سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین حامد کاشانی با موضوع «باتلاق حسد»، جلسه دوم: درمان حسد، سال 1404
حسد میل به از بین بردن یک کمال توهّمی است، یعنی من نمیتوانم وجود یک کمال توهّمی در شما را تحمّل کنم.
چرا «توهّمی»؟
گاهی کمالی در شما هست، مثلاً صفای باطن، علم، اخلاق، پول دارید و من نمیتوانم آن را تحمل کنم، همینها هم خیلی با یکدیگر تفاوت دارند، مثلاً علم و پول با هم تفاوت دارند، علم به ذات ما نزدیک است، ولی پول عارضی است؛ میتوانند پول مرا سرقت کنند اما نمیتوانند علم مرا سرقت کنند. البته با پول میتوان کار خیر کرد، میشود به کربلا رفت، میشود به فقیری کمک کرد، میشود زن و بچه را خوشحال کرد؛ اما گاهی این کمال «کمال» هم نیست، مثلاً کسی خیلی فحاش است، دوست او این عمل را بزرگی میبیند و نمیتواند همین موضوع را هم تحمل کند و دوست دارد طرف مقابل این ویژگی را نداشته باشد.
درواقع حسد یک خساستِ مضاعفی است، یعنی من نمیتوانم تحمل کنم کسی چیزی را به شخص دیگری بدهد!
یا مثلاً نام کسی را در یک لیست انتخاباتی مینویسند و فکر میکنند این کمالی است، بعد مدام به او حسادت میورزند، حال که ممکن است با قرار دادن نام آن شخص در آن لیست، او را جهنمی کرده باشند.
نوعاً سیاستها جهنمی هستند، سیاستِ سالمِ باپدر و مادر خیلی به ندرت است. این موضوع آنقدر خطر بزرگی است که آن عالمانی که میگفتند منبر را به سیاست آلوده نکنید، منظورشان این خطر بود، یعنی آنقدر خطر دارد که آن را رها کنید. وگرنه اگر کسی بتواند در مسیر امیرالمؤمنین صلوات الله علیه قدم بردارد یا بخواهد اصلاح یک امّت کند که یک عاقل نمیگوید این کار بد است. منتها آنقدر نوعاً در این موضوع دروغ و حسد و غیبت و تهمت و… جدی است که از ترس میگفتند رها کنید.
حال اسم طرف را در یک لیست قرار دادهاند، به این کار هم حسادت میکنند! این که کمال نیست، بلکه باید ببینیم آن کسی که نامش در آن لیست رفت، اگر رأی آورد، باید دید که پول تبلیغات را از کجا آورده بود، بعد نسبت به چه کسانی وامدار است، آیا درست عمل میکند یا نه، آیا از عهدهی این موضوع برمیآید یا نه، آیا خدمت میکند یا نه؛ اگر همهی اینها را طی کرد یک کمال رخ داده است، اینجا هم نباید به این شخص حسادت کرد.
گاهی طرف قبل از این حرفها، با پول حرام تبلیغ کرده است، زد و بند دروغ کرده است، مرتکب حرام شده است، غیبت کرده است و تهمت زده است، به جایی راه پیدا کرده است و مسئولیتی بدست آورده است و خرابکاری کرده است و در آنجا هم ترک فعل کرده است و فساد رخ داده است؛ اینها که حسادت ندارد! جهنمِ کسی که حسادت ندارد.
برای همین در بحث حسد میگویند که حسود به دنبال این است که یک کمال توهمی را از کسی بگیرند، که آن موضوع یا کمال است و یا توهم کمال است، اما شخص حسود نمیتواند تحمل کند.
این یک بیماری است، آدمی که سعه صدر ندارد، به بیماری حسد دچار میشود و نمیتواند تحمل کند.
حسد میل به از بین بردن یک کمال توهّمی است، یعنی من نمیتوانم وجود یک کمال توهّمی در شما را تحمّل کنم.
چرا «توهّمی»؟
گاهی کمالی در شما هست، مثلاً صفای باطن، علم، اخلاق، پول دارید و من نمیتوانم آن را تحمل کنم، همینها هم خیلی با یکدیگر تفاوت دارند، مثلاً علم و پول با هم تفاوت دارند، علم به ذات ما نزدیک است، ولی پول عارضی است؛ میتوانند پول مرا سرقت کنند اما نمیتوانند علم مرا سرقت کنند. البته با پول میتوان کار خیر کرد، میشود به کربلا رفت، میشود به فقیری کمک کرد، میشود زن و بچه را خوشحال کرد؛ اما گاهی این کمال «کمال» هم نیست، مثلاً کسی خیلی فحاش است، دوست او این عمل را بزرگی میبیند و نمیتواند همین موضوع را هم تحمل کند و دوست دارد طرف مقابل این ویژگی را نداشته باشد.
درواقع حسد یک خساستِ مضاعفی است، یعنی من نمیتوانم تحمل کنم کسی چیزی را به شخص دیگری بدهد!
یا مثلاً نام کسی را در یک لیست انتخاباتی مینویسند و فکر میکنند این کمالی است، بعد مدام به او حسادت میورزند، حال که ممکن است با قرار دادن نام آن شخص در آن لیست، او را جهنمی کرده باشند.
نوعاً سیاستها جهنمی هستند، سیاستِ سالمِ باپدر و مادر خیلی به ندرت است. این موضوع آنقدر خطر بزرگی است که آن عالمانی که میگفتند منبر را به سیاست آلوده نکنید، منظورشان این خطر بود، یعنی آنقدر خطر دارد که آن را رها کنید. وگرنه اگر کسی بتواند در مسیر امیرالمؤمنین صلوات الله علیه قدم بردارد یا بخواهد اصلاح یک امّت کند که یک عاقل نمیگوید این کار بد است. منتها آنقدر نوعاً در این موضوع دروغ و حسد و غیبت و تهمت و… جدی است که از ترس میگفتند رها کنید.
حال اسم طرف را در یک لیست قرار دادهاند، به این کار هم حسادت میکنند! این که کمال نیست، بلکه باید ببینیم آن کسی که نامش در آن لیست رفت، اگر رأی آورد، باید دید که پول تبلیغات را از کجا آورده بود، بعد نسبت به چه کسانی وامدار است، آیا درست عمل میکند یا نه، آیا از عهدهی این موضوع برمیآید یا نه، آیا خدمت میکند یا نه؛ اگر همهی اینها را طی کرد یک کمال رخ داده است، اینجا هم نباید به این شخص حسادت کرد.
گاهی طرف قبل از این حرفها، با پول حرام تبلیغ کرده است، زد و بند دروغ کرده است، مرتکب حرام شده است، غیبت کرده است و تهمت زده است، به جایی راه پیدا کرده است و مسئولیتی بدست آورده است و خرابکاری کرده است و در آنجا هم ترک فعل کرده است و فساد رخ داده است؛ اینها که حسادت ندارد! جهنمِ کسی که حسادت ندارد.
برای همین در بحث حسد میگویند که حسود به دنبال این است که یک کمال توهمی را از کسی بگیرند، که آن موضوع یا کمال است و یا توهم کمال است، اما شخص حسود نمیتواند تحمل کند.
این یک بیماری است، آدمی که سعه صدر ندارد، به بیماری حسد دچار میشود و نمیتواند تحمل کند.


تاکنون نظری ثبت نشده است