- 156
- 1000
- 1000
- 1000
بررسی ریشه های جریان عاشورا در نهج البلاغه، 1
سخنرانی حجت الاسلام سید حسین حسینی قمی با موضوع «بررسی ریشه های جریان عاشورا در نهج البلاغه»، جلسه اول: عبرت آموزی از تاریخ
حادثهی کربلا حادثهای نبوده که یک مرتبه به وقوع بپیوندد هیچ حادثهای در طول تاریخ بدون مقدمات نیست. باید بررسی کنیم ببینیم ریشههای نهضت عاشورا کجا بود چه شد که یک مرتبه ولی خدا را تنها گذاشتند و این حادثه به وقوع پیوست بنابراین در نامههای امیرمومنان سلام الله علیه میتوان موضوع را بررسی کرد فقط من ابتدا یک مطلبی را عرض کنم و آن این که دو سه عبارت را من میدیدم در این کتابهای مهم اهل سنت راجع به حادثهی کربلا که قابل توجه است مطلب اول از کتاب تاریخ الخلفا جلال الدین سیوطی است بارها از تفسیر ایشان ما مطالبی را نقل کردیم گفتیم تفسیراش چه تفسیر بسیار مهمی است درالمنثور و در میان اهل سنت قطعا تفسیر حدیثی مهم تر از تفسیر درالمنثور ملا جلال الدین سیوطی وجود ندارد از نظر موقعیت علمی وفاتاش اوایل قرن نهم است حدود پانصد سال از وفات سیوطی میگذرد یک عبارتی دارد راجع به داستان کربلا و جنایاتی که یزید انجام داد میگوید حسن بصری گفت که دو نفر مردم را بیچاره و گرفتار کردند یکی عمر و عاص در جنگ صفین وقتی گفت قرآنها را ببرید بالای نیزه و جنگ را به نفع معاویه تمام کرد و دوم مغیره بن شعبه داستانی میگوید از مغیره قابل توجه و عبرت است عبرت آموز است مغیره بن شعبه استاندار معاویه بود در کوفه معاویه به او نامه نوشت وقتی نامهی من را خواندی برگرد من تو را برکنار کردم یک سیاستی به خرج داد دیر رفت مثلا اول ماه معرفی میکرد ده روز بیست روز دیر تر رفت وقتی رفت معاویه گفت چرا دیر آمدی گفت من مشغول کار مهمی بودم گفت چه کار مهمی گفت داشتم زمینه را برای خلافت یزید آماده میکردم بعد از شما یزید خلیفه باشد معاویه گفت اگر تو چنین آدمی هستی برگرد دوباره بعد از این که برکنار کرده بود دوباره برگرداند به ولایت کوفه بعد ادامه میدهد داستان کربلا را مفصل نقل میکند میگوید دوران یزید امام حسین سلام الله علیه به شهادت رسید میگوید سر امام حسین را در یک تشطی آوردند پیش ابن زیاد لعنت خدا بر قاتل سید الشهدا بر ابن زیاد بر یزید بعضیها تامل دارند تردید دارند که میشود معاویه میشود یزید را لعنت کرد این عالم بزرگ اهل سنت است ملاجلال الدین که عرض کردم مهم ترین تفسیر حدیثی را دارد این داستان را نقل میکند و بعد یک عبارت بسیار تکان دهندهای دارد میگوید داستان شهادت امام حسین سلام الله علیه داستان طولانی است که قلب انسان تحمل ندارد ذکر حادثهی کربلا را بگوید شانزده نفر از اهل بیت سیدالشهدا با حضرت به شهادت رسیدند یک عبارتی هم از سنن ترمذی نقل میکند که از مهم ترین صحیح ترمذی از مهم ترین کتابهای اهل سنت است میگویدام سلمه شبی پیامبر را در عالم خواب دید به حضرت عرض کرد که چرا گریه میکنید سر و صورت حضرت غبار آلود بود گفتم چه شده حضرت فرمود من الآن از کربلا برمیگردم از شهادت سید الشهدا علیه السلام باز مطلبی که جالب است ایشان نقل میکند بعد از شهادت امام حسین نالهی جن شنیده شد این شعر بسیار زیبایی که محتشم دارد جن و ملک بر آدمیان گریه میکنند گویا عزای اشرف اولاد آدم است باز مطلب دیگری که دارد میگوید کسی پیش عمر بن عبدالعزیز بود شخصی اسم یزید را که خواست ببرد گفت امیرالمومنین یزید عمر بن عبدالعزیز عصبانی شد گفت تو به یزید میگویی امیرالمومنین دستور داد بیست تازیانه زدند به کسی که یزید را با اسم امیرالمومنین گفت و اشاره میکند داستان واقعهی حره حملهای که یزید به مدینه داشت کشتار مردم مدینه مفصل است تا میرسد به این که عبدالله بن حنضله فرزند حنضلهی غسیل الملائکه اینها در مدینه بودند رفتند پیش یزید ببینند چه خبر است وقتی برگشتند به مدینه که گزارش بدهند که همین گزارش باعث قیام مردم مدینه شد گفتند ما از پیش یزید بیرون نیامدیم مگر این که ترسیدیم سنگ از آسمان نازل شود و بر ما عذاب الهی نازل شود.
حادثهی کربلا حادثهای نبوده که یک مرتبه به وقوع بپیوندد هیچ حادثهای در طول تاریخ بدون مقدمات نیست. باید بررسی کنیم ببینیم ریشههای نهضت عاشورا کجا بود چه شد که یک مرتبه ولی خدا را تنها گذاشتند و این حادثه به وقوع پیوست بنابراین در نامههای امیرمومنان سلام الله علیه میتوان موضوع را بررسی کرد فقط من ابتدا یک مطلبی را عرض کنم و آن این که دو سه عبارت را من میدیدم در این کتابهای مهم اهل سنت راجع به حادثهی کربلا که قابل توجه است مطلب اول از کتاب تاریخ الخلفا جلال الدین سیوطی است بارها از تفسیر ایشان ما مطالبی را نقل کردیم گفتیم تفسیراش چه تفسیر بسیار مهمی است درالمنثور و در میان اهل سنت قطعا تفسیر حدیثی مهم تر از تفسیر درالمنثور ملا جلال الدین سیوطی وجود ندارد از نظر موقعیت علمی وفاتاش اوایل قرن نهم است حدود پانصد سال از وفات سیوطی میگذرد یک عبارتی دارد راجع به داستان کربلا و جنایاتی که یزید انجام داد میگوید حسن بصری گفت که دو نفر مردم را بیچاره و گرفتار کردند یکی عمر و عاص در جنگ صفین وقتی گفت قرآنها را ببرید بالای نیزه و جنگ را به نفع معاویه تمام کرد و دوم مغیره بن شعبه داستانی میگوید از مغیره قابل توجه و عبرت است عبرت آموز است مغیره بن شعبه استاندار معاویه بود در کوفه معاویه به او نامه نوشت وقتی نامهی من را خواندی برگرد من تو را برکنار کردم یک سیاستی به خرج داد دیر رفت مثلا اول ماه معرفی میکرد ده روز بیست روز دیر تر رفت وقتی رفت معاویه گفت چرا دیر آمدی گفت من مشغول کار مهمی بودم گفت چه کار مهمی گفت داشتم زمینه را برای خلافت یزید آماده میکردم بعد از شما یزید خلیفه باشد معاویه گفت اگر تو چنین آدمی هستی برگرد دوباره بعد از این که برکنار کرده بود دوباره برگرداند به ولایت کوفه بعد ادامه میدهد داستان کربلا را مفصل نقل میکند میگوید دوران یزید امام حسین سلام الله علیه به شهادت رسید میگوید سر امام حسین را در یک تشطی آوردند پیش ابن زیاد لعنت خدا بر قاتل سید الشهدا بر ابن زیاد بر یزید بعضیها تامل دارند تردید دارند که میشود معاویه میشود یزید را لعنت کرد این عالم بزرگ اهل سنت است ملاجلال الدین که عرض کردم مهم ترین تفسیر حدیثی را دارد این داستان را نقل میکند و بعد یک عبارت بسیار تکان دهندهای دارد میگوید داستان شهادت امام حسین سلام الله علیه داستان طولانی است که قلب انسان تحمل ندارد ذکر حادثهی کربلا را بگوید شانزده نفر از اهل بیت سیدالشهدا با حضرت به شهادت رسیدند یک عبارتی هم از سنن ترمذی نقل میکند که از مهم ترین صحیح ترمذی از مهم ترین کتابهای اهل سنت است میگویدام سلمه شبی پیامبر را در عالم خواب دید به حضرت عرض کرد که چرا گریه میکنید سر و صورت حضرت غبار آلود بود گفتم چه شده حضرت فرمود من الآن از کربلا برمیگردم از شهادت سید الشهدا علیه السلام باز مطلبی که جالب است ایشان نقل میکند بعد از شهادت امام حسین نالهی جن شنیده شد این شعر بسیار زیبایی که محتشم دارد جن و ملک بر آدمیان گریه میکنند گویا عزای اشرف اولاد آدم است باز مطلب دیگری که دارد میگوید کسی پیش عمر بن عبدالعزیز بود شخصی اسم یزید را که خواست ببرد گفت امیرالمومنین یزید عمر بن عبدالعزیز عصبانی شد گفت تو به یزید میگویی امیرالمومنین دستور داد بیست تازیانه زدند به کسی که یزید را با اسم امیرالمومنین گفت و اشاره میکند داستان واقعهی حره حملهای که یزید به مدینه داشت کشتار مردم مدینه مفصل است تا میرسد به این که عبدالله بن حنضله فرزند حنضلهی غسیل الملائکه اینها در مدینه بودند رفتند پیش یزید ببینند چه خبر است وقتی برگشتند به مدینه که گزارش بدهند که همین گزارش باعث قیام مردم مدینه شد گفتند ما از پیش یزید بیرون نیامدیم مگر این که ترسیدیم سنگ از آسمان نازل شود و بر ما عذاب الهی نازل شود.
تاکنون نظری ثبت نشده است