- 163
- 1000
- 1000
- 1000
درآمدی بر نهج البلاغه، 22
سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین حامد کاشانی با موضوع «درآمدی بر نهج البلاغه»، جلسه بیست و دوم: کوفه شناسی
اوّل کار امیر المؤمنین علیه السّلام روی کوفیان خیلی حساب کرده بود. روی اینها حساب کرده بود یعنی اینها توان داشتند. سه جمله از سه نامهی امیر المؤمنین علیه السّلام میخوانم و یک قدری توضیح میدهم. نامهی یک و دو و 28.
نامهی یک توضیحی دربارهی قتل عثمان است. به آنها کار ندارم شاید یک وقتی گفته باشم، امّا تیتر اینگونه است، ببینید امیر المؤمنین علیه السّلام چه عبارتی برای کوفیان اوّل کار انتخاب کرده است و اینها قدر ندانستند. آدم قدر نداند امام را از او میگیرند، اگر خدایی نکرده قدر ندانم بالاخره نستجیر بالله یک روزی من را از این خیمهها بیرون میکنند. فرمود: «مِنْ عَبْدِ اللَّهِ عَلِیٍّ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ إِلَى أَهْلِ الْکُوفَةِ جَبْهَةِ الْأَنْصَارِ وَ سَنَامِ الْعَرَبِ» از علیّ بن ابیطالب، امیر المؤمنین به اهل کوفه –این اهل کوفه جبهة الانصار هستند یعنی پیشانی یاوران هستند- در بین یاوران من پیشانی آن مردم کوفه هستند. –سنام یعنی کوهان، بالاترین جای شتر است- «سَنَامِ الْعَرَبِ» یعنی آن کسی که بالای عرب است. هم جایگاه اینها را نشان میدهد، این نامه به کوفیان یمانی است. به امیر المؤمنین صلوات الله علیه با اینکه خودش عرب ادنانی قریشی است، این در بین عربهای حجاز سابقه ندارد که این عبارت را به عرب یمانی بگویند. حضرت روی اینها حساب کرده است و یک دعوای تاریخ حق را به عربهای یمانی میدهد که ساکن کوفه هستند، میفرماید: شما «سَنَامِ الْعَرَبِ» هستید. منتها برای امیر المؤمنین علیه السّلام نژاد مطرح نیست، حالا توضیح خواهم داد.
در نامهی دو بعد از اینکه فتح بصره صورت گرفت، چون عمدهی سربازان کوفی بودند، باز حضرت نامه نوشت. نامهی دو کوتاه است- البتّه مرحوم سیّد رضی در این نامهها خیلی تلخیص میکرد، در آنها دخل و تصرّف میکرد- «وَ جَزَاکُمُ اللَّهُ مِنْ أَهْلِ مِصْرٍ» خدا از شما ای اهل شعر کوفه قبول کند، از طرف «عَنْ أَهْلِ بَیْتِ نَبِیِّکُمْ» از طرف اهل بیت پیغمبر شما، چون اهل بیت پیغمبر خود را در جنگ جمل یاری کردید. این نامه یک نکتهای دارد که همسر پیغمبر یک طرف بود، امیر المؤمنین علیه السّلام یک طرف بود، بعد حضرت میفرماید: خدا به شما خیر بدهد. از طرف چه کسی به شما خیر بدهد؟ چه کسی از شما تشکّر کند؟ اهل بیت پیغمبر. یعنی عایشه اهل بیت پیغمبر نیست، مردم کوفه به عایشه کمک نکردند، به امیر المؤمنین کمک کردند. «وَ جَزَاکُمُ اللَّهُ مِنْ أَهْلِ مِصْرٍ عَنْ أَهْلِ بَیْتِ نَبِیِّکُمْ» یعنی شما به اهل بیت کمک کردید، او همسر پیغمبر بود، نه اهل بیت پیغمبر. «أَحْسَنَ مَا یَجْزِی الْعَامِلِینَ بِطَاعَتِهِ» بهترین جزایی را که خداوند به مطیعان و پیروان خودش میدهد، بالاترین جزاء را به بالاترین عملها میدهند، مردم کوفه شروع خیلی خوبی دارد. «وَ الشَّاکِرِینَ لِنِعْمَتِهِ» شما قدر این نعمتی که علیّ بن ابیطالب بالاخره به حکومت رسید را دانستید؛ «فَقَدْ سَمِعْتُمْ وَ أَطَعْتُمْ» حرف را شنیدید و اطاعت کردید «وَ دُعِیتُمْ فَأَجَبْتُم» من دعوت کردم، شما قبول کردید.
اوّل کار امیر المؤمنین علیه السّلام روی کوفیان خیلی حساب کرده بود. روی اینها حساب کرده بود یعنی اینها توان داشتند. سه جمله از سه نامهی امیر المؤمنین علیه السّلام میخوانم و یک قدری توضیح میدهم. نامهی یک و دو و 28.
نامهی یک توضیحی دربارهی قتل عثمان است. به آنها کار ندارم شاید یک وقتی گفته باشم، امّا تیتر اینگونه است، ببینید امیر المؤمنین علیه السّلام چه عبارتی برای کوفیان اوّل کار انتخاب کرده است و اینها قدر ندانستند. آدم قدر نداند امام را از او میگیرند، اگر خدایی نکرده قدر ندانم بالاخره نستجیر بالله یک روزی من را از این خیمهها بیرون میکنند. فرمود: «مِنْ عَبْدِ اللَّهِ عَلِیٍّ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ إِلَى أَهْلِ الْکُوفَةِ جَبْهَةِ الْأَنْصَارِ وَ سَنَامِ الْعَرَبِ» از علیّ بن ابیطالب، امیر المؤمنین به اهل کوفه –این اهل کوفه جبهة الانصار هستند یعنی پیشانی یاوران هستند- در بین یاوران من پیشانی آن مردم کوفه هستند. –سنام یعنی کوهان، بالاترین جای شتر است- «سَنَامِ الْعَرَبِ» یعنی آن کسی که بالای عرب است. هم جایگاه اینها را نشان میدهد، این نامه به کوفیان یمانی است. به امیر المؤمنین صلوات الله علیه با اینکه خودش عرب ادنانی قریشی است، این در بین عربهای حجاز سابقه ندارد که این عبارت را به عرب یمانی بگویند. حضرت روی اینها حساب کرده است و یک دعوای تاریخ حق را به عربهای یمانی میدهد که ساکن کوفه هستند، میفرماید: شما «سَنَامِ الْعَرَبِ» هستید. منتها برای امیر المؤمنین علیه السّلام نژاد مطرح نیست، حالا توضیح خواهم داد.
در نامهی دو بعد از اینکه فتح بصره صورت گرفت، چون عمدهی سربازان کوفی بودند، باز حضرت نامه نوشت. نامهی دو کوتاه است- البتّه مرحوم سیّد رضی در این نامهها خیلی تلخیص میکرد، در آنها دخل و تصرّف میکرد- «وَ جَزَاکُمُ اللَّهُ مِنْ أَهْلِ مِصْرٍ» خدا از شما ای اهل شعر کوفه قبول کند، از طرف «عَنْ أَهْلِ بَیْتِ نَبِیِّکُمْ» از طرف اهل بیت پیغمبر شما، چون اهل بیت پیغمبر خود را در جنگ جمل یاری کردید. این نامه یک نکتهای دارد که همسر پیغمبر یک طرف بود، امیر المؤمنین علیه السّلام یک طرف بود، بعد حضرت میفرماید: خدا به شما خیر بدهد. از طرف چه کسی به شما خیر بدهد؟ چه کسی از شما تشکّر کند؟ اهل بیت پیغمبر. یعنی عایشه اهل بیت پیغمبر نیست، مردم کوفه به عایشه کمک نکردند، به امیر المؤمنین کمک کردند. «وَ جَزَاکُمُ اللَّهُ مِنْ أَهْلِ مِصْرٍ عَنْ أَهْلِ بَیْتِ نَبِیِّکُمْ» یعنی شما به اهل بیت کمک کردید، او همسر پیغمبر بود، نه اهل بیت پیغمبر. «أَحْسَنَ مَا یَجْزِی الْعَامِلِینَ بِطَاعَتِهِ» بهترین جزایی را که خداوند به مطیعان و پیروان خودش میدهد، بالاترین جزاء را به بالاترین عملها میدهند، مردم کوفه شروع خیلی خوبی دارد. «وَ الشَّاکِرِینَ لِنِعْمَتِهِ» شما قدر این نعمتی که علیّ بن ابیطالب بالاخره به حکومت رسید را دانستید؛ «فَقَدْ سَمِعْتُمْ وَ أَطَعْتُمْ» حرف را شنیدید و اطاعت کردید «وَ دُعِیتُمْ فَأَجَبْتُم» من دعوت کردم، شما قبول کردید.


تاکنون نظری ثبت نشده است