعای بعد از خواب است. خواب برای آن است که انسان، چیزی در عالم رؤیا نصیبش بشود این همه دستوراتی که دادند و رویش بحث کردند که آیا منظور قبله حالت نوم، قبله حالت احتضار است یا قبلهٴ قبر و گفتند رسول الله(صلّی الله علیه و آله و سلّم) وقتی که می‌خوابید دست راست را زیر صورت می‌گذاشت معلوم می‌شود مضطجعاً می‌خوابید مثل حالت قبر و بعضی خواستند بگویند آن استقبال حالت نوم، نظیر استقبال حالت احتضار است و حالت صلات است این همه بحثها برای آن است که خواب در اسلام یک برنامه است انسان می‌خوابد که چیز بفهمد، لذا مرحوم کلینی(رضوان الله علیه) در روضه کافی نقل می‌کند یعنی جلد هشتم کافی که رسول الله(صلّی الله علیه و آله و سلّم) صبح که می‌شد از اصحاب می‌پرسید «هل من مبشّرات» ؛ دیشب در خواب چه دیدید؟ خیلی از برکات، در عالم رؤیا نصیب افراد می‌شود، خیلی از خط‌مشیها در خواب به انسان گفته می‌شود، می‌فرمود: «هل من مبشّرات»؛ دیشب چه دیدید؟
این خواب یک کلاس درس است در اسلام آن‌گاه انسانی که می‌خواهد بخوابد هرگز با شکم پُر نمی‌خوابد که خوابش ببرد، برای اینکه او خواب را می‌رباید که خواب در اختیار اوست، وقتی که سحر شد خواب هم تمام می‌شود، فراغت از سبح طویل است، آثارش هم برطرف بشود، حالا ﴿إِنَّ نَاشِئَةَ اللَّیْلِ هِیَ أَشَدُّ وَطْأً وَأَقْوَمُ قِیلاً﴾ خواهد بود.

فضیلت و اهمیت نماز شب
در این حال است که گفتند وقتی پسران یعقوب(سلام الله علیه) از پدرشان طلب استغفار کردند، پدر بزرگوارشان فرمود: ﴿سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَکُم﴾ که گفتند منظور آن است که سحر فرابرسد برای آنها طلب مغفرت کند . در سورهٴ مبارکهٴ «یوسف» وقتی آنها عرض کردند ﴿یَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا إِنَّا کُنَّا خَاطِئِینَ ٭ قَالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَکُمْ رَبِّی إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ﴾ و همین عظمت سحر است که به رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) دستور احیای نماز شب داده شد بعد از اینکه اقسام پنج‌گانهٴ نماز یومیه را ذکر فرمود، درباره نماز شب به حضرت رسول(صلّی الله علیه و آله و سلّم) دستور خاص صادر شده است. آیه 78 به بعد سورهٴ «اسراء» ﴿أَقِمِ الصَّلاَةَ لِدُلُوکِ الشَّمْسِ﴾ یعنی «عند حضور الشمس»، ﴿إِلَی غَسَقِ اللَّیْلِ﴾ چهار نماز «ظهرین و مغربین» ﴿لِدُلُوکِ الشَّمْسِ﴾ که هنگام نماز ظهر است ﴿إِلَی غَسَقِ اللَّیْلِ﴾ که هنگام نماز عشاست این می‌شود چهار نماز ﴿أَقِمِ الصَّلاَةَ لِدُلُوکِ الشَّمْسِ إِلَی غَسَقِ اللَّیْلِ﴾ و ﴿وَقُرْآنَ الْفَجْرِ﴾ که می‌شود نماز صبح، پس این صلوات پنج‌گانه یومیه در این دو جمله مشخص شد ﴿إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ کَانَ مَشْهُوداً﴾ آ‌ن‌گاه در آیه بعد می‌فرماید: ﴿وَمِنَ الَّیْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَّکَ عَسَی أَن یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقَاماً مَّحمُوداً﴾؛ تو به عنوان تهجّد و احیای لیل و برخاستن از بستر خواب، شب را زنده نگه بدار که برای تو نافله است، اختصاصی به تو دارد ﴿وَمِنَ الَّیْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَّکَ عَسَی أَن یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقَاماً مَّحمُوداً﴾ این مقام محمود نشان می‌دهد که به برکت صلات لیل حاصل می‌شود.

همراهی با فرشتگان در سایهٴ استغفار
حالا روشن خواهد شد بعداً به خواست خدا که چرا ﴿شَهِدَ اللّهُ أَنَّهُ لاَ إِلهَ إِلَّا هُوَ وَالْمَلاَئِکَةُ وَأُولُوا الْعِلْمِ﴾ را ذات اقدس الهی بعد از اینکه فرمود: ﴿الصَّابِرِینَ وَالصَّادِقِینَ وَالْقَانِتِینَ وَالْمُنفِقِینَ وَالْمُسْتَغْفِرِینَ بِالأَسْحَارِ﴾ ذکر کرد. انسان اگر این امور را طی بکند کم‌کم هم‌سطح فرشته‌ها خواهد شد اسم او در ستون فرشته‌ها نوشته می‌شود، چه اینکه فرشته‌ها هم در کنار نام حق سبحانه و تعالی نام‌نویسی می‌کنند ﴿شَهِدَ اللّهُ أَنَّهُ لاَ إِلهَ إِلاَّ هُوَ وَالْمَلاَئِکَةُ وَأُولُوا الْعِلْمِ﴾ اگر کسی جزء ﴿الْمُسْتَغْفِرِینَ بِالأَسْحَارِ﴾ شد، جزء ﴿أُولُوا الْعِلْمِ﴾ می‌شود، این‌‌چنین نیست که هر کسی درس بخواند ولو چهل سال و پنجاه سال مشمول ﴿أُولُوا الْعِلْمِ﴾ باشد و آن‌چنان نیست که هر کسی درس بخواند مشمول ﴿هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَالَّذِینَ لا یَعْلَمُونَ﴾ بشود در نوع موارد اگر سخن از علم و عالم و اولواالعلم است قبلش یا بعدش استغفار مطرح است در همان کریمهٴ سورهٴ «زمر» که معروف است به عنوان ﴿هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَالَّذِینَ لا یَعْلَمُونَ﴾ اولش استغفار است ﴿أَمَّنْ هُوَ قَانِتٌ آنَاءَ اللَّیْلِ سَاجِداً وَقَائِماً یَحْذَرُ الْآخِرَةَ وَیَرْجُوا رَحْمَةَ رَبِّهِ قُلْ هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَالَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ﴾ اول نماز شب است، بعد می‌فرماید عالم و غیر عالم یکسان نیستند نه عالمی که اهل شب‌زنده‌داری نباشد آن جزء ﴿لا یَعْلَمُونَ﴾ است، نه جزء ﴿یَعْلَمُونَ﴾ پس اگر سخن از همتایی علما با فرشته‌هاست قبلش ﴿الْمُسْتَغْفِرِینَ بِالاَسْحَارِ﴾ آمده و اگر سخن از امتیاز علما از غیر علماست قبلش شب‌زنده‌داری آمده ﴿أَمَّنْ هُوَ قَانِتٌ آنَاءَ اللَّیْلِ سَاجِداً وَقَائِماً یَحْذَرُ الْآخِرَةَ وَیَرْجُوا رَحْمَةَ رَبِّهِ قُلْ هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَالَّذِینَ لا یَعْلَمُونَ﴾.

وصول به مقام محمود در پرتو نماز شب
حالا معلوم می‌شود که اینها جزء مقام محمود است؛ منتها محمود مطلق وجود مبارک رسول الله(صلّی الله علیه و آله و سلّم) است، محمود نسبی شاگردان آن حضرت‌اند. انسان به جایی می‌رسد که هر کار خیری در جامعه انجام می‌شود به برکت اوست و او می‌شود محمود. به برکت او خیر، به جامعه می‌رسد و دیگران اگر ستایش‌گوی یکدیگرند در حقیقت دارند او را حمد می‌کنند، مثل اینکه تمام خیراتی که الان در روی زمین نصیب مسلمین عالم می‌شود به برکت رسول الله(صلّی الله علیه و آله و سلّم) است. هر کسی از هر کسی حق‌شناسی می‌کند در حقیقت دارد پیغمبر را حمد می‌کند او مقام محمود است و چون وجود مبارک آن حضرت، مظهر اسم اعظم است در حقیقت دارد خدا را حمد می‌کند که ﴿الْحَمْدُ لِلّهِ﴾ و اگر دینی روی زمین مانده است به برکت وجود مبارک رسول الله(صلّی الله علیه و آله و سلّم) بود وگرنه ادیان تحریف شده قدرت دوام نداشتند، این می‌شود مقام محمود و اگر کسی بخواهد به جایی برسد که خدا، حمد کند و دیگران حامد او باشند راهش از احیای لیل شروع می‌شود.
در همان سورهٴ مبارکهٴ «مزمل» این به عنوان سبیل‌الله یاد شده است یعنی صدر این سوره این است که ﴿یَا أَیُّهَا الْمُزَّمِّلُ ٭ قُمِ اللَّیْلَ إِلَّا قَلِیلاً﴾ در آیه 19 همین سوره این است که ﴿إِنَّ هذِهِ تَذْکِرَةٌ فَمَن شَاءَ اتَّخَذَ إِلَی رَبِّهِ سَبِیلاً﴾ اینها سبیل‌الله است گرچه تمام کارهای خیر سبیل خداست؛ اما راهها فرق می‌کند همسان هم نیستند. در سورهٴ مبارکهٴ «انسان» هم باز وقتی از نماز شب سخن به میان می‌آید به عنوان سبیل‌الله از آن یاد می‌شود. آیه 26 به بعد سورهٴ «انسان» این است ﴿وَمِنَ اللَّیْلِ فَاسْجُدْ لَهُ وَسَبِّحْهُ لَیْلاً طَوِیلاً﴾ لیلِ طولانی یعنی تسبیح طولانی در لیل ﴿إِنَّ هؤُلاَءِ یُحِبُّونَ الْعَاجِلَةَ وَیَذَرُونَ وَرَآءَهُمْ یَوْماً ثَقِیلاً ٭ نَّحْنُ خَلَقْنَاهُمْ وَشَدَدْنَا أَسْرَهُمْ وَإِذَا شِئْنَا بَدَّلْنَا أَمْثَالَهُمْ تَبْدِیلاً ٭ إِنَّ هذِهِ تَذْکِرَةٌ فَمَن شَاءَ اتَّخَذَ إِلَی رَبِّهِ سَبِیلاً﴾ اینها می‌شود سبیل‌الله. هر کار خیری سبیل است منتها اینها سبیل برجسته‌اند.

سرّ همراهی انفاق با استغفار
همان‌طوری که در آیه محل بحث استغفار با انفاق آمیخته شد، در سورهٴ مبارکهٴ «ذاریات» هم وقتی از مستغفرین باللیل یاد می‌کند، از انفاق آنها هم نمی‌گذرد و سخن از انفاق آنها هم به میان می‌آید آیه هفده به بعد سورهٴ «ذاریات» این است که ﴿إِنَّ الْمُتَّقِینَ فِی جَنَّاتٍ وَعُیُونٍ ٭ آخِذِینَ مَا آتَاهُمْ رَبُّهُمْ﴾ چرا خدا به اینها اعطا می‌کند: ﴿إِنَّهُمْ کَانُوا قَبْلَ ذلِکَ مُحْسِنِینَ﴾ احسانشان چیست؟ احسانشان این است که هم کار خیر انجام می‌دهند، هم نسبت به دیگران احسان می‌کنند. هم «أَحْسَنِ» یعنی «أتی بفعل حَسن» هم «أَحْسَنَ» یعنی «أکرم الغیر» و مانند آن، هر دو در این کریمه ملحوظ است ﴿إِنَّهُمْ کَانُوا قَبْلَ ذلِکَ مُحْسِنِینَ﴾ .
خب، نحوهٴ احسانشان چیست، این به عنوان شرح بعد از متن می‌فرماید: ﴿کَانُوا قَلِیلاً مِنَ اللَّیْلِ مَا یَهْجَعُونَ﴾ «هُجوع» همان خواب است؛ اینها کم می‌خوابیدند ـ اینها همان ﴿وَسَبِّحْهُ لَیْلاً طَوِیلاً﴾ مطرح است ـ ﴿کَانُوا قَلِیلاً مِنَ اللَّیْلِ مَا یَهْجَعُونَ﴾ بقیه را به تسبیح می‌گذراندند ﴿وَبِالأَسْحَارِ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ﴾ خب، این ﴿قَلِیلاً مِنَ اللَّیْلِ مَا یَهْجَعُونَ﴾؛ خوابشان کم است یعنی اول شب بیدارند تا دوازده یا یک، بعد آخر شب می‌خوابند، آن هم ﴿کَانُوا قَلِیلاً مِنَ اللَّیْلِ مَا یَهْجَعُونَ﴾؛ آن بیچاره‌ها هم خوابشان در شب کم است؛ اما نمی‌دانند چه موقع بخوابند. فرمود این‌‌چنین نیست که اینها شب را بیدار باشند و آخر شب فقط بعد از اذان بیدار بشوند همان که نمازشان قضا نشد کافی باشد به همین اکتفا کنند. کم می‌خوابند؛ اما اول می‌خوابند یا وسط می‌خوابند بالأخره آخر را به بیداری می‌گذرانند ﴿کَانُوا قَلِیلاً مِنَ اللَّیْلِ مَا یَهْجَعُونَ﴾. خوابشان در شب کم است، خب اول می‌خوابند یا آخر می‌خوابند؟ نه، اول می‌خوابند بالأخره آخر شب را احیا می‌کنند ﴿وَبِالأَسْحَارِ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ﴾ و این‌‌چنین نیست که فقط اهل استغفار باشند و اهل انفاق نباشند ﴿وَفِی أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ لِلسَّائِلِ وَالْمَحْرُومِ﴾ بنابراین اگر مالی را اعطا می‌کنند با احترام، و خلوص انفاق می‌کنند نه با ترحّم چون فهمیدند که حقّ دیگران در مال اینهاست. گاهی می‌فرماید صدقه بدهید، گاهی می‌فرماید انفاق کنید، گاهی می‌فرماید مال مردم را به مردم بدهید ﴿وَفِی أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ لِلسَّائِلِ وَالْمَحْرُومِ﴾ چه آ‌نهایی که می‌توانند سؤال بکنند، چه آنهایی که آبرومندند و اهل سؤال هم نیستند.
بنابراین در همین آیه محل بحث که منفقین در کنار مستغفرین یاد شده است، در سورهٴ «ذاریات» هم بشرح ایضاً [همچنین] اینها کنار هم یاد می‌شود که استغفارشان با انفاق همراه است.

زمان و ظرف استغفار
پرسش:...
پاسخ: حالا بر نماز لیل تطبیق شده است به عنوان بیان مصداق؛ اما نوعاً استغفار لفظی است، منتها لفظی که ﴿نَاشِئَةَ اللَّیْلِ هِیَ أَشَدُّ وَطْأً وَأَقْوَمُ قِیلاً﴾ قلب هم مواطئ و موافق اوست. این چند روایتی است که در تفسیر عیاشی ذیل همین کریمه نقل شده است اینها را ملاحظه بفرمایید ـ تفسیر عیاشی ذیل همین آیه محل بحث ـ .
از زراره رسیده است که «قال ابوجعفر(علیهم السلام): من داوم علی صلاة اللیل و الوتر و استغفر الله فی کلّ وتر سبعین مرّة ثمّ واظب علی ذلک سنةً کتب من المستغفرین بالأسحار» ؛ حداقلش این است که یک سال انسان شب‌زنده‌دار باشد تا جزء مستغفرین باشد، به این شرط که بعد دیگر نامش را محو نکند.
روایت بعدی که از ابی‌بصیر است می‌گوید: «قلت لأبی عبدالله(علیه السلام) قول الله تبارک و تعالی ﴿وَالْمُسْتَغْفِرِینَ بِالاَسْحَارِ﴾» این یعنی چه، فرمود: «استغفر رسول الله(صلّی الله علیه و آله و سلّم) فی وتره سبعین مرّة» پس زمان استغفار، سحر است، ظرف عبادی او صلات لیل است.
روایت بعد که از امام صادق(سلام الله علیه) است این است که «من قال فی آخر الوتر فی السحر استغفر الله و أتوب الیه سبعین مرّة و دام علی ذلک سنة کتبه الله من المستغفرین بالأسحار» . روایت بعد هم باز همین مضمون است و روایت بعدش هم که باز از امام صادق(سلام الله علیه) هست این است که «من استغفر الله سبعین مرة فی الوتر بعد الرکوع فدام علی ذلک سنة کان من المستغفرین بالأسحار» .

التزام به قضای نماز شب
این حدیث را عنایت بفرمایید. مفضّل‌بن عمر از شاگردان مخصوص امام صادق(سلام الله علیه) است به حضرت عرض کرد «جعلت فداک تفوتنی صلاة اللیل»؛ گاهی می‌شود که من توفیق پیدا نمی‌کنم، نماز شب فوت می‌شود «فاصلّی الفجر»؛ من نماز صبح را می‌خوانم «فلی أن اُصلّی بعد صلاة الفجر ما فاتنی من الصلاة وأنا فی صلاة ‎[مصلائی]»؛ چون نماز نزدیک طلوع شمس مکروه است، مفضّل عرض می‌کند که من گاهی توفیق نماز شب پیدا نمی‌کنم، فوت می‌شود در ذیل کریمه ﴿جَعَلَ الَّیْلَ وَالنَّهَارَ خِلْفَةً لِمَنْ أَرَادَ أَن یَذَّکَّرَ أَوْ أَرَادَ شُکُوراً﴾ در ذیل آن کریمه این‌گونه از احادیث هست که نهار، خِلفهٴ لیل است؛ خلیفهٴ شب است، کار شب را می‌کند اگر کسی برنامه‌های شب و نماز شب از او فوت شد در روز قضا به جا بیاورد که نهار را ﴿جَعَلَ الَّیْلَ وَالنَّهَارَ خِلْفَةً لِمَنْ أَرَادَ أَن یَذَّکَّرَ أَوْ أَرَادَ شُکُوراً﴾ آنجا در ذیل آن آیه، این‌گونه از احادیث هست، ولی مفضّل به امام صادق عرض می‌کند که من می‌توانم بعد از نماز صبح آن نماز شبی که فوت شده است در مصلّای خودم که هستم بخوانم قبل از طلوع شمس «فقال(علیه السلام) نعم»؛ می‌توانی، اما این را به بچه‌ها نگو، «لکن لا تُعلِم بِهِ أهلَکَ»؛ این را نگو [چون] آنها هم عادت می‌کنند نماز شبشان را می‌گذارند بعد از نماز صبح می‌خوانند حالا ببین تفاوت ره از کجا تا کجاست، چطور آنها را می‌پروراندند فرمود: «لکن لا تُعلِم بِهِ أهلَکَ» این مسئله شرعی هست، اما این را برای بچه‌ها نگو برای اینکه «لکن لا تعلم به أهلک فتتّخذونه سنّة»؛ اینها هم عادت می‌کنند اینها هم نماز شبشان را می‌گذارند بعد از نماز صبح می‌خوانند، اینکه نشد که «فَیَبطلُ قول الله عزّوجلّ ﴿وَالْمُسْتَغْفِرِینَ بِالاَسْحَارِ﴾» ؛ آن وقت این آیه عمل نمی‌شود. حالا اگر امام ششم(سلام الله علیه) مفضّل و امثال مفضّل را خصوص می‌پروراندند راه به آنها نشان می‌دهند همین است ما این راهها را نمی‌رویم بعد دلمان می‌خواهد چیزهایی برایمان کشف بشود چیزهایی هم بفهمیم و آرام بشویم، این‌طور نیست. فرمود این مسئله شرعی است، جای قضا هم هست؛ اما این را برای بچه‌ها نگو «فتتخذونه سُنّةً».
«و الحمد لله رب العالمین»

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 38:42

مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است

تصاویر

پایگاه سخن