display result search
منو
شأن معلمی امام صادق علیه‌السلام

شأن معلمی امام صادق علیه‌السلام

  • 1 تعداد قطعات
  • 62 دقیقه مدت قطعه
  • 62 دریافت شده
سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین حامد کاشانی با موضوع «شأن معلمی امام صادق علیه‌السلام»، سال 1403

مجموعه‌ی زحمات حضرت صادق صلوات الله علیه خیلی گسترده است، واقعاً برای یک جلسه اگر بخواهیم فقط عناوین زحمات حضرت را پشت سر هم بگوییم، از یک جلسه بیرون است.
اما در روایت هست که امام صادق علیه السلام سحرهایی تا اذان صبح برای ما ضجّه زده است. وقتی خدای متعال بخواهد به حضرت صادق علیه السلام بشارت بدهد، نجات ما را بشارت می‌دهد. همیشه همه‌ی دغدغه‌ی پدر و مادر، هدایت و موفقیت فرزندشان است.
از بین کارهایی که حضرت صادق سلام الله علیه کرده‌اند، می‌خواهم گوشه‌ای را عرض کنم که شاید چند نکته برای تغییر نگاه و زندگی ما هم داشته باشد، وگرنه همانطور که عرض کردم کارهای حضرت گسترده است، باید فقط یک دهه بگوییم که حضرت درمورد کربلا چکار کرده است، باید یک صده در مورد سرفصل‌های کارهایی که حضرت برای ولایت امیرالمؤمنین صلوات الله علیه کار کرده‌اند را بگوییم.
دوره‌ای که امامت حضرت صادق سلام الله علیه شروع شد، دوره‌ی بنی امیّه و بنی عباس است. در آن روزگار انحراف که فراوان بود، اکثر مردم هم انحراف را درک نمی‌کردند، یعنی مردم آن انحراف را دین می‌پنداشتند، و اگر هم قُلت و إن قُلتی به بنی امیّه داشتند برای زمانی بود که گاهی کتک زیادی می‌خوردند، نه اینکه بگویند بنی امیّه در حال از بین بردن دین هستند. چون محدثان برجسته‌ی آن جریان، رئیس پلیس و رئیس شرطه و قاضی بودند. یعنی آن کسانی که باید نسبت به این انحراف معترض می‌بودند، خودشان کارمندان دولت بنی امیّه و بنی عباس بودند. بعنوان مثال «زُهری» رئیس شرطه‌های بنی امیّه بود، با شلاق روی اسب می‌تاخت و سربازها هم به دنبال او بودند و مردم را می‌زدند.
حال این «زُهری» چه اعتراضی می‌تواند به حکومت کند که بگوید انحراف پیش آمده است؟ کسی که باید انحراف را اعلام می‌کرد خودش رئیس المنحرفین و در خدمت آن حکومت بود. از حدّی هم که گذشت دیگر رویشان زیاد شده بود و می‌گفتند افقه فقهای مدینه «عبدالملک بن مروان» حاکم بنی امیّه شده است! یعنی دوره‌ی پیش از حضرت صادق سلام الله علیه، آن حدود پنجاه سال منتهی به امامت حضرت صادق صلوات الله علیه، فضا به سمتی است که بنی امیّه با سرعت زیاد در حال حرکت است و دین را هم در خدمت خودش آورده است.
بالاخره از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم نقل شده است که اواخر عمر شریف خود وقتی در خواب یا مکاشفه‌ای دید که بنی فلان و بنی فلان و بنی امیّه بر منبر ایشان می‌جهند، در آن روزهای پایانی تا آخر عمر خود از نگرانی دیگر لبخند نزد.
در این هشتاد سال یا هزار ماه، واقعاً اسلام از بین رفت، بیش از نود و پنج درصدِ آن چیزهایی که شنیده‌اید تحریف شد و دین را تحریف کردند و کتاب‌ها را تحریف می‌کنند و احادیث را جابجا می‌کنند برای همین دوره است، یعنی همان دوره‌ای که دسترسی نبود؛ اما بعداً هرچه جلوتر آمد، دیگر امکان تحریف کمرنگ‌تر شد و بمراتب تضعیف شد.
بنی امیّه اقتدار و زور و پول داشت، آخوندها هم معمولاً در خدمت بنی امیّه بودند، مسجدی نبود الا اینکه همان حرف‌ها را بزند و همان مسیر را برود، خفقان هم بیداد می‌کرد. اگر جایی جرمی رخ می‌داد می‌گشتند تا ببینند آیا در آن منطقه شیعه هست یا نه. نگاه به سمتِ شیعیانِ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه در اوجِ تحقیر و بی‌ادبی و جسارت بود. آشنایی با معارف دین هم در نهایت عدم آشنایی بود.
اولیات احکام که اگر امروز شما در خیابان از بسیاری از مردم معمولی بپرسید می‌دانند، محدثان برجسته از اصحاب اهل بیت نمی‌دانستند، نه چون تنبل بودند، بلکه این مطالب جایی بیان نمی‌شد، اصلاً باید کجا بیان می‌شد؟ کدام مسجد بود که احکام درست بگوید؟ کدام مسجد بود که نماز درست بخواند؟


قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 62:40

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است

تصاویر

پایگاه سخن