- 56
- 1000
- 1000
- 1000
مبانی اندیشه اسلامی، 1
سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین محمود رجبی با موضوع «مبانی اندیشه اسلامی»، جلسه اول: قدرت بر آگاهی و معرفت است، سال 1404
یکی از بزرگترین و جلیلترین مواهب الهی که سعادت دنیا و آخرت انسان را رقم میزند، نعمت گرانسنگ قدرت بر آگاهی و معرفت است. این موهبت، در وجود آدمی در سطحی عالی قرار داده شده و او را قادر میسازد تا به ذروه کمال نائل آید.
- تفاوت سطوح معرفت در عوالم هستی
موجودات این عالم، در مراتب گوناگونی از معرفت بهرهمند هستند؛ با این حال، معرفتی که انسان را به بالاترین درجات کمال میرساند، ویژهی اوست (و شاید جنیان).
1. جمادات (بیجانها): جمادات فاقد سطح متعارف معرفت انسانی هستند، اما بر اساس آیات قرآنی، نوعی شعور (آگاهی) دارند که مسبب تسبیح خداوند است. این تسبیح (منزه دانستن خدا از هر عیب و نقص) فرع بر شناخت و درک مقام الوهیت است. این نوع معرفت، اختیاری نبوده و با حواس ظاهری ما قابل درک نیست، مگر برای کسانی که درجات کمال را طی کرده باشند و چشم و گوششان به عوالم دیگر باز شود.
2. گیاهان: گیاهان از جمادات فراترند؛ تغذیه و رشد دارند، اما سطح آگاهیای که در انسان است، در آنها وجود ندارد.
3. حیوانات: حیوانات علاوه بر تغذیه و رشد، دارای حس و حرکت هستند. آنها میتوانند دشمن را حس کرده و فرار کنند؛ با این حال، معرفت حسی آنها به مرتبهای نمیرسد که بتوانند تجزیه و تحلیل کنند، سود و زیان را بسنجند و بر اساس آن تصمیم بگیرند.
- اقسام معرفت انسانی و ابزارهای آن
انسان فراتر از این سطوح، دارای سلسلهای از معرفتها است که حتی در حیوان هم یافت نمیشود:
1. معرفت فطری (سرشتی): این آگاهی، آشنایی با خداوند است که در مرحلهی درک این جهانی به صورت ناآگاهانه یا نیمهآگاهانه حضور دارد و برای آشکار شدن نیاز به شکوفایی دارد. این همان معرفت بیواسطه به خداوند است که در عمق وجود ما نهفته است.
2. معرفت اکتسابی: این شناختها به مرور زمان و با رشد انسان کسب میشوند و نقش سرنوشتسازی در زندگی دارند. قرآن کریم میفرماید خداوند شما را از شکم مادرانتان خارج ساخت در حالی که هیچ نمیدانستید. این نوع معرفت است که اگر درست کسب شود، موجب ایمان، انجام اعمال صالح، رشد و رسیدن انسان به مقام جانشینی حق میشود.
خداوند برای دستیابی به این معرفتها، ابزارهایی چون شنوایی (سمع)، بینایی (بصر)، و قلب/دل (فؤاد) را در اختیار انسان قرار داد تا شاید شکر این نعمتها را بهجا آورند. نبودِ این ابزارها یا معرفت، زندگی انسان را مختل میساخت و او نه میتوانست نیازهای دنیوی خود را رفع کند و نه به سعادت اخروی نائل میشد.
- گونههای ادراک (باواسطه و بلاواسطه)
معرفتهای ما از یک منظر به دو دسته تقسیم میشوند:
1. معرفت باواسطه: شناختی است که از طریق واسطهای (مانند تصویر، صوت یا دادههای حسی) حاصل میگردد. حتی دیدن مستقیم یک شخص با چشم نیز باواسطه است؛ چرا که آن تصویری که در چشم ما میافتد، مراحل جسمانی را طی کرده و به مغز میرسد تا توسط نفس درک شود. شناخت جسم خودمان نیز از طریق تصویر حاصل از چشم یا حس لامسه، باواسطه است.
2. معرفت بلاواسطه (بیواسطه): ادراکی است که در آن، خودِ آن شیء در وجود ما درک میشود و نه تصویری از آن. درک تمام حالات نفسانی مانند ترس، خوشحالی، اضطراب، و نیز افعال درونی مانند فکر کردن و تصمیمگیری، بلاواسطه است؛ همچنین حقیقت "من" که فاعل تمام این افکار و ارادههاست، بلاواسطه درک میشود و خودِ ما آن را مییابیم.
- صداقت (صدق)؛ معیار اعتبار معرفت
برای اینکه معرفتهای اکتسابی ما به خطا نروند و به یقین و اعتبار برسند، شرایطی لازم است:
• سلامت ابزارها: ابزارهای شناخت (مانند دل و عقل) باید صاف، سالم و پاک باشند، وگرنه کارهای ما سبب تیرگی و آلودگی آنها شده و حقایق را درست یا واژگونه درک نمیکنیم.
• یقین و اعتبار: باید دقت کرد که شناختها قطعی، یقینی و معتبر باشند و از گمان و تخمین دوری شود.
در این میان، صداقت (صدق) بنیاد رستگاری است. حضرت فاطمه زهرا (سلامالله علیها)، با لقب صدیقه کبری، بزرگترین الگوی صداقت معرفی شدهاند. صدیقه کسی است که در صدق و راستی در اوج قرار دارد.
• اهمیت صدق: صدق تنها در گفتار نیست، بلکه باید در اندیشه، ایمان، کردار و در انجام عهد و پیمان با خداوند نیز صادق بود.
• عواقب عدم صدق: دروغ گفتن با ایمان سازگار نیست و کسی که دروغ میگوید، شیرینی ایمان را نمیچشد.
• نقش صداقت در تقرب: کسی که واقعاً معتقد است خدا ناظر اعمال اوست و در ادعاها و اعتقاداتش صادق باشد، نمیتواند مرتکب گناه شود. صداقت و دوری از "بازی درآوردن" یا نقش بازی کردن در عبادات و اعتقادات، مسیری است که انسان را به اوجگیری و صعود بهسوی حق رهنمون میسازد. صدیقین یکی از چهار دستهی انعامشدگان الهی هستند که در نمازهای واجب، از خداوند میخواهیم که ما را با آنان همراه سازد.
یکی از بزرگترین و جلیلترین مواهب الهی که سعادت دنیا و آخرت انسان را رقم میزند، نعمت گرانسنگ قدرت بر آگاهی و معرفت است. این موهبت، در وجود آدمی در سطحی عالی قرار داده شده و او را قادر میسازد تا به ذروه کمال نائل آید.
- تفاوت سطوح معرفت در عوالم هستی
موجودات این عالم، در مراتب گوناگونی از معرفت بهرهمند هستند؛ با این حال، معرفتی که انسان را به بالاترین درجات کمال میرساند، ویژهی اوست (و شاید جنیان).
1. جمادات (بیجانها): جمادات فاقد سطح متعارف معرفت انسانی هستند، اما بر اساس آیات قرآنی، نوعی شعور (آگاهی) دارند که مسبب تسبیح خداوند است. این تسبیح (منزه دانستن خدا از هر عیب و نقص) فرع بر شناخت و درک مقام الوهیت است. این نوع معرفت، اختیاری نبوده و با حواس ظاهری ما قابل درک نیست، مگر برای کسانی که درجات کمال را طی کرده باشند و چشم و گوششان به عوالم دیگر باز شود.
2. گیاهان: گیاهان از جمادات فراترند؛ تغذیه و رشد دارند، اما سطح آگاهیای که در انسان است، در آنها وجود ندارد.
3. حیوانات: حیوانات علاوه بر تغذیه و رشد، دارای حس و حرکت هستند. آنها میتوانند دشمن را حس کرده و فرار کنند؛ با این حال، معرفت حسی آنها به مرتبهای نمیرسد که بتوانند تجزیه و تحلیل کنند، سود و زیان را بسنجند و بر اساس آن تصمیم بگیرند.
- اقسام معرفت انسانی و ابزارهای آن
انسان فراتر از این سطوح، دارای سلسلهای از معرفتها است که حتی در حیوان هم یافت نمیشود:
1. معرفت فطری (سرشتی): این آگاهی، آشنایی با خداوند است که در مرحلهی درک این جهانی به صورت ناآگاهانه یا نیمهآگاهانه حضور دارد و برای آشکار شدن نیاز به شکوفایی دارد. این همان معرفت بیواسطه به خداوند است که در عمق وجود ما نهفته است.
2. معرفت اکتسابی: این شناختها به مرور زمان و با رشد انسان کسب میشوند و نقش سرنوشتسازی در زندگی دارند. قرآن کریم میفرماید خداوند شما را از شکم مادرانتان خارج ساخت در حالی که هیچ نمیدانستید. این نوع معرفت است که اگر درست کسب شود، موجب ایمان، انجام اعمال صالح، رشد و رسیدن انسان به مقام جانشینی حق میشود.
خداوند برای دستیابی به این معرفتها، ابزارهایی چون شنوایی (سمع)، بینایی (بصر)، و قلب/دل (فؤاد) را در اختیار انسان قرار داد تا شاید شکر این نعمتها را بهجا آورند. نبودِ این ابزارها یا معرفت، زندگی انسان را مختل میساخت و او نه میتوانست نیازهای دنیوی خود را رفع کند و نه به سعادت اخروی نائل میشد.
- گونههای ادراک (باواسطه و بلاواسطه)
معرفتهای ما از یک منظر به دو دسته تقسیم میشوند:
1. معرفت باواسطه: شناختی است که از طریق واسطهای (مانند تصویر، صوت یا دادههای حسی) حاصل میگردد. حتی دیدن مستقیم یک شخص با چشم نیز باواسطه است؛ چرا که آن تصویری که در چشم ما میافتد، مراحل جسمانی را طی کرده و به مغز میرسد تا توسط نفس درک شود. شناخت جسم خودمان نیز از طریق تصویر حاصل از چشم یا حس لامسه، باواسطه است.
2. معرفت بلاواسطه (بیواسطه): ادراکی است که در آن، خودِ آن شیء در وجود ما درک میشود و نه تصویری از آن. درک تمام حالات نفسانی مانند ترس، خوشحالی، اضطراب، و نیز افعال درونی مانند فکر کردن و تصمیمگیری، بلاواسطه است؛ همچنین حقیقت "من" که فاعل تمام این افکار و ارادههاست، بلاواسطه درک میشود و خودِ ما آن را مییابیم.
- صداقت (صدق)؛ معیار اعتبار معرفت
برای اینکه معرفتهای اکتسابی ما به خطا نروند و به یقین و اعتبار برسند، شرایطی لازم است:
• سلامت ابزارها: ابزارهای شناخت (مانند دل و عقل) باید صاف، سالم و پاک باشند، وگرنه کارهای ما سبب تیرگی و آلودگی آنها شده و حقایق را درست یا واژگونه درک نمیکنیم.
• یقین و اعتبار: باید دقت کرد که شناختها قطعی، یقینی و معتبر باشند و از گمان و تخمین دوری شود.
در این میان، صداقت (صدق) بنیاد رستگاری است. حضرت فاطمه زهرا (سلامالله علیها)، با لقب صدیقه کبری، بزرگترین الگوی صداقت معرفی شدهاند. صدیقه کسی است که در صدق و راستی در اوج قرار دارد.
• اهمیت صدق: صدق تنها در گفتار نیست، بلکه باید در اندیشه، ایمان، کردار و در انجام عهد و پیمان با خداوند نیز صادق بود.
• عواقب عدم صدق: دروغ گفتن با ایمان سازگار نیست و کسی که دروغ میگوید، شیرینی ایمان را نمیچشد.
• نقش صداقت در تقرب: کسی که واقعاً معتقد است خدا ناظر اعمال اوست و در ادعاها و اعتقاداتش صادق باشد، نمیتواند مرتکب گناه شود. صداقت و دوری از "بازی درآوردن" یا نقش بازی کردن در عبادات و اعتقادات، مسیری است که انسان را به اوجگیری و صعود بهسوی حق رهنمون میسازد. صدیقین یکی از چهار دستهی انعامشدگان الهی هستند که در نمازهای واجب، از خداوند میخواهیم که ما را با آنان همراه سازد.


تاکنون نظری ثبت نشده است