- 133
- 1000
- 1000
- 1000
تفسیر آیات 25 و 26 سوره انفال
درس آیت الله عبدالله جوادی آملی با موضوع "تفسیر آیات 25 و 26 سوره انفال":
از فتنهای که تنها اثرش دامنگیر طرفین نمیشود و نسلهای بیگناه بعدی را هم میگیرد از آنها بپرهیزید
صدر اسلام شما مسلمانها هم مشکل درون مرزی داشتید هم مشکل برون مرزی.
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
﴿وَ اتَّقُوا فِتْنَةً لا تُصیبَنَّ الَّذینَ ظَلَمُوا مِنْکُمْ خَاصَّةً وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللّهَ شَدیدُ الْعِقابِ ٭ وَ اذْکُرُوا إِذْ أَنْتُمْ قَلیلٌ مُسْتَضْعَفُونَ فِی اْلأَرْضِ تَخافُونَ أَنْ یَتَخَطَّفَکُمُ النّاسُ فَآواکُمْ وَ أَیَّدَکُمْ بِنَصْرِهِ وَ رَزَقَکُمْ مِنَ الطَّیِّباتِ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ﴾
یکی از محتملات این کریمه آن است که کسانی که آشوب گرند خدا به آنها هشدار میدهد که اگر به خود رحم نمیکنید به این افراد مظلوم بیگناه رحم بکنید اگر خدای ناکرده آتش فتنه روشن شد دامنگیر نسلهای بعدی هم میشود فرزندان شما هم در این شعله میسوزند اعقاب شما هم گرفتار این شعله اختلاف خواهند شد از یک فتنهای که تنها اثرش دامنگیر طرفین نمیشود بلکه دامنهاش ادامه دارد و نسلهای بیگناه بعدی را هم میگیرد از آنها بپرهیزید این یکی از محتملات کریمه است ﴿وَ اتَّقُوا فِتْنَةً لا تُصیبَنَّ الَّذینَ ظَلَمُوا مِنْکُمْ خَاصَّةً وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللّهَ شَدیدُ الْعِقابِ﴾
بنابراین اگر منظور فتنهای باشد که دیگران ساکتاند و امر به معروف و نهی از منکر نمیکنند قهراً آنها هم ظالمند و مشکل ﴿لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْری﴾ و امثال ذلک مطرح نیست برای اینکه خود آنها هم ظالماند و اگر منظور آن نباشد بیگناهان جامعه باشد این کار یک ارتباطی به مردم دارد و آن ظلم به بیگناه است یک ارتباطی هم به ذات اقدس الهی دارد که خدای سبحان آن افراد بیگناه را با این میآزماید و به آنها پاداش عطا میکند بنابراین اگر منشأ فتنه و خطر مردم باشند دیگر اشکالی که ﴿لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْری﴾ و مانند آن اصلاً مطرح نیست و این آیه میفرماید به فتنهای تن درندهید که تنها دودش به چشم شما میرود و بلکه مظلومین را هم آسیب میرساند به افراد بیگناه آسیب نرسانید و اگر منظور آن باشد که اگر فتنه کردید عقاب الهی نازل میشود که آن عقاب گسترده است آن گاه آن سؤال مطرح است که ﴿لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْری﴾ چه پاسخی دارد؟ جواباش همان است که برای افراد قاتل که مقصر نیستند یک آزمون است با یک پاداش و آیه ﴿لا تَزِرُ﴾ و سایر آیات که از این سنخاند اختصاصی به آخرت ندارند گر چه بعضی از مفسران چنین توهمی کردند بلکه این جزو اصول کلی حاکم بر آیات قرآنی است شامل دنیا و آخرت هم خواهد شد.
مطلب بعدی آن است که به مسلمانه هشدار میدهد که شما به تاریخ اسلام توجه کنید صدر اسلام شما مسلمانها هم مشکل درون مرزی داشتید هم مشکل برون مرزی از نظر درون مرزی مسلمانها در مکه در امان نبودند برای اینکه سنادید قریش اینها را به عنوان یک اقلیت غیر قانونی استضعاف میکردند فرمود ﴿وَ اذْکُرُوا إِذْ أَنْتُمْ قَلیلٌ﴾ گروه کمی بودید و غیر قانونی و مستضعف بودید و آنها شما را تحقیر میکردند تضعیفتان میکردند شما هم ناچار ضعف تحمیلی را تحمل میکردید و هیچ امنیتی هم نداشتید نه امنیت مالی برای اینکه اموالتان را مصادره میکردند کسانی که میخواستند از مکه به مدینه مهاجرت کنند حق فروش اموال نداشتند اموالشان را مشرکین مکه مصادره میکردند نه امنیت جانی داشتید برای اینکه آدم ربایی و کشتن برای آنها عادی بود ﴿تَخافُونَ أَنْ یَتَخَطَّفَکُمُ النّاسُ﴾ اختطاف یعنی ربودن آن طوری که شاهین گنجشک را و حیوانات ضعیف هوایی را میربایند این را وقتی میگویند اختطاف فرمود شما مثل یک گنجشک ضعیفی بودید در چنگال کرکس و شاهین و امثال ذلک که اینها شما را میربودند و ذات اقدس الهی همه این نقاط ضعف را به قوت تبدیل کرد و اضافه بر همه آنها شما را از طیبات برخوردار کرد شما گروه کم بودید جمعیت شما را زیاد کرد چه اینکه در سورهٴ مبارکهٴ اعراف گذشت ﴿إِذْ کُنْتُمْ قَلیلاً فَکَثَّرَکُمْ﴾ که آن آیه را باید بخوانیم فرمود در اثر گسترش اسلام رقم و عدد شما زیاد شد شما کم بودید زیاد شدید شما مستضعف بودید تضعیفتان میکردند ذات اقدس الهی شما را به قوت و شوکت رساند که دیگر قدرت تضعیف ندارند امنیت مالی و جانی نداشتید خدای سبحان به شما پناه داد مأوی داد شما را در مدینه به وسیله همت مردان انصار حمایتتان کرد که مردم مدینه را قرآن با عظمت یاد میکند میفرماید ﴿یُحِبُّونَ مَنْ هاجَرَ إِلَیْهِم﴾ مردم مدینه با محبت از مهاجرین استقبال میکردند آنها را پذیرایی میکردند نه از راه ترحم آن طوری که احیاناً ممکن کسی است به کمیته امداد رسیدگی کند به عنوان ترحم چون کمک ترحمانه بر غیر مسلمین هم هست یعنی کمک به افراد تنگ دست و افتاده این یک امر عاطفی است که غیر مسلمان هم این را دارد در حیوانات هم این هست این خیلی محمود و ممدوح نیست کمک با ترحم محمود نیست کمک با احترام محمود است فرمود آنها روی محبت که بالاترین درجه احترام است از شما پذیرایی میکردند در سوره حشر فرمود مردم مدینه دوست شما مهاجرین شدند ﴿یُحِبُّونَ مَنْ هاجَرَ إِلَیْهِمْ﴾ بنابراین ﴿وَ یُؤْثِرُونَ عَلی أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ کانَ بِهِمْ خَصاصَةٌ﴾ در مسایل مالی هم اهل ایثار بودند و در کمک کردنها هم با احترام و محبت شما را پذیرایی میکردند نه با ترحم چون روی محبت شما را پذیرایی میکردند جای تقدیر دارد وگرنه هر بیپناهی را انسان پناه بدهد از روی ترحم این کار کار انسانی نیست چون آنهایی که در فرهنگ قرآن انسان واقعی نیستند هم این کمکها را دارند کدام کشور است که به فقرایش نمیرسد؟ کدام کشور است که به افتادهها نمیرسد؟ همه میرسند چه ملحد چه موحد منتها فرقی که مؤمن دارد این است که با احترام و با محبت و قربة الی الله کمک میکند دیگری برای ارضای عاطفه خود از روی ترحم کمک میکند فرمود مردم مدینه با محبت از شما پذیرایی کردند دلهای مردم مدنی را چه کسی متوجه شما کرد جز مقلب القلوب که احدی حاکم بر دل نیست که محبت شما را در دلهای مردم مدینه القا کند این که ذات اقدس الهی به موسی کلیم فرمود ﴿وَ أَلْقَیْتُ عَلَیْکَ مَحَبَّةً مِنّی﴾ این ناظر به همین بخش است اینکه در زیارت امین الله هم میگوییم خدایا آن توفیقی را بده که محبه برای اسماء و صفات و اولیای تو و محبوبة فی ارضک و سمائک آن توفیق را بده که من محبوبیت ملی را برخوردار باشم که فرشتگان هم به من علاقه داشته باشند مردم به من علاقه داشته باشند این یک نعمت خوبی است و این کار دست کسی نیست مگر به دست مقلب القلوب خب فرمود به اینکه شما را ما از استضعاف رهایی دادیم مأوی دادیم تأییدتان کردیم همه آن قلتها و استضعافها برطرف شد و از روزیهای طیب هم شما را برخوردار کردیم تا شما شاکر این همه نعمات سیاسی اجتماعی اقتصادی فرهنگی و مانند آن باشید مشکل سیاسیتان برطرف شد مشکل مالیتان برطرف شد مشکل امنیتیتان برطرف شد مشکل اقتصادیتان برطرف شد همه اینها را شما یاد دارید که اسلام به شما داد به یاد تاریخ اسلام باشید به یاد آن روزی که اسلام حکومت نداشت باشید و به یاد آن روزی که اسلام حکومت داشت به عمل رسید باشید الآن هم این حرف زنده است این چنین نیست که این قضیة فی واقعة باشد فقط تلاوتش برای ما مانده باشد که الان هم حرف روز است فرمود قبل از انقلاب را به یاد بیاورید و بعد از انقلاب را به یاد بیاورید قبلاً یک اقلیت غیر رسمی بودید با پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) آن کار را کردن که قریش را بر او مقدم داشتند شما میبینید تاریخ هجری شمسی یا قمری از فرهنگ آن طاغوتیان رخت بربسته بود نه تنها در اسناد قباله و سندهای چک و سندهای معتبر دیگر باید تاریخ شاهنشاهی مینوشتند الآن هم شما بعضی از قبرستانها را میبینید با تأسف همراه است ببینید هنوز لوح قبر بعضی از افرادی که در سالهای ٥٦ و ٥٥ اینها مردند تاریخ شاهنشاهی کوروش کبیر آنجا هست خب کسی را مجبور نکردند که در لوح قبر پدرش تاریخ شاهنشاهی بنویسد که ولی وقتی فرهنگ این طور شد کوروش به جای پیغمبر مینشیند خب کسی که تاریخ قبر پدرش را مینویسد برای اینکه فاتحه بخواند به یادش باشد به سراغاش برود این جور شد که لوح قبر هم احیاناً اسم کوروش است نه اسم پیغمبر این تاریخ را رها کردن یعنی یک اقلیت غیر قانونی و این اسلام بود که همه این عزتها و شکوهها را آورد الآن شما ببینید کسی ایران را به عنوان یک کشور رسمی که نمیشناخت چه رسد به تشیع هم اهل بیت الآن در جهان یک سر و گردن از دیگران بلندتر شدهاند هم ایران پس این حرف روز است فرمود ﴿وَ اذْکُرُوا﴾ به یاد این صحنه باشید ﴿إِذْ أَنْتُمْ قَلیلٌ﴾ آن قلت شما را ذات اقدس الهی به کثرت تبدیل کرد چه اینکه در سورهٴ مبارکهٴ اعراف قبلاً گذشت که شما گروه کم بودید ﴿فَکَثَّرَکُمْ﴾ آیه ٨٦ سوره اعراف قبلاً به این صورت گذشت ﴿وَ لا تَقْعُدُوا بِکُلِّ صِراطٍ تُوعِدُونَ وَ تَصُدُّونَ عَنْ سَبیلِ اللّهِ مَنْ آمَنَ بِهِ وَ تَبْغُونَها عِوَجًا﴾ بعد فرمود ﴿إِذْ کُنْتُمْ قَلیلاً فَکَثَّرَکُمْ﴾ این با گسترش اسلام شما از اقلیت در آمدید کثیر شدید بعد هم اکثریت تشکیل دادید اول قلیل بودید بعد کثیر شدید بعد اکثر شدید این درباره رقم ریاضیتان
اما درباره مسأله استضعاف فرمود شما مستضعف بودید استضعاف را هم قبلاً در سورهٴ مبارکهٴ اعراف گذشت که دو نحو است یک وقت است انسان ضعف تحمیلی را به اجبار تحمل میکند چنین شخصی معذور است یک وقت است کسی سلطه پذیر است با سکوت خود با سهل انگاری سلطه را میپذیرد کم کم کم کم قدرت را به دست خود به دیگری واگذار میکند این گونه از مستضعفان مثل مستکبران در قیامت به دو عذاب معذبند پس بعضی از مستضعفان که اصلاً معذب نیستند آنها کسانیاند که ضعف را بر آنها تحمیل کردهاند و ذات اقدس الهی مردان الهی را مأمور میکند که در راه نجات این گونه از مستضعفان مبارزه کنند ﴿وَ ما لَکُمْ لا تُقاتِلُونَ فی سَبیلِ اللّهِ وَ الْمُسْتَضْعَفینَ﴾ فی الارض آنهایی که ﴿لا یَسْتَطیعُونَ حیلَةً﴾ فی الارض و قدرت قیام ندارند آنها میگویند ﴿رَبَّنا أَخْرِجْنا مِنْ هذِهِ الْقَرْیَةِ الظّالِمِ أَهْلُها﴾ آن گونه از مستضعفان را ذات اقدس الهی میستاید و آنها را از استضعاف به در میآورد و به مقام امامت هم احیاناً میرساند چه اینکه در آیه ٤ و ٥ سورهٴ مبارکهٴ قصص به این صورت آمده است که ﴿إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلا فِی اْلأَرْضِ وَ جَعَلَ أَهْلَها شِیَعًا یَسْتَضْعِفُ طائِفَةً مِنْهُمْ یُذَبِّحُ أَبْناءَهُمْ وَ یَسْتَحْیی نِساءَهُمْ إِنَّهُ کانَ مِنَ الْمُفْسِدینَ﴾ اما ﴿وَ نُریدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذینَ اسْتُضْعِفُوا فِی اْلأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثینَ﴾ که فعل مضارع است و نشانه استمرار یعنی اراده ما مستمراً بر این است که مستضعفان بیگناه را به مقام امامت در زمین برسانیم این یک نحو استضعاف است که استضعافی است تحمیلی و کسی که ضعف بر او تحمیل شده و قدرت دفاع نداشت معذور عند الله است اگر ارتباطاش را با ذات اقدس الهی حفظ بکند از استضعاف میرهد به مقام امامت میرسد.
اما یک قسم استضعاف مذموم است استضعاف مذموم این است که کسی بر اثر سهل انگاری سلطه پذیر باشد ضعف پذیر باشد دفاع نکند هم بگوید به من چه هم بگوید به تو چه نه خودش قیام بکند نه بگذارد دیگری قیام بکند اینها کسانیاند که هم نائیاند هم ناهی ﴿وَ هُمْ یَنْهَوْنَ عَنْهُ وَ یَنْأَوْنَ عَنْهُ﴾ اینها هم از مبارزه دورند هم جلوی مبارزه مبارزان را میگیرند هم نائیاند و بعید از جهادند هم ناهیاند و نهی میکنند از معروف ﴿وَ هُمْ یَنْهَوْنَ عَنْهُ وَ یَنْأَوْنَ عَنْهُ﴾ چنین گروهی استضعافشان برای اینها عذاب آور است همان طوری که مستکبر دو تا عذاب دارد یکی اینکه خودش بیراهه رفته است یکی اینکه کج راهه را بر دیگری تحمیل کرده است مستضعفی که زیر بار سلطه میرود و سلطه سلطهگر را میپذیرد و امضا میکند این نه تنها در قیامت اهل نجات نیست نه تنها در جهنم میسوزد بلکه عذاب او هم مثل مستکبر عذاباش دو برابر است شرحاش مبسوطاً در سورهٴ مبارکهٴ اعراف گذشت ولی اجمالاش با بررسی این چند آیه این است در سورهٴ مبارکهٴ اعراف آیه 38 فرمود به اینکه ﴿کُلَّما دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَعَنَتْ أُخْتَها﴾ هر وقت گروهی وارد جهنم میشد اخت یعنی مثل نه اختیعنی خواهر اخت یعنی مثل این که میگفتند باب کان و اخواتها یعنی کان و امثالها نه کان و خواهران کان و اگر اخت را هم اخت گفتند برادر و خواهر را اخت گفتند شبیه هماند در نژاد و نسب و امثال ذلک وگرنه اخت لغته یعنی مثل ﴿کُلَّما دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَعَنَتْ أُخْتَها﴾ من مثلها ﴿حَتّی إِذَا ادّارَکُوا فیها جَمیعًا﴾ همهشان اولین و آخرین که وارد دوزخ شدند ﴿قالَتْ أُخْراهُمْ ِلأُولاهُمْ رَبَّنا هؤُلاءِ أَضَلُّونا فَآتِهِمْ عَذابًا ضِعْفًا مِنَ النّار﴾ این مستضعفین که دنباله رویند درباره آن مستکبرین که رهبران ستماند به خدا عرض میکند خدایا عذاب این مستکبرین را دو برابر کن ﴿رَبَّنا هؤُلاءِ أَضَلُّونا﴾ یعنی این مستکبرین ما را گمراه کردند ﴿فَآتِهِمْ عَذابًا ضِعْفًا مِنَ النّارِ﴾ عذاب اینها را دو برابر کن برای اینکه اینها هم خودشان گمراه شدند هم ما را گمراه کردند ذات اقدس الهی پاسخ میدهد ﴿قالَ لِکُلِّ ضِعْفٌ وَ لکِنْ لا تَعْلَمُونَ﴾ فرمود هم عذاب مستکبران دو برابر است هم عذاب شما دو برابر است منتها شما تحلیل نکردید عذاب مستکبر دو برابر است برای اینکه دو تا گناه کرده یکی اینکه بیراهه رفته یکی اینکه بیراهه رفتن را بر شما تحمیل کرده و شما را اغوا کرده شما هم دو تا گناه کردید یکی اینکه بیراهه رفتید معصیت کردید یکی اینکه عمداً رهبران الهی را رها کردید و رهبران ستم را گرفتید رهبران الهی در بین شما بودند اتمام حجت کردند شما را به خود دعوت کردند شما را به خدا دعوت کردند شما میتوانستید رهبری رهبران مذهبی را تأیید کنید و نکردید شما پس دو تا معصیت کردید منتها تحلیل نمیکنید اگر آنها با توطئه و نقشه ضعف را بر شما تحمیل کردند شما هم در کمال سهولت پذیرفتید لکن ﴿لِکُلِّ ضِعْفٌ وَ لکِنْ لا تَعْلَمُونَ﴾ پس این چنین نیست هر مستضعفی محمود و ممدوح باشد هر ضعیفی هم اهل بهشت باشد آن ضعیفی که اهل مبارزه باشد و قدرتاش را در حال مبارزه و جهاد الهی صرف بکند منتها به ثمر نرسد او اهل بهشت است البته اما کسی اهل قیام و مبارزه نباشد و اهل امر به معروف و نهی از منکر نباشد همین مشکل را دارد نحوه سؤال و جواب مستضعفان و مستکبران بخشی در سورهٴ مبارکهٴ احزاب آمده بخشی در سورهٴ مبارکهٴ سبأ منتها تحلیل جامعاش در سورهٴ مبارکهٴ اعراف است که الان خوانده شد در سوره احزاب آیه ٦٦ و ٦٧ این است ﴿یَوْمَ تُقَلَّبُ وُجُوهُهُمْ فِی النّارِ یَقُولُونَ یا لَیْتَنا أَطَعْنَا اللّهَ وَ أَطَعْنَا الرَّسُولاَ ٭ وَ قالُوا رَبَّنا إِنّا أَطَعْنا سادَتَنا وَ کُبَراءَنا فَأَضَلُّونَا السَّبیلاَ ٭ رَبَّنا آتِهِمْ ضِعْفَیْنِ مِنَ الْعَذابِ وَ الْعَنْهُمْ لَعْنًا کَبیرًا﴾ آن روز همین مستضعفین میگویند ای کاش ما خدا و پیامبر را اطاعت میکردیم بعد میگویند خدایا ما سادات و کبرایمان را زعمای قوممان را اطاعت کردیم آنها ما را گمراه کردند خدایا عذاب اینها را دو برابر کن این قالوا قالوا که گفتار مستضعفین است در دوزخ پاسخاش همان است که در سورهٴ مبارکهٴ اعراف آمده که اینها ﴿لِکُلِّ ضِعْفٌ وَ لکِنْ لا تَعْلَمُونَ﴾ اینکه گفتیم «حاسبوا انفسکم قبل ان تحاسبوا» اهل محاسبه باشید اهل مراقبه باشید یعنی همین دیگر اگر رهبران مذهبی در بین شما نبودند و اگر آنها دعوت نمیکردند و اگر شما امکان اجابت نداشتید آن گاه استضعافتان محمود بود اما وقتی رهبران مذهبی در بین شما هستند شما را به خدا دعوت میکنند شما هم امکان اجابت دارید مع ذلک به دنبال ﴿سادَتَنا وَ کُبَراءَنا﴾ بروید شما هم دو تا گناه کردید یکی اصل معصیت یکی خانهنشین کردن رهبران مذهبی و به دنبال رهبران غیر مذهبی رفتن بود در سورهٴ مبارکهٴ سبأ به این صورت آمده است آیه ٣١ و ٣٢ ﴿وَ قالَ الَّذینَ کَفَرُوا لَنْ نُؤْمِنَ بِهذَا الْقُرْآنِ وَ لا بِالَّذی بَیْنَ یَدَیْهِ﴾ بعد میفرماید ﴿وَ لَوْ تَری إِذِ الظّالِمُونَ مَوْقُوفُونَ عِنْدَ رَبِّهِم﴾ اینها در فضای قیامت کبری ظالمین اعم از مستکبرین و مستضعفین هر دو ظالماند اینها بازداشت میشوند اینها را نگه میدارند ﴿یَرْجِعُ بَعْضُهُمْ إِلی بَعْضٍ الْقَوْلَ﴾ گفتاری هم گفت و گویی هم بین خودشان دارند رد و بدل میکنند ﴿یَقُولُ الَّذینَ اسْتُضْعِفُوا لِلَّذینَ اسْتَکْبَرُوا لَوْ لا أَنْتُمْ لَکُنّا مُؤْمِنینَ﴾ مستضعفین به مستکبرین میگویند شما اگر نبودید ما ایمان میآوردیم شما ما را گمراه کردید ﴿قالَ الَّذینَ اسْتَکْبَرُوا لِلَّذینَ اسْتُضْعِفُوا أَ نَحْنُ صَدَدْناکُمْ عَنِ الْهُدی﴾ ما شما را گمراه کردیم؟ ﴿بَعْدَ إِذْ جاءَکُمْ﴾ خب رهبران مذهبی که بودند شما را که دعوت کردند حجت خدا را هم بر شما اتمام کردند شما هم مثل ما مجرمید ﴿بَلْ کُنْتُمْ مُجْرِمین﴾ آن گاه ﴿وَ قالَ الَّذینَ اسْتُضْعِفُوا لِلَّذینَ اسْتَکْبَرُوا﴾ مستضعفین به مستکبرین میگویند بله ما بیراهه رفتیم اما ﴿بَلْ مَکْرُ اللَّیْلِ وَ النَّهارِ﴾ آن نقشه مداوم و مستمر و شبانهروزی شما پشت درهای بسته ما را به این روز رساند آن گاه ذات اقدس الهی میگوید به اینکه مگر رهبران الهی شما را از این نقشه در پشت درهای بسته خبر ندادند مگر اتمام حجت نکردند.
بنابراین اینکه میگویید نقشه کشیدند پس شما میدانستید اینها شب و روز دارند نقشه میکشند ﴿وَ قالَ الَّذینَ اسْتُضْعِفُوا لِلَّذینَ اسْتَکْبَرُوا بَلْ مَکْرُ اللَّیْلِ وَ النَّهارِ إِذْ تَأْمُرُونَنا أَنْ نَکْفُرَ بِاللّهِ وَ نَجْعَلَ لَهُ أَنْدادًا﴾ شما شبها نقشه کشیدید روزها نقشه کشیدید با ترفندها ما را گمراه کردید اما این حرف را در وقتی میزنند که در دلشان میدانند حجت الهی بالغ است برای اینکه رهبران مذهبی همه حرفها را با آنها در میان گذاشتهاند ﴿وَ أَسَرُّوا النَّدامَةَ لَمّا رَأَوُا الْعَذابَ﴾ همین افراد مستضعف که به مستکبران میگویند شما نقشه کشیدید با نقشه شما ما گمراه شدیم این درست است آنها نقشه کشیدند که چگونه فضای تاریک و تیره ایجاد کنند این درست است اما رهبران مذهبی هم بودند و شفاف سخن گفتند شما هم که شنیدید خب چرا رفتید؟ لذا همین مستضعفین در دلشان پشیمانی را به عنوان سر نهادینه کردهاند ﴿وَ أَسَرُّوا النَّدامَةَ لَمّا رَأَوُا الْعَذابَ﴾ بعد فرمود ﴿وَ جَعَلْنَا اْلأَغْلالَ فی أَعْناقِ الَّذینَ کَفَرُوا﴾ ما در گردن اینها غل انداختیم بعد فرمود این غل را که ما از آهنگری نیاوردیم که آنجا طوری نیست که مواد تی ان تی باشد گازوئیلی باشد و یک بنزینی باشد و یک نفتی باشد که همین معصیت است به صورت شعله درمیآید به صورت حصر ذکر کرده فرمود ما اینجا آهنگری که راه نینداختیم ﴿هَلْ یُجْزَوْنَ إِلاّ ما کانُوا یَعْمَلُونَ﴾ این زنجیر همان است که شما با دست خودتان آن را داشتید ما رهبران مذهبی فرستادیم به دنبال پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) که ﴿یَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَ اْلأَغْلالَ الَّتی کانَتْ عَلَیْهِمْ﴾ ما به زحمت این زنجیر را از دست و پایتان باز کردیم شما با میل و علاقه خودتان را زندانی کردید ما به شما گفتیم که بیبند و باری غل و زنجیر است و شما باور نکردید و این زنجیر جز بیبند و باری شما و اطاعت مستکبران چیز دیگری نیست اینجا هم از آن آیاتی است که دیگر کلمه با ندارد دیگر نفرمود ﴿هَلْ یُجْزَوْنَ إِلاّ بما کانُوا یَعْمَلُون﴾ فرمود این غل همان است که شما با دست خودتان انداختید پس در سوره اعراف فرمود ﴿یَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَ اْلأَغْلالَ الَّتی کانَتْ عَلَیْهِمْ﴾ انبیای الهی عموماً و وجود مبارک پیغمبر (علیهم الصلاة و علیهم السلام) خصوصاً که این آیه در وصف خصوص آن حضرت است در کتابهای آسمانی انبیای سلف به این وصف او ستوده شد که ﴿النَّبِیَّ اْلأُمِّیَّ الَّذی یَجِدُونَهُ مَکْتُوبًا عِنْدَهُمْ فِی التَّوْراةِ وَ اْلإِنْجیلِ یَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهاهُمْ عَنِ الْمُنْکَرِ و یَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَ اْلأَغْلالَ الَّتی کانَتْ عَلَیْهِمْ﴾ اینها آمدند دست و بال شما را آزاد کردند اینها به شما آزادی دادند آزادی یعنی اینکه انسان از بند هوا برهد از اطاعت غیر خدا نجات پیدا کند این میشود آزادی نه _معاذ الله_ آزادی این است که از شریعت آزاد باشد از اطاعت آزاد باشد بیان نورانی حضرت امیر (سلام الله علیه) این است که «الهی کفی به فخراً ان تکون لی ربا و کفی به عزا ان اکون لک عبدا» خدایا افتخار از این بالاتر که من بنده تو باشم و عزت از این بالاتر که تو رب من باشی نیست افتخار و عزتی از این بالاتر نیست خب.
بنابراین این چنین نیست که هر مستضعفی محمود و ممدوح باشد و مورد رحمت اله باشد آن مستضعفی که عمداً سلطهپذیر است و عمداً ضعف را استقبال میکند مثل مستکبر نه تنها اهل جهنم است بلکه عذاب او دو برابر است مرحوم آیت الله آقای شیخ مهدی امیر طلایی امامی که قبرش وقتی وارد شیخان میشوید از خیابان حضرتیه دست راست همین اول قبر این بزرگوار است این کسی بود که امام (رضوان الله علیه) یک مقدار شرح منظومه پیش ایشان خواند ایشان هم حکیم بود هم فقیه بود و از شاگردان معروف مرحوم آقا شیخ فضل الله نوری بود اوایل ورود ما در قم قطعه مرحوم حاج فضل الله را این بزرگوار نقل میکرد آن وقت در سن ٨٠ بود تقریباً در آستانه ٨٠ بود او با گریه جریان حاج فضل الله را نقل میکرد که همین معممین رفتند و تماشا کردند اعدام مرحوم حاج فضل الله را برگشتند روز روشن یک شرح مبسوطی هم دارد خب اگر کسی با بودن حجت خدا این جور بیراهه برود این گونه از مستضعفین ﴿لِکُلِّ ضِعْفٌ وَ لکِنْ لا تَعْلَمُونَ﴾ فرمود این چنین نیست که هر کسی ضعیف شد اهل بهشت باشد آن که مبارزه نکرد ضعف را استقبال کرد استکبار مستکبران را با تحمل سلطه آنها تأیید کرد و تقویت کرد آن هم مثل مستکبر دو برابر معذب است ﴿ولکن لِکُلِّ ضِعْفٌ وَ لکِنْ لا تَعْلَمُونَ﴾
در آیه محل بحث فرمود به اینکه شما به یاد این صحنه باشید که دیگران شما را به عنوان یک اقلیت غیر قانونی استضعاف میکردند ما شما را رهایی دادیم ﴿وَ اذْکُرُوا إِذْ أَنْتُمْ قَلیلٌ مُسْتَضْعَفُونَ فِی اْلأَرْضِ تَخافُونَ أَنْ یَتَخَطَّفَکُمُ النّاسُ﴾ این آدم ربایی خیلی چیز عادی بود برای آنها هم درون مرزی شما از خطر آدم ربایی در امان نبودید سنادید قریش شما را میربودند و میکشتند هم از نظر برون مرزی این دو امپراطور قوی ایران و روم نسبت به شما بعد از تشکیل حکومت اسلامی مقتدرانه برخورد میکردند این در بیانات نورانی حضرت امیر (سلام الله علیه) در خطبه قاصعه هست فرمود شما از خطر اکاسره و قیاصره به وسیله اسلام نجات پیدا کردید اکاسره همین کسراهای ایران زمین بودند قیاصره همین قیصرههای روم بودند آن روز غیر از این دو ابر قدرت کسی روی زمین حکومت نمیکرد کشورهای دیگر هم زیر اقمار سیاسی همین امپراطوری روم بودند و هم امپراطوری ایران ایرانی که میگفتند شاهنشاهی شاهنشاهی برای اینکه از بسیاری از کشورهای دیگر باج میگرفت وگرنه کشوری که فقط خودش را بتواند اداره کند کشور سلطنتی است که شاه او را اداره میکند اما شاهنشاهی به آن کشوری میگویند که از کشورهای دیگر میتواند باج بگیرد این امپراطوری ایران از کشورهای دیگر هم باج میگرفت در نهجالبلاغه در خطبه قاصعه فرمود به اینکه این اکاسره و این قیاصره که دست بردار نیستند که و همه اینها را اسلام رام کرده بالأخره طولی نکشید که از قلب فرانسه تا بخش وسیع آسیای میانه همه شهادت به وحدانیت حق میدادند در مدت کوتاه حالا کسی بیاید بگوید که اسلام افیون جامعه است اسلام اگر به حکومت برسد افیون است خب این دیگر مطابق با قرآن نیست فرمود ﴿وَ اذْکُرُوا﴾ فرمود این حرف که الآن این چنین نیست که قضیه فی واقعه تلاوتاش برای ما مانده باشد که فرمود به یاد این صحنه باشید که این شما را عزیز کرد از ذلت به در آورد ﴿فَکَثَّرَکُمْ﴾ که در سوره اعراف آمده مستضعف بودید از استضعاف رهایی یافتید بیمأوی بودید مأوایتان داد چه در داخله حجاز مدینه را در اختیار شما قرار داد چه در خارج حجاز طولی نکشید که این امپراطوری را مغلوب شما کرده است ﴿فَآواکُمْ وَ أَیَّدَکُمْ﴾ با تأییدات خودش با نصرت خودش بعد ﴿وَ رَزَقَکُمْ مِنَ الطَّیِّباتِ﴾ انواع و اقسام نعم را به شما داده است همه این غنائم به حجاز سرازیر شد دیگر همین شما افرادی که بالأخره صدقه بخور بودید حالا ثروتها را با تبر تقسیم میکنید آن روز که سکه در کار نبود یک اسکناس هم که نبود دو آنها با شمش طلا و نقره معامله میکردند اگر کسی سرمایهدار بود در انبارش مثل هیزم شمش طلا فراوان داشت شمش نقره فراوان داشت اینکه یعقوبی در جریان توزیع میراث عمرو عاص نقل میکند که ورثه عمرو عاص ثروتاش را با تبر بین خود تقسیم میکردند همین طور است همه روستایی برای سوخت زمستانهاش این درختهای بریده باغ را نگه میدارد در انبار برای سوخت زمستانه بعد آن را با تبر نیم میکند و در بخاری میاندازد فرمود به اینکه اینها طلاها را و شمشهای طلا را با تبر تقسیم میکردند همه اینها غنائمی بود که از ایران و روم رفته حجاز خب یک افراد صفه نشین صدقه بخور حالا تبر دست بگیرد طلا را شمش طلا را بین ورثه تقسیم بکند فرمود این جور بود خب چرا شما حقشناسی نمیکنید؟ چرا قدردانی نمیکنید؟ ﴿فَآواکُمْ وَ أَیَّدَکُمْ بِنَصْرِهِ وَ رَزَقَکُمْ مِنَ الطَّیِّباتِ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ﴾ در داخله مکه فرمود ما این شهر را شهر امن قرار دادیم خود مکه طوری بود که دیگران اگر غارت میکردند حریم مکه و حریم حرم محفوظ بود خدای سبحان میفرماید به اینکه ما این نعمت را به شما دادیم البته این نعمت از یک جهت توسعه دارد آیه ٥٧ سورهٴ مبارکهٴ قصص این است ﴿وَ قالُوا إِنْ نَتَّبِعِ الْهُدی مَعَکَ نُتَخَطَّفْ مِنْ أَرْضِنا﴾ میگفتند به اینکه ما اگر از تو پیروی بکنیم ما را میربایند از سرزمینمان تبعیدمان میکنند یا هلاکمان میکنند میفرماید ﴿أَ وَ لَمْ نُمَکِّنْ لَهُمْ حَرَمًا آمِنًا یُجْبی إِلَیْهِ ثَمَراتُ کُلِّ شَیْءٍ رِزْقًا مِنْ لَدُنّا﴾ میفرماید ما این مکه را که حرم امن قرار دادیم اینجا دیگر محفوظ است از خطر هر خطری هم در جای دیگر باشد در داخل مکه ما شما را تأمین کردیم چه اینکه مشابه این معنا در بخشهای دیگری از سورهٴ مبارکهٴ عنکبوت آمده است آیه ٦٧ سورهٴ مبارکهٴ عنکبوت این است که ﴿أَ وَ لَمْ یَرَوْا أَنّا جَعَلْنا حَرَمًا آمِنًا وَ یُتَخَطَّفُ النّاسُ مِنْ حَوْلِهِمْ أَ فَبِالْباطِلِ یُؤْمِنُونَ وَ بِنِعْمَةِ اللّهِ یَکْفُرُونَ﴾ البته یک نعمت خاصی است که به خصوص به مکه داده است ولی از این نعمت خاص همگان بهرهمندند چه ملحد و چه موحد در آن بحث ﴿وَ اتَّقُوا فِتْنَةً لا تُصیبَنَّ الَّذینَ ظَلَمُوا مِنْکُمْ خَاصَّةً﴾ که سؤال برانگیز بود این در خصوص عذاب بود ولی در برابر رحمت این چنین نیست چون لطف الهی میتواند بیسابقه شامل حال کسی بشود چون مننک ابتداء این از بیانات نورانی امام سجاد (سلام الله علیه) است در صحیفه سجادیه عرض کرد مننک ابتداء خدا تمام منتها منت نعمت عظیم است تمام نعمتهای تو ابتدایی است کسی نمیتواند بگوید من زحمت کشیدم استحقاق این نعمت را پیدا کردم چون پاسخاش این است که آن توفیق زحمت را چه کسی داد آن توفیق نعمت را کی داد بالأخره هر نعمتی باشد ابتدایی است گاهی ممکن است در سرزمین عرفات یا در حرمهای مطهر ائمه (علیهم السلام) یک انسان صالحی بیاید دعا کند به برکت دعای او خیلی از کسانی که در آن محدوده هستند متنعم باشند ولو تبهکار و گناهکار هم باشند این سؤال ندارد که چطور رحمت خدا شامل حال مذنب و غیر مذنب شد؟ چون رحمت او ابتدایی است او ﴿ذُو الْفَضْلِ الْعَظیمِ﴾ است.
اما اگر عذاب خدا به غیر ظالم برسد این سؤال برانگیز است که چند تا پاسخ ارائه شد آن ﴿وَ اتَّقُوا فِتْنَةً لا تُصیبَنَّ الَّذینَ ظَلَمُوا مِنْکُمْ خَاصَّةً﴾ این سؤال برانگیز است اما رحمت الهی شامل حال غیر عامل بشود شامل حال گنهکار بشود این سؤال ندارد چون نعمتهای او ابتدایی است اصل هستی را و کمالات هستی را به صورت رایگان عطا کرده است و حکیمی یک مقدار درهمهای قلب خریده دیگری به او گفته آخر این درهمها قلب است گفت بله من میدانم که قلب است ولی کیمیا پیش من است یعنی این را خواستند به ما بفهمانند که آدم تقلبی را هم خدا قبول میکند برای اینکه کیمیا پیش اوست این مقلب القلوب طوری میتواند این انسان متقلب را آرام بکند که صاف و شفاف در بیاید آن اشکهایی که میریزد نشانه همان طهارت روح اوست اگر این بزرگوار گفت حکیمی بود از زرگری سیمها و طلاهای تقلبی میخرید و دیگری به او میگفت اینها چیست که تو خریدی مغشوش است او گفت من میدانم مغشوش است من با مغشوش کار دارم من میخواهم این را کیمیا کنم من مس میخواهم نه اینکه طلا را طلا کنم من این را درش مس هست و تقلبی هست و ناسالم هست میخواهم سالم کنم یعنی کار خدای سبحان کیمیاگری است.
«و الحمد لله رب العالمین»
از فتنهای که تنها اثرش دامنگیر طرفین نمیشود و نسلهای بیگناه بعدی را هم میگیرد از آنها بپرهیزید
صدر اسلام شما مسلمانها هم مشکل درون مرزی داشتید هم مشکل برون مرزی.
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
﴿وَ اتَّقُوا فِتْنَةً لا تُصیبَنَّ الَّذینَ ظَلَمُوا مِنْکُمْ خَاصَّةً وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللّهَ شَدیدُ الْعِقابِ ٭ وَ اذْکُرُوا إِذْ أَنْتُمْ قَلیلٌ مُسْتَضْعَفُونَ فِی اْلأَرْضِ تَخافُونَ أَنْ یَتَخَطَّفَکُمُ النّاسُ فَآواکُمْ وَ أَیَّدَکُمْ بِنَصْرِهِ وَ رَزَقَکُمْ مِنَ الطَّیِّباتِ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ﴾
یکی از محتملات این کریمه آن است که کسانی که آشوب گرند خدا به آنها هشدار میدهد که اگر به خود رحم نمیکنید به این افراد مظلوم بیگناه رحم بکنید اگر خدای ناکرده آتش فتنه روشن شد دامنگیر نسلهای بعدی هم میشود فرزندان شما هم در این شعله میسوزند اعقاب شما هم گرفتار این شعله اختلاف خواهند شد از یک فتنهای که تنها اثرش دامنگیر طرفین نمیشود بلکه دامنهاش ادامه دارد و نسلهای بیگناه بعدی را هم میگیرد از آنها بپرهیزید این یکی از محتملات کریمه است ﴿وَ اتَّقُوا فِتْنَةً لا تُصیبَنَّ الَّذینَ ظَلَمُوا مِنْکُمْ خَاصَّةً وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللّهَ شَدیدُ الْعِقابِ﴾
بنابراین اگر منظور فتنهای باشد که دیگران ساکتاند و امر به معروف و نهی از منکر نمیکنند قهراً آنها هم ظالمند و مشکل ﴿لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْری﴾ و امثال ذلک مطرح نیست برای اینکه خود آنها هم ظالماند و اگر منظور آن نباشد بیگناهان جامعه باشد این کار یک ارتباطی به مردم دارد و آن ظلم به بیگناه است یک ارتباطی هم به ذات اقدس الهی دارد که خدای سبحان آن افراد بیگناه را با این میآزماید و به آنها پاداش عطا میکند بنابراین اگر منشأ فتنه و خطر مردم باشند دیگر اشکالی که ﴿لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْری﴾ و مانند آن اصلاً مطرح نیست و این آیه میفرماید به فتنهای تن درندهید که تنها دودش به چشم شما میرود و بلکه مظلومین را هم آسیب میرساند به افراد بیگناه آسیب نرسانید و اگر منظور آن باشد که اگر فتنه کردید عقاب الهی نازل میشود که آن عقاب گسترده است آن گاه آن سؤال مطرح است که ﴿لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْری﴾ چه پاسخی دارد؟ جواباش همان است که برای افراد قاتل که مقصر نیستند یک آزمون است با یک پاداش و آیه ﴿لا تَزِرُ﴾ و سایر آیات که از این سنخاند اختصاصی به آخرت ندارند گر چه بعضی از مفسران چنین توهمی کردند بلکه این جزو اصول کلی حاکم بر آیات قرآنی است شامل دنیا و آخرت هم خواهد شد.
مطلب بعدی آن است که به مسلمانه هشدار میدهد که شما به تاریخ اسلام توجه کنید صدر اسلام شما مسلمانها هم مشکل درون مرزی داشتید هم مشکل برون مرزی از نظر درون مرزی مسلمانها در مکه در امان نبودند برای اینکه سنادید قریش اینها را به عنوان یک اقلیت غیر قانونی استضعاف میکردند فرمود ﴿وَ اذْکُرُوا إِذْ أَنْتُمْ قَلیلٌ﴾ گروه کمی بودید و غیر قانونی و مستضعف بودید و آنها شما را تحقیر میکردند تضعیفتان میکردند شما هم ناچار ضعف تحمیلی را تحمل میکردید و هیچ امنیتی هم نداشتید نه امنیت مالی برای اینکه اموالتان را مصادره میکردند کسانی که میخواستند از مکه به مدینه مهاجرت کنند حق فروش اموال نداشتند اموالشان را مشرکین مکه مصادره میکردند نه امنیت جانی داشتید برای اینکه آدم ربایی و کشتن برای آنها عادی بود ﴿تَخافُونَ أَنْ یَتَخَطَّفَکُمُ النّاسُ﴾ اختطاف یعنی ربودن آن طوری که شاهین گنجشک را و حیوانات ضعیف هوایی را میربایند این را وقتی میگویند اختطاف فرمود شما مثل یک گنجشک ضعیفی بودید در چنگال کرکس و شاهین و امثال ذلک که اینها شما را میربودند و ذات اقدس الهی همه این نقاط ضعف را به قوت تبدیل کرد و اضافه بر همه آنها شما را از طیبات برخوردار کرد شما گروه کم بودید جمعیت شما را زیاد کرد چه اینکه در سورهٴ مبارکهٴ اعراف گذشت ﴿إِذْ کُنْتُمْ قَلیلاً فَکَثَّرَکُمْ﴾ که آن آیه را باید بخوانیم فرمود در اثر گسترش اسلام رقم و عدد شما زیاد شد شما کم بودید زیاد شدید شما مستضعف بودید تضعیفتان میکردند ذات اقدس الهی شما را به قوت و شوکت رساند که دیگر قدرت تضعیف ندارند امنیت مالی و جانی نداشتید خدای سبحان به شما پناه داد مأوی داد شما را در مدینه به وسیله همت مردان انصار حمایتتان کرد که مردم مدینه را قرآن با عظمت یاد میکند میفرماید ﴿یُحِبُّونَ مَنْ هاجَرَ إِلَیْهِم﴾ مردم مدینه با محبت از مهاجرین استقبال میکردند آنها را پذیرایی میکردند نه از راه ترحم آن طوری که احیاناً ممکن کسی است به کمیته امداد رسیدگی کند به عنوان ترحم چون کمک ترحمانه بر غیر مسلمین هم هست یعنی کمک به افراد تنگ دست و افتاده این یک امر عاطفی است که غیر مسلمان هم این را دارد در حیوانات هم این هست این خیلی محمود و ممدوح نیست کمک با ترحم محمود نیست کمک با احترام محمود است فرمود آنها روی محبت که بالاترین درجه احترام است از شما پذیرایی میکردند در سوره حشر فرمود مردم مدینه دوست شما مهاجرین شدند ﴿یُحِبُّونَ مَنْ هاجَرَ إِلَیْهِمْ﴾ بنابراین ﴿وَ یُؤْثِرُونَ عَلی أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ کانَ بِهِمْ خَصاصَةٌ﴾ در مسایل مالی هم اهل ایثار بودند و در کمک کردنها هم با احترام و محبت شما را پذیرایی میکردند نه با ترحم چون روی محبت شما را پذیرایی میکردند جای تقدیر دارد وگرنه هر بیپناهی را انسان پناه بدهد از روی ترحم این کار کار انسانی نیست چون آنهایی که در فرهنگ قرآن انسان واقعی نیستند هم این کمکها را دارند کدام کشور است که به فقرایش نمیرسد؟ کدام کشور است که به افتادهها نمیرسد؟ همه میرسند چه ملحد چه موحد منتها فرقی که مؤمن دارد این است که با احترام و با محبت و قربة الی الله کمک میکند دیگری برای ارضای عاطفه خود از روی ترحم کمک میکند فرمود مردم مدینه با محبت از شما پذیرایی کردند دلهای مردم مدنی را چه کسی متوجه شما کرد جز مقلب القلوب که احدی حاکم بر دل نیست که محبت شما را در دلهای مردم مدینه القا کند این که ذات اقدس الهی به موسی کلیم فرمود ﴿وَ أَلْقَیْتُ عَلَیْکَ مَحَبَّةً مِنّی﴾ این ناظر به همین بخش است اینکه در زیارت امین الله هم میگوییم خدایا آن توفیقی را بده که محبه برای اسماء و صفات و اولیای تو و محبوبة فی ارضک و سمائک آن توفیق را بده که من محبوبیت ملی را برخوردار باشم که فرشتگان هم به من علاقه داشته باشند مردم به من علاقه داشته باشند این یک نعمت خوبی است و این کار دست کسی نیست مگر به دست مقلب القلوب خب فرمود به اینکه شما را ما از استضعاف رهایی دادیم مأوی دادیم تأییدتان کردیم همه آن قلتها و استضعافها برطرف شد و از روزیهای طیب هم شما را برخوردار کردیم تا شما شاکر این همه نعمات سیاسی اجتماعی اقتصادی فرهنگی و مانند آن باشید مشکل سیاسیتان برطرف شد مشکل مالیتان برطرف شد مشکل امنیتیتان برطرف شد مشکل اقتصادیتان برطرف شد همه اینها را شما یاد دارید که اسلام به شما داد به یاد تاریخ اسلام باشید به یاد آن روزی که اسلام حکومت نداشت باشید و به یاد آن روزی که اسلام حکومت داشت به عمل رسید باشید الآن هم این حرف زنده است این چنین نیست که این قضیة فی واقعة باشد فقط تلاوتش برای ما مانده باشد که الان هم حرف روز است فرمود قبل از انقلاب را به یاد بیاورید و بعد از انقلاب را به یاد بیاورید قبلاً یک اقلیت غیر رسمی بودید با پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) آن کار را کردن که قریش را بر او مقدم داشتند شما میبینید تاریخ هجری شمسی یا قمری از فرهنگ آن طاغوتیان رخت بربسته بود نه تنها در اسناد قباله و سندهای چک و سندهای معتبر دیگر باید تاریخ شاهنشاهی مینوشتند الآن هم شما بعضی از قبرستانها را میبینید با تأسف همراه است ببینید هنوز لوح قبر بعضی از افرادی که در سالهای ٥٦ و ٥٥ اینها مردند تاریخ شاهنشاهی کوروش کبیر آنجا هست خب کسی را مجبور نکردند که در لوح قبر پدرش تاریخ شاهنشاهی بنویسد که ولی وقتی فرهنگ این طور شد کوروش به جای پیغمبر مینشیند خب کسی که تاریخ قبر پدرش را مینویسد برای اینکه فاتحه بخواند به یادش باشد به سراغاش برود این جور شد که لوح قبر هم احیاناً اسم کوروش است نه اسم پیغمبر این تاریخ را رها کردن یعنی یک اقلیت غیر قانونی و این اسلام بود که همه این عزتها و شکوهها را آورد الآن شما ببینید کسی ایران را به عنوان یک کشور رسمی که نمیشناخت چه رسد به تشیع هم اهل بیت الآن در جهان یک سر و گردن از دیگران بلندتر شدهاند هم ایران پس این حرف روز است فرمود ﴿وَ اذْکُرُوا﴾ به یاد این صحنه باشید ﴿إِذْ أَنْتُمْ قَلیلٌ﴾ آن قلت شما را ذات اقدس الهی به کثرت تبدیل کرد چه اینکه در سورهٴ مبارکهٴ اعراف قبلاً گذشت که شما گروه کم بودید ﴿فَکَثَّرَکُمْ﴾ آیه ٨٦ سوره اعراف قبلاً به این صورت گذشت ﴿وَ لا تَقْعُدُوا بِکُلِّ صِراطٍ تُوعِدُونَ وَ تَصُدُّونَ عَنْ سَبیلِ اللّهِ مَنْ آمَنَ بِهِ وَ تَبْغُونَها عِوَجًا﴾ بعد فرمود ﴿إِذْ کُنْتُمْ قَلیلاً فَکَثَّرَکُمْ﴾ این با گسترش اسلام شما از اقلیت در آمدید کثیر شدید بعد هم اکثریت تشکیل دادید اول قلیل بودید بعد کثیر شدید بعد اکثر شدید این درباره رقم ریاضیتان
اما درباره مسأله استضعاف فرمود شما مستضعف بودید استضعاف را هم قبلاً در سورهٴ مبارکهٴ اعراف گذشت که دو نحو است یک وقت است انسان ضعف تحمیلی را به اجبار تحمل میکند چنین شخصی معذور است یک وقت است کسی سلطه پذیر است با سکوت خود با سهل انگاری سلطه را میپذیرد کم کم کم کم قدرت را به دست خود به دیگری واگذار میکند این گونه از مستضعفان مثل مستکبران در قیامت به دو عذاب معذبند پس بعضی از مستضعفان که اصلاً معذب نیستند آنها کسانیاند که ضعف را بر آنها تحمیل کردهاند و ذات اقدس الهی مردان الهی را مأمور میکند که در راه نجات این گونه از مستضعفان مبارزه کنند ﴿وَ ما لَکُمْ لا تُقاتِلُونَ فی سَبیلِ اللّهِ وَ الْمُسْتَضْعَفینَ﴾ فی الارض آنهایی که ﴿لا یَسْتَطیعُونَ حیلَةً﴾ فی الارض و قدرت قیام ندارند آنها میگویند ﴿رَبَّنا أَخْرِجْنا مِنْ هذِهِ الْقَرْیَةِ الظّالِمِ أَهْلُها﴾ آن گونه از مستضعفان را ذات اقدس الهی میستاید و آنها را از استضعاف به در میآورد و به مقام امامت هم احیاناً میرساند چه اینکه در آیه ٤ و ٥ سورهٴ مبارکهٴ قصص به این صورت آمده است که ﴿إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلا فِی اْلأَرْضِ وَ جَعَلَ أَهْلَها شِیَعًا یَسْتَضْعِفُ طائِفَةً مِنْهُمْ یُذَبِّحُ أَبْناءَهُمْ وَ یَسْتَحْیی نِساءَهُمْ إِنَّهُ کانَ مِنَ الْمُفْسِدینَ﴾ اما ﴿وَ نُریدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذینَ اسْتُضْعِفُوا فِی اْلأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثینَ﴾ که فعل مضارع است و نشانه استمرار یعنی اراده ما مستمراً بر این است که مستضعفان بیگناه را به مقام امامت در زمین برسانیم این یک نحو استضعاف است که استضعافی است تحمیلی و کسی که ضعف بر او تحمیل شده و قدرت دفاع نداشت معذور عند الله است اگر ارتباطاش را با ذات اقدس الهی حفظ بکند از استضعاف میرهد به مقام امامت میرسد.
اما یک قسم استضعاف مذموم است استضعاف مذموم این است که کسی بر اثر سهل انگاری سلطه پذیر باشد ضعف پذیر باشد دفاع نکند هم بگوید به من چه هم بگوید به تو چه نه خودش قیام بکند نه بگذارد دیگری قیام بکند اینها کسانیاند که هم نائیاند هم ناهی ﴿وَ هُمْ یَنْهَوْنَ عَنْهُ وَ یَنْأَوْنَ عَنْهُ﴾ اینها هم از مبارزه دورند هم جلوی مبارزه مبارزان را میگیرند هم نائیاند و بعید از جهادند هم ناهیاند و نهی میکنند از معروف ﴿وَ هُمْ یَنْهَوْنَ عَنْهُ وَ یَنْأَوْنَ عَنْهُ﴾ چنین گروهی استضعافشان برای اینها عذاب آور است همان طوری که مستکبر دو تا عذاب دارد یکی اینکه خودش بیراهه رفته است یکی اینکه کج راهه را بر دیگری تحمیل کرده است مستضعفی که زیر بار سلطه میرود و سلطه سلطهگر را میپذیرد و امضا میکند این نه تنها در قیامت اهل نجات نیست نه تنها در جهنم میسوزد بلکه عذاب او هم مثل مستکبر عذاباش دو برابر است شرحاش مبسوطاً در سورهٴ مبارکهٴ اعراف گذشت ولی اجمالاش با بررسی این چند آیه این است در سورهٴ مبارکهٴ اعراف آیه 38 فرمود به اینکه ﴿کُلَّما دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَعَنَتْ أُخْتَها﴾ هر وقت گروهی وارد جهنم میشد اخت یعنی مثل نه اختیعنی خواهر اخت یعنی مثل این که میگفتند باب کان و اخواتها یعنی کان و امثالها نه کان و خواهران کان و اگر اخت را هم اخت گفتند برادر و خواهر را اخت گفتند شبیه هماند در نژاد و نسب و امثال ذلک وگرنه اخت لغته یعنی مثل ﴿کُلَّما دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَعَنَتْ أُخْتَها﴾ من مثلها ﴿حَتّی إِذَا ادّارَکُوا فیها جَمیعًا﴾ همهشان اولین و آخرین که وارد دوزخ شدند ﴿قالَتْ أُخْراهُمْ ِلأُولاهُمْ رَبَّنا هؤُلاءِ أَضَلُّونا فَآتِهِمْ عَذابًا ضِعْفًا مِنَ النّار﴾ این مستضعفین که دنباله رویند درباره آن مستکبرین که رهبران ستماند به خدا عرض میکند خدایا عذاب این مستکبرین را دو برابر کن ﴿رَبَّنا هؤُلاءِ أَضَلُّونا﴾ یعنی این مستکبرین ما را گمراه کردند ﴿فَآتِهِمْ عَذابًا ضِعْفًا مِنَ النّارِ﴾ عذاب اینها را دو برابر کن برای اینکه اینها هم خودشان گمراه شدند هم ما را گمراه کردند ذات اقدس الهی پاسخ میدهد ﴿قالَ لِکُلِّ ضِعْفٌ وَ لکِنْ لا تَعْلَمُونَ﴾ فرمود هم عذاب مستکبران دو برابر است هم عذاب شما دو برابر است منتها شما تحلیل نکردید عذاب مستکبر دو برابر است برای اینکه دو تا گناه کرده یکی اینکه بیراهه رفته یکی اینکه بیراهه رفتن را بر شما تحمیل کرده و شما را اغوا کرده شما هم دو تا گناه کردید یکی اینکه بیراهه رفتید معصیت کردید یکی اینکه عمداً رهبران الهی را رها کردید و رهبران ستم را گرفتید رهبران الهی در بین شما بودند اتمام حجت کردند شما را به خود دعوت کردند شما را به خدا دعوت کردند شما میتوانستید رهبری رهبران مذهبی را تأیید کنید و نکردید شما پس دو تا معصیت کردید منتها تحلیل نمیکنید اگر آنها با توطئه و نقشه ضعف را بر شما تحمیل کردند شما هم در کمال سهولت پذیرفتید لکن ﴿لِکُلِّ ضِعْفٌ وَ لکِنْ لا تَعْلَمُونَ﴾ پس این چنین نیست هر مستضعفی محمود و ممدوح باشد هر ضعیفی هم اهل بهشت باشد آن ضعیفی که اهل مبارزه باشد و قدرتاش را در حال مبارزه و جهاد الهی صرف بکند منتها به ثمر نرسد او اهل بهشت است البته اما کسی اهل قیام و مبارزه نباشد و اهل امر به معروف و نهی از منکر نباشد همین مشکل را دارد نحوه سؤال و جواب مستضعفان و مستکبران بخشی در سورهٴ مبارکهٴ احزاب آمده بخشی در سورهٴ مبارکهٴ سبأ منتها تحلیل جامعاش در سورهٴ مبارکهٴ اعراف است که الان خوانده شد در سوره احزاب آیه ٦٦ و ٦٧ این است ﴿یَوْمَ تُقَلَّبُ وُجُوهُهُمْ فِی النّارِ یَقُولُونَ یا لَیْتَنا أَطَعْنَا اللّهَ وَ أَطَعْنَا الرَّسُولاَ ٭ وَ قالُوا رَبَّنا إِنّا أَطَعْنا سادَتَنا وَ کُبَراءَنا فَأَضَلُّونَا السَّبیلاَ ٭ رَبَّنا آتِهِمْ ضِعْفَیْنِ مِنَ الْعَذابِ وَ الْعَنْهُمْ لَعْنًا کَبیرًا﴾ آن روز همین مستضعفین میگویند ای کاش ما خدا و پیامبر را اطاعت میکردیم بعد میگویند خدایا ما سادات و کبرایمان را زعمای قوممان را اطاعت کردیم آنها ما را گمراه کردند خدایا عذاب اینها را دو برابر کن این قالوا قالوا که گفتار مستضعفین است در دوزخ پاسخاش همان است که در سورهٴ مبارکهٴ اعراف آمده که اینها ﴿لِکُلِّ ضِعْفٌ وَ لکِنْ لا تَعْلَمُونَ﴾ اینکه گفتیم «حاسبوا انفسکم قبل ان تحاسبوا» اهل محاسبه باشید اهل مراقبه باشید یعنی همین دیگر اگر رهبران مذهبی در بین شما نبودند و اگر آنها دعوت نمیکردند و اگر شما امکان اجابت نداشتید آن گاه استضعافتان محمود بود اما وقتی رهبران مذهبی در بین شما هستند شما را به خدا دعوت میکنند شما هم امکان اجابت دارید مع ذلک به دنبال ﴿سادَتَنا وَ کُبَراءَنا﴾ بروید شما هم دو تا گناه کردید یکی اصل معصیت یکی خانهنشین کردن رهبران مذهبی و به دنبال رهبران غیر مذهبی رفتن بود در سورهٴ مبارکهٴ سبأ به این صورت آمده است آیه ٣١ و ٣٢ ﴿وَ قالَ الَّذینَ کَفَرُوا لَنْ نُؤْمِنَ بِهذَا الْقُرْآنِ وَ لا بِالَّذی بَیْنَ یَدَیْهِ﴾ بعد میفرماید ﴿وَ لَوْ تَری إِذِ الظّالِمُونَ مَوْقُوفُونَ عِنْدَ رَبِّهِم﴾ اینها در فضای قیامت کبری ظالمین اعم از مستکبرین و مستضعفین هر دو ظالماند اینها بازداشت میشوند اینها را نگه میدارند ﴿یَرْجِعُ بَعْضُهُمْ إِلی بَعْضٍ الْقَوْلَ﴾ گفتاری هم گفت و گویی هم بین خودشان دارند رد و بدل میکنند ﴿یَقُولُ الَّذینَ اسْتُضْعِفُوا لِلَّذینَ اسْتَکْبَرُوا لَوْ لا أَنْتُمْ لَکُنّا مُؤْمِنینَ﴾ مستضعفین به مستکبرین میگویند شما اگر نبودید ما ایمان میآوردیم شما ما را گمراه کردید ﴿قالَ الَّذینَ اسْتَکْبَرُوا لِلَّذینَ اسْتُضْعِفُوا أَ نَحْنُ صَدَدْناکُمْ عَنِ الْهُدی﴾ ما شما را گمراه کردیم؟ ﴿بَعْدَ إِذْ جاءَکُمْ﴾ خب رهبران مذهبی که بودند شما را که دعوت کردند حجت خدا را هم بر شما اتمام کردند شما هم مثل ما مجرمید ﴿بَلْ کُنْتُمْ مُجْرِمین﴾ آن گاه ﴿وَ قالَ الَّذینَ اسْتُضْعِفُوا لِلَّذینَ اسْتَکْبَرُوا﴾ مستضعفین به مستکبرین میگویند بله ما بیراهه رفتیم اما ﴿بَلْ مَکْرُ اللَّیْلِ وَ النَّهارِ﴾ آن نقشه مداوم و مستمر و شبانهروزی شما پشت درهای بسته ما را به این روز رساند آن گاه ذات اقدس الهی میگوید به اینکه مگر رهبران الهی شما را از این نقشه در پشت درهای بسته خبر ندادند مگر اتمام حجت نکردند.
بنابراین اینکه میگویید نقشه کشیدند پس شما میدانستید اینها شب و روز دارند نقشه میکشند ﴿وَ قالَ الَّذینَ اسْتُضْعِفُوا لِلَّذینَ اسْتَکْبَرُوا بَلْ مَکْرُ اللَّیْلِ وَ النَّهارِ إِذْ تَأْمُرُونَنا أَنْ نَکْفُرَ بِاللّهِ وَ نَجْعَلَ لَهُ أَنْدادًا﴾ شما شبها نقشه کشیدید روزها نقشه کشیدید با ترفندها ما را گمراه کردید اما این حرف را در وقتی میزنند که در دلشان میدانند حجت الهی بالغ است برای اینکه رهبران مذهبی همه حرفها را با آنها در میان گذاشتهاند ﴿وَ أَسَرُّوا النَّدامَةَ لَمّا رَأَوُا الْعَذابَ﴾ همین افراد مستضعف که به مستکبران میگویند شما نقشه کشیدید با نقشه شما ما گمراه شدیم این درست است آنها نقشه کشیدند که چگونه فضای تاریک و تیره ایجاد کنند این درست است اما رهبران مذهبی هم بودند و شفاف سخن گفتند شما هم که شنیدید خب چرا رفتید؟ لذا همین مستضعفین در دلشان پشیمانی را به عنوان سر نهادینه کردهاند ﴿وَ أَسَرُّوا النَّدامَةَ لَمّا رَأَوُا الْعَذابَ﴾ بعد فرمود ﴿وَ جَعَلْنَا اْلأَغْلالَ فی أَعْناقِ الَّذینَ کَفَرُوا﴾ ما در گردن اینها غل انداختیم بعد فرمود این غل را که ما از آهنگری نیاوردیم که آنجا طوری نیست که مواد تی ان تی باشد گازوئیلی باشد و یک بنزینی باشد و یک نفتی باشد که همین معصیت است به صورت شعله درمیآید به صورت حصر ذکر کرده فرمود ما اینجا آهنگری که راه نینداختیم ﴿هَلْ یُجْزَوْنَ إِلاّ ما کانُوا یَعْمَلُونَ﴾ این زنجیر همان است که شما با دست خودتان آن را داشتید ما رهبران مذهبی فرستادیم به دنبال پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) که ﴿یَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَ اْلأَغْلالَ الَّتی کانَتْ عَلَیْهِمْ﴾ ما به زحمت این زنجیر را از دست و پایتان باز کردیم شما با میل و علاقه خودتان را زندانی کردید ما به شما گفتیم که بیبند و باری غل و زنجیر است و شما باور نکردید و این زنجیر جز بیبند و باری شما و اطاعت مستکبران چیز دیگری نیست اینجا هم از آن آیاتی است که دیگر کلمه با ندارد دیگر نفرمود ﴿هَلْ یُجْزَوْنَ إِلاّ بما کانُوا یَعْمَلُون﴾ فرمود این غل همان است که شما با دست خودتان انداختید پس در سوره اعراف فرمود ﴿یَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَ اْلأَغْلالَ الَّتی کانَتْ عَلَیْهِمْ﴾ انبیای الهی عموماً و وجود مبارک پیغمبر (علیهم الصلاة و علیهم السلام) خصوصاً که این آیه در وصف خصوص آن حضرت است در کتابهای آسمانی انبیای سلف به این وصف او ستوده شد که ﴿النَّبِیَّ اْلأُمِّیَّ الَّذی یَجِدُونَهُ مَکْتُوبًا عِنْدَهُمْ فِی التَّوْراةِ وَ اْلإِنْجیلِ یَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهاهُمْ عَنِ الْمُنْکَرِ و یَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَ اْلأَغْلالَ الَّتی کانَتْ عَلَیْهِمْ﴾ اینها آمدند دست و بال شما را آزاد کردند اینها به شما آزادی دادند آزادی یعنی اینکه انسان از بند هوا برهد از اطاعت غیر خدا نجات پیدا کند این میشود آزادی نه _معاذ الله_ آزادی این است که از شریعت آزاد باشد از اطاعت آزاد باشد بیان نورانی حضرت امیر (سلام الله علیه) این است که «الهی کفی به فخراً ان تکون لی ربا و کفی به عزا ان اکون لک عبدا» خدایا افتخار از این بالاتر که من بنده تو باشم و عزت از این بالاتر که تو رب من باشی نیست افتخار و عزتی از این بالاتر نیست خب.
بنابراین این چنین نیست که هر مستضعفی محمود و ممدوح باشد و مورد رحمت اله باشد آن مستضعفی که عمداً سلطهپذیر است و عمداً ضعف را استقبال میکند مثل مستکبر نه تنها اهل جهنم است بلکه عذاب او دو برابر است مرحوم آیت الله آقای شیخ مهدی امیر طلایی امامی که قبرش وقتی وارد شیخان میشوید از خیابان حضرتیه دست راست همین اول قبر این بزرگوار است این کسی بود که امام (رضوان الله علیه) یک مقدار شرح منظومه پیش ایشان خواند ایشان هم حکیم بود هم فقیه بود و از شاگردان معروف مرحوم آقا شیخ فضل الله نوری بود اوایل ورود ما در قم قطعه مرحوم حاج فضل الله را این بزرگوار نقل میکرد آن وقت در سن ٨٠ بود تقریباً در آستانه ٨٠ بود او با گریه جریان حاج فضل الله را نقل میکرد که همین معممین رفتند و تماشا کردند اعدام مرحوم حاج فضل الله را برگشتند روز روشن یک شرح مبسوطی هم دارد خب اگر کسی با بودن حجت خدا این جور بیراهه برود این گونه از مستضعفین ﴿لِکُلِّ ضِعْفٌ وَ لکِنْ لا تَعْلَمُونَ﴾ فرمود این چنین نیست که هر کسی ضعیف شد اهل بهشت باشد آن که مبارزه نکرد ضعف را استقبال کرد استکبار مستکبران را با تحمل سلطه آنها تأیید کرد و تقویت کرد آن هم مثل مستکبر دو برابر معذب است ﴿ولکن لِکُلِّ ضِعْفٌ وَ لکِنْ لا تَعْلَمُونَ﴾
در آیه محل بحث فرمود به اینکه شما به یاد این صحنه باشید که دیگران شما را به عنوان یک اقلیت غیر قانونی استضعاف میکردند ما شما را رهایی دادیم ﴿وَ اذْکُرُوا إِذْ أَنْتُمْ قَلیلٌ مُسْتَضْعَفُونَ فِی اْلأَرْضِ تَخافُونَ أَنْ یَتَخَطَّفَکُمُ النّاسُ﴾ این آدم ربایی خیلی چیز عادی بود برای آنها هم درون مرزی شما از خطر آدم ربایی در امان نبودید سنادید قریش شما را میربودند و میکشتند هم از نظر برون مرزی این دو امپراطور قوی ایران و روم نسبت به شما بعد از تشکیل حکومت اسلامی مقتدرانه برخورد میکردند این در بیانات نورانی حضرت امیر (سلام الله علیه) در خطبه قاصعه هست فرمود شما از خطر اکاسره و قیاصره به وسیله اسلام نجات پیدا کردید اکاسره همین کسراهای ایران زمین بودند قیاصره همین قیصرههای روم بودند آن روز غیر از این دو ابر قدرت کسی روی زمین حکومت نمیکرد کشورهای دیگر هم زیر اقمار سیاسی همین امپراطوری روم بودند و هم امپراطوری ایران ایرانی که میگفتند شاهنشاهی شاهنشاهی برای اینکه از بسیاری از کشورهای دیگر باج میگرفت وگرنه کشوری که فقط خودش را بتواند اداره کند کشور سلطنتی است که شاه او را اداره میکند اما شاهنشاهی به آن کشوری میگویند که از کشورهای دیگر میتواند باج بگیرد این امپراطوری ایران از کشورهای دیگر هم باج میگرفت در نهجالبلاغه در خطبه قاصعه فرمود به اینکه این اکاسره و این قیاصره که دست بردار نیستند که و همه اینها را اسلام رام کرده بالأخره طولی نکشید که از قلب فرانسه تا بخش وسیع آسیای میانه همه شهادت به وحدانیت حق میدادند در مدت کوتاه حالا کسی بیاید بگوید که اسلام افیون جامعه است اسلام اگر به حکومت برسد افیون است خب این دیگر مطابق با قرآن نیست فرمود ﴿وَ اذْکُرُوا﴾ فرمود این حرف که الآن این چنین نیست که قضیه فی واقعه تلاوتاش برای ما مانده باشد که فرمود به یاد این صحنه باشید که این شما را عزیز کرد از ذلت به در آورد ﴿فَکَثَّرَکُمْ﴾ که در سوره اعراف آمده مستضعف بودید از استضعاف رهایی یافتید بیمأوی بودید مأوایتان داد چه در داخله حجاز مدینه را در اختیار شما قرار داد چه در خارج حجاز طولی نکشید که این امپراطوری را مغلوب شما کرده است ﴿فَآواکُمْ وَ أَیَّدَکُمْ﴾ با تأییدات خودش با نصرت خودش بعد ﴿وَ رَزَقَکُمْ مِنَ الطَّیِّباتِ﴾ انواع و اقسام نعم را به شما داده است همه این غنائم به حجاز سرازیر شد دیگر همین شما افرادی که بالأخره صدقه بخور بودید حالا ثروتها را با تبر تقسیم میکنید آن روز که سکه در کار نبود یک اسکناس هم که نبود دو آنها با شمش طلا و نقره معامله میکردند اگر کسی سرمایهدار بود در انبارش مثل هیزم شمش طلا فراوان داشت شمش نقره فراوان داشت اینکه یعقوبی در جریان توزیع میراث عمرو عاص نقل میکند که ورثه عمرو عاص ثروتاش را با تبر بین خود تقسیم میکردند همین طور است همه روستایی برای سوخت زمستانهاش این درختهای بریده باغ را نگه میدارد در انبار برای سوخت زمستانه بعد آن را با تبر نیم میکند و در بخاری میاندازد فرمود به اینکه اینها طلاها را و شمشهای طلا را با تبر تقسیم میکردند همه اینها غنائمی بود که از ایران و روم رفته حجاز خب یک افراد صفه نشین صدقه بخور حالا تبر دست بگیرد طلا را شمش طلا را بین ورثه تقسیم بکند فرمود این جور بود خب چرا شما حقشناسی نمیکنید؟ چرا قدردانی نمیکنید؟ ﴿فَآواکُمْ وَ أَیَّدَکُمْ بِنَصْرِهِ وَ رَزَقَکُمْ مِنَ الطَّیِّباتِ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ﴾ در داخله مکه فرمود ما این شهر را شهر امن قرار دادیم خود مکه طوری بود که دیگران اگر غارت میکردند حریم مکه و حریم حرم محفوظ بود خدای سبحان میفرماید به اینکه ما این نعمت را به شما دادیم البته این نعمت از یک جهت توسعه دارد آیه ٥٧ سورهٴ مبارکهٴ قصص این است ﴿وَ قالُوا إِنْ نَتَّبِعِ الْهُدی مَعَکَ نُتَخَطَّفْ مِنْ أَرْضِنا﴾ میگفتند به اینکه ما اگر از تو پیروی بکنیم ما را میربایند از سرزمینمان تبعیدمان میکنند یا هلاکمان میکنند میفرماید ﴿أَ وَ لَمْ نُمَکِّنْ لَهُمْ حَرَمًا آمِنًا یُجْبی إِلَیْهِ ثَمَراتُ کُلِّ شَیْءٍ رِزْقًا مِنْ لَدُنّا﴾ میفرماید ما این مکه را که حرم امن قرار دادیم اینجا دیگر محفوظ است از خطر هر خطری هم در جای دیگر باشد در داخل مکه ما شما را تأمین کردیم چه اینکه مشابه این معنا در بخشهای دیگری از سورهٴ مبارکهٴ عنکبوت آمده است آیه ٦٧ سورهٴ مبارکهٴ عنکبوت این است که ﴿أَ وَ لَمْ یَرَوْا أَنّا جَعَلْنا حَرَمًا آمِنًا وَ یُتَخَطَّفُ النّاسُ مِنْ حَوْلِهِمْ أَ فَبِالْباطِلِ یُؤْمِنُونَ وَ بِنِعْمَةِ اللّهِ یَکْفُرُونَ﴾ البته یک نعمت خاصی است که به خصوص به مکه داده است ولی از این نعمت خاص همگان بهرهمندند چه ملحد و چه موحد در آن بحث ﴿وَ اتَّقُوا فِتْنَةً لا تُصیبَنَّ الَّذینَ ظَلَمُوا مِنْکُمْ خَاصَّةً﴾ که سؤال برانگیز بود این در خصوص عذاب بود ولی در برابر رحمت این چنین نیست چون لطف الهی میتواند بیسابقه شامل حال کسی بشود چون مننک ابتداء این از بیانات نورانی امام سجاد (سلام الله علیه) است در صحیفه سجادیه عرض کرد مننک ابتداء خدا تمام منتها منت نعمت عظیم است تمام نعمتهای تو ابتدایی است کسی نمیتواند بگوید من زحمت کشیدم استحقاق این نعمت را پیدا کردم چون پاسخاش این است که آن توفیق زحمت را چه کسی داد آن توفیق نعمت را کی داد بالأخره هر نعمتی باشد ابتدایی است گاهی ممکن است در سرزمین عرفات یا در حرمهای مطهر ائمه (علیهم السلام) یک انسان صالحی بیاید دعا کند به برکت دعای او خیلی از کسانی که در آن محدوده هستند متنعم باشند ولو تبهکار و گناهکار هم باشند این سؤال ندارد که چطور رحمت خدا شامل حال مذنب و غیر مذنب شد؟ چون رحمت او ابتدایی است او ﴿ذُو الْفَضْلِ الْعَظیمِ﴾ است.
اما اگر عذاب خدا به غیر ظالم برسد این سؤال برانگیز است که چند تا پاسخ ارائه شد آن ﴿وَ اتَّقُوا فِتْنَةً لا تُصیبَنَّ الَّذینَ ظَلَمُوا مِنْکُمْ خَاصَّةً﴾ این سؤال برانگیز است اما رحمت الهی شامل حال غیر عامل بشود شامل حال گنهکار بشود این سؤال ندارد چون نعمتهای او ابتدایی است اصل هستی را و کمالات هستی را به صورت رایگان عطا کرده است و حکیمی یک مقدار درهمهای قلب خریده دیگری به او گفته آخر این درهمها قلب است گفت بله من میدانم که قلب است ولی کیمیا پیش من است یعنی این را خواستند به ما بفهمانند که آدم تقلبی را هم خدا قبول میکند برای اینکه کیمیا پیش اوست این مقلب القلوب طوری میتواند این انسان متقلب را آرام بکند که صاف و شفاف در بیاید آن اشکهایی که میریزد نشانه همان طهارت روح اوست اگر این بزرگوار گفت حکیمی بود از زرگری سیمها و طلاهای تقلبی میخرید و دیگری به او میگفت اینها چیست که تو خریدی مغشوش است او گفت من میدانم مغشوش است من با مغشوش کار دارم من میخواهم این را کیمیا کنم من مس میخواهم نه اینکه طلا را طلا کنم من این را درش مس هست و تقلبی هست و ناسالم هست میخواهم سالم کنم یعنی کار خدای سبحان کیمیاگری است.
«و الحمد لله رب العالمین»
تاکنون نظری ثبت نشده است