- 136
- 1000
- 1000
- 1000
ضرورت وجود مذهب، جلسه بیستم
سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین حامد کاشانی با موضوع «ضرورت وجود مذهب»، جلسه بیستم: محبت دوست داشتنی، سال 1403
عرض کردیم که فارغ از مسئلهی حق و باطل، آن کسی که ما بتوانیم او را دوست بداریم و بشود به او افتخار کرد، بشود او را بزرگ داشت و نخواهیم دائماً عیب و ایرادات او را برطرف کنیم، غیر از امیرالمؤمنین صلوات الله علیه و ائمه هدی علیهم السلام نیست؛ برای غیر از اینها نه دلیل روایی داریم، نه آنچه در سیره ثبت شده است.
بعد عرض کردیم که نه ایمان با تکلیف پیش میرود، نه محبّت.
نه اینکه تکلیف نیست، اما برای ایمان پیدا کردن، یا برای محبّت پیدا کردن، زور و تکلیف نیست، ما کسی را دوست میداریم که دوستداشتنی است، بنابراین هرچه او را بیشتر ببینیم و بشناسیم، او را بیشتر دوست داریم، و میزان محبّت و تمسّک ما مادامی است که او دوستداشتنی است.
بلاتشبیه محبوبهای دنیا، چه محبوبهای ورزشی، چه محبوبهای ازدواج و آشناییهایی که دقیق نیست و بعد از مدّتی پشیمانی بهمراه دارد، گاهی محبّت به نفرت هم تبدیل میشود. چرا؟ چون آن محبّت شدید به نفرت تبدیل میشود؟ چون آن جمال و آن تفوّق از بین رفته است.
ما کسی را دوست میداریم که جمالی دارد، یعنی زیبایی دارد، حال یا زیبایی ظاهری یا زیبایی معنوی و یا هر دو، این موضوع هم تشکیکی است، میتواند شدّت پیدا کند؛ و تفوّقی داشته باشد، یعنی او را انتخاب کنیم. مادامی او را دوست داریم که این دو وجه وجود دارد.
اگر زن و شوهر هم با هم زندگی میکنند، مرد و زنی که مؤمن و شیعهی امیرالمؤمنین صلوات الله علیه هستند و در مسیر روایات و دستورات اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین زندگی میکنند، اینها بعد از مدّتی که سن و سالشان میگذرد، بعضی از جمالها را از دست میدهند، ولی بعضی از جمالهای دیگر را بدست میآورد؛ مانند محبّت دائمی که نسبت به هم داشتند، اینطور عُلقه ایجاد میشود؛ مادامی که آن عُلقه هست، یعنی دیگر از خال و خط و چشم و ابرو رها میشود و قدری جلوتر میرود، فرض کنید برای ایمان او به اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین، یا خدمتی که شوهر او به اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین و شیعیان اهل بیت میکند؛ یا مرد نگاه میکند این زن با این عشق و ندید گرفتنِ خودش به او و فرزندانش خدمت میکند، این هم جمال و زیبایی معنوی است؛ اگر این جمال از بین برود، بعد از چهل سال زندگی هم یا جدا میشوند و یا طلاق عاطفی میگیرند، باید این جمال و تفوّق باشد، فقط ممکن است شکل آن عوض شود.
عرض کردیم که فارغ از مسئلهی حق و باطل، آن کسی که ما بتوانیم او را دوست بداریم و بشود به او افتخار کرد، بشود او را بزرگ داشت و نخواهیم دائماً عیب و ایرادات او را برطرف کنیم، غیر از امیرالمؤمنین صلوات الله علیه و ائمه هدی علیهم السلام نیست؛ برای غیر از اینها نه دلیل روایی داریم، نه آنچه در سیره ثبت شده است.
بعد عرض کردیم که نه ایمان با تکلیف پیش میرود، نه محبّت.
نه اینکه تکلیف نیست، اما برای ایمان پیدا کردن، یا برای محبّت پیدا کردن، زور و تکلیف نیست، ما کسی را دوست میداریم که دوستداشتنی است، بنابراین هرچه او را بیشتر ببینیم و بشناسیم، او را بیشتر دوست داریم، و میزان محبّت و تمسّک ما مادامی است که او دوستداشتنی است.
بلاتشبیه محبوبهای دنیا، چه محبوبهای ورزشی، چه محبوبهای ازدواج و آشناییهایی که دقیق نیست و بعد از مدّتی پشیمانی بهمراه دارد، گاهی محبّت به نفرت هم تبدیل میشود. چرا؟ چون آن محبّت شدید به نفرت تبدیل میشود؟ چون آن جمال و آن تفوّق از بین رفته است.
ما کسی را دوست میداریم که جمالی دارد، یعنی زیبایی دارد، حال یا زیبایی ظاهری یا زیبایی معنوی و یا هر دو، این موضوع هم تشکیکی است، میتواند شدّت پیدا کند؛ و تفوّقی داشته باشد، یعنی او را انتخاب کنیم. مادامی او را دوست داریم که این دو وجه وجود دارد.
اگر زن و شوهر هم با هم زندگی میکنند، مرد و زنی که مؤمن و شیعهی امیرالمؤمنین صلوات الله علیه هستند و در مسیر روایات و دستورات اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین زندگی میکنند، اینها بعد از مدّتی که سن و سالشان میگذرد، بعضی از جمالها را از دست میدهند، ولی بعضی از جمالهای دیگر را بدست میآورد؛ مانند محبّت دائمی که نسبت به هم داشتند، اینطور عُلقه ایجاد میشود؛ مادامی که آن عُلقه هست، یعنی دیگر از خال و خط و چشم و ابرو رها میشود و قدری جلوتر میرود، فرض کنید برای ایمان او به اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین، یا خدمتی که شوهر او به اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین و شیعیان اهل بیت میکند؛ یا مرد نگاه میکند این زن با این عشق و ندید گرفتنِ خودش به او و فرزندانش خدمت میکند، این هم جمال و زیبایی معنوی است؛ اگر این جمال از بین برود، بعد از چهل سال زندگی هم یا جدا میشوند و یا طلاق عاطفی میگیرند، باید این جمال و تفوّق باشد، فقط ممکن است شکل آن عوض شود.
تاکنون نظری ثبت نشده است