- 386
- 1000
- 1000
- 1000
تفسیر آیات 27 تا 35 سوره مریم _ بخش دوم
درس آیت الله عبدالله جوادی آملی با موضوع "تفسیر آیات 27 تا 35 سوره مریم _ بخش دوم"
اگر قرآن و اسلام نبود ـ معاذ الله ـ نبود نه یهودیّتی میماند نه مسیحیّتی
قرآن آمد انبیای ابراهیمی را به عظمت و عصمت معرفی کرد
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
﴿فَأَتَتْ بِهِ قَوْمَهَا تَحْمِلُهُ قَالُوا یَا مَرْیَمُ لَقَدْ جِئْتِ شَیْئاً فَرِیّاً ﴿27﴾ یَا أُخْتَ هَارُونَ مَا کَانَ أَبُوکِ امْرأَ سَوْءٍ وَمَا کَانَتْ أُمُّکِ بَغِیّاً ﴿28﴾ فَأَشَارَتْ إِلَیْهِ قَالُوا کَیْفَ نُکَلِّمُ مَن کَانَ فِی الْمَهْدِ صَبِیّاً ﴿29﴾ قَالَ إِنِّی عَبْدُ اللَّهِ آتَانِیَ الْکِتَابَ وَجَعَلَنِی نَبِیّاً ﴿30﴾ وَجَعَلَنِی مُبَارَکاً أَیْنَ مَا کُنتُ وَأَوْصَانِی بِالصَّلاَةِ وَالزَّکَاةِ مَادُمْتُ حَیّاً ﴿31﴾ وَبَرّاً بِوَالِدَتِی وَلَمْ یَجْعَلْنِی جَبَّاراً شَقِیّاً ﴿32﴾ وَالسَّلاَمُ عَلَیَّ یَوْمَ وُلِدتُّ وَیَوْمَ أَمُوتُ وَیَوْمَ أُبْعَثُ حَیّاً ﴿33﴾ وَالسَّلاَمُ عَلَیَّ یَوْمَ وُلِدتُّ وَیَوْمَ أَمُوتُ وَیَوْمَ أُبْعَثُ حَیّاً ﴿34﴾ ذلِکَ عِیسَی ابْنُ مَرْیَمَ قَوْلَ الْحَقِّ الَّذِی فِیهِ یَمْتَرُونَ ﴿35﴾
بعد از اینکه وجود مبارک مریم(سلام الله علیها) حُزنش را با مکالمهٴ عیسی(سلام الله علیه) برطرف کرد و فهمید این کلام, کلام الهی است به وسیلهٴ فرزندش به او القا شده است و چند دستور را از راه توصیهٴ الهی به وسیلهٴ عیسی تلقّی کرد آنگاه در کمال شهامت بچّه را در آغوش گرفت و به دامن گرفت و به حضور مردم آمد دیگر مخفیانه و زیر حجاب و زیر چادر و اینها نگه داشته بشود نبود ﴿فَأَتَتْ بِهِ قَوْمَهَا تَحْمِلُهُ﴾ چون میدانست که دیگر کاملاً قابل دفاع است برای اینکه آن کسی که با او این حرفها را زده این مکالمه را کرده فرمود جواب را من میدهم ﴿فَإِمَّا تَرَیِنَّ مِنَ الْبَشَرِ أَحَداً﴾ این سفارشها را کرده لذا اینچنین نبود که حالا مخفیانه وارد جمعیت بشود, شبانه وارد جمعیت بشود, بچّه را مستور و پنهان کند, زیر لباس بگیرد اینها نبود ﴿فَأَتَتْ بِهِ قَوْمَهَا تَحْمِلُهُ﴾ در کمال شهامت. وقتی آنها آمدند گفتند ﴿یَا أُخْتَ هَارُونَ﴾ این ﴿یَا أُخْتَ هَارُونَ﴾ را نصارای نجران بر برخی از مسلمانها انتقاد کردند که بین هارون و بین مریم قرنها فاصله بود هارون برادر موسی(سلام الله علیهما) است و مریم مادر عیساست فاصلهٴ اینها چندین قرن است چگونه مریم خواهر هارون میشود؟ این اعتراض را آنها نتوانستند جواب بدهند آمدند حضور پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) حضرت فرمود تَسمیه افراد به اسمای انبیا جایز است برادر مریم(سلام الله علیها) نامش هارون بود نامگذاری افراد به اسمای انبیا جایز است این دربارهٴ اسماءالله هست مثلاً گفته شد توقیفی است و اینها وگرنه کسی اسم خودش را اسم پیغمبر انتخاب بکند که بد نیست فرمود مریم برادری داشت به نام هارون و این اُخت هارون بود این یکی از اقوال چهارگانهای است که در مسئله اخت هارون مطرح است. خب, ﴿یَا أُخْتَ هَارُونَ مَا کَانَ أَبُوکِ امْرأَ سَوْءٍ وَمَا کَانَتْ أُمُّکِ بَغِیّاً﴾ که بحثش گذشت. ﴿فَأَشَارَتْ إِلَیْهِ﴾ آن طوری که در کتابهای تفسیر هست این است که شما از من سؤال نکنید از این کودک سؤال بکنید ولی آن سفارشهایی که کودک به مادر کرد معنای ﴿فَأَشَارَتْ إِلَیْهِ﴾ این خواهد بود گوش کنید ببینید او چه جواب میدهد برای اینکه سؤالهای شما را شنیده دیگر شما گفتید ﴿یَا أُخْتَ هَارُونَ﴾ او شنیده, ﴿مَا کَانَ أَبُوکِ امْرأَ سَوْءٍ﴾ او شنیده, ﴿مَا کَانَتْ أُمُّکِ بَغِیّاً﴾ او شنیده حالا گوش کنید ببینید او چه جواب میدهد نه اینکه ﴿فَأَشَارَتْ إِلَیْهِ﴾ از او بپرسید آنها متوجّه نشدند که این اشاره مریم(سلام الله علیها) چیست ﴿قَالُوا کَیْفَ نُکَلِّمُ مَن کَانَ فِی الْمَهْدِ صَبِیّاً﴾ بعد همین که حرفشان تمام شد دیدند وجود مبارک عیسی دارد حرف میزند ﴿إِنِّی عَبْدُ اللَّهِ آتَانِیَ الْکِتَابَ وَجَعَلَنِی نَبِیّاً﴾ جواب آنها را نداد نگفت مادرم کذا و کذا جواب آنها را نداد او مشغول سخنرانی خودش بود وجود مبارک مریم فرمود گوش کنید ببینید او چه میگوید اینها خیال کردند که میفرماید از او سؤال کنید این کلمهٴ ﴿کَانَ﴾ هم سهمِ تعیینکننده دارد برای اینکه وقتی مریم(سلام الله علیها) این کودک را در آغوش گرفته یا در دامن گرفته آورده پیش اهلش, نزد آن مردم در گهواره که نبود ممکن است گهوارهای باشد در گهواره گذاشته باشد اما این کودکِ گهوارهای است آنها گفتند ﴿مَن کَانَ فِی الْمَهْدِ﴾ یعنی اینکه گهوارهای است نه اینکه حالا شما گذاشتید در گهواره چون حضرت هنوز فرصتی نکرد که این را بیاورد در منزل و در گهواره بگذارد و امثال ذلک که همین که ﴿فَأَتَتْ بِهِ قَوْمَهَا تَحْمِلُهُ قَالُوا یَا مَرْیَمُ﴾ بنابراین این ﴿کَانَ﴾ آن سهم را دارد که این اصلاً هویّتش گهوارهای است با گهوارهای چگونه میشود حرف زد دیگر نمیدانستند که
از سرِ پستان عشق چون که دمی شیر یافت قامت سروی گرفت کودککِ یک مَهِ
بیان لطیف مرحوم کاشفالغطاء(رضوان الله علیه) شاید چندین بار در طیّ این سالها گفته شد که فرمود قرآن حقّ عظیمی نسبت به همهٴ ادیان و مِلل دارد و اگر قرآن نبود و اسلام ـ معاذ الله ـ نبود نه یهودیّتی میماند نه مسیحیّتی با پیشرفت علم این یهودیّت و این مسیحیت که پایگاه علمی ندارد آن اهانتها را به انبیا اسناد دادند, آن تحریفها که در کتابهای آسمانی روا داشتند این ماندنی نبود قرآن آمد انبیای ابراهیمی را به عظمت و عصمت معرفی کرد وجود مبارک موسای کلیم را با مناجات الهی و استکبارستیزی و مبارزه کردن با آلفرعون معرّفی کرد, عیسی را تطهیر کرد, مریم را عَذرا نامید, سخنان عیسی را بازگو کرد بخشی از کلماتی که قرآن کریم دربارهٴ حضرت عیسی آورد اصلاً در انجیل نیست بیان لطیف مرحوم کاشفالغطاء در کتاب قیّم کشفالغطاء این است که اگر قرآن نبود دینی روی زمین نمیماند برای اینکه این مسیحیّت ماندنی نیست, این یهودیّت ماندنی نیست آدمِ عاقل که یهودی یا مسیحی نمیشود این دینِ تحریفشده که همه چیز در آن هست شُرب خمر در آن هست, کُشتی خدا با یعقوب در آن هست فرمود این آمد انبیا را معرفی کرد, موسی را معرفی کرد, عیسی را معرفی کرد, مریم را معرفی کرد, عصمت را معرفی کرد, معجزه را معرفی کرد, کرامت را معرفی کرد, دین را معرفی کرد و ماندنی کرد آنها خیلیهایشان در پناه قرآن به انجیل احترام میگذارند شما حرفهای آنها را این اقانیم ثلاثه را این تثلیث را امثال ذلک را ببینید بعد از قرآن اصلاح شده. به هر تقدیر اگر وجود مبارک مریم در کمال نشاط و شهامت آن حزنش برطرف شد ﴿یَا لَیْتَنِی مِتُّ قَبْلَ هذَا وَکُنتُ نَسْیاً مَنْسِیّاً﴾ برطرف شد این بچّه را در آغوش گرفت روی دست گرفت آمد با اطمینان صد درصد آمد وگرنه با خجالت که نمیشد این طور آدم بچه را بیاورد در جمع که یا شبانه میآید یا زیر لباس نگه میدارد نه خیر ﴿فَأَتَتْ بِهِ قَوْمَهَا تَحْمِلُهُ﴾ چون مطمئن بود.
پرسش: حاج آقا اینها قبل از کلام عیسی(علیه السلام) بوده آورده.
پاسخ: نه بعد از کلام حضرت عیسی بود.
پرسش: دلیلاش همین آیه ﴿إِنِّی عَبْدُ اللَّهِ﴾ است.
پاسخ: آن فرمایشات حضرت عیسی که ﴿قَالَ إِنِّی عَبْدُ اللَّهِ﴾ این کلام حضرت عیسی بود با مردم اما ﴿فَنَادَاهَا مِن تَحْتِهَا أَلاَّ تَحْزَنِی﴾, ﴿وَهُزِّی إِلَیْکِ بِجِذْعِ النَّخْلَةِ﴾, ﴿فَکُلِی وَاشْرَبِی﴾, ﴿فَإِمَّا تَرَیِنَّ مِنَ الْبَشَرِ أَحَداً﴾ همهٴ این حرفها, حرفهای عیسی بود دیگر این با اطمینان آمد آن که میگفت ﴿یَا لَیْتَنِی مِتُّ قَبْلَ هذَا وَکُنتُ نَسْیاً مَنْسِیّاً﴾ دیگر شبانه نیامد یا بچه را زیر دامن نگرفت در زیر چادر نگرفت علنی آورد دیگر.
پرسش: استاد از این ﴿وَقَرِّی عَیْناً﴾ استفاده میشود که فرشته بود که این ﴿هُزِّی إِلَیْکِ﴾ را آورد.
پاسخ: نه, فرشتهای در کار نبود چون آنجا.
پرسش: خود حضرت عیسی(علیه السلام) بگوید, عیبی ندارد.
پاسخ: بله دیگر, مادرا چشمت روشن من از تو دفاع میکنم این ﴿فَنَادَاهَا مِن تَحْتِهَا﴾ که نمیشود جبرئیل باشد که این ﴿فَنَادَاهَا مِن تَحْتِهَا﴾ این کلمهٴ ﴿مِن تَحْتِهَا﴾ نشان میدهد آن که از دامنش دارد متولّد میشود این حرف را میزند ﴿فَنَادَاهَا مِن تَحْتِهَا﴾.
پرسش:...
پاسخ: او بله فاصلهاش خیلی گذشت او در بله خیلی چندین آیه قبل بود اما اینجا دارد ﴿فَنَادَاهَا مِن تَحْتِهَا﴾ تمام این کلمات برای کسی است که از دامن او با او دارد گفتگو میکند ﴿فَنَادَاهَا مِن تَحْتِهَا أَلاَّ تَحْزَنِی﴾ یک, ﴿قَدْ جَعَلَ رَبُّکِ تَحْتَکِ سَرِیّاً﴾ دو, ﴿وَهُزِّی إِلَیْکِ بِجِذْعِ النَّخْلَةِ﴾ سه, ﴿تُسَاقِطْ عَلَیْکِ رُطَباً جَنِیّاً﴾ چهار, ﴿فَکُلِی وَاشْرَبِی وَقَرِّی عَیْناً﴾ هفت, ﴿فَإِمَّا تَرَیِنَّ مِنَ الْبَشَرِ أَحَداً فَقُولِی إِنِّی نَذَرْتُ لِلرَّحْمَانِ صَوْماً فَلَنْ أُکَلِّمَ الْیَوْمَ﴾ هشت, این حرفها را که شنید با اطمینان خاطر حرکت کرد لذا ﴿فَأَشَارَتْ إِلَیْهِ﴾ معنایش این است که گوش کنید ببینید این چه میگوید لذا آنها از این سؤال نکردند که سؤال را تکرار نکردند که اینها فقط گفتند ما چگونه حرف بزنیم چگونه بپرسیم دیدند جوابِ نقد از زبان مطهّر عیساست دیگر سؤالِ جدید نکردند یا سؤال را تکرار نکردند سؤال از مادر هست ولی جواب از فرزند لذا وجود مبارک مریم(سلام الله علیها) فرمود گوش کنید ببینید چه میگوید نه اینکه از او بپرسید لذا آنها سؤال را تکرار نکردند آن تعریفِ مشهور و تفسیر مشهور هم میتواند درست باشد اما خب مستحضرید قرآن مراتبی دارد که «اقرأ وارقَ» بنابراین ﴿فَأَشَارَتْ إِلَیْهِ﴾ گوش کنید ببینید او چه میگوید دیدند که دارد جواب میدهد دیگر از او سؤال نکردند و اینکه ﴿مَن کَانَ فِی الْمَهْدِ﴾ یعنی کسی که کودک است دیگر بالأخره گهوارهای است نه اینکه حالا فعلاً در گهواره است اثبات اینکه وجود مبارک مریم(سلام الله علیها) آمده باشد در منزل و این کودک را در گهواره گذاشته باشد بعید نیست اما باید ثابت بشود اما همین که بچه را در آغوش گرفته آمده نزد اهلش با این سؤال روبهرو شده این هم جواب داده فرمود گوش کنید ببینید چه میگوید ﴿فَأَشَارَتْ إِلَیْهِ قَالُوا کَیْفَ نُکَلِّمُ مَن کَانَ فِی الْمَهْدِ صَبِیّاً﴾ آنگاه وجود مبارک عیسی(سلام الله علیه) این حرفها را زده ﴿قَالَ إِنِّی عَبْدُ اللَّهِ﴾ که در بحث دیروز گذشت اوّلین هدف وجود مبارک عیسای مسیح تنزیه خدا بود بعد تبرئهٴ مادر این را با دلالت مطابقه گفت تبرئهٴ مادر را به دلالت التزام.
پرسش: ﴿فَنَادَاهَا﴾ را به حضرت مریم قبل از تولد گفت.
پاسخ: بله دیگر یا در حین تولّد ﴿فَنَادَاهَا مِن تَحْتِهَا﴾ حالا حین زایمان بود یا همین که به دنیا آمده فرمود بالأخره ﴿فَنَادَاهَا مِن تَحْتِهَا﴾ این مکالمه را مریم(سلام الله علیها) از فرزندش به یاد داشت لذا با طمأنینه نه شبانه آمد نه در خفا آمد نه زیر لباس گذاشت علناً بچه را آورد به میدان.
پرسش:...
پاسخ: خب دیگر ﴿ذلک﴾ فضل الهی است دیگر ﴿یُؤتِیهِ مَنْ یَشاء﴾.
﴿قَالَ إِنِّی عَبْدُ اللَّهِ آتَانِیَ الْکِتَابَ وَجَعَلَنِی نَبِیّاً﴾ یک, ویژگی هر پیامبری مخصوص خود اوست در پیامبر دیگر نیست یا ظهور نکرده یکی از ویژگیهای وجود مبارک عیسی(سلام الله علیه) این بود که فرمود: ﴿وَجَعَلَنِی مُبَارَکاً﴾ خب درست است نبوّت برکت است و هر نبیّای منشأ برکت است اما او بیاید افراد عادی را حواریّ خود قرار بدهد این جزء برکت اوست دیگر ﴿وَجَعَلَنِی مُبَارَکاً﴾ همان بیان نورانی امام صادق(سلام الله علیه) فرمود من هر جا بودم منشأ نفع و برکت بودم همین طور بود حالا یا آن زمان اقتضا میکرد یا فیض الهی نصیب آنها شد ولی بالأخره وجود مبارک عیسی گذشته از مسئلهٴ نبوّت و برکت عام یک برکت ویژهای هم داشت که فرمود: ﴿وَجَعَلَنِی مُبَارَکاً﴾ از این سفارشهای بعدی هم معلوم میشود که خصیصهای در او هست که در تودهٴ مردم نیست حالا یا این اختصاص بالقول المطلق است یا نسبت به تودهٴ مردم است حالا این ملاحظات بعدی را بفرمایید.
پرسش: یک سؤال اینجا مطرح میشود حضرت مریم(سلام الله علیها) وقتی به او بشارت دادند که صاحب فرزندی خواهد شد یک گونه اضطراب و نگرانی برایش حاصل شد و گفت که با این بشارت اساساً من ﴿نَسْیاً مَنْسِیّاً﴾ باشم.
پاسخ: نه, آنجا نفرمود﴿نَسْیاً مَنْسِیّاً﴾, تعجّب کرد برای اینکه من که همسر ندارم.
پرسش: خب همین حالت.
پاسخ: ﴿نَسْیاً مَنْسِیّاً﴾ برای این حالت نیست.
پرسش: دلیل بر اضطراب او هست یا نه؟
پاسخ: تعجّب هست نه استبعاد, اضطراب نیست, استبعاد نیست, استعجاب هست مثل جریان زکریا.
پرسش: همین استعجاب با زمینهٴ روحی و ایمانی حضرت مریم چطور به او اجازه داده که اینجا استعجاب کند.
پاسخ: استعجاب برای پیغمبران ضرر ندارد استبعاد ضرر دارد چون هر کاری بالأخره چیزِ شگفتانگیز اوّلینبار تعجّبآور است دیگر.
پرسش: استعجاب خلاف اطمینان خاطر اوست.
پاسخ: نه, استبعاد یک, اضطراب دو, اینها خلاف است اما یک کار خلاف عادت تعجّببرانگیز است دیگر شگفتانگیز است دیگر این شگفتانگیزی سؤال میخواهد که چطور میشود من مادر بشوم مثل اینکه زکریا(سلام الله علیه) خودش خواسته عرض کرد ﴿وَلَمْ أَکُن بِدُعَائِکَ رَبِّ شَقِیّاً﴾ اما وقتی که خدای سبحان به وسیلهٴ ملائکه ﴿فَنَادَتْهُ الْمَلاَئِکَةُ وَهُوَ قَائِمٌ یُصَلِّی فِی الْمَحْرَابِ أَنَّ اللّهَ یُبَشِّرُکَ بِیَحْیَی﴾ استعجاب کرد شگفتی است شگفتی که آدم شگفتانگیز بشود که نقص نیست بعد اوّلینبار این است بعد وقتی که معجزه آمد و کرامت آمد مستمرّاً با او مأنوس میشود.
پرسش: استعجاب را در مقابل این عارضه, یعنی بحث فرزندش را, صحبت کردن فرزندش را...
پاسخ: نه دیگر حالا تعجّب برطرف شد برای اینکه معجزه را دید دیگر معجزه را دید, بنابراین اینکه فرمود: ﴿وَجَعَلَنِی مُبَارَکاً أَیْنَ مَا کُنتُ﴾ یک برکت ویژه است.
مطلب بعدی آن است که ﴿وَأَوْصَانِی بِالصَّلاَةِ وَالزَّکَاةِ مَادُمْتُ حَیّاً﴾ هم یک توصیهٴ ویژه است برای اینکه ما هم همین طوریم ما که فرد عادی هستیم مگر ذات اقدس الهی ما را به صلات و زکات «ما دُمنا أحیاء» سفارش نکرده هر کسی که مکلّف است تا اینکه زنده است نماز باید بخواند, زکات فطر باید بدهد, مال اگر دارد زکات مال باید بدهد همه ما این طوریم اما وجود مبارک عیسی نمیگوید من مادامی که زندهام مأمور به نمازم مثل افراد عادی خیر, من مادامت الحیاة مأمور به نمازم این همان میشود که «خوشا آنان که دائم در نمازند» این روایات را مرحوم صاحب وسائل(رضوان الله علیه) در باب ذکر نقل کرده که اگر کسی دائمالذکر باشد دائمالصلات است اگر کسی در تمام حالات به یاد خدا باشد با اذکار الهی با ذِکر و ذُکر الهی مشغول باشد فهو فی الصلاة دائم است ﴿الَّذِینَ هُمْ عَلَی صَلاَتِهِمْ دَائِمُونَ﴾ همین است وگرنه آنهایی که فی صلواتهم کذا و کذا افراد عادیاند خب همهٴ ما مکلّفیم تا زندهایم مکلّف به نمازیم دیگر, تا زندهایم مکلّف به روزهایم دیگر این دیگر خصیصهٴ وجود مبارک عیسی نیست اما میگوید من تا زندهام باید نماز بخوانم این همان است که «خوشا آنان که دائم در نمازند» این روایاتی که مرحوم صاحب وسائل در باب ذکر کرده که اگر کسی در تمام شئون به یاد حق باشد و متذکّر باشد و آنی غافل نباشد «فهو فی الصّلاة دائماً» صلات او این است چنین توسعهای را ذات اقدس الهی به وجود مبارک عیسی دارد زکات هم همین طور است یا زکات مال است یا زکات وقت است یا زکات جاه است یا زکات علم است بالأخره یا تزکیهٴ نفس است دائماً مشغول انفاقاند, دائماً مشغول خدماتاند, دائماً مشغول تزکیه نفساند ﴿أَوْصَانِی بِالصَّلاَةِ وَالزَّکَاةِ مَادُمْتُ حَیّاً﴾.
پرسش:...
پاسخ: آن در اثر ﴿إِنِّی عَبْدُ اللَّهِ﴾ رد کرده دیگر.
پرسش:...
پاسخ: نه, آنکه ﴿إِنِّی عَبْدُ اللَّهِ﴾ باشد توهّم تثلیث را, توهّم ابناللهی یا اینها را رد کرده دیگر.
خب, ﴿بَرّاً بِوَالِدَتِی﴾ نسبت به مادرم باید بَرّ باشم مسئلهٴ بَرّ و بِرّ در جریان حضرت یحیی مبسوطاً گذشت که هر کار خیری را بِرّ نمیگویند و هر گروهی که کارهای نیک میکنند جزء ابرار نمیگویند آن کسی که صحرادل است مثل بَرّ بیابانِ باز خیرش وسیع و فراگیر و مشروح است به او میگویند از ابرار است به چنین آدمی میگویند او ذوالبِرّ است, او بَرّ است, او بارّ است و مانند آن, ﴿وَبَرّاً بِوَالِدَتِی وَلَمْ یَجْعَلْنِی جَبَّاراً﴾ چرا, چون جبّار شَقی است شقاوت دنیا دارد, شقاوت آخرت دارد, عذاب الهی دارد و چون من جبّار قرار داده نشدم اهل شقاوت هم نیستم نتیجه اینکه تمام مقاطع من با درود الهی همراه است یک وقت برابر آن بیان نورانی امام رضا(سلام الله علیه) که انسان سه مقطع حسّاس دارد مقطع میلاد, مقطع موت, مقطع مبعث این معنایش این است که این سه مقطع خیلی حسّاس است لذا گفته شد ﴿سَلاَمٌ عَلَیْهِ یَوْمَ وُلِدَ وَیَوْمَ یَمُوتُ وَیَوْمَ یُبْعَثُ حَیّاً﴾ دربارهٴ حضرت یحیی(سلام الله علیه), ﴿وَالسَّلاَمُ عَلَیَّ یَوْمَ وُلِدتُّ وَیَوْمَ أَمُوتُ وَیَوْمَ أُبْعَثُ حَیّاً﴾ دربارهٴ حضرت عیسی یک وقت است نه, منظور امام رضا(سلام الله علیه) این است که وقتی مسئلهٴ میلاد حل شد تا موت حل میشود انشاءالله, وقتی مسئلهٴ موت حل شد تا برزخ و قیامت حل میشود وقتی مسئلهٴ این فاصله حل شد در قیامت هم وقتی که سر از قبر برداشت در روح و ریحان است نه اینکه این سه مقطع مهم است این وسطها را رها کنید این ﴿وَالسَّلاَمُ عَلَیَّ یَوْمَ وُلِدتُّ وَیَوْمَ أَمُوتُ وَیَوْمَ أُبْعَثُ حَیّاً﴾ یعنی «والسلام علیّ دائماً مِن المیلاد الی البعث» نه اینکه این وسطها رهاست. خب, این برای وجود مبارک عیسی تعبیری که دربارهٴ حضرت یحیی بود با این جلال و عظمت نبود آنجا نکره بود اینجا معرفه است, آنجا سلام از خود است ﴿سَلاَمٌ عَلَیْهِ﴾ بود نه ﴿وَالسَّلاَمُ﴾ اینجا سلام از زبان خود عیسای مسیح(سلام الله علیه) است که این همه حرفها را که میزند به اذن الله سخن میگوید, ﴿إِنِّی عَبْدُ اللَّهِ﴾ میگوید, ﴿آتَانِیَ الْکِتَابَ﴾ میگوید که همهٴ اینها مستقبل محقّقالوقوع است و به زمان ماضی بیان شده به اذن خدا مجاز است که بگوید ﴿وَالسَّلاَمُ عَلَیَّ یَوْمَ وُلِدتُّ وَیَوْمَ أَمُوتُ﴾ و ما بینهما, ﴿یَوْمَ أَمُوتُ وَیَوْمَ أُبْعَثُ حَیّاً﴾ و ما بینهما, همان طوری که ﴿أَوْصَانِی بِالصَّلاَةِ وَالزَّکَاةِ مَادُمْتُ حَیّاً﴾ یعنی «والسلام علیَّ مادمت حیّا, والسلام علیّ ما دمت کذا و کذا الی البعث» تمام این حالات در زیارت «آلیاسین» به جمیع شئون وجود مبارک حضرت ولیّعصر ما سلام نمیکنیم سلام بر شما وقتی که مینشینید و سلام وقتی که بلند میشوید, سلام وقتی که قرائت دارید, سلام وقتی که رکوع دارید, «اَلسَّلامُ عَلَیْکَ حینَ تَقوُمُ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ حینَ تَقْعُدُ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ حینَ تَقْرَءُ وَتُبَیِّنُ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ حینَ تُصَلّی وَتَقْنُتُ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ حینَ تَرْکَعُ وَتَسْجُدُ» به جمیع حالات حضرت سلام میکنیم دیگر همین است, خب اگر کسی ﴿أَوْصَانِی بِالصَّلاَةِ وَالزَّکَاةِ مَادُمْتُ حَیّاً﴾ شد «والسلام علیه فی جمیع شئونه» هم درست است دیگر برای اینکه او در جمیع شئون غرق در توحید الهی است ما هم به جمیع شئون او سلام میکنیم.
پرسش: این یک نوع درخواست نیست سلامت خواستن.
پاسخ: خب نه, بالأخره یا خواستن است بالأخره به اذن خدا میخواهد دیگر و بدون اجابت که نیست ولی منظور آن است که اینچنین نیست که در این سه مقطع سلام بر عیسی بلکه در تمام حیات سلام بر عیسی به دلیل اینکه در تمام شئون «ما دمتُ حیّاً اوصانی بالصلاة و الزکاة» اگر آن وجود مبارک در جمیع شئون بندهٴ صالح خداست بر آن وجود مبارک در جمیع شئون سلام است آن وقت زیارت «آلیاسین» معنای خاصّ خودش را روشن پیدا میکند که ما به تک تک شئون وجود مبارک ولیّ عصر سلام عرض میکنیم دیگر آن وقتی که بلند میشوید, آن وقتی که قرائت دارید, آن وقتی که قنوت دارید, آن وقتی که رکوع دارید, آن وقتی که سجود دارید «اَلسَّلامُ عَلَیْکَ حینَ تَرْکَعُ وَتَسْجُدُ», «اَلسَّلامُ عَلَیْکَ حینَ تَقْرَءُ وَتُبَیِّنُ» همین است دیگر یعنی سلام بر جانب شما.
پرسش: حاج آقا در یک روایتی از حضرت رضا سفارش شده که ﴿أقِم الصّلاة لِذِکری﴾ اینجا هم آورده که ﴿وَأَوْصَانِی بِالصَّلاَةِ﴾ قید ﴿حَیّاً﴾ هم تکلیف برای حیّ است وگرنه برای میّت که تکلیفی نیست.
پاسخ: بله, تکلیف برای حیّ است اما ما هم مادامی که زندهایم مکلّف به نمازیم اما مکلّف به نمازیم در پنج وقت وجود مبارک عیسی میخواهد بفرماید من مثل سایر مکلّفین در اوقات نماز مکلّف به صلاتم خب همه مردم همین طورند یا میخواهد بفرماید نه, در تمام حیات من مکلّف به نمازم نظیر آنچه در بخش پایانی سورهٴ مبارکهٴ «انعام» گذشت که ﴿إِنَّ صَلاَتِی وَنُسُکِی وَمَحْیَایَ وَمَمَاتِی لِلّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ﴾ اگر کسی حیاتش و مماتش لله است جمیع شئونش الهی است دیگر اینکه ما در نماز میگوییم «بحول الله و قوّته أقوم و أقعد» این یک مکتب است نه «بحول الله أقوم فی الصلاة و أقعد فی الصلاة» نه خیر, «بحول الله أقوم فی الصلاة و غیرها أقعد فی الصلاة و غیرها» در جمیع شئون «بحول الله أقوم» در جمیع شئون «بحول الله» این یک مکتب است که در نماز به ما گفتند برای شئون زندگی نه فقط در نماز «بحول الله أقوم» و در غیر نماز «بحولی أقوم و أقعد» این طور نیست که خب اگر ﴿إِنَّ صَلاَتِی وَنُسُکِی وَمَحْیَایَ وَمَمَاتِی لِلّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ﴾ شد سلام هم جمیعاً خواهد بود همین سلام را ذات اقدس الهی بر پیغمبر(علیه و علی آله آلاف التحیّة و الثناء) داد و برای ماها هم که بندگان خداییم همین مژده را داد البته آن مراحل عالیهٴ این سلام مخصوص انبیا و اولیاست بالأخره وجود مبارک حضرت رسول, اما مراحل وُسطا و نازلهاش شامل حال مؤمنین میشود. در سورهٴ مبارکهٴ «احزاب» هم که به مناسبتی قبلاً این آیه بحث شد آیهٴ 56 سورهٴ مبارکهٴ «احزاب» ملاحظه بفرمایید در آنجا آمده است ﴿إِنَّ اللَّهَ وَمَلاَئِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَی النَّبِیِّ﴾ خب, ﴿یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلَّوا عَلَیْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِیماً﴾ (صلّی الله علیه و آله و سلّم) این آیهٴ 56 سورهٴ مبارکهٴ «احزاب» که خدا و فرشتهها بر ذات مقدّس آن حضرت تسلیم دارند ما هم موظّفیم تسلیم و تَسلیه داشته باشیم در همان سورهٴ مبارکهٴ «احزاب» آیهٴ 43 به این صورت است ﴿هُوَ الَّذِی یُصَلِّی عَلَیْکُمْ﴾ خدا بر شما مؤمنین صلوات میفرستد ﴿وَمَلاَئِکَتُهُ﴾ ملائکه خدا بر شما مؤمنین صلوات میفرستند حالا روشن میشود که انسان تا کجا میتواند برسد ﴿هُوَ الَّذِی یُصَلِّی عَلَیْکُمْ وَمَلاَئِکَتُهُ لِیُخْرِجَکُم مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَی النُّورِ وَکَانَ بِالْمُؤْمِنِینَ رَحِیماً﴾ خب آن قُلّه و آسمان و اوج برای آن خاندان این پایینها و میانه برای ما, پس ما میتوانیم به جایی برسیم که خدا بر ما صلوات بفرستد خدا بر ما سلام بفرستد ملائکهٴ خدا بر ما صلوات بفرستند, ملائکهٴ خدا نسبت به ما سلام بفرستند. مرحوم بحرالعلوم(رضوان الله علیه) در الفوائد الرجالیه نقل میکند وقتی مرحوم خواجه نصیر اسم سیّد مرتضی را در درس میبُرد میگفت «قال السیّد المرتضی صلوات الله علیه» شاگردان درس مرحوم خواجه تعجّب میکردند که چرا ایشان بر سیّد مرتضی صلوات میفرستد ایشان میفرمود: «کیف لا یُصلّیٰ علی المرتضی» خب اگر کسی مؤمن باشد خدا بر او صلوات میفرستد منتها آن صلواتی که برای انبیا و اولیاست در اوج است آن مراحل نازله و وسطایش برای مؤمنین است این است که خواجه میگوید مواظب باش خودتان را ارزان نفروشید اگر هم چیزی گیرتان آمده ببینید که چه چیزی از دست دادید که آن گیرتان آمده این شعر منسوب مرحوم خواجه نصیر طوسی است که بر فرض شما صیّاد شدید آهو را صید کردید مُشکش را گرفتید میگویند بهترین عطر دنیا همان نافهٴ آهوست عطر طبیعی و معطّر و خوب ایشان میفرماید «گرفتم صیدِ تو شد آهوی مُشک» اما «مکافات سگ و سگبان نیارزد» انسان مدّتی باید با سگ شکاری و سگدار و سگبان و اینها سرگردان بشود و سرگرم بشود تا نافهٴ آهو گیرش بیاید این فَریّ که در اینجا آمده که ﴿لَقَدْ جِئْتِ شَیْئاً فَرِیّاً﴾ ناقص یائی است «فَرْیْ» یعنی قطع کردن همین فَری اوداج, فری اوداج همین است این گاهی للإصلاح است گاهی للإفساد است فِریه هم از همین فَریه است قطع کردن, بُریدن, جدا کردن و مانند آن است, اما آن فرعِ مهموزاللام به تعبیر صاحب مقاییس ابنفارس در مقاییس آن غیر از این «فَرْی» به معنای قطع و فِریه و امثال ذلک است که آن حمارِ وَحش را میگویند «فراء» و این حدیثی که از وجود مبارک پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) رسیده است «کلّ صید فی جوف الفراء» یعنی حمارِ وحش آن از فَرء مهموزاللامی است که در آن حدیث آمده یعنی تمام صید در همان شکارِ این حمارِ وحش است که هم گوشتش تُرد و طیّب است و هم احیاناً نظیر بعضی از آهوها آن فضیلت را دارند که این مربوط به کلمهٴ «فَریْ» بود که ﴿لَقَدْ جِئْتِ شَیْئاً فَرِیّاً﴾ و خطری که دامنگیر یهودیّت شد و قرآن کریم آن خطر را از حوزهٴ موحّدان زدود همین است این سه مقطع را وجود مبارک عیسی با طهارت گذراند و میگذراند و قرآن این سه مقطع عیسوی را با جلال و شکوه تبیین کرد و یهودیّت همین صَهاینه همین اسرائیلیها این سه مقطع را آلوده کردند قرآن میفرماید: ﴿وَالسَّلاَمُ عَلَیَّ یَوْمَ وُلِدتُّ وَیَوْمَ أَمُوتُ وَیَوْمَ أُبْعَثُ حَیّاً﴾ این یهودیّت این سه مقطع را آلوده کرده گفته ـ معاذ الله ـ او از راه ناپاکی به دنیا آمده این ﴿وَالسَّلاَمُ عَلَیَّ یَوْمَ وُلِدتُّ﴾ را انکار کرده, با صلیب و دار زدن از بین رفته «والسلام علیّ یوم أموت» را انکار کرده, در قیامت ـ معاذ الله ـ او اهل دوزخ است چون به تورات ایمان نیاورده در صف یهودیها نپیوسته ـ معاذ الله ـ این در قیامت در آتش است این حرفِ همین صهیونیستهاست, حرف همین اسرائیلیهاست که این سه مقطع را آلوده کردند با اینکه قرآن کریم این سه مقطع را در کمال جلال و شکوه تطهیر کرده.
«و الحمد لله ربّ العالمین»
اگر قرآن و اسلام نبود ـ معاذ الله ـ نبود نه یهودیّتی میماند نه مسیحیّتی
قرآن آمد انبیای ابراهیمی را به عظمت و عصمت معرفی کرد
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
﴿فَأَتَتْ بِهِ قَوْمَهَا تَحْمِلُهُ قَالُوا یَا مَرْیَمُ لَقَدْ جِئْتِ شَیْئاً فَرِیّاً ﴿27﴾ یَا أُخْتَ هَارُونَ مَا کَانَ أَبُوکِ امْرأَ سَوْءٍ وَمَا کَانَتْ أُمُّکِ بَغِیّاً ﴿28﴾ فَأَشَارَتْ إِلَیْهِ قَالُوا کَیْفَ نُکَلِّمُ مَن کَانَ فِی الْمَهْدِ صَبِیّاً ﴿29﴾ قَالَ إِنِّی عَبْدُ اللَّهِ آتَانِیَ الْکِتَابَ وَجَعَلَنِی نَبِیّاً ﴿30﴾ وَجَعَلَنِی مُبَارَکاً أَیْنَ مَا کُنتُ وَأَوْصَانِی بِالصَّلاَةِ وَالزَّکَاةِ مَادُمْتُ حَیّاً ﴿31﴾ وَبَرّاً بِوَالِدَتِی وَلَمْ یَجْعَلْنِی جَبَّاراً شَقِیّاً ﴿32﴾ وَالسَّلاَمُ عَلَیَّ یَوْمَ وُلِدتُّ وَیَوْمَ أَمُوتُ وَیَوْمَ أُبْعَثُ حَیّاً ﴿33﴾ وَالسَّلاَمُ عَلَیَّ یَوْمَ وُلِدتُّ وَیَوْمَ أَمُوتُ وَیَوْمَ أُبْعَثُ حَیّاً ﴿34﴾ ذلِکَ عِیسَی ابْنُ مَرْیَمَ قَوْلَ الْحَقِّ الَّذِی فِیهِ یَمْتَرُونَ ﴿35﴾
بعد از اینکه وجود مبارک مریم(سلام الله علیها) حُزنش را با مکالمهٴ عیسی(سلام الله علیه) برطرف کرد و فهمید این کلام, کلام الهی است به وسیلهٴ فرزندش به او القا شده است و چند دستور را از راه توصیهٴ الهی به وسیلهٴ عیسی تلقّی کرد آنگاه در کمال شهامت بچّه را در آغوش گرفت و به دامن گرفت و به حضور مردم آمد دیگر مخفیانه و زیر حجاب و زیر چادر و اینها نگه داشته بشود نبود ﴿فَأَتَتْ بِهِ قَوْمَهَا تَحْمِلُهُ﴾ چون میدانست که دیگر کاملاً قابل دفاع است برای اینکه آن کسی که با او این حرفها را زده این مکالمه را کرده فرمود جواب را من میدهم ﴿فَإِمَّا تَرَیِنَّ مِنَ الْبَشَرِ أَحَداً﴾ این سفارشها را کرده لذا اینچنین نبود که حالا مخفیانه وارد جمعیت بشود, شبانه وارد جمعیت بشود, بچّه را مستور و پنهان کند, زیر لباس بگیرد اینها نبود ﴿فَأَتَتْ بِهِ قَوْمَهَا تَحْمِلُهُ﴾ در کمال شهامت. وقتی آنها آمدند گفتند ﴿یَا أُخْتَ هَارُونَ﴾ این ﴿یَا أُخْتَ هَارُونَ﴾ را نصارای نجران بر برخی از مسلمانها انتقاد کردند که بین هارون و بین مریم قرنها فاصله بود هارون برادر موسی(سلام الله علیهما) است و مریم مادر عیساست فاصلهٴ اینها چندین قرن است چگونه مریم خواهر هارون میشود؟ این اعتراض را آنها نتوانستند جواب بدهند آمدند حضور پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) حضرت فرمود تَسمیه افراد به اسمای انبیا جایز است برادر مریم(سلام الله علیها) نامش هارون بود نامگذاری افراد به اسمای انبیا جایز است این دربارهٴ اسماءالله هست مثلاً گفته شد توقیفی است و اینها وگرنه کسی اسم خودش را اسم پیغمبر انتخاب بکند که بد نیست فرمود مریم برادری داشت به نام هارون و این اُخت هارون بود این یکی از اقوال چهارگانهای است که در مسئله اخت هارون مطرح است. خب, ﴿یَا أُخْتَ هَارُونَ مَا کَانَ أَبُوکِ امْرأَ سَوْءٍ وَمَا کَانَتْ أُمُّکِ بَغِیّاً﴾ که بحثش گذشت. ﴿فَأَشَارَتْ إِلَیْهِ﴾ آن طوری که در کتابهای تفسیر هست این است که شما از من سؤال نکنید از این کودک سؤال بکنید ولی آن سفارشهایی که کودک به مادر کرد معنای ﴿فَأَشَارَتْ إِلَیْهِ﴾ این خواهد بود گوش کنید ببینید او چه جواب میدهد برای اینکه سؤالهای شما را شنیده دیگر شما گفتید ﴿یَا أُخْتَ هَارُونَ﴾ او شنیده, ﴿مَا کَانَ أَبُوکِ امْرأَ سَوْءٍ﴾ او شنیده, ﴿مَا کَانَتْ أُمُّکِ بَغِیّاً﴾ او شنیده حالا گوش کنید ببینید او چه جواب میدهد نه اینکه ﴿فَأَشَارَتْ إِلَیْهِ﴾ از او بپرسید آنها متوجّه نشدند که این اشاره مریم(سلام الله علیها) چیست ﴿قَالُوا کَیْفَ نُکَلِّمُ مَن کَانَ فِی الْمَهْدِ صَبِیّاً﴾ بعد همین که حرفشان تمام شد دیدند وجود مبارک عیسی دارد حرف میزند ﴿إِنِّی عَبْدُ اللَّهِ آتَانِیَ الْکِتَابَ وَجَعَلَنِی نَبِیّاً﴾ جواب آنها را نداد نگفت مادرم کذا و کذا جواب آنها را نداد او مشغول سخنرانی خودش بود وجود مبارک مریم فرمود گوش کنید ببینید او چه میگوید اینها خیال کردند که میفرماید از او سؤال کنید این کلمهٴ ﴿کَانَ﴾ هم سهمِ تعیینکننده دارد برای اینکه وقتی مریم(سلام الله علیها) این کودک را در آغوش گرفته یا در دامن گرفته آورده پیش اهلش, نزد آن مردم در گهواره که نبود ممکن است گهوارهای باشد در گهواره گذاشته باشد اما این کودکِ گهوارهای است آنها گفتند ﴿مَن کَانَ فِی الْمَهْدِ﴾ یعنی اینکه گهوارهای است نه اینکه حالا شما گذاشتید در گهواره چون حضرت هنوز فرصتی نکرد که این را بیاورد در منزل و در گهواره بگذارد و امثال ذلک که همین که ﴿فَأَتَتْ بِهِ قَوْمَهَا تَحْمِلُهُ قَالُوا یَا مَرْیَمُ﴾ بنابراین این ﴿کَانَ﴾ آن سهم را دارد که این اصلاً هویّتش گهوارهای است با گهوارهای چگونه میشود حرف زد دیگر نمیدانستند که
از سرِ پستان عشق چون که دمی شیر یافت قامت سروی گرفت کودککِ یک مَهِ
بیان لطیف مرحوم کاشفالغطاء(رضوان الله علیه) شاید چندین بار در طیّ این سالها گفته شد که فرمود قرآن حقّ عظیمی نسبت به همهٴ ادیان و مِلل دارد و اگر قرآن نبود و اسلام ـ معاذ الله ـ نبود نه یهودیّتی میماند نه مسیحیّتی با پیشرفت علم این یهودیّت و این مسیحیت که پایگاه علمی ندارد آن اهانتها را به انبیا اسناد دادند, آن تحریفها که در کتابهای آسمانی روا داشتند این ماندنی نبود قرآن آمد انبیای ابراهیمی را به عظمت و عصمت معرفی کرد وجود مبارک موسای کلیم را با مناجات الهی و استکبارستیزی و مبارزه کردن با آلفرعون معرّفی کرد, عیسی را تطهیر کرد, مریم را عَذرا نامید, سخنان عیسی را بازگو کرد بخشی از کلماتی که قرآن کریم دربارهٴ حضرت عیسی آورد اصلاً در انجیل نیست بیان لطیف مرحوم کاشفالغطاء در کتاب قیّم کشفالغطاء این است که اگر قرآن نبود دینی روی زمین نمیماند برای اینکه این مسیحیّت ماندنی نیست, این یهودیّت ماندنی نیست آدمِ عاقل که یهودی یا مسیحی نمیشود این دینِ تحریفشده که همه چیز در آن هست شُرب خمر در آن هست, کُشتی خدا با یعقوب در آن هست فرمود این آمد انبیا را معرفی کرد, موسی را معرفی کرد, عیسی را معرفی کرد, مریم را معرفی کرد, عصمت را معرفی کرد, معجزه را معرفی کرد, کرامت را معرفی کرد, دین را معرفی کرد و ماندنی کرد آنها خیلیهایشان در پناه قرآن به انجیل احترام میگذارند شما حرفهای آنها را این اقانیم ثلاثه را این تثلیث را امثال ذلک را ببینید بعد از قرآن اصلاح شده. به هر تقدیر اگر وجود مبارک مریم در کمال نشاط و شهامت آن حزنش برطرف شد ﴿یَا لَیْتَنِی مِتُّ قَبْلَ هذَا وَکُنتُ نَسْیاً مَنْسِیّاً﴾ برطرف شد این بچّه را در آغوش گرفت روی دست گرفت آمد با اطمینان صد درصد آمد وگرنه با خجالت که نمیشد این طور آدم بچه را بیاورد در جمع که یا شبانه میآید یا زیر لباس نگه میدارد نه خیر ﴿فَأَتَتْ بِهِ قَوْمَهَا تَحْمِلُهُ﴾ چون مطمئن بود.
پرسش: حاج آقا اینها قبل از کلام عیسی(علیه السلام) بوده آورده.
پاسخ: نه بعد از کلام حضرت عیسی بود.
پرسش: دلیلاش همین آیه ﴿إِنِّی عَبْدُ اللَّهِ﴾ است.
پاسخ: آن فرمایشات حضرت عیسی که ﴿قَالَ إِنِّی عَبْدُ اللَّهِ﴾ این کلام حضرت عیسی بود با مردم اما ﴿فَنَادَاهَا مِن تَحْتِهَا أَلاَّ تَحْزَنِی﴾, ﴿وَهُزِّی إِلَیْکِ بِجِذْعِ النَّخْلَةِ﴾, ﴿فَکُلِی وَاشْرَبِی﴾, ﴿فَإِمَّا تَرَیِنَّ مِنَ الْبَشَرِ أَحَداً﴾ همهٴ این حرفها, حرفهای عیسی بود دیگر این با اطمینان آمد آن که میگفت ﴿یَا لَیْتَنِی مِتُّ قَبْلَ هذَا وَکُنتُ نَسْیاً مَنْسِیّاً﴾ دیگر شبانه نیامد یا بچه را زیر دامن نگرفت در زیر چادر نگرفت علنی آورد دیگر.
پرسش: استاد از این ﴿وَقَرِّی عَیْناً﴾ استفاده میشود که فرشته بود که این ﴿هُزِّی إِلَیْکِ﴾ را آورد.
پاسخ: نه, فرشتهای در کار نبود چون آنجا.
پرسش: خود حضرت عیسی(علیه السلام) بگوید, عیبی ندارد.
پاسخ: بله دیگر, مادرا چشمت روشن من از تو دفاع میکنم این ﴿فَنَادَاهَا مِن تَحْتِهَا﴾ که نمیشود جبرئیل باشد که این ﴿فَنَادَاهَا مِن تَحْتِهَا﴾ این کلمهٴ ﴿مِن تَحْتِهَا﴾ نشان میدهد آن که از دامنش دارد متولّد میشود این حرف را میزند ﴿فَنَادَاهَا مِن تَحْتِهَا﴾.
پرسش:...
پاسخ: او بله فاصلهاش خیلی گذشت او در بله خیلی چندین آیه قبل بود اما اینجا دارد ﴿فَنَادَاهَا مِن تَحْتِهَا﴾ تمام این کلمات برای کسی است که از دامن او با او دارد گفتگو میکند ﴿فَنَادَاهَا مِن تَحْتِهَا أَلاَّ تَحْزَنِی﴾ یک, ﴿قَدْ جَعَلَ رَبُّکِ تَحْتَکِ سَرِیّاً﴾ دو, ﴿وَهُزِّی إِلَیْکِ بِجِذْعِ النَّخْلَةِ﴾ سه, ﴿تُسَاقِطْ عَلَیْکِ رُطَباً جَنِیّاً﴾ چهار, ﴿فَکُلِی وَاشْرَبِی وَقَرِّی عَیْناً﴾ هفت, ﴿فَإِمَّا تَرَیِنَّ مِنَ الْبَشَرِ أَحَداً فَقُولِی إِنِّی نَذَرْتُ لِلرَّحْمَانِ صَوْماً فَلَنْ أُکَلِّمَ الْیَوْمَ﴾ هشت, این حرفها را که شنید با اطمینان خاطر حرکت کرد لذا ﴿فَأَشَارَتْ إِلَیْهِ﴾ معنایش این است که گوش کنید ببینید این چه میگوید لذا آنها از این سؤال نکردند که سؤال را تکرار نکردند که اینها فقط گفتند ما چگونه حرف بزنیم چگونه بپرسیم دیدند جوابِ نقد از زبان مطهّر عیساست دیگر سؤالِ جدید نکردند یا سؤال را تکرار نکردند سؤال از مادر هست ولی جواب از فرزند لذا وجود مبارک مریم(سلام الله علیها) فرمود گوش کنید ببینید چه میگوید نه اینکه از او بپرسید لذا آنها سؤال را تکرار نکردند آن تعریفِ مشهور و تفسیر مشهور هم میتواند درست باشد اما خب مستحضرید قرآن مراتبی دارد که «اقرأ وارقَ» بنابراین ﴿فَأَشَارَتْ إِلَیْهِ﴾ گوش کنید ببینید او چه میگوید دیدند که دارد جواب میدهد دیگر از او سؤال نکردند و اینکه ﴿مَن کَانَ فِی الْمَهْدِ﴾ یعنی کسی که کودک است دیگر بالأخره گهوارهای است نه اینکه حالا فعلاً در گهواره است اثبات اینکه وجود مبارک مریم(سلام الله علیها) آمده باشد در منزل و این کودک را در گهواره گذاشته باشد بعید نیست اما باید ثابت بشود اما همین که بچه را در آغوش گرفته آمده نزد اهلش با این سؤال روبهرو شده این هم جواب داده فرمود گوش کنید ببینید چه میگوید ﴿فَأَشَارَتْ إِلَیْهِ قَالُوا کَیْفَ نُکَلِّمُ مَن کَانَ فِی الْمَهْدِ صَبِیّاً﴾ آنگاه وجود مبارک عیسی(سلام الله علیه) این حرفها را زده ﴿قَالَ إِنِّی عَبْدُ اللَّهِ﴾ که در بحث دیروز گذشت اوّلین هدف وجود مبارک عیسای مسیح تنزیه خدا بود بعد تبرئهٴ مادر این را با دلالت مطابقه گفت تبرئهٴ مادر را به دلالت التزام.
پرسش: ﴿فَنَادَاهَا﴾ را به حضرت مریم قبل از تولد گفت.
پاسخ: بله دیگر یا در حین تولّد ﴿فَنَادَاهَا مِن تَحْتِهَا﴾ حالا حین زایمان بود یا همین که به دنیا آمده فرمود بالأخره ﴿فَنَادَاهَا مِن تَحْتِهَا﴾ این مکالمه را مریم(سلام الله علیها) از فرزندش به یاد داشت لذا با طمأنینه نه شبانه آمد نه در خفا آمد نه زیر لباس گذاشت علناً بچه را آورد به میدان.
پرسش:...
پاسخ: خب دیگر ﴿ذلک﴾ فضل الهی است دیگر ﴿یُؤتِیهِ مَنْ یَشاء﴾.
﴿قَالَ إِنِّی عَبْدُ اللَّهِ آتَانِیَ الْکِتَابَ وَجَعَلَنِی نَبِیّاً﴾ یک, ویژگی هر پیامبری مخصوص خود اوست در پیامبر دیگر نیست یا ظهور نکرده یکی از ویژگیهای وجود مبارک عیسی(سلام الله علیه) این بود که فرمود: ﴿وَجَعَلَنِی مُبَارَکاً﴾ خب درست است نبوّت برکت است و هر نبیّای منشأ برکت است اما او بیاید افراد عادی را حواریّ خود قرار بدهد این جزء برکت اوست دیگر ﴿وَجَعَلَنِی مُبَارَکاً﴾ همان بیان نورانی امام صادق(سلام الله علیه) فرمود من هر جا بودم منشأ نفع و برکت بودم همین طور بود حالا یا آن زمان اقتضا میکرد یا فیض الهی نصیب آنها شد ولی بالأخره وجود مبارک عیسی گذشته از مسئلهٴ نبوّت و برکت عام یک برکت ویژهای هم داشت که فرمود: ﴿وَجَعَلَنِی مُبَارَکاً﴾ از این سفارشهای بعدی هم معلوم میشود که خصیصهای در او هست که در تودهٴ مردم نیست حالا یا این اختصاص بالقول المطلق است یا نسبت به تودهٴ مردم است حالا این ملاحظات بعدی را بفرمایید.
پرسش: یک سؤال اینجا مطرح میشود حضرت مریم(سلام الله علیها) وقتی به او بشارت دادند که صاحب فرزندی خواهد شد یک گونه اضطراب و نگرانی برایش حاصل شد و گفت که با این بشارت اساساً من ﴿نَسْیاً مَنْسِیّاً﴾ باشم.
پاسخ: نه, آنجا نفرمود﴿نَسْیاً مَنْسِیّاً﴾, تعجّب کرد برای اینکه من که همسر ندارم.
پرسش: خب همین حالت.
پاسخ: ﴿نَسْیاً مَنْسِیّاً﴾ برای این حالت نیست.
پرسش: دلیل بر اضطراب او هست یا نه؟
پاسخ: تعجّب هست نه استبعاد, اضطراب نیست, استبعاد نیست, استعجاب هست مثل جریان زکریا.
پرسش: همین استعجاب با زمینهٴ روحی و ایمانی حضرت مریم چطور به او اجازه داده که اینجا استعجاب کند.
پاسخ: استعجاب برای پیغمبران ضرر ندارد استبعاد ضرر دارد چون هر کاری بالأخره چیزِ شگفتانگیز اوّلینبار تعجّبآور است دیگر.
پرسش: استعجاب خلاف اطمینان خاطر اوست.
پاسخ: نه, استبعاد یک, اضطراب دو, اینها خلاف است اما یک کار خلاف عادت تعجّببرانگیز است دیگر شگفتانگیز است دیگر این شگفتانگیزی سؤال میخواهد که چطور میشود من مادر بشوم مثل اینکه زکریا(سلام الله علیه) خودش خواسته عرض کرد ﴿وَلَمْ أَکُن بِدُعَائِکَ رَبِّ شَقِیّاً﴾ اما وقتی که خدای سبحان به وسیلهٴ ملائکه ﴿فَنَادَتْهُ الْمَلاَئِکَةُ وَهُوَ قَائِمٌ یُصَلِّی فِی الْمَحْرَابِ أَنَّ اللّهَ یُبَشِّرُکَ بِیَحْیَی﴾ استعجاب کرد شگفتی است شگفتی که آدم شگفتانگیز بشود که نقص نیست بعد اوّلینبار این است بعد وقتی که معجزه آمد و کرامت آمد مستمرّاً با او مأنوس میشود.
پرسش: استعجاب را در مقابل این عارضه, یعنی بحث فرزندش را, صحبت کردن فرزندش را...
پاسخ: نه دیگر حالا تعجّب برطرف شد برای اینکه معجزه را دید دیگر معجزه را دید, بنابراین اینکه فرمود: ﴿وَجَعَلَنِی مُبَارَکاً أَیْنَ مَا کُنتُ﴾ یک برکت ویژه است.
مطلب بعدی آن است که ﴿وَأَوْصَانِی بِالصَّلاَةِ وَالزَّکَاةِ مَادُمْتُ حَیّاً﴾ هم یک توصیهٴ ویژه است برای اینکه ما هم همین طوریم ما که فرد عادی هستیم مگر ذات اقدس الهی ما را به صلات و زکات «ما دُمنا أحیاء» سفارش نکرده هر کسی که مکلّف است تا اینکه زنده است نماز باید بخواند, زکات فطر باید بدهد, مال اگر دارد زکات مال باید بدهد همه ما این طوریم اما وجود مبارک عیسی نمیگوید من مادامی که زندهام مأمور به نمازم مثل افراد عادی خیر, من مادامت الحیاة مأمور به نمازم این همان میشود که «خوشا آنان که دائم در نمازند» این روایات را مرحوم صاحب وسائل(رضوان الله علیه) در باب ذکر نقل کرده که اگر کسی دائمالذکر باشد دائمالصلات است اگر کسی در تمام حالات به یاد خدا باشد با اذکار الهی با ذِکر و ذُکر الهی مشغول باشد فهو فی الصلاة دائم است ﴿الَّذِینَ هُمْ عَلَی صَلاَتِهِمْ دَائِمُونَ﴾ همین است وگرنه آنهایی که فی صلواتهم کذا و کذا افراد عادیاند خب همهٴ ما مکلّفیم تا زندهایم مکلّف به نمازیم دیگر, تا زندهایم مکلّف به روزهایم دیگر این دیگر خصیصهٴ وجود مبارک عیسی نیست اما میگوید من تا زندهام باید نماز بخوانم این همان است که «خوشا آنان که دائم در نمازند» این روایاتی که مرحوم صاحب وسائل در باب ذکر کرده که اگر کسی در تمام شئون به یاد حق باشد و متذکّر باشد و آنی غافل نباشد «فهو فی الصّلاة دائماً» صلات او این است چنین توسعهای را ذات اقدس الهی به وجود مبارک عیسی دارد زکات هم همین طور است یا زکات مال است یا زکات وقت است یا زکات جاه است یا زکات علم است بالأخره یا تزکیهٴ نفس است دائماً مشغول انفاقاند, دائماً مشغول خدماتاند, دائماً مشغول تزکیه نفساند ﴿أَوْصَانِی بِالصَّلاَةِ وَالزَّکَاةِ مَادُمْتُ حَیّاً﴾.
پرسش:...
پاسخ: آن در اثر ﴿إِنِّی عَبْدُ اللَّهِ﴾ رد کرده دیگر.
پرسش:...
پاسخ: نه, آنکه ﴿إِنِّی عَبْدُ اللَّهِ﴾ باشد توهّم تثلیث را, توهّم ابناللهی یا اینها را رد کرده دیگر.
خب, ﴿بَرّاً بِوَالِدَتِی﴾ نسبت به مادرم باید بَرّ باشم مسئلهٴ بَرّ و بِرّ در جریان حضرت یحیی مبسوطاً گذشت که هر کار خیری را بِرّ نمیگویند و هر گروهی که کارهای نیک میکنند جزء ابرار نمیگویند آن کسی که صحرادل است مثل بَرّ بیابانِ باز خیرش وسیع و فراگیر و مشروح است به او میگویند از ابرار است به چنین آدمی میگویند او ذوالبِرّ است, او بَرّ است, او بارّ است و مانند آن, ﴿وَبَرّاً بِوَالِدَتِی وَلَمْ یَجْعَلْنِی جَبَّاراً﴾ چرا, چون جبّار شَقی است شقاوت دنیا دارد, شقاوت آخرت دارد, عذاب الهی دارد و چون من جبّار قرار داده نشدم اهل شقاوت هم نیستم نتیجه اینکه تمام مقاطع من با درود الهی همراه است یک وقت برابر آن بیان نورانی امام رضا(سلام الله علیه) که انسان سه مقطع حسّاس دارد مقطع میلاد, مقطع موت, مقطع مبعث این معنایش این است که این سه مقطع خیلی حسّاس است لذا گفته شد ﴿سَلاَمٌ عَلَیْهِ یَوْمَ وُلِدَ وَیَوْمَ یَمُوتُ وَیَوْمَ یُبْعَثُ حَیّاً﴾ دربارهٴ حضرت یحیی(سلام الله علیه), ﴿وَالسَّلاَمُ عَلَیَّ یَوْمَ وُلِدتُّ وَیَوْمَ أَمُوتُ وَیَوْمَ أُبْعَثُ حَیّاً﴾ دربارهٴ حضرت عیسی یک وقت است نه, منظور امام رضا(سلام الله علیه) این است که وقتی مسئلهٴ میلاد حل شد تا موت حل میشود انشاءالله, وقتی مسئلهٴ موت حل شد تا برزخ و قیامت حل میشود وقتی مسئلهٴ این فاصله حل شد در قیامت هم وقتی که سر از قبر برداشت در روح و ریحان است نه اینکه این سه مقطع مهم است این وسطها را رها کنید این ﴿وَالسَّلاَمُ عَلَیَّ یَوْمَ وُلِدتُّ وَیَوْمَ أَمُوتُ وَیَوْمَ أُبْعَثُ حَیّاً﴾ یعنی «والسلام علیّ دائماً مِن المیلاد الی البعث» نه اینکه این وسطها رهاست. خب, این برای وجود مبارک عیسی تعبیری که دربارهٴ حضرت یحیی بود با این جلال و عظمت نبود آنجا نکره بود اینجا معرفه است, آنجا سلام از خود است ﴿سَلاَمٌ عَلَیْهِ﴾ بود نه ﴿وَالسَّلاَمُ﴾ اینجا سلام از زبان خود عیسای مسیح(سلام الله علیه) است که این همه حرفها را که میزند به اذن الله سخن میگوید, ﴿إِنِّی عَبْدُ اللَّهِ﴾ میگوید, ﴿آتَانِیَ الْکِتَابَ﴾ میگوید که همهٴ اینها مستقبل محقّقالوقوع است و به زمان ماضی بیان شده به اذن خدا مجاز است که بگوید ﴿وَالسَّلاَمُ عَلَیَّ یَوْمَ وُلِدتُّ وَیَوْمَ أَمُوتُ﴾ و ما بینهما, ﴿یَوْمَ أَمُوتُ وَیَوْمَ أُبْعَثُ حَیّاً﴾ و ما بینهما, همان طوری که ﴿أَوْصَانِی بِالصَّلاَةِ وَالزَّکَاةِ مَادُمْتُ حَیّاً﴾ یعنی «والسلام علیَّ مادمت حیّا, والسلام علیّ ما دمت کذا و کذا الی البعث» تمام این حالات در زیارت «آلیاسین» به جمیع شئون وجود مبارک حضرت ولیّعصر ما سلام نمیکنیم سلام بر شما وقتی که مینشینید و سلام وقتی که بلند میشوید, سلام وقتی که قرائت دارید, سلام وقتی که رکوع دارید, «اَلسَّلامُ عَلَیْکَ حینَ تَقوُمُ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ حینَ تَقْعُدُ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ حینَ تَقْرَءُ وَتُبَیِّنُ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ حینَ تُصَلّی وَتَقْنُتُ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ حینَ تَرْکَعُ وَتَسْجُدُ» به جمیع حالات حضرت سلام میکنیم دیگر همین است, خب اگر کسی ﴿أَوْصَانِی بِالصَّلاَةِ وَالزَّکَاةِ مَادُمْتُ حَیّاً﴾ شد «والسلام علیه فی جمیع شئونه» هم درست است دیگر برای اینکه او در جمیع شئون غرق در توحید الهی است ما هم به جمیع شئون او سلام میکنیم.
پرسش: این یک نوع درخواست نیست سلامت خواستن.
پاسخ: خب نه, بالأخره یا خواستن است بالأخره به اذن خدا میخواهد دیگر و بدون اجابت که نیست ولی منظور آن است که اینچنین نیست که در این سه مقطع سلام بر عیسی بلکه در تمام حیات سلام بر عیسی به دلیل اینکه در تمام شئون «ما دمتُ حیّاً اوصانی بالصلاة و الزکاة» اگر آن وجود مبارک در جمیع شئون بندهٴ صالح خداست بر آن وجود مبارک در جمیع شئون سلام است آن وقت زیارت «آلیاسین» معنای خاصّ خودش را روشن پیدا میکند که ما به تک تک شئون وجود مبارک ولیّ عصر سلام عرض میکنیم دیگر آن وقتی که بلند میشوید, آن وقتی که قرائت دارید, آن وقتی که قنوت دارید, آن وقتی که رکوع دارید, آن وقتی که سجود دارید «اَلسَّلامُ عَلَیْکَ حینَ تَرْکَعُ وَتَسْجُدُ», «اَلسَّلامُ عَلَیْکَ حینَ تَقْرَءُ وَتُبَیِّنُ» همین است دیگر یعنی سلام بر جانب شما.
پرسش: حاج آقا در یک روایتی از حضرت رضا سفارش شده که ﴿أقِم الصّلاة لِذِکری﴾ اینجا هم آورده که ﴿وَأَوْصَانِی بِالصَّلاَةِ﴾ قید ﴿حَیّاً﴾ هم تکلیف برای حیّ است وگرنه برای میّت که تکلیفی نیست.
پاسخ: بله, تکلیف برای حیّ است اما ما هم مادامی که زندهایم مکلّف به نمازیم اما مکلّف به نمازیم در پنج وقت وجود مبارک عیسی میخواهد بفرماید من مثل سایر مکلّفین در اوقات نماز مکلّف به صلاتم خب همه مردم همین طورند یا میخواهد بفرماید نه, در تمام حیات من مکلّف به نمازم نظیر آنچه در بخش پایانی سورهٴ مبارکهٴ «انعام» گذشت که ﴿إِنَّ صَلاَتِی وَنُسُکِی وَمَحْیَایَ وَمَمَاتِی لِلّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ﴾ اگر کسی حیاتش و مماتش لله است جمیع شئونش الهی است دیگر اینکه ما در نماز میگوییم «بحول الله و قوّته أقوم و أقعد» این یک مکتب است نه «بحول الله أقوم فی الصلاة و أقعد فی الصلاة» نه خیر, «بحول الله أقوم فی الصلاة و غیرها أقعد فی الصلاة و غیرها» در جمیع شئون «بحول الله أقوم» در جمیع شئون «بحول الله» این یک مکتب است که در نماز به ما گفتند برای شئون زندگی نه فقط در نماز «بحول الله أقوم» و در غیر نماز «بحولی أقوم و أقعد» این طور نیست که خب اگر ﴿إِنَّ صَلاَتِی وَنُسُکِی وَمَحْیَایَ وَمَمَاتِی لِلّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ﴾ شد سلام هم جمیعاً خواهد بود همین سلام را ذات اقدس الهی بر پیغمبر(علیه و علی آله آلاف التحیّة و الثناء) داد و برای ماها هم که بندگان خداییم همین مژده را داد البته آن مراحل عالیهٴ این سلام مخصوص انبیا و اولیاست بالأخره وجود مبارک حضرت رسول, اما مراحل وُسطا و نازلهاش شامل حال مؤمنین میشود. در سورهٴ مبارکهٴ «احزاب» هم که به مناسبتی قبلاً این آیه بحث شد آیهٴ 56 سورهٴ مبارکهٴ «احزاب» ملاحظه بفرمایید در آنجا آمده است ﴿إِنَّ اللَّهَ وَمَلاَئِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَی النَّبِیِّ﴾ خب, ﴿یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلَّوا عَلَیْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِیماً﴾ (صلّی الله علیه و آله و سلّم) این آیهٴ 56 سورهٴ مبارکهٴ «احزاب» که خدا و فرشتهها بر ذات مقدّس آن حضرت تسلیم دارند ما هم موظّفیم تسلیم و تَسلیه داشته باشیم در همان سورهٴ مبارکهٴ «احزاب» آیهٴ 43 به این صورت است ﴿هُوَ الَّذِی یُصَلِّی عَلَیْکُمْ﴾ خدا بر شما مؤمنین صلوات میفرستد ﴿وَمَلاَئِکَتُهُ﴾ ملائکه خدا بر شما مؤمنین صلوات میفرستند حالا روشن میشود که انسان تا کجا میتواند برسد ﴿هُوَ الَّذِی یُصَلِّی عَلَیْکُمْ وَمَلاَئِکَتُهُ لِیُخْرِجَکُم مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَی النُّورِ وَکَانَ بِالْمُؤْمِنِینَ رَحِیماً﴾ خب آن قُلّه و آسمان و اوج برای آن خاندان این پایینها و میانه برای ما, پس ما میتوانیم به جایی برسیم که خدا بر ما صلوات بفرستد خدا بر ما سلام بفرستد ملائکهٴ خدا بر ما صلوات بفرستند, ملائکهٴ خدا نسبت به ما سلام بفرستند. مرحوم بحرالعلوم(رضوان الله علیه) در الفوائد الرجالیه نقل میکند وقتی مرحوم خواجه نصیر اسم سیّد مرتضی را در درس میبُرد میگفت «قال السیّد المرتضی صلوات الله علیه» شاگردان درس مرحوم خواجه تعجّب میکردند که چرا ایشان بر سیّد مرتضی صلوات میفرستد ایشان میفرمود: «کیف لا یُصلّیٰ علی المرتضی» خب اگر کسی مؤمن باشد خدا بر او صلوات میفرستد منتها آن صلواتی که برای انبیا و اولیاست در اوج است آن مراحل نازله و وسطایش برای مؤمنین است این است که خواجه میگوید مواظب باش خودتان را ارزان نفروشید اگر هم چیزی گیرتان آمده ببینید که چه چیزی از دست دادید که آن گیرتان آمده این شعر منسوب مرحوم خواجه نصیر طوسی است که بر فرض شما صیّاد شدید آهو را صید کردید مُشکش را گرفتید میگویند بهترین عطر دنیا همان نافهٴ آهوست عطر طبیعی و معطّر و خوب ایشان میفرماید «گرفتم صیدِ تو شد آهوی مُشک» اما «مکافات سگ و سگبان نیارزد» انسان مدّتی باید با سگ شکاری و سگدار و سگبان و اینها سرگردان بشود و سرگرم بشود تا نافهٴ آهو گیرش بیاید این فَریّ که در اینجا آمده که ﴿لَقَدْ جِئْتِ شَیْئاً فَرِیّاً﴾ ناقص یائی است «فَرْیْ» یعنی قطع کردن همین فَری اوداج, فری اوداج همین است این گاهی للإصلاح است گاهی للإفساد است فِریه هم از همین فَریه است قطع کردن, بُریدن, جدا کردن و مانند آن است, اما آن فرعِ مهموزاللام به تعبیر صاحب مقاییس ابنفارس در مقاییس آن غیر از این «فَرْی» به معنای قطع و فِریه و امثال ذلک است که آن حمارِ وَحش را میگویند «فراء» و این حدیثی که از وجود مبارک پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) رسیده است «کلّ صید فی جوف الفراء» یعنی حمارِ وحش آن از فَرء مهموزاللامی است که در آن حدیث آمده یعنی تمام صید در همان شکارِ این حمارِ وحش است که هم گوشتش تُرد و طیّب است و هم احیاناً نظیر بعضی از آهوها آن فضیلت را دارند که این مربوط به کلمهٴ «فَریْ» بود که ﴿لَقَدْ جِئْتِ شَیْئاً فَرِیّاً﴾ و خطری که دامنگیر یهودیّت شد و قرآن کریم آن خطر را از حوزهٴ موحّدان زدود همین است این سه مقطع را وجود مبارک عیسی با طهارت گذراند و میگذراند و قرآن این سه مقطع عیسوی را با جلال و شکوه تبیین کرد و یهودیّت همین صَهاینه همین اسرائیلیها این سه مقطع را آلوده کردند قرآن میفرماید: ﴿وَالسَّلاَمُ عَلَیَّ یَوْمَ وُلِدتُّ وَیَوْمَ أَمُوتُ وَیَوْمَ أُبْعَثُ حَیّاً﴾ این یهودیّت این سه مقطع را آلوده کرده گفته ـ معاذ الله ـ او از راه ناپاکی به دنیا آمده این ﴿وَالسَّلاَمُ عَلَیَّ یَوْمَ وُلِدتُّ﴾ را انکار کرده, با صلیب و دار زدن از بین رفته «والسلام علیّ یوم أموت» را انکار کرده, در قیامت ـ معاذ الله ـ او اهل دوزخ است چون به تورات ایمان نیاورده در صف یهودیها نپیوسته ـ معاذ الله ـ این در قیامت در آتش است این حرفِ همین صهیونیستهاست, حرف همین اسرائیلیهاست که این سه مقطع را آلوده کردند با اینکه قرآن کریم این سه مقطع را در کمال جلال و شکوه تطهیر کرده.
«و الحمد لله ربّ العالمین»
تاکنون نظری ثبت نشده است