- 26
- 1000
- 1000
- 1000
مبانی اندیشه اسلامی، 2
سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین محمود رجبی با موضوع «مبانی اندیشه اسلامی»، جلسه دوم، معرفت به ابزارهای شناخت، سال 1404
یکی از بزرگترین موهبتهای الهی که در سعادت دنیا و آخرت انسان نقشی بیبدیل دارد، نعمت توانایی بر آگاهی و معرفت است,. این نعمت در وجود انسان در والاترین مرتبه خود جای گرفته است. خداوند متعال ابزارهای شناخت را در اختیار بشر نهاده تا راه معرفت را به درستی بپیماید، شناختهای لازم را به دست آورد و شکر این الطاف را به جای آورد. از همین روست که پروردگار ما را از بطن مادران خارج ساخت، در حالی که هیچ نمیدانستیم، و برایمان شنوایی (سمع)، بینایی (بصر) و قلب (دل) قرار داد، باشد که شکرگزار باشیم.
اگر انسان از این معرفتها و ابزارهای شناختی محروم بود، نه در زندگی دنیوی توان حل مشکلات و تأمین نیازها را داشت—زیرا برای رفع گرسنگی باید ابتدا آن را فهمید و سپس طریق رفعش را دانست—و نه میتوانست به سعادت اخروی نائل شود؛ چرا که از وجود خدا و معاد و راه سعادت و شقاوت آگاهی نمییافت.
- مراتب آگاهی در عالم وجود
اگرچه برخی موجودات عالم نیز از سطحی از معرفت بهرهمندند,، اما آن معرفتی که انسان را تا اوج درجات کمال میرساند، ویژهی نوع بشر است.
1. جمادات: این موجودات، بر حسب آیات قرآنی، نوعی شعور دارند و تسبیح خداوند میگویند. این تسبیح به معنای اظهار منزه بودن خداوند از هر عیب و نقصی است؛ و این اظهار فرع بر شناخت و درک مقام پروردگار است. با این حال، معرفت در جمادات از سنخی است که برای حواس ظاهری ما قابل شناخت نیست و تنها کسانی که درجات کمال را طی کنند و چشم و گوششان به عالم دیگر باز شود، میتوانند این تسبیح و درک را مشاهده و استماع کنند.
2. گیاهان: سطح وجودی گیاهان بالاتر از جمادات است، زیرا تغذیه و رشد میکنند، اما فاقد سطح آگاهی انسان هستند.
3. حیوانات: حیوانات علاوه بر تغذیه و رشد، دارای حس و حرکت نیز هستند؛ دشمن را احساس و درک میکنند و فرار میکنند یا متوقف میشوند. اما آنها فاقد آن معرفتی هستند که بتواند تجزیه و تحلیل کند، سود و زیان را بسنجد و بر اساس آن تصمیم بگیرد.
- اقسام معرفت و روشهای شناخت در انسان
انسان فراتر از معرفتهای حسی حیوانات، دارای دو نوع معرفت کلی است:
1. معرفتهای فطری و سرشتی: این نوع معرفت، چون آشنایی با خدا، در وجود انسان هست اما در ابتدا ناآگاهانه یا نیمه آگاهانه است و نیاز به شکوفایی دارد,.
2. معرفتهای اکتسابی: این معرفتها با مرور زمان و رشد انسان به دست میآید و سرنوشتساز اصلی هستند؛ این شناختها موجب ایمان، انجام اعمال صالح، رشد و رسیدن انسان به مقام جانشینی خداوند میشود.
معرفتها از منظری دیگر به دو دسته باواسطه و بلاواسطه تقسیم میشوند:
• معرفت باواسطه: این شناخت هنگامی حاصل میشود که شیء شناخته شده مستقیماً درک نمیشود، بلکه از طریق واسطهای چون تصویر، فیلم، یا صدا به درک ما میرسد. حتی هنگامی که فردی را با چشم مستقیم میبینیم، در حقیقت تصویری از آن شخص در چشم ما میافتد و طی مراحلی به مغز منتقل میشود تا نفس آن را درک کند؛ این نیز دارای واسطه است,. استدلالهایی که بر وجود خدا اقامه میشوند نیز معرفت باواسطه به شمار میآیند.
• معرفت بلاواسطه: این درک زمانی رخ میدهد که خودِ شیء در وجود ماست و تصویری از آن واسطه درک ما نمیشود. درک حالات نفسانی خود (مانند ترس، خوشحالی، اضطراب) و افعال درونی خود (مانند فکر کردن و تصمیم گرفتن) از این قبیل است. همچنین، حقیقت "من" که در تمام عمر ثابت باقی میماند، ادراکی بلاواسطه است و انسان خود را مستقیماً مییابد,. فطرت خداشناسی نیز یک معرفت بلاواسطه به خداوند است که اگر راه تقرب طی شود، شکوفا میگردد.
- ضرورت سلامت ابزار شناخت و اوج صداقت
برای رسیدن به معرفت صحیح، علاوه بر کسب شناخت، باید دقت کرد که ابزارهای شناختی (چون چشم، گوش و عقل/قلب) سالم، صاف و پاک باشند. اگر این ابزارها دچار تیرگی شوند، حقایق به درستی فهمیده نمیشوند، چرا که فرد کارهایی انجام داده که دیگر دلش نمیتواند حقایق را درک کند یا عقلش دچار خطای محاسباتی میشود. همچنین لازم است که شناختها قطعی، یقینی و معتبر باشند و انسان از اعتماد به گمان و حدس بپرهیزد.
در کنار معرفت، صدق و راستی از والاترین ارزشهاست. صدیقه کبرا، حضرت فاطمه زهرا (س)، به دلیل اوج صدق و راستی در همه ابعاد، به این نام توصیف شدهاند. صدق شامل گفتار درست، کردار درست و اندیشهی درست است. صدیقه کسی است که در اندیشه و ایمان صادق است (یعنی اگر ادعای اعتقاد به خدا دارد، از عمق جان چنین باشد)، در عهد و پیمان با خدا صادق است و در دوستی و دشمنی صادقانه عمل میکند.
قرآن کریم، روز قیامت را روزی میداند که صدق صادقان برایشان سودمند واقع میشود. بنابراین، مهم است که انسان در ادعاها و اعتقادات خود صادق باشد و از بازی کردن نقش (ادای صادق بودن) بپرهیزد؛ زیرا اگر انسان حقیقتاً باور کند که عالم محضر خداست و خداوند ناظر اعمال اوست، دیگر نمیتواند مرتکب گناه شود. صدیقین یکی از چهار دستهای هستند که خداوند به آنها نعمت داده است (پس از پیامبران و پیش از شهدا و صالحین)، و ما در نمازهای واجب خود، روزی ده بار از خداوند میخواهیم که ما را در راه ایشان قرار دهد.
یکی از بزرگترین موهبتهای الهی که در سعادت دنیا و آخرت انسان نقشی بیبدیل دارد، نعمت توانایی بر آگاهی و معرفت است,. این نعمت در وجود انسان در والاترین مرتبه خود جای گرفته است. خداوند متعال ابزارهای شناخت را در اختیار بشر نهاده تا راه معرفت را به درستی بپیماید، شناختهای لازم را به دست آورد و شکر این الطاف را به جای آورد. از همین روست که پروردگار ما را از بطن مادران خارج ساخت، در حالی که هیچ نمیدانستیم، و برایمان شنوایی (سمع)، بینایی (بصر) و قلب (دل) قرار داد، باشد که شکرگزار باشیم.
اگر انسان از این معرفتها و ابزارهای شناختی محروم بود، نه در زندگی دنیوی توان حل مشکلات و تأمین نیازها را داشت—زیرا برای رفع گرسنگی باید ابتدا آن را فهمید و سپس طریق رفعش را دانست—و نه میتوانست به سعادت اخروی نائل شود؛ چرا که از وجود خدا و معاد و راه سعادت و شقاوت آگاهی نمییافت.
- مراتب آگاهی در عالم وجود
اگرچه برخی موجودات عالم نیز از سطحی از معرفت بهرهمندند,، اما آن معرفتی که انسان را تا اوج درجات کمال میرساند، ویژهی نوع بشر است.
1. جمادات: این موجودات، بر حسب آیات قرآنی، نوعی شعور دارند و تسبیح خداوند میگویند. این تسبیح به معنای اظهار منزه بودن خداوند از هر عیب و نقصی است؛ و این اظهار فرع بر شناخت و درک مقام پروردگار است. با این حال، معرفت در جمادات از سنخی است که برای حواس ظاهری ما قابل شناخت نیست و تنها کسانی که درجات کمال را طی کنند و چشم و گوششان به عالم دیگر باز شود، میتوانند این تسبیح و درک را مشاهده و استماع کنند.
2. گیاهان: سطح وجودی گیاهان بالاتر از جمادات است، زیرا تغذیه و رشد میکنند، اما فاقد سطح آگاهی انسان هستند.
3. حیوانات: حیوانات علاوه بر تغذیه و رشد، دارای حس و حرکت نیز هستند؛ دشمن را احساس و درک میکنند و فرار میکنند یا متوقف میشوند. اما آنها فاقد آن معرفتی هستند که بتواند تجزیه و تحلیل کند، سود و زیان را بسنجد و بر اساس آن تصمیم بگیرد.
- اقسام معرفت و روشهای شناخت در انسان
انسان فراتر از معرفتهای حسی حیوانات، دارای دو نوع معرفت کلی است:
1. معرفتهای فطری و سرشتی: این نوع معرفت، چون آشنایی با خدا، در وجود انسان هست اما در ابتدا ناآگاهانه یا نیمه آگاهانه است و نیاز به شکوفایی دارد,.
2. معرفتهای اکتسابی: این معرفتها با مرور زمان و رشد انسان به دست میآید و سرنوشتساز اصلی هستند؛ این شناختها موجب ایمان، انجام اعمال صالح، رشد و رسیدن انسان به مقام جانشینی خداوند میشود.
معرفتها از منظری دیگر به دو دسته باواسطه و بلاواسطه تقسیم میشوند:
• معرفت باواسطه: این شناخت هنگامی حاصل میشود که شیء شناخته شده مستقیماً درک نمیشود، بلکه از طریق واسطهای چون تصویر، فیلم، یا صدا به درک ما میرسد. حتی هنگامی که فردی را با چشم مستقیم میبینیم، در حقیقت تصویری از آن شخص در چشم ما میافتد و طی مراحلی به مغز منتقل میشود تا نفس آن را درک کند؛ این نیز دارای واسطه است,. استدلالهایی که بر وجود خدا اقامه میشوند نیز معرفت باواسطه به شمار میآیند.
• معرفت بلاواسطه: این درک زمانی رخ میدهد که خودِ شیء در وجود ماست و تصویری از آن واسطه درک ما نمیشود. درک حالات نفسانی خود (مانند ترس، خوشحالی، اضطراب) و افعال درونی خود (مانند فکر کردن و تصمیم گرفتن) از این قبیل است. همچنین، حقیقت "من" که در تمام عمر ثابت باقی میماند، ادراکی بلاواسطه است و انسان خود را مستقیماً مییابد,. فطرت خداشناسی نیز یک معرفت بلاواسطه به خداوند است که اگر راه تقرب طی شود، شکوفا میگردد.
- ضرورت سلامت ابزار شناخت و اوج صداقت
برای رسیدن به معرفت صحیح، علاوه بر کسب شناخت، باید دقت کرد که ابزارهای شناختی (چون چشم، گوش و عقل/قلب) سالم، صاف و پاک باشند. اگر این ابزارها دچار تیرگی شوند، حقایق به درستی فهمیده نمیشوند، چرا که فرد کارهایی انجام داده که دیگر دلش نمیتواند حقایق را درک کند یا عقلش دچار خطای محاسباتی میشود. همچنین لازم است که شناختها قطعی، یقینی و معتبر باشند و انسان از اعتماد به گمان و حدس بپرهیزد.
در کنار معرفت، صدق و راستی از والاترین ارزشهاست. صدیقه کبرا، حضرت فاطمه زهرا (س)، به دلیل اوج صدق و راستی در همه ابعاد، به این نام توصیف شدهاند. صدق شامل گفتار درست، کردار درست و اندیشهی درست است. صدیقه کسی است که در اندیشه و ایمان صادق است (یعنی اگر ادعای اعتقاد به خدا دارد، از عمق جان چنین باشد)، در عهد و پیمان با خدا صادق است و در دوستی و دشمنی صادقانه عمل میکند.
قرآن کریم، روز قیامت را روزی میداند که صدق صادقان برایشان سودمند واقع میشود. بنابراین، مهم است که انسان در ادعاها و اعتقادات خود صادق باشد و از بازی کردن نقش (ادای صادق بودن) بپرهیزد؛ زیرا اگر انسان حقیقتاً باور کند که عالم محضر خداست و خداوند ناظر اعمال اوست، دیگر نمیتواند مرتکب گناه شود. صدیقین یکی از چهار دستهای هستند که خداوند به آنها نعمت داده است (پس از پیامبران و پیش از شهدا و صالحین)، و ما در نمازهای واجب خود، روزی ده بار از خداوند میخواهیم که ما را در راه ایشان قرار دهد.


تاکنون نظری ثبت نشده است