- 105
- 1000
- 1000
- 1000
تحلیل تاریخی واقعه کربلا، 3
سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین حامد کاشانی با موضوع «تحلیل تاریخی واقعه کربلا»، جلسه سوم، سال 1403
بحث ما بازخوانی از واقعهی کربلاست، اما در لایهی تاریخی آن. یعنی اولاً ادعا نداریم که حقایق باطنی ماجرای کربلا را بحث میکنیم، درک و فهم بخشهایی از این واقعه موهبتی است. یعنی اینکه در ماوراء و باطن عالم و ملکوت و عرش چه اتفاقی افتاد مباحث مفصلی است که کار تحلیلگر تاریخ نیست، هر کسی که دوست داشت باید برود و روایات را ببیند و آدمهای استخوان خردکردهی باطنبین پیدا کند که شاید قدمی پیش برود، ما میخواهیم همین ظواهر ماجرای عاشورا را با یکدیگر وارسی کنیم. اتفاقاً همین موضوع هم پیچیدگی دارد.
معمولاً کسانی که به این عرصه وارد میشوند اشتباهات پُرتکراری میکنند، مانند اینکه از امام توقع خاصی دارند.
«توقع خاص داشتن» ناخواسته مجبور و ملزم کردنِ امام به یک رفتار است. امام مظهر این آیهی شریفه در ساحت خودش هست که «لَا یُسْأَلُ عَمَّا یَفْعَلُ»، امام به امر خدا عمل میکند، نه به امر کس دیگری. اگر به مصلحت بداند اعلام میکند، ممکن است به مصلحت هم نداند که اعلام کند.
مرحلهی بعدی این است که نباید هیچ امامی را با امام دیگری قیاس کرد، به این معنا که بگوییم چون این امام این کار را کرده است، پس آن امام هم باید فلان کار را انجام دهد.
توضیحاتی گذشت، روایاتی هم در این زمینه هست که هر امامی به صحیفهی خودش عمل میکند، کأنّه کارتابلی از جانب حضرت حق دارد و به آن عمل میکند. مرحلهی بعدی این بود که عرض کردیم همهی ائمهی ما مجاهد بودند، اهل جهاد هستند، اما جهاد صورتها و شیوهها و روشها و عرصههای مختلفی دارد.
جهاد یعنی مبارزهی سخت با دشمن خدا برای از بین بردن او و باز کردنِ راه برای مؤمنین. این امر زمانی به شمشیر و سیف و موشک و جنگ سخت است، که در آن خونریزی هست، گاهی ممکن است اقتصادی یا فرهنگی یا ترکیبی باشد.
در زیارتنامهی همهی ائمه علیهم السلام مکرر میبینیم که «جَاهَدتُم فِی اللهِ حَقَّ جِهَادِه»، اما جهاد ائمه علیهم السلام با یکدیگر متفاوت است.
اگر کسی بخواهد جهاد را به صورت خاصّی مقیّد کند، باید بگوید بخشی از ائمه علیهم السلام نعوذبالله اهل جهاد نیستند، و این خلاف است؛ و یکی از راههای جدا شدنِ ما از جریان زیدیه، بعد از حضرت سجّاد صلوات الله علیه هم همین تصوّر آنها بود که میگفتند امامی امام است، امامی شجاع است، امامی مجاهد است، امامی دنیاگریز است، امامی به دنبال حقیقت است، امامی اهل عزّت است که حتماً شمشیر بدست بگیرد؛ درصورتیکه اینطور نیست.
بحث ما بازخوانی از واقعهی کربلاست، اما در لایهی تاریخی آن. یعنی اولاً ادعا نداریم که حقایق باطنی ماجرای کربلا را بحث میکنیم، درک و فهم بخشهایی از این واقعه موهبتی است. یعنی اینکه در ماوراء و باطن عالم و ملکوت و عرش چه اتفاقی افتاد مباحث مفصلی است که کار تحلیلگر تاریخ نیست، هر کسی که دوست داشت باید برود و روایات را ببیند و آدمهای استخوان خردکردهی باطنبین پیدا کند که شاید قدمی پیش برود، ما میخواهیم همین ظواهر ماجرای عاشورا را با یکدیگر وارسی کنیم. اتفاقاً همین موضوع هم پیچیدگی دارد.
معمولاً کسانی که به این عرصه وارد میشوند اشتباهات پُرتکراری میکنند، مانند اینکه از امام توقع خاصی دارند.
«توقع خاص داشتن» ناخواسته مجبور و ملزم کردنِ امام به یک رفتار است. امام مظهر این آیهی شریفه در ساحت خودش هست که «لَا یُسْأَلُ عَمَّا یَفْعَلُ»، امام به امر خدا عمل میکند، نه به امر کس دیگری. اگر به مصلحت بداند اعلام میکند، ممکن است به مصلحت هم نداند که اعلام کند.
مرحلهی بعدی این است که نباید هیچ امامی را با امام دیگری قیاس کرد، به این معنا که بگوییم چون این امام این کار را کرده است، پس آن امام هم باید فلان کار را انجام دهد.
توضیحاتی گذشت، روایاتی هم در این زمینه هست که هر امامی به صحیفهی خودش عمل میکند، کأنّه کارتابلی از جانب حضرت حق دارد و به آن عمل میکند. مرحلهی بعدی این بود که عرض کردیم همهی ائمهی ما مجاهد بودند، اهل جهاد هستند، اما جهاد صورتها و شیوهها و روشها و عرصههای مختلفی دارد.
جهاد یعنی مبارزهی سخت با دشمن خدا برای از بین بردن او و باز کردنِ راه برای مؤمنین. این امر زمانی به شمشیر و سیف و موشک و جنگ سخت است، که در آن خونریزی هست، گاهی ممکن است اقتصادی یا فرهنگی یا ترکیبی باشد.
در زیارتنامهی همهی ائمه علیهم السلام مکرر میبینیم که «جَاهَدتُم فِی اللهِ حَقَّ جِهَادِه»، اما جهاد ائمه علیهم السلام با یکدیگر متفاوت است.
اگر کسی بخواهد جهاد را به صورت خاصّی مقیّد کند، باید بگوید بخشی از ائمه علیهم السلام نعوذبالله اهل جهاد نیستند، و این خلاف است؛ و یکی از راههای جدا شدنِ ما از جریان زیدیه، بعد از حضرت سجّاد صلوات الله علیه هم همین تصوّر آنها بود که میگفتند امامی امام است، امامی شجاع است، امامی مجاهد است، امامی دنیاگریز است، امامی به دنبال حقیقت است، امامی اهل عزّت است که حتماً شمشیر بدست بگیرد؛ درصورتیکه اینطور نیست.
تاکنون نظری ثبت نشده است