- 22
- 1000
- 1000
- 1000
مبانی اندیشه اسلامی، 3
سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین محمود رجبی با موضوع «مبانی اندیشه اسلامی»، جلسه سوم: انواع معرفت، سال 1404
موهبت عظیم الهی که بر ساحت وجودی انسان ارزانی گشته، نعمت بیبدیل آگاهی و معرفت است، که اگر از آن محروم میگشتیم، نه در دنیای فانی بقایی داشتیم و نه به سعادت ابدی در آخرت دست مییافتیم. این گوهر گرانبها در انسان در اوج کمال قرار دارد و او را قادر میسازد تا به عالیترین درجات رشد و جانشینی الهی نائل آید،.
معرفت در این عالم دارای مراتب است:
1. جمادات: موجودات جامد به حسب آیات قرآن، دارای شعور و نوعی معرفت هستند که منجر به تسبیح خداوند میشود. این تسبیح و درک در افق دیگری رخ میدهد و با حواس ملموس ما قابل درک نیست، مگر آنکه کسی به درجاتی از کمال دست یابد تا سخن گفتن یا ناله کشیدن آنها را درک کند.
2. حیوانات: این موجودات علاوه بر تغذیه و رشد (مانند گیاهان)، از حس و حرکت برخوردارند و قادر به احساس و فرار از دشمن هستند.
3. انسان: بشر فراتر از معرفت حسی حیوانات، از توانایی تجزیه و تحلیل، سنجش سود و زیان، و تصمیمگیری بر اساس آن برخوردار است. همچنین، انسان با یک معرفت فطری و سرشتی با خدا آشناست، هرچند این معرفت در آغاز ناآگاهانه است و نیازمند شکوفایی دارد.
ابزارهای کسب معرفت و لزوم پاکی آنها: خداوند برای کسب این معرفتها، ابزارهایی چون شنوایی، بینایی و قلب (دل) را در اختیار ما نهاده است,. اما تأکید شده است که این ابزارها باید سالم و صاف باشند تا بتوانند حقایق را آنگونه که هستند، نشان دهند,. اگر این ابزارها تیره شوند—که این تیرگی ناشی از اعمال خود انسان است—نمیتوانند حقایق را بهدرستی درک کنند و دچار خطای محاسباتی میشوند. علاوه بر سلامت ابزار، معرفت باید قطعی، یقینی و معتبر باشد، چرا که راهیانِ مسیر گمراهی، تنها به گمان و تخمین تکیه میکنند.
اقسام معرفت (باواسطه و بلاواسطه): معرفتهای ما دو دستهاند:
1. معرفت باواسطه: در این نوع معرفت، ما شیء را مستقیماً نمیشناسیم، بلکه تصویری یا اثری از آن برای ما حاصل میشود,. مانند دیدن عکس یا شنیدن صدای ضبطشده، یا حتی درک جهان مادی و جسم خودمان از طریق حواس.
2. معرفت بلاواسطه: در این معرفت، خودِ آن چیزی که درک میشود، در وجود ماست و تصویری از آن نیست. حالات نفسانی ما، مانند ترس، شادی، اضطراب و همچنین درک «من» وجودی ما، از این نوع معرفت است که مستقیماً و بدون واسطه درک میشوند,,. معرفت فطری ما به خداوند نیز از همین سنخ بلاواسطه است و با طی مسیر تقرب میتواند در وجود ما شکوفا شود.
اوج صداقت در صدیقه کبری (س): در مسیر هدایت به صراط مستقیم، ما مأموریم که از خداوند بخواهیم ما را همراه با کسانی قرار دهد که به آنها نعمت داده است؛ کسانی چون نبیین، صدیقین، شهیدان و صالحین. در این میان، صدق که خود ارزشی بسیار بالاست، کلید رسیدن به کمال است، زیرا ایمان با دروغ قابل جمع نیست,. صدیقه کبری، فاطمه زهرا (سلام الله علیها)، بزرگترین صدیقهاند. صدیقه کسی است که در صدق و راستی در نقطه اوج قرار دارد، یعنی در همه ابعاد حیات—از اندیشه و ایمان گرفته تا دوستی و دشمنی—صادق است. کسی که صادق است، در گفتار، کردار و اعتقاداتش، آنچه را که میگوید، از عمق جان بدان معتقد است و ظاهر و باطن او متفاوت نیست. از این رو، زندگی حضرت فاطمه زهرا (س)، سراسر صدق است.
صدق و معرفت، چون دو بال برای پرواز انسان به سوی حق میمانند؛ معرفت راه را مینمایاند و صدق تضمین میکند که این مسیر با خلوص و راستی پیموده شود تا آدمی از بازیهای دنیوی دور باشد و واقعاً آنچه را که ادعا میکند، با عمق جان بپذیرد.
موهبت عظیم الهی که بر ساحت وجودی انسان ارزانی گشته، نعمت بیبدیل آگاهی و معرفت است، که اگر از آن محروم میگشتیم، نه در دنیای فانی بقایی داشتیم و نه به سعادت ابدی در آخرت دست مییافتیم. این گوهر گرانبها در انسان در اوج کمال قرار دارد و او را قادر میسازد تا به عالیترین درجات رشد و جانشینی الهی نائل آید،.
معرفت در این عالم دارای مراتب است:
1. جمادات: موجودات جامد به حسب آیات قرآن، دارای شعور و نوعی معرفت هستند که منجر به تسبیح خداوند میشود. این تسبیح و درک در افق دیگری رخ میدهد و با حواس ملموس ما قابل درک نیست، مگر آنکه کسی به درجاتی از کمال دست یابد تا سخن گفتن یا ناله کشیدن آنها را درک کند.
2. حیوانات: این موجودات علاوه بر تغذیه و رشد (مانند گیاهان)، از حس و حرکت برخوردارند و قادر به احساس و فرار از دشمن هستند.
3. انسان: بشر فراتر از معرفت حسی حیوانات، از توانایی تجزیه و تحلیل، سنجش سود و زیان، و تصمیمگیری بر اساس آن برخوردار است. همچنین، انسان با یک معرفت فطری و سرشتی با خدا آشناست، هرچند این معرفت در آغاز ناآگاهانه است و نیازمند شکوفایی دارد.
ابزارهای کسب معرفت و لزوم پاکی آنها: خداوند برای کسب این معرفتها، ابزارهایی چون شنوایی، بینایی و قلب (دل) را در اختیار ما نهاده است,. اما تأکید شده است که این ابزارها باید سالم و صاف باشند تا بتوانند حقایق را آنگونه که هستند، نشان دهند,. اگر این ابزارها تیره شوند—که این تیرگی ناشی از اعمال خود انسان است—نمیتوانند حقایق را بهدرستی درک کنند و دچار خطای محاسباتی میشوند. علاوه بر سلامت ابزار، معرفت باید قطعی، یقینی و معتبر باشد، چرا که راهیانِ مسیر گمراهی، تنها به گمان و تخمین تکیه میکنند.
اقسام معرفت (باواسطه و بلاواسطه): معرفتهای ما دو دستهاند:
1. معرفت باواسطه: در این نوع معرفت، ما شیء را مستقیماً نمیشناسیم، بلکه تصویری یا اثری از آن برای ما حاصل میشود,. مانند دیدن عکس یا شنیدن صدای ضبطشده، یا حتی درک جهان مادی و جسم خودمان از طریق حواس.
2. معرفت بلاواسطه: در این معرفت، خودِ آن چیزی که درک میشود، در وجود ماست و تصویری از آن نیست. حالات نفسانی ما، مانند ترس، شادی، اضطراب و همچنین درک «من» وجودی ما، از این نوع معرفت است که مستقیماً و بدون واسطه درک میشوند,,. معرفت فطری ما به خداوند نیز از همین سنخ بلاواسطه است و با طی مسیر تقرب میتواند در وجود ما شکوفا شود.
اوج صداقت در صدیقه کبری (س): در مسیر هدایت به صراط مستقیم، ما مأموریم که از خداوند بخواهیم ما را همراه با کسانی قرار دهد که به آنها نعمت داده است؛ کسانی چون نبیین، صدیقین، شهیدان و صالحین. در این میان، صدق که خود ارزشی بسیار بالاست، کلید رسیدن به کمال است، زیرا ایمان با دروغ قابل جمع نیست,. صدیقه کبری، فاطمه زهرا (سلام الله علیها)، بزرگترین صدیقهاند. صدیقه کسی است که در صدق و راستی در نقطه اوج قرار دارد، یعنی در همه ابعاد حیات—از اندیشه و ایمان گرفته تا دوستی و دشمنی—صادق است. کسی که صادق است، در گفتار، کردار و اعتقاداتش، آنچه را که میگوید، از عمق جان بدان معتقد است و ظاهر و باطن او متفاوت نیست. از این رو، زندگی حضرت فاطمه زهرا (س)، سراسر صدق است.
صدق و معرفت، چون دو بال برای پرواز انسان به سوی حق میمانند؛ معرفت راه را مینمایاند و صدق تضمین میکند که این مسیر با خلوص و راستی پیموده شود تا آدمی از بازیهای دنیوی دور باشد و واقعاً آنچه را که ادعا میکند، با عمق جان بپذیرد.


تاکنون نظری ثبت نشده است