- 15
- 1000
- 1000
- 1000
عطر خوش زندگی، 50
سخنرانی حجت الاسلام سید علیرضا تراشیون با موضوع «عطر خوش زندگی»، جلسه پنجاهم: نظام سلطه تربیتی، سال 1404
این دوران، دورانی است که تربیت در آن، نه تنها دشوار، که پیچیدهترین سیمای خود را به نمایش گذاشته است، خصوصاً در دوره نوجوانی که نباید آن را آسان گرفت. منابع، ما را با حقیقتی تلخ آشنا میسازند: امروز در جهان، نظام سلطه تربیتی فعال است. این نظام، همچون یک نیروی نامرئی اما قدرتمند، مهمترین کارکرد خود را تضعیف مراجع اصیل تربیت قرار داده است.
سقوط ارکان و تضعیف مراجع
1. خانواده و دغدغههای زمینی: خانواده، که باید حصار اول و پایدارترین مرجع تربیت باشد، امروز به سطح تأمینکننده زیستی تنزل یافته است. مادران، سرگرم امور رخت و لباس، طبخ غذا، و فعال نگه داشتن رختشویخانه و اتو هستند. پدران نیز، از صبح تا شام در پی لقمهای نان حلال و سرپناهی برای فرزندان. گویی تمام همت والدین مصروف آن است که کودک را "ترگلمرگل" سازند تا سپس او را رها کنند. این دغدغههای مادی تا جایی پیش میرود که نهایت آمال برخی مادران میشود ست کردن پرده با روتختی یا دوختن لباسهای عید به صورت ست. در این میان، پدر و مادران از گردونه تربیت عملی حذف شدهاند.
2. مدرسه، از تربیت تا تعلیم صرف: مرجع دوم، مدرسه، نیز تا حد تعلیمدهنده تقلیل یافته است. دغدغه اصلی، ریاضیات، علوم و اتمام کتاب درسی است. این سؤال در منابع مطرح میشود که آیا میتوان اطمینان داشت فرزندی نمازخوان به مدرسه بفرستیم و دوباره نمازش را کامل تحویل بگیریم؟ این نشان میدهد که وظیفه مدرسه از پرورش روح به صرفاً آموزش تنزل یافته است.
3. مسجد، از امام جماعت تا پیشنماز: حتی خانههای خدا نیز دچار نقصان شدهاند. مساجد در حد عبادتگاه صرف تقلیل یافتهاند. بسیاری از امامان جماعت، تنها در حد پیشنماز عمل میکنند و وظیفه خطیر تربیتی را که بزرگان گذشته (مانند مرحوم حاج آقای مجتهدی) به عهده داشتند، به ندرت به انجام میرسانند.
4. رسانه، حاکم بلامنازع تفریح: اما مرجع چهارم، یعنی رسانه، که باید راهبر باشد، امروز به یک تفریحگاه بزرگ بدل گشته است. اینجاست که مربیان اصلی فرزندان ما، شخصیتهایی چون رامبد جوان، مهران مدیری، تنابنده، و قهرمانانی چون اسپایدرمن و بنتن هستند. رسانه، ساعتهای متمادی از روز را در سیطره خود دارد و با ترویج مادیگرایی، نوع نگاه ما را تغییر میدهد.
تهاجم به قلمرو خصوصی و سلطه بر اندیشه
نظام سلطه، به همین تضعیف بسنده نمیکند؛ بلکه میکوشد مدیریت تربیتی فرزندان را از دست ما بیرون بکشد. قدرت رسانه روز به روز فزونی مییابد. این نفوذ تا آنجاست که رسانه به خصوصیترین زوایای حیات فرزندانمان نیز رخنه میکند؛ از توالت گرفته تا تختخواب شبانه، جایی که والدین در خوابند و فرزند با موبایل و اینترنت جهانی، سرنوشت فکری خود را رقم میزند.
هدف غایی این نظام، همان است که فیلسوفی چون روسو (Rousseau) سالها پیش ترسیم کرده بود: اینکه والدین تنها شکمهای فرزندان را سیر کنند و فکر و اندیشه و اعتقاد آنان را به دست دیگران بسپارند تا هرگونه که دلشان میخواهد آن را شکل دهند.
در نتیجه این تضعیف و تهاجم، ما دچار آنتیتربیت یا ضد تربیت میشویم؛ یعنی کارهایی که به گمان تربیت انجام میدهیم، در واقع خرابکاری محسوب میشوند. پدران و مادران، اگرچه خون به دل دارند، اما چون حد و اندازه تربیتیشان پایین نگه داشته شده، تسلیم خواستههای فرزندان گشته و چارهای جز پذیرش آنچه هست (مانند خریدن موبایل یا آزادی مطلق) نمییابند.
این حکایت، همچون باغبانی است که دیوارهای باغش شکسته و او به جای مراقبت از نهالهای درون، تمام وقت خود را صرف درخشان کردن سنگی در کف باغ میکند؛ در این میان، دزدان از حصارهای فرو ریخته وارد شده و ریشه و برگ نهالها را به میل خود تغییر میدهند. این است کارکرد نظام سلطه تربیتی بر روح و روان نسل امروز ما.
این دوران، دورانی است که تربیت در آن، نه تنها دشوار، که پیچیدهترین سیمای خود را به نمایش گذاشته است، خصوصاً در دوره نوجوانی که نباید آن را آسان گرفت. منابع، ما را با حقیقتی تلخ آشنا میسازند: امروز در جهان، نظام سلطه تربیتی فعال است. این نظام، همچون یک نیروی نامرئی اما قدرتمند، مهمترین کارکرد خود را تضعیف مراجع اصیل تربیت قرار داده است.
سقوط ارکان و تضعیف مراجع
1. خانواده و دغدغههای زمینی: خانواده، که باید حصار اول و پایدارترین مرجع تربیت باشد، امروز به سطح تأمینکننده زیستی تنزل یافته است. مادران، سرگرم امور رخت و لباس، طبخ غذا، و فعال نگه داشتن رختشویخانه و اتو هستند. پدران نیز، از صبح تا شام در پی لقمهای نان حلال و سرپناهی برای فرزندان. گویی تمام همت والدین مصروف آن است که کودک را "ترگلمرگل" سازند تا سپس او را رها کنند. این دغدغههای مادی تا جایی پیش میرود که نهایت آمال برخی مادران میشود ست کردن پرده با روتختی یا دوختن لباسهای عید به صورت ست. در این میان، پدر و مادران از گردونه تربیت عملی حذف شدهاند.
2. مدرسه، از تربیت تا تعلیم صرف: مرجع دوم، مدرسه، نیز تا حد تعلیمدهنده تقلیل یافته است. دغدغه اصلی، ریاضیات، علوم و اتمام کتاب درسی است. این سؤال در منابع مطرح میشود که آیا میتوان اطمینان داشت فرزندی نمازخوان به مدرسه بفرستیم و دوباره نمازش را کامل تحویل بگیریم؟ این نشان میدهد که وظیفه مدرسه از پرورش روح به صرفاً آموزش تنزل یافته است.
3. مسجد، از امام جماعت تا پیشنماز: حتی خانههای خدا نیز دچار نقصان شدهاند. مساجد در حد عبادتگاه صرف تقلیل یافتهاند. بسیاری از امامان جماعت، تنها در حد پیشنماز عمل میکنند و وظیفه خطیر تربیتی را که بزرگان گذشته (مانند مرحوم حاج آقای مجتهدی) به عهده داشتند، به ندرت به انجام میرسانند.
4. رسانه، حاکم بلامنازع تفریح: اما مرجع چهارم، یعنی رسانه، که باید راهبر باشد، امروز به یک تفریحگاه بزرگ بدل گشته است. اینجاست که مربیان اصلی فرزندان ما، شخصیتهایی چون رامبد جوان، مهران مدیری، تنابنده، و قهرمانانی چون اسپایدرمن و بنتن هستند. رسانه، ساعتهای متمادی از روز را در سیطره خود دارد و با ترویج مادیگرایی، نوع نگاه ما را تغییر میدهد.
تهاجم به قلمرو خصوصی و سلطه بر اندیشه
نظام سلطه، به همین تضعیف بسنده نمیکند؛ بلکه میکوشد مدیریت تربیتی فرزندان را از دست ما بیرون بکشد. قدرت رسانه روز به روز فزونی مییابد. این نفوذ تا آنجاست که رسانه به خصوصیترین زوایای حیات فرزندانمان نیز رخنه میکند؛ از توالت گرفته تا تختخواب شبانه، جایی که والدین در خوابند و فرزند با موبایل و اینترنت جهانی، سرنوشت فکری خود را رقم میزند.
هدف غایی این نظام، همان است که فیلسوفی چون روسو (Rousseau) سالها پیش ترسیم کرده بود: اینکه والدین تنها شکمهای فرزندان را سیر کنند و فکر و اندیشه و اعتقاد آنان را به دست دیگران بسپارند تا هرگونه که دلشان میخواهد آن را شکل دهند.
در نتیجه این تضعیف و تهاجم، ما دچار آنتیتربیت یا ضد تربیت میشویم؛ یعنی کارهایی که به گمان تربیت انجام میدهیم، در واقع خرابکاری محسوب میشوند. پدران و مادران، اگرچه خون به دل دارند، اما چون حد و اندازه تربیتیشان پایین نگه داشته شده، تسلیم خواستههای فرزندان گشته و چارهای جز پذیرش آنچه هست (مانند خریدن موبایل یا آزادی مطلق) نمییابند.
این حکایت، همچون باغبانی است که دیوارهای باغش شکسته و او به جای مراقبت از نهالهای درون، تمام وقت خود را صرف درخشان کردن سنگی در کف باغ میکند؛ در این میان، دزدان از حصارهای فرو ریخته وارد شده و ریشه و برگ نهالها را به میل خود تغییر میدهند. این است کارکرد نظام سلطه تربیتی بر روح و روان نسل امروز ما.
قطعات
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
-
-


تاکنون نظری ثبت نشده است