- 28
- 1000
- 1000
- 1000
تفسیر آیات 16 و 17 سوره آلعمران _ بخش دوم
درس آیت الله عبدالله جوادی آملی با موضوع "تفسیر آیات 16 و 17 سوره آلعمران _ بخش دوم"
اوصاف مؤمنین واقعی
راز کنار هم بودن انفاق و استغفار
اهمیت و فضیلت نماز شب
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
الَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنَا إِنَّنَا آمَنَّا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ﴿16﴾ الصَّابِرِینَ وَالصَّادِقِینَ وَالْقَانِتِینَ وَالْمُنفِقِینَ وَالْمُسْتَغْفِرِینَ بِالاَسْحَارِ﴿17﴾
اوصاف مؤمنین واقعی
از مواردی که قرآن کریم مسئله نماز شب را مطرح فرمود سورهٴ مبارکهٴ «سجده» است که فرمود: ﴿تَتَجَافَی جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضَاجِعِ یَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفاً وَطَمَعاً وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنفِقُونَ ٭ فَلاَ تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِیَ لَهُم مِن قُرَّةٍ أَعْیُنٍ جَزَاءً بِمَا کَانُوا یَعْمَلُونَ﴾ مؤمنین واقعی را که در این سوره معرفی میکند، میفرماید اینها اینچنین نیست که پهلوی اینها به بستر چسبیده باشد، بلکه تجافی دارد پهلوی اینها از خوابگاه اینها: ﴿تَتَجَافَی جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضَاجِعِ﴾ وقتی که از خواب بیدار شدند کارشان این است که ﴿یَدْعُونَ رَبَّهُمْ﴾ از خدای سبحان مسئلت میکنند، خدا را میخوانند ﴿خَوْفاً وَطَمَعاً﴾؛ هم خوف دوزخ دارند، هم طمع بهشت دارند و این ﴿خَوْفاً وَطَمَعاً﴾ شامل مقام متوسط و عالی هر دو میشود، زیرا متوسطین خوف از دوزخ دارند و طمع به ﴿جَنَّاتٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الاَنْهَارُ﴾ ولی اوحدی از انسانها خوف از هجران دارند و طمع لقا یعنی آنها که مینالند و میگویند «صبرت علی حرّ نارک فکیف أصبر عن النظر الی کرامتک» آنها خوف از هجران دارند و طمع وصال دارند.
به هر حال ﴿خَوْفاً وَطَمَعاً﴾ شامل همه اینها خواهد شد.
راز کنار هم بودن انفاق و استغفار
همانطوری که در آیه محل بحث مسئله انفاق را در کنار شبزندهداری ذکر فرمود، فرمود: ﴿وَالْمُنفِقِینَ وَالْمُسْتَغْفِرِینَ بِالاَسْحَارِ﴾ در سورهٴ «ذاریات» هم فرمود: ﴿وَبِالاَسْحَارِ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ ٭ وَفِی أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ لِلسَّائِلِ وَالْمَحْرُومِ﴾ در این آیه شانزده سورهٴ «سجده» هم مسئله انفاق را در کنار صلات لیل ذکر کرد. آن که دست بخشندگی دارد ولی اهل شبزندهداری نیست گوشهای از خیر را انجام داد، آن که اهل احیای لیل است و از توفیق انفاق بهرهای ندارد او هم به همه خیر نرسیده است، لذا این دو مسئله را در کنار هم ذکر میکنند هم مسئله عبادت مالی را، هم مسئله عبادتهای فردی را ﴿وَمِمَّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ﴾ خواه انفاق علمی، خواه انفاق مالی هر نعمتی که ما به او دادیم به دیگران خواهد داد. آنگاه گروهی که اینچنیناند؛ اهل احیای لیلاند و اهل انفاقاند و میدانند که رزق خدا را دارند انفاق میکنند کسی نمیداند که خداوند برای اینها چه ذخیره کرده است: ﴿فَلاَ تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِیَ لَهُم مِن قُرَّةٍ أَعْیُنٍ﴾ ؛ هیچ کس نمیداند خدا به اینها چه خواهد داد.
معنای «قُرَّةِ عین»
مسئله قُرّة عین هم در بحثهای قبل گذشت. «قُرّة» یعنی برودت، هوای سرد را میگویند «هوی القار» چون اشکی که از چشم میآید اگر برای اندوه و غم باشد اشک گرم است و اگر برای شوق و نشاط باشد اشک خنک، لذا میگویند قرة الأعیُن نه یعنی چشم شما روشن «قُرّة العین» یعنی چشم در اثر شدّت شوق و خوشحالی اشک نشاط بریزد، آن اشک نشاط چون سرد است میگویند «قرّة العین» و به مؤمنینی که در لیلهٴ اول قبر خطاب میکنند میگویند «نم قریر العین» یعنی با قُرّة عین بخواب. ﴿فَلاَ تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِیَ لَهُم مِن قُرَّةٍ أَعْیُنٍ جَزَاءً بِمَا کَانُوا یَعْمَلُونَ﴾ .
آیهٴ ﴿وَمِنَ الَّیْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ﴾ دلیلی بر وجوب نماز شب بر رسول اکرم(صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم)
نکته دوم آن است که در سورهٴ مبارکهٴ «اسراء» فرمود: ﴿أَقِمِ الصَّلاَةَ لِدُلُوکِ الشَّمْسِ إِلَی غَسَقِ اللَّیْلِ وَقُرْآنَ الْفَجْرِ إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ کَانَ مَشْهُوداً ٭ وَمِنَ الَّیْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَّکَ عَسَی أَن یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقَاماً مَّحمُوداً﴾ در سورهٴ مبارکهٴ «اسراء» بود که این آیه قبلاً خوانده شد. آیه 78 و 79 سورهٴ «اسراء» صدر این آیه خطاب به رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) است که شامل همه هم خواهد شد ﴿أَقِمِ الصَّلاَةَ لِدُلُوکِ الشَّمْسِ﴾ در آیه بعد هم که فرمود: ﴿وَمِنَ الَّیْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ﴾ این هم گرچه مخاطب آن حضرت است، ولی همانطوری که ﴿أَقِمِ الصَّلاَةَ﴾ این نمازهای پنجگانه شبانهروز را مخصوص آن حضرت نمیداند، بلکه عام است جریان صلاةاللیل هم بشرح ایضاً [همچنین] فقط تفاوتی که هست این است، فرمود: ﴿وَمِنَ الَّیْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَّکَ﴾ با اینکه گفته شد صلاةاللیل بر آن حضرت واجب بود اما تعبیر نافله، مقابل فریضه نیست این نافله صفت صلات نیست، صفت صلاةاللیل نیست تا گفته شود که ظاهر آیه این است که نماز شب بر پیغمبر مستحب است و ادله دیگر از آن طرف اقامه شده است که نماز شب بر پیغمبر واجب است . این نافله، صفت صلات نیست، صفت فریضهای است که محذوف است چون از ﴿أَقِمِ الصَّلاَةَ﴾ وجوب استفاده شد یعنی صلات فریضه شبانهروز این پنجتاست ظهرین هست و مغربین هست و صلات صبح ﴿أَقِمِ الصَّلاَةَ لِدُلُوکِ الشَّمْسِ إِلَی غَسَقِ اللَّیْلِ﴾ که چهار نماز است ﴿وَقُرْآنَ الْفَجْرِ﴾ که نماز صبح هست ﴿إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ کَانَ مَشْهُوداً﴾ بعد فرمود: ﴿وَمِنَ الَّیْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ﴾ که این تهجّد نظیر آن نمازهای پنجگانه جزء فرایض مشترک نیست، بلکه «فریضةً نافلةً» یعنی یک واجب زائدی است. تو شش نماز واجب داری در شبانهروز، آنها پنج نماز واجب دارند، نه اینکه این نافله صفت صلات باشد تا ظاهر این آیه باشد که صلاةاللیل بر حضرت مستحب است.
کیفیت وجوب «صلاة نافله» بر نبی مکرم اسلام(صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم)
﴿وَمِنَ الَّیْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً﴾، «أی فریضةً نافلةً» چون نفی یعنی زائد، چیزی که زائد بر آن مقدار لازم باشد میگویند نفی. انفال را هم به همین مناسبت گفتند و ابراهیم(سلام الله علیه) که از ذات اقدس الهی فرزند طلب کرد خدای سبحان میفرماید که ما به او اسحاق دادیم ﴿وَمِن وَرَاءِ إِسْحَاقَ یَعْقُوبَ﴾ و درباره یعقوب فرمود: ﴿نَافِلَةً﴾ تو از ما فرزند خواستی ما نوه هم به تو دادیم. فرزند برآوردن حاجت است و نوه نافله است، از اینکه از یعقوب(سلام الله علیه) به نافله تعبیر شده است سرّش همین است.
پرسش:...
پاسخ: اگر نافله معنای لغوی است یعنی زائد بر معنای واجب بشود، زائد بر واجب میشود مستحب دیگر.
پرسش:...
پاسخ: بسیار خب، پس امر میشود مستحب، اگر امر ظهور در وجوب دارد یا جامع است مادامی که مهفوف به قرینه نباشد اگر ﴿نَافِلَةً﴾ دلالت بر معنای استحبابی بکند این قرینه خواهد شد که امر تهجد، امر وجوبی نیست و اگر این نافله صفت برای صلات باشد یعنی این نماز مستحب است «صلاة نافلة» دیگر از تهجّد، که امر است وجوب استنباط نمیشود ولی اگر این نافله، صفت باشد برای موصوف محذوف یعنی ﴿فَتَهَجَّدْ بِهِ﴾ که این وجوب یک فریضه زائدی است نسبت به سایر مسلمین آنها پنج فریضه دارند و تو شش فریضه، مزاحم با ادله دیگری که دلالت بکند بر وجوب صلاةاللیل بر آن حضرت نیست. مطلب بعدی آن است که.
سرّ تعبیر به ﴿لَّکَ﴾ به جای «علیک»
پرسش:...
پاسخ: عام است دیگر؛ منتها بر مردم واجب نیست، برای اینکه فرمود: ﴿نَافِلَةً لَّکَ﴾ بنابراین بر امت نخواهد واجب بود؛ منتها مطلب دیگری که هست این است که تمام این تکلیفها برای انسان است نه بر انسان، لذا از این تعبیر نماز شب که بر آن حضرت واجب بود سخن از «علیک» نیست، سخن از ﴿لک﴾ است این عنایتی است برای تو؛ دیگران تاب این عطیه را ندارند ما این موهبت را به تو دادیم، آنها هم تالی تِلو آن حضرتاند ولی حضرت از آن جهت که رسول است مزایایی دارد که دیگران ندارند از حیث ولایت مسئلهای است جداگانه؛ اما از نظر رسالت که یک حُکم تشریعی است البته برای آن حضرت خصایصی است که بر دیگران نیست، گرچه ترک نمیکردند، اگر از مرحوم ابنطاوس نقل شده است که سالروز بلوغش را جشن گرفت گفت من مشرّف شدم، براساس همین نکات است، نه مکلّف شدم، چون کلفتی در کار نیست بلکه شرف در کار است انسان با دستورات دین شرف پیدا میکند، مخصوصاً با صلاةاللیل. حالا در بحثهای روایی این روایت را خواهیم خواند ـ انشاءاللهـ که شرف انسان به نماز شب اوست: «شرف المؤمن صلاته باللیل و عزّ المؤمن کفّه عن اعراض الناس» یا بالعکس آن روایت را خواهیم خواند، بالأخره عزّت و شرافت هر کسی در نماز شب اوست، لذا فرمود: ﴿فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَّکَ﴾ ، «علیک» نیست با اینکه حُکم، حُکم وجوبی است.
پرسش:...
پاسخ: بله؛ ولی در اینگونه از موارد نشان میدهد که باطن این امر به سود انسان است، گرچه ظاهر این احکام کلفتی باشد.
علت جمعآوردن ﴿وَالمُسْتَغْفِرِینَ بِالأَسْحَارِ﴾
مطلب بعدی آن است که چه در آیه محل بحث سورهٴ «آلعمران» چه در سورهٴ «ذاریات» و امثال ذلک نفرمود اینها «یستغفرون فی السحر» یا «مستغفرین بسحر»اند، بلکه جمع آورد و منظور از این جمع هم این نیست که این «الأسحار» در مقابل «المستغفرین» باشد یعنی هر کسی در سحر استغفار کند، بلکه هر کسی در اسحار استغفار کند؛ جمع در مقابل جمع نیست، جمع در مقابل کل واحد واحد است. درباره ﴿أَوْفُوا بِالْعُقُودِ﴾ و امثال ذلک اینگونه از هیئات میگویند جمع در مقابل جمع است یعنی هر کسی باید به عَقد خود وفا کند، نه به جمیع عقود.
اینجا جمع در مقابل جمع نیست یعنی هر کسی باید سحر برخیزد، بلکه هر کسی باید اسحار برخیزد ﴿وَالْمُسْتَغْفِرِینَ بِالاَسْحَارِ﴾ چه اینکه در آن کریمه هم فرمود: ﴿وَبِالاَسْحَارِ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ﴾ لذا در بحثهای روایی امتناناً اینچنین آمده است که اگر کسی یک سال بر نماز شب مواظبت کند و ادامه دهد «کتبه الله عنده من المستغفرین بالاسحار» این حداقل است که نام او را در فهرست نماز شب خوانها مینویسند، حداقل یک سال متوالی، پس اگر کسی در بعضی از مواقع، در بعضی از لیالی برخیزد این جزء «الْمُسْتَغْفِرِینَ بِالاَسْحَارِ» نیست این نه مشمول آیه محل بحث سورهٴ «آلعمران» است، نه مشمول آیه سورهٴ «ذاریات»، قهراً [ناگزیر] مشمول سوره آیه «سجده» هم نخواهد بود و آن فضایلی که برای شبزندهداران هست برای اینگونه افراد نخواهد بود، برای اینکه آن مَلکه و سنّت و سیره را نشان میدهد، سیرهٴ این شخص این است که نمازشب خوان است، مثل اینکه نماز صبح میخواند حالا گاهی قضا میشود، گاهی کم میشود، گاهی زیاد مثل نمازهای واجب هم همینطور است، ولی بنای او بر این است که اینچنین باشد جزء ﴿الْمُسْتَغْفِرِینَ بِالاَسْحَارِ﴾ باشد.
اهمیت و فضیلت نماز شب
حالا چند روایت در فضیلت نماز شب خوانده بشود به خواست خدا تا برسیم به بخشهای دیگری از احکام این صلاةاللیل به مقداری که از بحثهای تفسیری هم خیلی فاصله نداشته باشد.
مرحوم ابنبابویه قمی(رضوان الله علیه) در کتاب شریف من لا یحضره الفقیه در همان جلد اول بعد از اینکه احکام نمازهای واجب را ذکر فرمودند به باب صلات لیل میرسند. قبلش بابی دارد که کسی که میخواهد بخوابد، چگونه بخوابد. در بحثهای قبل هم ملاحظه فرمودید که خواب در جوامع روایی ما به عنوان یک عبادت مطرح است، لذا نوع دستوراتی که برای نماز هست و مشابه آن، همان دستورات را برای خواب میدهند که انسان چطور بخوابد، موقع خواب چه چیزی بگوید، با چه طهارتی بخوابد وقتی از خواب برخاست چه بگوید عیناً یک عبادت، روایات این باب را هم البته ملاحظه میفرمایید.
در یکی از روایات همین باب این است که هر کسی بخوابد و نیّتش این باشد که در ساعت معیّن بیدار بشود و ذات اقدس الهی بداند او چنین نیّتی را دارد یعنی نیّتش صادق باشد خدا او را در همان وقت بیدار میکند «وکّل به ملکین» این غیر از آن روایتی است که دارد آخر سورهٴ «کهف» را بخواند که از امام صادق(سلام الله علیه) نقل شده است که «ما من عبد یقرأ آخر الکهف حین ینام الا استیقط من منامه فی الساعة التی ترید» بلکه دارد هر کسی بدون این خواندن هم هست یعنی سخن از خواندن آیه آخر سورهٴ «کهف» نیست، همین که خدا بداند نیت او این است یعنی نیّتش راسخ و صادق باشد، خدا دو فرشته را موکّل میکند که او را از بسترش بیدار کند.
اما در باب صلاةاللیل اولین روایتی که هست این است که جبرئیل بر رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) نازل شده است، حضرت به جبرئیل فرمود: «یا جبرئیل عظنی» آنگاه جبرئیل به وجود مبارک حضرت(سلامالله علیهما) فرمود: «عش ما شئت فانک میّت و أحبب من شئت فانک مفارقه و اعمل ما شئت فانک ملاقیه شرف المؤمن صلاته باللیل و عزّه کفّ الأذی عن الناس» ؛ شرف انسان در این است.
روایت دوم که از امام صادق(سلام الله علیه) هست، این است «انّ مِن رَوح الله عزّوجلّ ثلاثه التهجّد باللیل وإفطار الصائم ولقاء الاخوان» .
روایت بعدی که از ابیابراهیم حضرت ابوالحسن اول امام کاظم(سلام الله علیه) هست این است که فرمود: ﴿وَرَهْبَانِیَّةً ابْتَدَعُوهَا مَا کَتَبْنَاهَا عَلَیْهِمْ إِلاّ ابْتِغَاءَ رِضْوَانِ اللَّهِ﴾ فرمود این صلاةاللیل است.
حدیث بعدی از امام صادق(سلام الله علیه) هست که «علیکم بصلاة اللیل فانها سنّة نبیّکم و أدب الصالحین قبلکم و مطردة الدّاء عن أجسادکم» ؛ ادب صالحین این بود هرگونه دردی را از جسدتان طرد میکند.
روایت بعدی که از هشامبنسالم است این است که در ذیل آیه ﴿إِنَّ نَاشِئَةَ اللَّیْلِ هِیَ أَشَدُّ وَطْأً وَأَقْوَمُ قِیلاً﴾ این مضمره هست، حضرت فرمود: «قیام الرجل عن فراشه یرید به وجه الله عزّ و جل لا یرید به غیره» این میشود ﴿أَشَدُّ وَطْأً وَأَقْوَمُ قِیلاً﴾.
از امام صادق(سلام الله علیه) در حدیث بعد اینچنین آمده است که «یقوم الناس من فُرُشهم علی ثلاثة اصناف»؛ کسانی که میخوابند و از بستر استراحت سر برمیدارند سه گروهاند: «صنف له ولا علیه»؛ گروهیاند که این برخاستن به سود آنهاست و علیه آنها نیست و گروهی است که «علیه» آنهاست، نه «لَه» آنها و گروهی است که این برخاستن و بیدار شدن نه «علیه» آنهاست، نه «له» آنها؛ اما آن صنفی که این برخاستن به سود آنهاست و «علیه» آنها نیست گروهیاند که «فیقوم من منامه فیتوضّأ و یصلّی و یذکر الله عزّوجلّ فذلک الذی له ولا علیه» این اختصاصی به صلات لیل ندارد، گرچه در باب صلات لیل یاد شده است. «و اما الصنف الثانی فلم یَزَل فی معصیة الله عزّوجلّ فذلک الذی علیه و لا له»؛ کسی که سر از خواب برداشت، سَبح طویل او و اشتغال روزانه او در معصیت است. «و اما الصنف الثالث فلم یزل نائماً حتی أصبح فذلک الذی لا علیه ولا له» این کسی که میخوابد تا صبح این چون «رفع ... عن النائم حتی یستیقظ» این معصیت ندارد، چون مکلّف نبود و سودی هم نبرده است؛ اما آنها که سحرشان در معصیت میگذرد یا موقع نماز صبح بیدارند ولی در معصیت میگذرانند گروه دوماند.
آثار نماز شب
حدیث بعدی که از عبداللهبنسنان است این هم باز مُضمر است، در ذیل کریمه ﴿سِیَماهُمْ فِی وُجُوهِهِم مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ﴾ ؛ علامت اینها در چهرههای اینهاست از اثر سجده، فرمود: «هو السَهر فی الصلاة» سهر با های هوّز یعنی بیداری اگر کسی «یحیی اللیل بالسّهر الی السحر» که در وصف حضرت ابیابراهیم(سلام الله علیه) است همین است «ساهره» هم که از اوصاف قیامت است همین است، ساهره زمین قیامت را میگویند ﴿فَإِذَا هُم بِالسَّاهِرَةِ﴾ ساهره یعنی بیدار.
حالا بیداری در نماز، نشانهاش در چهرههای اینها ظهور کرده است، معلوم میشود که اینها در شب نخوابیدهاند. ممکن است کسی نخوابد ولی سیمای شبزندهدار نداشته باشد. آنها که سیماشناساند میدانند که این بیداری را در نماز شب گذراند یا در غیر نماز شب. همانطوری که در مسائل مادی یک عده آثارشناساند، یک عده عتیقهشناساند آثارشناس را میگویند متوسّم یعنی سیماشناساند که ﴿إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیَاتٍ لِلْمُتَوَسِّمِینَ﴾ اینها که آثار باستانی میشناسند، عتیقهشناساند، اثریاباند اینها را میگویند متوسّم یعنی سیماشناس. در مسائل معنوی هم یک عده متوسماند؛ سیماشناساند میدانند که این بیداری را در نماز گذرانده.
حدیث بعدی که فضیلبنیسار نقل کرد این است که «ان البیوت التی یصلّی فیها باللیل بتلاوة القرآن تضیء لأهل السماء کما تضیء نجوم السماء لأهل الأرض» «مُضئ» یعنی روشن، چه اینکه روشنگر هم هست، فرمود همانطوری که ستارههای آسمان میتابند و درخشاناند و اهل زمین از نور آنها استفاده میکنند خانههای که در آن نماز شب خوانده میشود و قرآن تلاوت میشود برای فرشتهها نور میدهد، برای اهل سما میتابد. در تفسیر لقب مبارک صدیقه کبری(سلام الله علیها) به نام زهرا همینطور است دیگر که او ازهر است، زهراست؛ میتابد برای فرشتههای آسمان.
حدیث بعدی در ذیل کریمه ﴿إِنَّ الْحَسَنَاتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئاتِ﴾ آمده است که «صلاة المؤمن باللیل تذهب بما عمل من ذنب بالنهار» این «تذهب بذنبه»؛ گناهش را میبرد و مدح خدای سبحان از امیرالمؤمنین(سلام الله علیه) در قرآن به صلاةاللیل اوست: «و مدح الله تبارک و تعالی امیرالمؤمنین(علیه السلام) فی کتابه بقیام صلاةاللیل فقال عزّوجلّ ﴿أَمَّنْ هُوَ قَانِتٌ آنَاءَ اللَّیْلِ سَاجِداً وَقَائِماً یَحْذَرُ الآخِرَةَ وَیَرْجُوا رَحْمَةَ رَبِّهِ﴾ » و ﴿آنَاءَ اللَّیْلِ﴾ یعنی ساعات لیل و مصداق کاملش همان حضرت امیر(سلام الله علیه) است. «وقال امیرالمؤمنین(علیه السلام): ان الله تبارک و تعالی اذا أراد أن یصیب أهل الأرض بعذاب قال»؛ اگر بخواهد عذابی را بر اهل زمینی بفرستد، میفرماید: «لو لا الذین یتحابّون بجلالی و یعمرون مساجدی ویستغفرون بالأسحار لو لا هم لأنزلت عذابی» ؛ اگر شبزندهداران نبودند من عذاب نازل میکردم.
حدیث بعدی از رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) میفرماید: «من کثر صلاته باللیل حَسُن وجهه بالنهار» حالا چرا عدّهای که شبزندهدارند دارای چهره نورانیاند، حالا کمکم روشن خواهد شد که دعاهایی که در قنوت نماز شب است دعای جمال و زینت است. آن دعاها را براساس درک و پذیرش میخوانند و بهرهای هم از آن میبرند، حالا آن دعاها را که ـ انشاءاللهـ رسیدیم روشن میشود که دعای قنوت نماز شب با دعاهای دیگر فرق میکند. این حدیث شریف در ذهن شریفتان باشد که چرا شبزندهداران، چهرههای آنها نورانی است: «من کثر صلاته باللیل حَسُن وجهه بالنهار».
حدیث بعدی آن است که نماز شبخوان هرگز نیازی در مسائل اقتصادی به دیگری ندارد و زندگیاش تأمین میشود یعنی خدای سبحان راه درآمد صحیح را نصیب او میکند که انسان گرسنه نخواهد شد و مانند آن.
یکی از احادیث این باب این است که «قال النبی(صلّی الله علیه و آله و سلّم) عند موته لأبیذرّ (رحمة الله علیه): یا أباذر احفظ وصیة نبیّک تنفعک» ؛ در هنگام ارتحال به ابیذر این وصیت را کرد، فرمود: «من ختم له بقیام اللیل ثم مات فله الجنة» ؛ کسی که پایان کارش نماز شب باشد یعنی با نماز شب بمیرد این را رها نکند تا آخر عمر این اهل بهشت است و این یک مسئله مهمی بود که حضرت هنگام رحلت به ابیذر فرمود.
روایت بعدی یک حدیث مبسوطی است درباره اینکه اگر کسی یک نُهم شب را احیا کند چقدر فضیلت دارد، بعد یک هشتم، یک هفتم تا یک ششم و یک پنجم و یک چهارم و یک سوم و دوم سوم و نصف و تا به خود لیل که اگر همه شب را زنده نگه داشت چه خواهد شد، یک روایت مبسوطی است .
کیفیت شب زندهداری پیامبر اکرم(صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) و ائمه اطهار(علیهمالسلام)
این باب که تمام شد وارد وقت صلاةاللیل میشود. حالا بحثی است لابد در فقه ملاحظه فرمودید که آخراللیل افضل است و آیا رسول الله(صلّی الله علیه و آله و سلّم) که نماز شب میخواند همان آخر شب را انتخاب میکرد، نظیر دیگران این یازده رکعت را کنار هم میخواند یا نظیر مرزدارانی که در تمام حالات مواظب سنگر و مرزند و اگر احیاناً خوابی در چشمش مستولی بشود یک خواب زودگذری است. بعضی از روایات هست که حضرت بعد از اینکه از خواب بلند میشدند که مسواک میکردند و وضو میگرفتند مختصر نماز میخواندند مثلاً دو رکعت، بعد کمی میخوابیدند، دوباره برمیخاستند نماز میخواندند، دوباره میخوابیدند، دوباره برمیخاستند که خلاصه خواب متصل نداشت که بدن را بپروراند، هر لحظه به لحظه اصلاً خوابشان نمیبرد. اگر کسی درد داشته باشد خوابش نمیبرد واقع قضیه این است، مثل اینکه کسی منتظر داشته باشد خوابش نمیبرد، حالا بعد ممکن است ـ انشاءاللهـ به آن حدیث شریف هم برسیم که حضرت چگونه نماز میخواند.
در وقت صلاةاللیل زراره از امام صادق(سلام الله علیه) نقل کرد که «کان رسول الله (صلّی الله علیه و آله و سلّم) اذا صلّی العشاء أویٰ الی فراشه فلم یُصلِّ شیئاً حتی ینتصف اللیل» ؛ از نصف اللیل به بعد شروع میکردند.
حدیث بعدی که از امام باقر(سلام الله علیه) هست فرمود: «وقت صلاةاللیل ما بین نصف اللیل الی آخره» .
حدیث سوم عمربنحنظله به امام صادق عرض میکند «انی مکثت ثمانی عشرة لیلةً أنوی القیامة فلا أقوم» حالا براساس جوانی بود یا هر جهت دیگر به حضرت عرض کرد که من تجربه کردم، هیجده شب قصد کردم که سحر برخیزم و آخر شب برخیزم موفق نشدم، اجازه دارم که اول شب نماز شبم را بخوانم؟ البته گفتند برای جوان و برای مسافر مجاز است؛ اما حضرت فرمود: «لا» این کار را نکن. «اقض بالنهار فانی أکره أن یتّخذ ذلک خُلقاً» ؛ شما وقتی که دارید قضا به جا میآوری، فهمیدی که از فیضی محروم شدی، داری جبران میکنی و اما اگر اول شب نماز شب را بخوانی خیال میکنی این همان فیض را دارد بعد عادت میکنی «اقض بالنهار فانی أکره أن یتّخذ ذلک خلقاً» یعنی سیره و سنّت بشود برای تو.
پرسش:...
پاسخ: حالا کیفیت صلاةاللیل هم به خواست خدا ممکن است یک بحث کوتاهی بشود که خیلی از بحثهای تفسیری هم دور نشویم البته، منظور صلاةاللیل است.
روایت بعدی که معایةبنوهب نقل میکند میگوید من به حضرت عرض کردم این هم مضمر است «إنّ رجلاً من موالیک من صلحائهم شکا إلیّ ما یلقی من النوم و قال لی انی ارید القیام لصلاة اللیل فیغلبنی النوم حتی اصبح فربما قضیت صلاتی الشهر المتتابع او الشهرین أصبر علی ثقله»؛ ای کار برای من سنگین است بالأخره من نمیتوانم نماز شب نخوانم آنوقت برایم دشوار هم هست که بیدار بشوم «فقال قرة عین والله قرة عین والله»؛ این صلات لیل قرّة عین است، حالا اگر نشد شما در موقعش بیدار بشوید البته عیب ندارد قضا به جا بیاورید «و لم یرخّص فی الوتر اول اللیل فقال القضاء بالنهار أفضل» یا خود حضرت ترخیص نکرد که آدم نماز وتر را همان اول شب بخواند، فرمود قضای در روز افضل از تقدیم است.
پرسش:...
پاسخ: البته، در بعضی از روایت هم تجویز کرده است که در اول شب هم میشود خواند مثل حالت سفر که ایشان هم اینجا نقل فرمودند.
پرسش:....
پاسخ: مخصوصاً درباره مسافر چند حدیث است که اول لیل میتواند بخواند.
پرسش:...
پاسخ:بله؛ حالا روایت بعدش را مطالعه بفرمایید تا بخوانیم.
«و الحمد لله رب العالمین»
اوصاف مؤمنین واقعی
راز کنار هم بودن انفاق و استغفار
اهمیت و فضیلت نماز شب
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
الَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنَا إِنَّنَا آمَنَّا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ﴿16﴾ الصَّابِرِینَ وَالصَّادِقِینَ وَالْقَانِتِینَ وَالْمُنفِقِینَ وَالْمُسْتَغْفِرِینَ بِالاَسْحَارِ﴿17﴾
اوصاف مؤمنین واقعی
از مواردی که قرآن کریم مسئله نماز شب را مطرح فرمود سورهٴ مبارکهٴ «سجده» است که فرمود: ﴿تَتَجَافَی جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضَاجِعِ یَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفاً وَطَمَعاً وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنفِقُونَ ٭ فَلاَ تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِیَ لَهُم مِن قُرَّةٍ أَعْیُنٍ جَزَاءً بِمَا کَانُوا یَعْمَلُونَ﴾ مؤمنین واقعی را که در این سوره معرفی میکند، میفرماید اینها اینچنین نیست که پهلوی اینها به بستر چسبیده باشد، بلکه تجافی دارد پهلوی اینها از خوابگاه اینها: ﴿تَتَجَافَی جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضَاجِعِ﴾ وقتی که از خواب بیدار شدند کارشان این است که ﴿یَدْعُونَ رَبَّهُمْ﴾ از خدای سبحان مسئلت میکنند، خدا را میخوانند ﴿خَوْفاً وَطَمَعاً﴾؛ هم خوف دوزخ دارند، هم طمع بهشت دارند و این ﴿خَوْفاً وَطَمَعاً﴾ شامل مقام متوسط و عالی هر دو میشود، زیرا متوسطین خوف از دوزخ دارند و طمع به ﴿جَنَّاتٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الاَنْهَارُ﴾ ولی اوحدی از انسانها خوف از هجران دارند و طمع لقا یعنی آنها که مینالند و میگویند «صبرت علی حرّ نارک فکیف أصبر عن النظر الی کرامتک» آنها خوف از هجران دارند و طمع وصال دارند.
به هر حال ﴿خَوْفاً وَطَمَعاً﴾ شامل همه اینها خواهد شد.
راز کنار هم بودن انفاق و استغفار
همانطوری که در آیه محل بحث مسئله انفاق را در کنار شبزندهداری ذکر فرمود، فرمود: ﴿وَالْمُنفِقِینَ وَالْمُسْتَغْفِرِینَ بِالاَسْحَارِ﴾ در سورهٴ «ذاریات» هم فرمود: ﴿وَبِالاَسْحَارِ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ ٭ وَفِی أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ لِلسَّائِلِ وَالْمَحْرُومِ﴾ در این آیه شانزده سورهٴ «سجده» هم مسئله انفاق را در کنار صلات لیل ذکر کرد. آن که دست بخشندگی دارد ولی اهل شبزندهداری نیست گوشهای از خیر را انجام داد، آن که اهل احیای لیل است و از توفیق انفاق بهرهای ندارد او هم به همه خیر نرسیده است، لذا این دو مسئله را در کنار هم ذکر میکنند هم مسئله عبادت مالی را، هم مسئله عبادتهای فردی را ﴿وَمِمَّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ﴾ خواه انفاق علمی، خواه انفاق مالی هر نعمتی که ما به او دادیم به دیگران خواهد داد. آنگاه گروهی که اینچنیناند؛ اهل احیای لیلاند و اهل انفاقاند و میدانند که رزق خدا را دارند انفاق میکنند کسی نمیداند که خداوند برای اینها چه ذخیره کرده است: ﴿فَلاَ تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِیَ لَهُم مِن قُرَّةٍ أَعْیُنٍ﴾ ؛ هیچ کس نمیداند خدا به اینها چه خواهد داد.
معنای «قُرَّةِ عین»
مسئله قُرّة عین هم در بحثهای قبل گذشت. «قُرّة» یعنی برودت، هوای سرد را میگویند «هوی القار» چون اشکی که از چشم میآید اگر برای اندوه و غم باشد اشک گرم است و اگر برای شوق و نشاط باشد اشک خنک، لذا میگویند قرة الأعیُن نه یعنی چشم شما روشن «قُرّة العین» یعنی چشم در اثر شدّت شوق و خوشحالی اشک نشاط بریزد، آن اشک نشاط چون سرد است میگویند «قرّة العین» و به مؤمنینی که در لیلهٴ اول قبر خطاب میکنند میگویند «نم قریر العین» یعنی با قُرّة عین بخواب. ﴿فَلاَ تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِیَ لَهُم مِن قُرَّةٍ أَعْیُنٍ جَزَاءً بِمَا کَانُوا یَعْمَلُونَ﴾ .
آیهٴ ﴿وَمِنَ الَّیْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ﴾ دلیلی بر وجوب نماز شب بر رسول اکرم(صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم)
نکته دوم آن است که در سورهٴ مبارکهٴ «اسراء» فرمود: ﴿أَقِمِ الصَّلاَةَ لِدُلُوکِ الشَّمْسِ إِلَی غَسَقِ اللَّیْلِ وَقُرْآنَ الْفَجْرِ إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ کَانَ مَشْهُوداً ٭ وَمِنَ الَّیْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَّکَ عَسَی أَن یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقَاماً مَّحمُوداً﴾ در سورهٴ مبارکهٴ «اسراء» بود که این آیه قبلاً خوانده شد. آیه 78 و 79 سورهٴ «اسراء» صدر این آیه خطاب به رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) است که شامل همه هم خواهد شد ﴿أَقِمِ الصَّلاَةَ لِدُلُوکِ الشَّمْسِ﴾ در آیه بعد هم که فرمود: ﴿وَمِنَ الَّیْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ﴾ این هم گرچه مخاطب آن حضرت است، ولی همانطوری که ﴿أَقِمِ الصَّلاَةَ﴾ این نمازهای پنجگانه شبانهروز را مخصوص آن حضرت نمیداند، بلکه عام است جریان صلاةاللیل هم بشرح ایضاً [همچنین] فقط تفاوتی که هست این است، فرمود: ﴿وَمِنَ الَّیْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَّکَ﴾ با اینکه گفته شد صلاةاللیل بر آن حضرت واجب بود اما تعبیر نافله، مقابل فریضه نیست این نافله صفت صلات نیست، صفت صلاةاللیل نیست تا گفته شود که ظاهر آیه این است که نماز شب بر پیغمبر مستحب است و ادله دیگر از آن طرف اقامه شده است که نماز شب بر پیغمبر واجب است . این نافله، صفت صلات نیست، صفت فریضهای است که محذوف است چون از ﴿أَقِمِ الصَّلاَةَ﴾ وجوب استفاده شد یعنی صلات فریضه شبانهروز این پنجتاست ظهرین هست و مغربین هست و صلات صبح ﴿أَقِمِ الصَّلاَةَ لِدُلُوکِ الشَّمْسِ إِلَی غَسَقِ اللَّیْلِ﴾ که چهار نماز است ﴿وَقُرْآنَ الْفَجْرِ﴾ که نماز صبح هست ﴿إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ کَانَ مَشْهُوداً﴾ بعد فرمود: ﴿وَمِنَ الَّیْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ﴾ که این تهجّد نظیر آن نمازهای پنجگانه جزء فرایض مشترک نیست، بلکه «فریضةً نافلةً» یعنی یک واجب زائدی است. تو شش نماز واجب داری در شبانهروز، آنها پنج نماز واجب دارند، نه اینکه این نافله صفت صلات باشد تا ظاهر این آیه باشد که صلاةاللیل بر حضرت مستحب است.
کیفیت وجوب «صلاة نافله» بر نبی مکرم اسلام(صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم)
﴿وَمِنَ الَّیْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً﴾، «أی فریضةً نافلةً» چون نفی یعنی زائد، چیزی که زائد بر آن مقدار لازم باشد میگویند نفی. انفال را هم به همین مناسبت گفتند و ابراهیم(سلام الله علیه) که از ذات اقدس الهی فرزند طلب کرد خدای سبحان میفرماید که ما به او اسحاق دادیم ﴿وَمِن وَرَاءِ إِسْحَاقَ یَعْقُوبَ﴾ و درباره یعقوب فرمود: ﴿نَافِلَةً﴾ تو از ما فرزند خواستی ما نوه هم به تو دادیم. فرزند برآوردن حاجت است و نوه نافله است، از اینکه از یعقوب(سلام الله علیه) به نافله تعبیر شده است سرّش همین است.
پرسش:...
پاسخ: اگر نافله معنای لغوی است یعنی زائد بر معنای واجب بشود، زائد بر واجب میشود مستحب دیگر.
پرسش:...
پاسخ: بسیار خب، پس امر میشود مستحب، اگر امر ظهور در وجوب دارد یا جامع است مادامی که مهفوف به قرینه نباشد اگر ﴿نَافِلَةً﴾ دلالت بر معنای استحبابی بکند این قرینه خواهد شد که امر تهجد، امر وجوبی نیست و اگر این نافله صفت برای صلات باشد یعنی این نماز مستحب است «صلاة نافلة» دیگر از تهجّد، که امر است وجوب استنباط نمیشود ولی اگر این نافله، صفت باشد برای موصوف محذوف یعنی ﴿فَتَهَجَّدْ بِهِ﴾ که این وجوب یک فریضه زائدی است نسبت به سایر مسلمین آنها پنج فریضه دارند و تو شش فریضه، مزاحم با ادله دیگری که دلالت بکند بر وجوب صلاةاللیل بر آن حضرت نیست. مطلب بعدی آن است که.
سرّ تعبیر به ﴿لَّکَ﴾ به جای «علیک»
پرسش:...
پاسخ: عام است دیگر؛ منتها بر مردم واجب نیست، برای اینکه فرمود: ﴿نَافِلَةً لَّکَ﴾ بنابراین بر امت نخواهد واجب بود؛ منتها مطلب دیگری که هست این است که تمام این تکلیفها برای انسان است نه بر انسان، لذا از این تعبیر نماز شب که بر آن حضرت واجب بود سخن از «علیک» نیست، سخن از ﴿لک﴾ است این عنایتی است برای تو؛ دیگران تاب این عطیه را ندارند ما این موهبت را به تو دادیم، آنها هم تالی تِلو آن حضرتاند ولی حضرت از آن جهت که رسول است مزایایی دارد که دیگران ندارند از حیث ولایت مسئلهای است جداگانه؛ اما از نظر رسالت که یک حُکم تشریعی است البته برای آن حضرت خصایصی است که بر دیگران نیست، گرچه ترک نمیکردند، اگر از مرحوم ابنطاوس نقل شده است که سالروز بلوغش را جشن گرفت گفت من مشرّف شدم، براساس همین نکات است، نه مکلّف شدم، چون کلفتی در کار نیست بلکه شرف در کار است انسان با دستورات دین شرف پیدا میکند، مخصوصاً با صلاةاللیل. حالا در بحثهای روایی این روایت را خواهیم خواند ـ انشاءاللهـ که شرف انسان به نماز شب اوست: «شرف المؤمن صلاته باللیل و عزّ المؤمن کفّه عن اعراض الناس» یا بالعکس آن روایت را خواهیم خواند، بالأخره عزّت و شرافت هر کسی در نماز شب اوست، لذا فرمود: ﴿فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَّکَ﴾ ، «علیک» نیست با اینکه حُکم، حُکم وجوبی است.
پرسش:...
پاسخ: بله؛ ولی در اینگونه از موارد نشان میدهد که باطن این امر به سود انسان است، گرچه ظاهر این احکام کلفتی باشد.
علت جمعآوردن ﴿وَالمُسْتَغْفِرِینَ بِالأَسْحَارِ﴾
مطلب بعدی آن است که چه در آیه محل بحث سورهٴ «آلعمران» چه در سورهٴ «ذاریات» و امثال ذلک نفرمود اینها «یستغفرون فی السحر» یا «مستغفرین بسحر»اند، بلکه جمع آورد و منظور از این جمع هم این نیست که این «الأسحار» در مقابل «المستغفرین» باشد یعنی هر کسی در سحر استغفار کند، بلکه هر کسی در اسحار استغفار کند؛ جمع در مقابل جمع نیست، جمع در مقابل کل واحد واحد است. درباره ﴿أَوْفُوا بِالْعُقُودِ﴾ و امثال ذلک اینگونه از هیئات میگویند جمع در مقابل جمع است یعنی هر کسی باید به عَقد خود وفا کند، نه به جمیع عقود.
اینجا جمع در مقابل جمع نیست یعنی هر کسی باید سحر برخیزد، بلکه هر کسی باید اسحار برخیزد ﴿وَالْمُسْتَغْفِرِینَ بِالاَسْحَارِ﴾ چه اینکه در آن کریمه هم فرمود: ﴿وَبِالاَسْحَارِ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ﴾ لذا در بحثهای روایی امتناناً اینچنین آمده است که اگر کسی یک سال بر نماز شب مواظبت کند و ادامه دهد «کتبه الله عنده من المستغفرین بالاسحار» این حداقل است که نام او را در فهرست نماز شب خوانها مینویسند، حداقل یک سال متوالی، پس اگر کسی در بعضی از مواقع، در بعضی از لیالی برخیزد این جزء «الْمُسْتَغْفِرِینَ بِالاَسْحَارِ» نیست این نه مشمول آیه محل بحث سورهٴ «آلعمران» است، نه مشمول آیه سورهٴ «ذاریات»، قهراً [ناگزیر] مشمول سوره آیه «سجده» هم نخواهد بود و آن فضایلی که برای شبزندهداران هست برای اینگونه افراد نخواهد بود، برای اینکه آن مَلکه و سنّت و سیره را نشان میدهد، سیرهٴ این شخص این است که نمازشب خوان است، مثل اینکه نماز صبح میخواند حالا گاهی قضا میشود، گاهی کم میشود، گاهی زیاد مثل نمازهای واجب هم همینطور است، ولی بنای او بر این است که اینچنین باشد جزء ﴿الْمُسْتَغْفِرِینَ بِالاَسْحَارِ﴾ باشد.
اهمیت و فضیلت نماز شب
حالا چند روایت در فضیلت نماز شب خوانده بشود به خواست خدا تا برسیم به بخشهای دیگری از احکام این صلاةاللیل به مقداری که از بحثهای تفسیری هم خیلی فاصله نداشته باشد.
مرحوم ابنبابویه قمی(رضوان الله علیه) در کتاب شریف من لا یحضره الفقیه در همان جلد اول بعد از اینکه احکام نمازهای واجب را ذکر فرمودند به باب صلات لیل میرسند. قبلش بابی دارد که کسی که میخواهد بخوابد، چگونه بخوابد. در بحثهای قبل هم ملاحظه فرمودید که خواب در جوامع روایی ما به عنوان یک عبادت مطرح است، لذا نوع دستوراتی که برای نماز هست و مشابه آن، همان دستورات را برای خواب میدهند که انسان چطور بخوابد، موقع خواب چه چیزی بگوید، با چه طهارتی بخوابد وقتی از خواب برخاست چه بگوید عیناً یک عبادت، روایات این باب را هم البته ملاحظه میفرمایید.
در یکی از روایات همین باب این است که هر کسی بخوابد و نیّتش این باشد که در ساعت معیّن بیدار بشود و ذات اقدس الهی بداند او چنین نیّتی را دارد یعنی نیّتش صادق باشد خدا او را در همان وقت بیدار میکند «وکّل به ملکین» این غیر از آن روایتی است که دارد آخر سورهٴ «کهف» را بخواند که از امام صادق(سلام الله علیه) نقل شده است که «ما من عبد یقرأ آخر الکهف حین ینام الا استیقط من منامه فی الساعة التی ترید» بلکه دارد هر کسی بدون این خواندن هم هست یعنی سخن از خواندن آیه آخر سورهٴ «کهف» نیست، همین که خدا بداند نیت او این است یعنی نیّتش راسخ و صادق باشد، خدا دو فرشته را موکّل میکند که او را از بسترش بیدار کند.
اما در باب صلاةاللیل اولین روایتی که هست این است که جبرئیل بر رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) نازل شده است، حضرت به جبرئیل فرمود: «یا جبرئیل عظنی» آنگاه جبرئیل به وجود مبارک حضرت(سلامالله علیهما) فرمود: «عش ما شئت فانک میّت و أحبب من شئت فانک مفارقه و اعمل ما شئت فانک ملاقیه شرف المؤمن صلاته باللیل و عزّه کفّ الأذی عن الناس» ؛ شرف انسان در این است.
روایت دوم که از امام صادق(سلام الله علیه) هست، این است «انّ مِن رَوح الله عزّوجلّ ثلاثه التهجّد باللیل وإفطار الصائم ولقاء الاخوان» .
روایت بعدی که از ابیابراهیم حضرت ابوالحسن اول امام کاظم(سلام الله علیه) هست این است که فرمود: ﴿وَرَهْبَانِیَّةً ابْتَدَعُوهَا مَا کَتَبْنَاهَا عَلَیْهِمْ إِلاّ ابْتِغَاءَ رِضْوَانِ اللَّهِ﴾ فرمود این صلاةاللیل است.
حدیث بعدی از امام صادق(سلام الله علیه) هست که «علیکم بصلاة اللیل فانها سنّة نبیّکم و أدب الصالحین قبلکم و مطردة الدّاء عن أجسادکم» ؛ ادب صالحین این بود هرگونه دردی را از جسدتان طرد میکند.
روایت بعدی که از هشامبنسالم است این است که در ذیل آیه ﴿إِنَّ نَاشِئَةَ اللَّیْلِ هِیَ أَشَدُّ وَطْأً وَأَقْوَمُ قِیلاً﴾ این مضمره هست، حضرت فرمود: «قیام الرجل عن فراشه یرید به وجه الله عزّ و جل لا یرید به غیره» این میشود ﴿أَشَدُّ وَطْأً وَأَقْوَمُ قِیلاً﴾.
از امام صادق(سلام الله علیه) در حدیث بعد اینچنین آمده است که «یقوم الناس من فُرُشهم علی ثلاثة اصناف»؛ کسانی که میخوابند و از بستر استراحت سر برمیدارند سه گروهاند: «صنف له ولا علیه»؛ گروهیاند که این برخاستن به سود آنهاست و علیه آنها نیست و گروهی است که «علیه» آنهاست، نه «لَه» آنها و گروهی است که این برخاستن و بیدار شدن نه «علیه» آنهاست، نه «له» آنها؛ اما آن صنفی که این برخاستن به سود آنهاست و «علیه» آنها نیست گروهیاند که «فیقوم من منامه فیتوضّأ و یصلّی و یذکر الله عزّوجلّ فذلک الذی له ولا علیه» این اختصاصی به صلات لیل ندارد، گرچه در باب صلات لیل یاد شده است. «و اما الصنف الثانی فلم یَزَل فی معصیة الله عزّوجلّ فذلک الذی علیه و لا له»؛ کسی که سر از خواب برداشت، سَبح طویل او و اشتغال روزانه او در معصیت است. «و اما الصنف الثالث فلم یزل نائماً حتی أصبح فذلک الذی لا علیه ولا له» این کسی که میخوابد تا صبح این چون «رفع ... عن النائم حتی یستیقظ» این معصیت ندارد، چون مکلّف نبود و سودی هم نبرده است؛ اما آنها که سحرشان در معصیت میگذرد یا موقع نماز صبح بیدارند ولی در معصیت میگذرانند گروه دوماند.
آثار نماز شب
حدیث بعدی که از عبداللهبنسنان است این هم باز مُضمر است، در ذیل کریمه ﴿سِیَماهُمْ فِی وُجُوهِهِم مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ﴾ ؛ علامت اینها در چهرههای اینهاست از اثر سجده، فرمود: «هو السَهر فی الصلاة» سهر با های هوّز یعنی بیداری اگر کسی «یحیی اللیل بالسّهر الی السحر» که در وصف حضرت ابیابراهیم(سلام الله علیه) است همین است «ساهره» هم که از اوصاف قیامت است همین است، ساهره زمین قیامت را میگویند ﴿فَإِذَا هُم بِالسَّاهِرَةِ﴾ ساهره یعنی بیدار.
حالا بیداری در نماز، نشانهاش در چهرههای اینها ظهور کرده است، معلوم میشود که اینها در شب نخوابیدهاند. ممکن است کسی نخوابد ولی سیمای شبزندهدار نداشته باشد. آنها که سیماشناساند میدانند که این بیداری را در نماز شب گذراند یا در غیر نماز شب. همانطوری که در مسائل مادی یک عده آثارشناساند، یک عده عتیقهشناساند آثارشناس را میگویند متوسّم یعنی سیماشناساند که ﴿إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیَاتٍ لِلْمُتَوَسِّمِینَ﴾ اینها که آثار باستانی میشناسند، عتیقهشناساند، اثریاباند اینها را میگویند متوسّم یعنی سیماشناس. در مسائل معنوی هم یک عده متوسماند؛ سیماشناساند میدانند که این بیداری را در نماز گذرانده.
حدیث بعدی که فضیلبنیسار نقل کرد این است که «ان البیوت التی یصلّی فیها باللیل بتلاوة القرآن تضیء لأهل السماء کما تضیء نجوم السماء لأهل الأرض» «مُضئ» یعنی روشن، چه اینکه روشنگر هم هست، فرمود همانطوری که ستارههای آسمان میتابند و درخشاناند و اهل زمین از نور آنها استفاده میکنند خانههای که در آن نماز شب خوانده میشود و قرآن تلاوت میشود برای فرشتهها نور میدهد، برای اهل سما میتابد. در تفسیر لقب مبارک صدیقه کبری(سلام الله علیها) به نام زهرا همینطور است دیگر که او ازهر است، زهراست؛ میتابد برای فرشتههای آسمان.
حدیث بعدی در ذیل کریمه ﴿إِنَّ الْحَسَنَاتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئاتِ﴾ آمده است که «صلاة المؤمن باللیل تذهب بما عمل من ذنب بالنهار» این «تذهب بذنبه»؛ گناهش را میبرد و مدح خدای سبحان از امیرالمؤمنین(سلام الله علیه) در قرآن به صلاةاللیل اوست: «و مدح الله تبارک و تعالی امیرالمؤمنین(علیه السلام) فی کتابه بقیام صلاةاللیل فقال عزّوجلّ ﴿أَمَّنْ هُوَ قَانِتٌ آنَاءَ اللَّیْلِ سَاجِداً وَقَائِماً یَحْذَرُ الآخِرَةَ وَیَرْجُوا رَحْمَةَ رَبِّهِ﴾ » و ﴿آنَاءَ اللَّیْلِ﴾ یعنی ساعات لیل و مصداق کاملش همان حضرت امیر(سلام الله علیه) است. «وقال امیرالمؤمنین(علیه السلام): ان الله تبارک و تعالی اذا أراد أن یصیب أهل الأرض بعذاب قال»؛ اگر بخواهد عذابی را بر اهل زمینی بفرستد، میفرماید: «لو لا الذین یتحابّون بجلالی و یعمرون مساجدی ویستغفرون بالأسحار لو لا هم لأنزلت عذابی» ؛ اگر شبزندهداران نبودند من عذاب نازل میکردم.
حدیث بعدی از رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) میفرماید: «من کثر صلاته باللیل حَسُن وجهه بالنهار» حالا چرا عدّهای که شبزندهدارند دارای چهره نورانیاند، حالا کمکم روشن خواهد شد که دعاهایی که در قنوت نماز شب است دعای جمال و زینت است. آن دعاها را براساس درک و پذیرش میخوانند و بهرهای هم از آن میبرند، حالا آن دعاها را که ـ انشاءاللهـ رسیدیم روشن میشود که دعای قنوت نماز شب با دعاهای دیگر فرق میکند. این حدیث شریف در ذهن شریفتان باشد که چرا شبزندهداران، چهرههای آنها نورانی است: «من کثر صلاته باللیل حَسُن وجهه بالنهار».
حدیث بعدی آن است که نماز شبخوان هرگز نیازی در مسائل اقتصادی به دیگری ندارد و زندگیاش تأمین میشود یعنی خدای سبحان راه درآمد صحیح را نصیب او میکند که انسان گرسنه نخواهد شد و مانند آن.
یکی از احادیث این باب این است که «قال النبی(صلّی الله علیه و آله و سلّم) عند موته لأبیذرّ (رحمة الله علیه): یا أباذر احفظ وصیة نبیّک تنفعک» ؛ در هنگام ارتحال به ابیذر این وصیت را کرد، فرمود: «من ختم له بقیام اللیل ثم مات فله الجنة» ؛ کسی که پایان کارش نماز شب باشد یعنی با نماز شب بمیرد این را رها نکند تا آخر عمر این اهل بهشت است و این یک مسئله مهمی بود که حضرت هنگام رحلت به ابیذر فرمود.
روایت بعدی یک حدیث مبسوطی است درباره اینکه اگر کسی یک نُهم شب را احیا کند چقدر فضیلت دارد، بعد یک هشتم، یک هفتم تا یک ششم و یک پنجم و یک چهارم و یک سوم و دوم سوم و نصف و تا به خود لیل که اگر همه شب را زنده نگه داشت چه خواهد شد، یک روایت مبسوطی است .
کیفیت شب زندهداری پیامبر اکرم(صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) و ائمه اطهار(علیهمالسلام)
این باب که تمام شد وارد وقت صلاةاللیل میشود. حالا بحثی است لابد در فقه ملاحظه فرمودید که آخراللیل افضل است و آیا رسول الله(صلّی الله علیه و آله و سلّم) که نماز شب میخواند همان آخر شب را انتخاب میکرد، نظیر دیگران این یازده رکعت را کنار هم میخواند یا نظیر مرزدارانی که در تمام حالات مواظب سنگر و مرزند و اگر احیاناً خوابی در چشمش مستولی بشود یک خواب زودگذری است. بعضی از روایات هست که حضرت بعد از اینکه از خواب بلند میشدند که مسواک میکردند و وضو میگرفتند مختصر نماز میخواندند مثلاً دو رکعت، بعد کمی میخوابیدند، دوباره برمیخاستند نماز میخواندند، دوباره میخوابیدند، دوباره برمیخاستند که خلاصه خواب متصل نداشت که بدن را بپروراند، هر لحظه به لحظه اصلاً خوابشان نمیبرد. اگر کسی درد داشته باشد خوابش نمیبرد واقع قضیه این است، مثل اینکه کسی منتظر داشته باشد خوابش نمیبرد، حالا بعد ممکن است ـ انشاءاللهـ به آن حدیث شریف هم برسیم که حضرت چگونه نماز میخواند.
در وقت صلاةاللیل زراره از امام صادق(سلام الله علیه) نقل کرد که «کان رسول الله (صلّی الله علیه و آله و سلّم) اذا صلّی العشاء أویٰ الی فراشه فلم یُصلِّ شیئاً حتی ینتصف اللیل» ؛ از نصف اللیل به بعد شروع میکردند.
حدیث بعدی که از امام باقر(سلام الله علیه) هست فرمود: «وقت صلاةاللیل ما بین نصف اللیل الی آخره» .
حدیث سوم عمربنحنظله به امام صادق عرض میکند «انی مکثت ثمانی عشرة لیلةً أنوی القیامة فلا أقوم» حالا براساس جوانی بود یا هر جهت دیگر به حضرت عرض کرد که من تجربه کردم، هیجده شب قصد کردم که سحر برخیزم و آخر شب برخیزم موفق نشدم، اجازه دارم که اول شب نماز شبم را بخوانم؟ البته گفتند برای جوان و برای مسافر مجاز است؛ اما حضرت فرمود: «لا» این کار را نکن. «اقض بالنهار فانی أکره أن یتّخذ ذلک خُلقاً» ؛ شما وقتی که دارید قضا به جا میآوری، فهمیدی که از فیضی محروم شدی، داری جبران میکنی و اما اگر اول شب نماز شب را بخوانی خیال میکنی این همان فیض را دارد بعد عادت میکنی «اقض بالنهار فانی أکره أن یتّخذ ذلک خلقاً» یعنی سیره و سنّت بشود برای تو.
پرسش:...
پاسخ: حالا کیفیت صلاةاللیل هم به خواست خدا ممکن است یک بحث کوتاهی بشود که خیلی از بحثهای تفسیری هم دور نشویم البته، منظور صلاةاللیل است.
روایت بعدی که معایةبنوهب نقل میکند میگوید من به حضرت عرض کردم این هم مضمر است «إنّ رجلاً من موالیک من صلحائهم شکا إلیّ ما یلقی من النوم و قال لی انی ارید القیام لصلاة اللیل فیغلبنی النوم حتی اصبح فربما قضیت صلاتی الشهر المتتابع او الشهرین أصبر علی ثقله»؛ ای کار برای من سنگین است بالأخره من نمیتوانم نماز شب نخوانم آنوقت برایم دشوار هم هست که بیدار بشوم «فقال قرة عین والله قرة عین والله»؛ این صلات لیل قرّة عین است، حالا اگر نشد شما در موقعش بیدار بشوید البته عیب ندارد قضا به جا بیاورید «و لم یرخّص فی الوتر اول اللیل فقال القضاء بالنهار أفضل» یا خود حضرت ترخیص نکرد که آدم نماز وتر را همان اول شب بخواند، فرمود قضای در روز افضل از تقدیم است.
پرسش:...
پاسخ: البته، در بعضی از روایت هم تجویز کرده است که در اول شب هم میشود خواند مثل حالت سفر که ایشان هم اینجا نقل فرمودند.
پرسش:....
پاسخ: مخصوصاً درباره مسافر چند حدیث است که اول لیل میتواند بخواند.
پرسش:...
پاسخ:بله؛ حالا روایت بعدش را مطالعه بفرمایید تا بخوانیم.
«و الحمد لله رب العالمین»
تاکنون نظری ثبت نشده است