- 266
- 1000
- 1000
- 1000
ما و حضرت ولی عصر(عج)، 1
سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین حامد کاشانی با موضوع «ما و حضرت ولی عصر(عج)»، جلسه اول: انحراف ادراکی نسبت به امام زمان عج، سال 1404
حقیقت این است که به چند جهت سخن گفتن از حضرت مشکل است، یکی اینکه سیرهی چندانی از حضرت موجود نیست، یعنی حضرت بین مردم زندگی نکردهاند که دیده شوند؛ وجه هدایت باطنیِ حضرت خیلی پررنگ است.
نکتهی دوم اینکه ما با مثل زیارت جامعه کبیره و امثال این زیارت، اندکی به اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین معرفت داریم، و بیان از آن حقیقت در قامتِ رعنای حضرت حجّت سلام الله علیه خیلی جرأت میخواهد.
جهت دیگری هم دارد که اگر به آن رسیدیم اشاره خواهم کرد. اما با این حال، با اینکه مدتهاست میخواستیم راجع به این موضوع یک بحث مبسوط داشته باشیم، که الآن هم هنوز فیگورِ بحث مبسوط نگرفتهایم، اما ناگهان به این نتیجه رسیدیم که در حد عرض ادب و توجّه به حضرت… مگر اینکه خود حضرت اجازه بدهند، با اینکه من نااهل و ناشایسته هستم و زبان پاکی برای گفتن از حضرت نیست، شاید حضرت اجازه دادند.
از جهت دیگر بحث حضرت حجّت سلام الله علیه از نظر علمی، پیچیدهترین بحث در میان ائمه علیهم السلام است. یک جهت فرعی هم دارد و آن هم این است که درک و تحلیل ما با آنچه در منقولات دربارهی حضرت به ما رسیده است فاصله دارد، و چون نقد آن قدری حساسیت زیادی دارد، خود همین موضوع هم کمک میکند که انسان این موضوع را مطرح نکند.
از نظر بنده جامعهی ما نسبت به امام زمان ارواحنا له الفداه دچار انحراف در ادراک است. یکی از آنها همین چیزی است که شما میبینید، ما صبح از خواب بیدار میشویم، تا شب که میخواهیم بخوابیم، کمبودهایی را احساس میکنیم. اگر هوا آلوده شود و نفس ما بگیرد، متوجّه میشویم که الآن اکسیژن به اندازهی کافی نیست. وقتی برق میرود همه متوجه میشوند که برق نیست. ولی نبودِ ظاهرِ حضرت محسوس نیست، این هم برای ضعف ادراکی ما در ادبیات دینی ماست، نه در منابع دینی، ما احساس نبود نداریم.
مثلاً اینکه پولی در کارت بانکی من نباشد یا حساب من مسدود شده باشد و از مقابل مغازهای رد شوم و توانایی خرید نداشته باشم، این محسوس است، ولی نبودِ امام زمان ارواحنا فداه محسوس نیست. یا امام زمانی نیست، یا اگر هست که من معتقد هستم که هست، چرا طوری زندگی میکنم که انگار نیست؟
حقیقت این است که به چند جهت سخن گفتن از حضرت مشکل است، یکی اینکه سیرهی چندانی از حضرت موجود نیست، یعنی حضرت بین مردم زندگی نکردهاند که دیده شوند؛ وجه هدایت باطنیِ حضرت خیلی پررنگ است.
نکتهی دوم اینکه ما با مثل زیارت جامعه کبیره و امثال این زیارت، اندکی به اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین معرفت داریم، و بیان از آن حقیقت در قامتِ رعنای حضرت حجّت سلام الله علیه خیلی جرأت میخواهد.
جهت دیگری هم دارد که اگر به آن رسیدیم اشاره خواهم کرد. اما با این حال، با اینکه مدتهاست میخواستیم راجع به این موضوع یک بحث مبسوط داشته باشیم، که الآن هم هنوز فیگورِ بحث مبسوط نگرفتهایم، اما ناگهان به این نتیجه رسیدیم که در حد عرض ادب و توجّه به حضرت… مگر اینکه خود حضرت اجازه بدهند، با اینکه من نااهل و ناشایسته هستم و زبان پاکی برای گفتن از حضرت نیست، شاید حضرت اجازه دادند.
از جهت دیگر بحث حضرت حجّت سلام الله علیه از نظر علمی، پیچیدهترین بحث در میان ائمه علیهم السلام است. یک جهت فرعی هم دارد و آن هم این است که درک و تحلیل ما با آنچه در منقولات دربارهی حضرت به ما رسیده است فاصله دارد، و چون نقد آن قدری حساسیت زیادی دارد، خود همین موضوع هم کمک میکند که انسان این موضوع را مطرح نکند.
از نظر بنده جامعهی ما نسبت به امام زمان ارواحنا له الفداه دچار انحراف در ادراک است. یکی از آنها همین چیزی است که شما میبینید، ما صبح از خواب بیدار میشویم، تا شب که میخواهیم بخوابیم، کمبودهایی را احساس میکنیم. اگر هوا آلوده شود و نفس ما بگیرد، متوجّه میشویم که الآن اکسیژن به اندازهی کافی نیست. وقتی برق میرود همه متوجه میشوند که برق نیست. ولی نبودِ ظاهرِ حضرت محسوس نیست، این هم برای ضعف ادراکی ما در ادبیات دینی ماست، نه در منابع دینی، ما احساس نبود نداریم.
مثلاً اینکه پولی در کارت بانکی من نباشد یا حساب من مسدود شده باشد و از مقابل مغازهای رد شوم و توانایی خرید نداشته باشم، این محسوس است، ولی نبودِ امام زمان ارواحنا فداه محسوس نیست. یا امام زمانی نیست، یا اگر هست که من معتقد هستم که هست، چرا طوری زندگی میکنم که انگار نیست؟


تاکنون نظری ثبت نشده است