- 57
- 1000
- 1000
- 1000
انس با نهج البلاغه، 4
سخنرانی حجت الاسلام سید حسین حسینی قمی با موضوع «انس با نهج البلاغه»، جلسه 4 : بررسی نامه 69
نامهی 69 موضوع سخن امروز ما است. در سیرهی تربیتی نامهای است که حضرت به یکی از بهترین اصحاب و یارانشان به نام حارث حمدانی که حمدان یکی از قبائل یمن بوده و این بزرگوار اصالتا حمدانی بوده یمنی بوده میدانید در یمن ارادتمندان به حضرت علی علیه السلام فراوان بودند و هستند چون حضرت مدتی از طرف پیامبر برای تبلیغ در یمن حضور داشتند شخصیت این بزرگوار واقعا کتابها دربارهاش نوشتند این جا مجال نیست اما همین قدر عرض کنم که یکی از نادرترین اصحاب بسیار نزدیک امیرمومنان سلام الله علیه بود قبل از این که وارد نامه شویم من دو سه داستان را حداقل راجع به این بزرگوار بگویم که داستانهای خوبی است نشانهی عظمت این بزرگوار است و با بحث این روزها هم مناسب است که در آستانهی عید غدیر هستیم.
داستان اول داستانی است که هم شیخ طوسی رضوان الله علیه در امالی و هم شیخ مفید و دیگران همه نقل کردهاند و آن داستان این است که یک روزی حارث حمدانی رفت خدمت امیرمومنان سلام الله علیه خرامان خرامان از پشت دستش را بر زمین میکوبید مریض هم بود وقتی خدمت حضرت رسید حضرت فرمودند که حالت چطور است؟ گفت دیگر از دست روزگار چه بگویم آنها که هیچ بالاتر الآن که میآمدم میدیدم چقدر دربارهی شما اختلاف است هر کسی چیزی میگوید در مورد شخصیت شما حضرت فرمودند که اختلاف راجع به چیست؟ گفت یک عده آن قدر راجع به شما افراط میکنند غلو میکنند یک عده هم شما را از حد خودتان پایینتر میدانند عدهای هم در حد اعتدال و میانه هستند امیرمومنین فرمودند که با عنوان برادر او را صدا زدند فرمودند به تو بگوییم این دستههایی که میگویی بهترین شیعیان من همان دستههای معتدل میانه رو هستند یک جملهی جالبی هم باز در بیان همین کلام در نهج البلاغه خطبهی 127 است حضرت میفرماید در سه جای نهج البلاغه این تعبیر آمده دو گروه دربارهی من به هلاکت میرسند محب مفرط آنهایی که به من علاقه دارند اما شدت علاقه آنها را از وادی حق بیرون میبرد آنهایی که غلو میکنند فراوان بودند در طول تاریخ علی اللهیهایی که حضرت خودش اینها را مجازات میکرد فرمودند من از اینها نیستم کسانی که دربارهی من غلو بکنند و دستهی دوم کسانی که مبغض مفرط آنهایی که دشمناند اما به خاطر دشمنی از مسیر حق فاصله میگیرند امیرمومنان را آن قدر تنزل میدهند که حتی امامت امیرمومنان سلام الله علیه را هم نمیپذیرند و منکر هستند بنابراین نظیر این در کلمات قصار امیرمومنان سلام الله علیه است حضرت همیشه نگران بودند در طول حیات نورانیشان همیشه نگران بودند که یک عده غلو میکنند اینها با من نیستند یک عدهای از آن طرف مقام من را تنزل میدهند آنها هم از من نیستند.
نامهی 69 موضوع سخن امروز ما است. در سیرهی تربیتی نامهای است که حضرت به یکی از بهترین اصحاب و یارانشان به نام حارث حمدانی که حمدان یکی از قبائل یمن بوده و این بزرگوار اصالتا حمدانی بوده یمنی بوده میدانید در یمن ارادتمندان به حضرت علی علیه السلام فراوان بودند و هستند چون حضرت مدتی از طرف پیامبر برای تبلیغ در یمن حضور داشتند شخصیت این بزرگوار واقعا کتابها دربارهاش نوشتند این جا مجال نیست اما همین قدر عرض کنم که یکی از نادرترین اصحاب بسیار نزدیک امیرمومنان سلام الله علیه بود قبل از این که وارد نامه شویم من دو سه داستان را حداقل راجع به این بزرگوار بگویم که داستانهای خوبی است نشانهی عظمت این بزرگوار است و با بحث این روزها هم مناسب است که در آستانهی عید غدیر هستیم.
داستان اول داستانی است که هم شیخ طوسی رضوان الله علیه در امالی و هم شیخ مفید و دیگران همه نقل کردهاند و آن داستان این است که یک روزی حارث حمدانی رفت خدمت امیرمومنان سلام الله علیه خرامان خرامان از پشت دستش را بر زمین میکوبید مریض هم بود وقتی خدمت حضرت رسید حضرت فرمودند که حالت چطور است؟ گفت دیگر از دست روزگار چه بگویم آنها که هیچ بالاتر الآن که میآمدم میدیدم چقدر دربارهی شما اختلاف است هر کسی چیزی میگوید در مورد شخصیت شما حضرت فرمودند که اختلاف راجع به چیست؟ گفت یک عده آن قدر راجع به شما افراط میکنند غلو میکنند یک عده هم شما را از حد خودتان پایینتر میدانند عدهای هم در حد اعتدال و میانه هستند امیرمومنین فرمودند که با عنوان برادر او را صدا زدند فرمودند به تو بگوییم این دستههایی که میگویی بهترین شیعیان من همان دستههای معتدل میانه رو هستند یک جملهی جالبی هم باز در بیان همین کلام در نهج البلاغه خطبهی 127 است حضرت میفرماید در سه جای نهج البلاغه این تعبیر آمده دو گروه دربارهی من به هلاکت میرسند محب مفرط آنهایی که به من علاقه دارند اما شدت علاقه آنها را از وادی حق بیرون میبرد آنهایی که غلو میکنند فراوان بودند در طول تاریخ علی اللهیهایی که حضرت خودش اینها را مجازات میکرد فرمودند من از اینها نیستم کسانی که دربارهی من غلو بکنند و دستهی دوم کسانی که مبغض مفرط آنهایی که دشمناند اما به خاطر دشمنی از مسیر حق فاصله میگیرند امیرمومنان را آن قدر تنزل میدهند که حتی امامت امیرمومنان سلام الله علیه را هم نمیپذیرند و منکر هستند بنابراین نظیر این در کلمات قصار امیرمومنان سلام الله علیه است حضرت همیشه نگران بودند در طول حیات نورانیشان همیشه نگران بودند که یک عده غلو میکنند اینها با من نیستند یک عدهای از آن طرف مقام من را تنزل میدهند آنها هم از من نیستند.
تاکنون نظری ثبت نشده است