display result search
منو
تفسیر آیات 96 و 97 سوره آل‌عمران _ بخش چهارم

تفسیر آیات 96 و 97 سوره آل‌عمران _ بخش چهارم

  • 1 تعداد قطعات
  • 28 دقیقه مدت قطعه
  • 15 دریافت شده
درس آیت الله عبدالله جوادی آملی با موضوع "تفسیر آیات 96 و 97 سوره آل‌عمران _ بخش چهارم"

تبیین احکامی از حرم مکه، مسجد الحرام و کعبه
حکم هتک کننده مسجد الحرام و کعبه
حکم مجرم پناهنده به حرم امن الهی از دیدگاه امام ششم(ع)

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
إِنَّ أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنّاسِ لَلَّذی بِبَکَّةَ مُبارَکًا وَ هُدًی لِلْعالَمینَ ﴿96﴾ فیهِ آیاتٌ بَیِّناتٌ مَقامُ إِبْراهیمَ وَ مَنْ دَخَلَهُ کانَ آمِنًا وَ لِلّهِ عَلَی النّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَیْهِ سَبیلاً وَ مَنْ کَفَرَ فَإِنَّ اللّهَ غَنِیُّ عَنِ الْعالَمینَ ﴿97﴾

تبیین احکامی از حرم «مکه» مسجد الحرام و کعبه

الف: محدوده فقهی مسجدالحرام و کعبه
از آن جهت که کعبه معظمه اولین بیتی است که به عنوان معبد ساخته شده است و جهات فراوانی در شرف او نقش داشت، لذا محدوده کعبه یعنی مسجد الحرام اولاً و حرم ثانیاً، خصوصیت فقهی فراوانی دارد. در تمام روی زمین این منطقه، آن خصوصیت را دارد که هر کسی از بیرون بخواهد وارد این سرزمین بشود حتماً باید احرام ببندد ولو در موسم حج نباشد، لذا ورود غیر مسلمان به سرزمین حجاز یعنی حرم، ممنوع است چون باید با احرام وارد بشود و احرام از یک کافر متمشی نیست، مگر اینکه مسلمان باشد. فقط کسانی که رفت و آمد مکرر دارند، مانند راننده‌ها و امثال آنها مستثنایند وگرنه هر کس که بیرون آمد و بخواهد وارد حرم بشود این باید احرام ببندد در یکی از مواقیت، بعد وارد بشود و اگر کسی قصد تجاری یا غیر تجاری دارد، می‌خواهد برای درمان برود به مستشفای مکه یا دوستش در مکه است وارد مکه بشود ولو برای حج هم نباشد و در موسم حج هم نباشد باید احرام ببندد، این خصوصیت را این سرزمین دارد. اینکه فرمود: ﴿وَ مَنْ دَخَلَهُ کانَ آمِنًا﴾ گذشته از اینکه قبل از اسلام یک خصوصیت امنی را خدا برای این سرزمین قرار داد که ﴿أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ وَ آمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ﴾ و بعد از اسلام همان امنیت تکوینی را حفظ کرد، یک سلسله دستورات امنیت تشریعی هم داده شد که اگر کسی وارد این سرزمین شد، در امان است.

این ﴿مَنْ دَخَلَهُ کانَ آمِنًا﴾ یعنی نباید به کسی که وارد سرزمین مکه شد، وارد حرم شد کسی آسیبی برساند. ایذای کسی که در حرم هست حرام است، مگر اینکه او خودش ایذایی بر دیگران ظالمانه وارد کرده باشد و وارد حرم شده باشد. اگر در خارج حرم، او مرتکب جنایتی شد بعد به حرم پناهنده شد، مقداری از ایذا، مستثنا است بقیه به همان منع اولی باقی است و اگر در خود حرم، مرتکب جنایت شد در همان حرم، حدود الهی بر او اجرا می‌شود. پس دوتا مسئله است: یکی اینکه ایذای کسی که در حرم وارد شده است حرام است، مگر کسی که در خارج حرم جنایتی کرده باشد و به حرم پناهنده شده باشد که اینجا بخشی از ایذا، حلال است و جایز است گرچه بخش دیگر. حرام مسئله دوم این است که اگر در خود حرم، مرتکب جنایتی شد اینجا هیچ گونه ایذایی نسبت به او حرام نیست، البته در حد اجرای حدود.

ب: حکم مجرم پناهنده به حرم
اما در مسئله اولی که اگر کسی خارج حرم، جنایتی مرتکب شد [و] وارد محدوده حرم شد بخشی از ایذا نسبت به او جایز است این است که خرید و فروش با او ممنوع است، پناه دادن به او ممنوع است خانه را به او اجاره دادن یا عاریه دادن ممنوع است، با او داد و ستد کردن، به او غذا دادن یا رایگان یا فروختن ممنوع است، این‌گونه از ایذاها جایز است تا اینکه او مجبور بشود از حرم بیرون بیاید و حدود الهی اجرا بشود.

ج: حکم هتک کننده مسجدالحرام و کعبه
اما مسئله ثانیه اینکه اگر کسی در خصوص حرم جنایتی را مرتکب شد، چون حرمت حرم را رعایت نکرده است، همانطوری که خونی را که ریخت باید قصاص بشود درباره عدم رعایت حرمت حرم هم باید قصاص بشود او چون حرمت این مکان را رعایت نکرد، درباره او حرمت این مکان رعایت نمی‌شود این هم دو مسئله. مسئله سوم آن است که این بیت، از آن جهت که شرفی دارد مأمن است؛ اما از آن جهت که شرفی دارد یک حکم فقهی خاص خود را دارد که هیچ جا آن حکم فقهی را ندارد و آن این است که اگر کسی عمداً در کعبه بد رفتاری کرد، آلوده کرد کعبه را، تنجیس کرد متعمداً و معانداً، کعبه معظمه را ـ معاذ الله ـ این حکمش اعدام است و اگر در مسجد الحرام متعمداً، معانداً تنجیس کرد حکمش، ضرب شدید است که اینها روایات معتبری این دو، سه قسمت را بیان می‌کند که حالا مقداری از این روایات را بخوانیم، ببینیم که خصوصیتی که برای حرم ذکر شده است و اجرای حدود تا چه اندازه است؛ اما کسی که از خارج پناهنده بشود و داخل در حرم باشد آن یک روایات دیگری دارد که آنها را بعد می‌خوانیم.

د: احکام هتک کننده حرم از منظر امام صادق (علیه السلام)
ولی اگر کسی در خود حرم جنایتی را مرتکب بشود، همان جا حدود الهی بر او جاری خواهد شد. مرحوم صاحب وسائل در وسائل‌الشیعه در کتاب حدود، در ابواب بقیة الحدود عنوانی دارد به عنوان: ابواب بقیة الحدود، باب ششم از ابواب بقیة الحدود وسائل‌الشیعه این روایات است، این اولی صحیحه است که از ابی الصباح کنانی است «قال قلت لابی عبدالله (علیه السلام) ایما افضل الایمان او الاسلام» اصل سؤال این است که ایمان افضل است یا اسلام، آن‌گاه حضرت از باب تشبیه معقول به محسوس می‌فرماید ایمان به منزله کعبه است، اسلام به منزله حرم است و اگر کسی وارد حرم شد ممکن است وارد کعبه نشده باشد ولی اگر وارد کعبه شد حتماً حرم را ادراک کرده است، تشبیهی فرمود: «ایما افضل الایمان او الاسلام الی ان قال فقال الایمان قال قلت فأوجدنی ذلک»؛ حضرت فرمود ایمان، افضل از اسلام است. عرض کردم مسئله را برای من وجدانی کن که من خوب بیابم: «أوجدنی ذلک» یعنی «إجعلنی واجداً له» که من خوب بیایم، حضرت فرمود: «ما تَقولُ فیمن اَحَدثَ فی المسجدِ الحرام مُتعمّداً»؛ امام ششم (سلام الله علیه) به ابی الصباح کنانی فرمود اگر کسی عمداً در مسجد الحرام متعمداً، معانداً آنجا را آلوده کند، حکمش چیست. ابی الصباح می‌گوید من عرض کردم «یُضربَ ضَرباً شدیداً» یعنی ما قبلاً از شما یاد گرفتیم که حکم این شخص تنبیه شدید است «قال (علیه السلام) اَصَبتَ»؛ درست جواب دادی «فما تَقُول فیمن أَحدَثَ فی الکعبةِ متعمّداً»؛ حضرت سؤال دیگر کرد، از ابی الصباح سؤال کرد فرمود که حالا اگر کسی در درون کعبه ـ معاذ الله ـ عمداً آنجا را آلوده کند حکم فقهی‌اش چیست؟ ابی الصباح می‌گوید عرض کردم «یُقتل»؛ حکمش اعدام است، ما از شما این را یاد گرفتیم که حکمش اعدام است «قال (علیه السلام) أَصَبتَ»؛ درست جواب گفتی، آن ‌گاه فرمود: «أَلا تَری أنَّ الکعبةَ افضلُ مِن المسجد» براساس این برنامه‌ها معلوم نمی‌شود که کعبه از مسجد الحرام افضل است، با این بیان فرمود که ایمان به منزله کعبه است و اسلام به منزله مسجد الحرام و حرمت ایمان، نسبت به اسلام نظیر حرمت کعبه است به مسجد الحرام. این جواب سؤال ابی الصباح کنانی بود که حضرت عرض کرد: «فَأوجِدنی ذلک» یعنی «اجعلنی واجداً لهذا المطلب» که من مطلب را وجدانی و با مثال درک کنم.
روایت دوم هم از ابی الصباح است قریب به این مضمون است، سومی این است که «عن ابی عبدالله (علیه السلام) فی حدیث الاسلام و الایمان» که فرق اسلام و ایمان چیست؟ حضرت فرمود: «کان بمنزلةِ مَن دَخَلَ الحرمَ ثم دَخَلَ الکعبةَ و اَحدَثَ فی الکعبةِ حدثاً فاُخِرجَ عن الکعبةِ و عن الحرم فضُرِبَت عُنقَهُ و صار الی النار» ؛ اگر کسی وارد حرم بشود، بعد وارد کعبه بشود، مثل کسی است که اول اسلام بیاورد بعد ایمان بیاورد؛ اما این حکمی که دارد اگر کسی کعبه را آلوده کرد بیرون می‌برند «فضُرِبَت عنقه» این از آن جهت حکم آن قبلی را دارد؛ منتها حالا فرمود بیرون می‌برند و اعدامش می‌کنند. این باید با او فرق داشته باشد، یکی معانداً است [و] یکی مثلاً معانداً نیست، تفاوتی باید بینشان باشد.

روایت چهارم که عن سماعه است این است که «ولو أَن رجلاً دَخَلَ الکعبةَ فبال فیها معانداً اُخرجَ مِن الکعبةِ و مِن الحرم وَ ضُرِبَت عُنقه» حالا عمده با این است که چرا «اُخرِجَ من الکعبةِ و من الحَرَمِ» به هر حال آن روایت اول که صحیحه ابی الصباح کنانی بود آن داشت، حکمش اعدام است؛ اما دیگر نگفت کجا اعدام می‌کنند. آیا این دوتا روایت، مقیِد آن است که او را از حرم بیرون می‌برند و بعد اعدام می‌کنند یا نه غیر از این اطلاق و تقیید یک جمع دلالی دیگر دارد، آن کسی که در همان حرم اعدامش می‌کنند معلوم می‌شود عنادش بیشتر بود، آن که بیرون حرم او را بیرون می‌برند و اعدام می‌کنند معلوم می‌شود عنادش کمتر بود. به هر حال بین این دو طایفه، یک جمع فقهی لازم هست ولی جامعش این است که اگر کسی حرمت کعبه را عمداً رعایت نکرد و زیر پا نهاد، حکمش اعدام است این عظمت کعبه است.

پرسش: ...
پاسخ: نه؛ در حرم نه کعبه، حالا بیرون از حرم چرا؟ چرا «اُخِرجَ مِن الکعبة و مِن الحرم» البته از کعبه بیرون می‌برندش؛ اما چرا از حرم، چون ﴿مَنْ دَخَلَهُ کانَ آمِنًا﴾ راجع به حرم است نه خصوص کعبه، اینها بحثهایی است که در اثر شرافت کعبه، حکم شدید فقهی دارد.

هـ : حکم مجرم پناهنده به حرم امن الهی از دیدگاه امام ششم (علیه السلام)
اما آن روایتهای تخفیفی که در اثر شرافت کعبه، حکم خفیف دارد یعنی تخفیف دارد، آن را مرحوم صاحب وسائل در وسائل کتاب الحج باب چهارده از ابواب مقدمات طواف و ما یتبعها چند تا روایت نقل کرده است. روایت اول صحیحه معاویة بن عمار است یعنی بودن علی ابن ابراهیم عن ابیه این روایت را از صحیحه بودن، اسقاط نمی‌کند. از ابن ابی عمیر نقل شده است « محمد بن یعقوب عن بن ابراهیم عن ابیه و عن محمد بن اسماعیل عن الفضل بن شاذان جمیعاً عن ابن ابی عمیر عن معاویة بن عمّار قال سئلتُ ابا عبدالله (علیه السلام) عن رجلٍ قَتَلَ رجلاً فی الحِلِّ ثم دَخَلَ الحرمَ» این را در کتاب قصاص، پایان بخش قصاص نقل می‌کند. کسی آدم‌کشی کرد بعد وارد حرم شد «فَقال لایُقَتل و لایُطعم» او را آنجا اعدام نمی‌کنند ولی «و لایُطعَم» نه رایگان نه با خرید و فروش «و لا یُسقی و لا یباع و لا یُؤوی» در وسائل‌الشیعه دارد «و لا یؤذی» ولی ظاهراً «و لایؤوی» است؛ او را مأوا نمی‌دهند، کسی خانه به او اجاره نمی‌دهد، کسی خانه رایگان در اختیارش نمی‌گذارد «حتی یَخرُجَ مِن الحرم فیُقامَ علیهِ الحدّ»؛ تا اینکه حد بر او اقامه بشود «قلتُ فما تَقولُ فی رجلٍ قتل فی الحرم أوسَرَقَ» معاویة بن عمار سؤال دیگر کرد از حضرت امام ششم (سلام الله علیه). عرض کرد حالا اگر کسی در حرم، کسی را کشت یا سرقت کرد «قال (علیه السلام) یُقامُ علیه الحدُّ فی الحَرم صَاغِراً» یعنی حکم قاتل، اعدام است ولی کسی که در حرم مرتکب قتل شد، گذشته از اینکه حکم او اعدام است تحقیر هم می‌شود فرمود: «یُقامُ علیه الحدُّ فی الحرمِ صاغراً لأِنّه لم یَرَ للحرمِ حُرمةً»؛ این برای حرم حرمتی ندید، رأیش این بود که حرم حرمتی ندارد.

پرسش:...
پاسخ: تحقیرش می‌کنند، اهانتش می‌کنند، چون اهانت کردن قاتل که جایز نیست. خب، قاتل ﴿مَنِ اعْتَدی عَلَیْکُمْ فَاعْتَدُوا عَلَیْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدی عَلَیْکُمْ﴾ اهانت قاتل، خب حرام است، اعدامش واجب است و اهانت او حرام. در اینجا اهانت او مستحب است. راجح است «و قد قال الله عزوجل» فرمود چون این شخص حرمت حرم را رعایت نکرده است خدا هم به ما فرمود: «﴿فمَنِ اعْتَدی عَلَیْکُمْ فَاعْتَدُوا عَلَیْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدی عَلَیْکُمْ﴾»؛ این حرمات شما را، مقدسات شما را گرامی نشمارد شما هم او را محترم ندانید. معلوم می‌شود همه موظف‌اند حرمت کعبه را حفظ بکنند و این حرمت کعبه و این کعبه، به منزله حیثیت مسلمین به حساب می‌آید «﴿فمنِ اعْتَدی عَلَیْکُمْ فَاعْتَدُوا عَلَیْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدی عَلَیْکُمْ﴾ فقال هذا هو فی الحَرمِ و قال ﴿فَلا عُدْوَانَ إِلَّا عَلَی الظَّالِمِینَ﴾» یعنی این شخص، چون در حرم ظلم کرده است نمی‌شود تعدی کرد، مگر بر ظالم و این شخص هم که ظالم است.

روایت دوم آن است که این هم صحیحه است حلبی است از امام صادق (سلام الله علیه) سؤال می‌کند از کریمه ﴿وَ مَنْ دَخَلَهُ کانَ آمِنًا﴾ امام ششم (سلام الله علیه) طبق این نقل می‌فرماید که «اذا اَحدَثَ العبدُ فی غَیرِ الحرمِ جنایةً ثم فَرَّ الی الحَرَمِ لم یَسَع لِأحدٍ أن یأخُذَهُ فی الحرم»؛ اگر کسی در غیر حرم، جنایتی کرد بعد فرار کرد به حرم رفت برای کسی نیست که او را در حرم بگیرد «و لکن یُمنَعُ مِن السوق»؛ حق ورود در بازار ندارد «و لا یَبایَع و لا یُطعَم و لا یُسقی و لا یُکلَّم»؛ کسی با او حرف نمی‌زند، کسی به او آب نمی‌دهد، نان نمی‌دهد تا اینکه مجبور بشود بیرون بیاید «فانه اذا فُعِل ذلک»؛ این سختگیری نسبت به او اعمال می‌شود «یُوشِک أن یَخرُجَ فیُؤخَذَ»؛ آن‌گاه که از حرم بیرون آمد او را می‌گیرند و حد الهی را اجرا می‌کنند.
اما «و اذا جَنی فی الحَرَمِ جِنایةً اُقیمَ علیه الحدَّ فی الحَرَمِ»؛ اگر کسی در خود حرم، جنایتی را مرتکب بشود حدود الهی در همان حرم، بر او اجرا می‌شود «لانه لم یرعَ» روایت اول این بود «لم یر» یعنی ندید یا رأی¬اش این نبود، دوم این است که او رعایت نکرد «لم یرعَ للحرم حرمة» .
سومی که از علی ابن ابی‌حمزه است و به صحت و وثاقت آن دوتا روایت قبلی نیست؛ اما خب مضمونش همانهاست این است که «عن ابی عبدالله (علیه السلام) سأَلتُهُ عن قول الله عزوجل» ﴿وَ مَنْ دَخَلَهُ کانَ آمِنًا﴾ فرمود: «ان سَرَقَ سارقٌ بغیر مکَّهَ او جنی جنایة علی نفسه ففَرَّ الی مَکّةَ لم یُؤخَذ مادامَ فی الحرم حتی یَخُرجَ منه».

پرسش: ...
پاسخ: بله؟ اینها روایاتش قبل از وقف است. علی ابن ابی¬حمزه بطائنی آنچه از ابی بصیر قبل از وقف نقل کرده است معتبر است، بعد از وقفش می‌افتد آیا وقف او را از وثاقت می‌اندازد یا نه. «ان سَرَقَ سارقٌ بغیر مکه او جَنی جِنایة علی نفسه ففرَّ الی مکّه لم یُؤخَذ مادام فی الحرم حتی یَخُرجَ منه و لکن یُمنَعُ من السُّوق فلا یُبایَع و لا یُجالَسُ حتّی یَخُرجَ منه فیُؤخَذُ و ان أَحدَثَ فی الحرم ذلک الحَدَثَ اُخِذَ فیه» این مضمون هم برابر آن دوتا روایت قبلی است.

چهارمی این است که «أنّ مَن جَنی جِنایةً ثم لَجأ الی الحرم لم یَقُم علیه الحدُّ و لا یُطعَمُ و لا یُشرَبُ و لا یُؤذی» که ظاهراً همان «لا یُؤوی» باید باشد «حتی یَخُرجَ مِن الحرمِ فَیُقامُ علیه الحدُّ فإن أتی الحدّ فی الحرم اُخِذَ به فی الحرم لأنّه لم یَرَ للحرمِ حُرمةً» ظاهراً این روایت جدیدی نباشد این مضمون همان روایتهای دیگر را مرحوم صدوق در من لا یحضره الفقیه نقل کردند .

پنجم روایتی است که از علل‌الشرایع است که از حفض ابن بختری می‌گوید که از امام صادق (علیه السلام) سؤال کردم «عن الرجل یَجنی الجِنایهَ فی غَیر الحَرَم ثم یَلجَأُ الی الحرم یُقامُ علیه الحد؟ قال لا»؛ حد کسی که در خارج حرم جنایت کرد و وارد حرم شد، در داخل حرم اجرا نمی‌شود؛ اما «و لا یُطعَم و لا یُسقی و لا یُکلَّم و لا یُبایَع فانه اذا فُعِلَ ذلک به یُوشَکُ ان یَخُرجَ فُیقامَ علیه الحدَّ» ولی «و اذا جَنی فی الحرم جنایة اُقیمَ علیه الحدّ فی الحرم لانه لم یَرَ للحرم حرمة» . روایت ششم این است که مرسله است و مرفوعه؛ منتها این¬چنین است که «عن بعض اصحابنا» مرحوم شیخ طوسی (رضوان الله علیه) نقل کرده «عن بعض اصحابنا یرفع الحدیث عن بعض الصادقین (علیهما السلام) قال التحصین بالحرم الحادٌ» ؛ کسی برود در حرم، متحصن بشود یک نحو الحاد است. این ظاهراً ناظر به همان است که جانی برود در آنجا متحصن بشود، لذا در همین باب هم نقل کردند.

روایت هفتم «ایوب ابن اعین عن ابی عبدالله (علیه السلام) قال ان إمرأة کانت تَطُوفُ»؛ زنی در حال طواف بود، «و خَلفَها رجلٌ»؛ مردی هم پشت سر او بود «فأَُخرَجَت ذراعَها»؛ این زن دستش را بیرون آورد «فَنَالَ بیده حتی وَضَعها علی ذراعِها»؛ این مرد دستش را دراز کرد و روی ذراع آن زن گذاشت «فأَثبَتَ الله یده فی ذراعها»؛ ذات اقدس الهی این دوتا دست را به عنوان کیفر به هم قفل کرد خلاصه «حتی قُطِع الطواف»؛ طواف تمام شد و «اُرسِل الی الامیر»؛ که چه بکنند حالا، به امیر مکه «و إجتَمَع الناس» این صحنه را ببینند، هم آن مسئله شرعی مانده است و هم اینکه این دوتا دست که به هم قفل شده است چگونه باز بشود «و اجتمع الناسُ و اَرسل الی الفقهاء»؛ برای همین امیر مکه فرستاد پیش فقهای مکه بیایند و مسئله را حل کنند «فجَعَلُوا یَقُولُون اِقطع یده»؛ گفتند بالأخره این دوتا دست که قفل شد باید باز بشود، چاره‌اش این است که دست مرد را قطع بکنید «اِقطع یده» برای اینکه «فهو الذی جَنی الجنایة» او جنایت کرده است. امیر مکه دید این کار، کار آسانی نیست چون یک جریان عادی نیست «فقال هاهنا احدٌ مِن وُلد محمد رسول الله (صلّی الله علیه و آله و سلّم)»؛ آیا از اهل بیت کسی هست «فقالوا نعم الحسینُ بن علی قَدِمَ اللَّیلَة»؛ دیشب حسین بن علی وارد شد «فاَرسَلَ الیه»؛ خدمت حضرت سید الشهداء فرستاد «فَدَعاهُ و قال انظر ما لقیا ذان»؛ به حضرت عرض کرد اینجا جایی است که بالأخره شما باید حل کنید مسئله را، ببین اینها به چه وضع مبتلا شدند «فاستَقَبلَ القِبلةَ»؛ حضرت رو به کعبه ایستاد «و رفعَ یدَه و مکثَ طویلاً یَدعُو ثم جاء الیهما»؛ دعای طولانی کرد و آمد پیش این دو «حتی خَلَّصَ یده من یدها»؛ حضرت دست را باز کرد «فقال الأمیر ألا نُعاقِبُهُ بما صَنَعَ»؛ امیر به سید الشهداء (سلام الله علیه) عرض کرد که ما حالا این مرد را عقاب نکنیم «فقال لا» این آزاد شده خود حضرت بود «فقال لا». حالا مرحوم صاحب وسائل می‌گوید «اقول هذا محمول علی ندم الجانی به توبته» چون قبل از اینکه جرم، اثبات بشود آن حال را خب هر که ببیند توبه می‌کند. ایشان حمل کردند بر توبه و به هر حال این «قضیة فی واقعة» این، اگر حکمی این¬چنین باشد به وسیله معصوم (سلام الله علیه) خود معصوم می‌داند که حکمش چیست البته؛ اما اینجا حضرت فرمود نه، این از آن موارد خیلی نادری است که وجود مبارک سید الشهداء (سلام الله علیه) حکم فقهی نقل شده است وگرنه در اثر آن ستم امویان (علیهم من الرحمان ما یستحقون من العذاب) روایتی از حضرت نقل نشده است یعنی کاری کرده بودند که اینها را به عنوان اینکه مرجع فقهی مردم‌اند نمی‌شناختند. مرحوم ابن بابویه در کتاب شریف توحید نقل می‌کند که در مجلسی که سید الشهداء (سلام الله علیه) نشسته بود ابن عباس بود، نافع ابن ازرق، مسئله‌ای را از ابن عباس سؤال می‌کند در حضور امام حسین (علیه السلام) که ابن عباس بالأخره از شاگردان این خانواده است و حضرت سید الشهداء (سلام الله علیه) شروع به جواب می‌کند آن مرد در کمال وقاحت می‌گوید من از تو که سؤال نکردم، این‌طور بود اوضاع. بعد ابن عباس معرفی می‌کند که نه اینها خانواده علم‌اند، اینها اهل معرفت‌اند اگر جوابی بدهند حق است و امثال ذلک . کل روایاتی که از حضرت سید الشهداء در همه این چند هزار روایتهای فقهی است شاید از عدد انگشتها تجاوز نکند، این‌چنین اینها را بالأخره منزوی کردند، حتی در اثر تبلیغ سوء مردم باورشان شده بود که اینها مرجع فقهی و دینی مردم نیستند این بود، به هر حال این از برکات وجود مبارک این
حضرت (صلوات الله و سلامه علیه) است، خب.

روایت هشتم که از قرب الاسناد حمیری است از احمد بن محمد بن ابی بصر است: عن الرضا (علیه السلام) «قال سأله صفوان و انا حاضرٌ عن الرَّجُلِ یُؤَدِّبُ مَملُوکَه فی الحَرَم»؛ آیا کسی مملوکش را در حرم تنبیه می‌کند. حضرت فرمود اینطور نیست که آدم مجاز باشد مملوکش را در حرم تنبیه کند و از این طرف هم اینطور نیست که آنها سوء استفاده بکنند هر کاری دلشان بخواهد بکنند، لذا این شخص بالأخره در حرم چادر نزند، مقداری در حرم [و] مقداری در خارج حرم یعنی چادرش را طوری قرار بدهد که بخشی‌اش در حرم، بخشی در خارج حرم که اگر اینها استحقاق تنبیه داشتند اینها را در خارج حرم تنبیه کند «یُؤدِّبُ مملوکَه فی الحرم فقال کان ابو جعفر (علیه السلام) یَضِربُ فُسطاطَه فی حَدِّ الحرم بعضُ أَطنٰابِه فی الحرم و بعضُهٰا فی الحِلّ فاذا أَرادَ أن یُؤَدِّبَ بعضَ خَدَمِهِ اَخرَجَهُ مِن الحرم فَاَدَّبهُ فی الحِلّ» حالا تأدیب، البته درجاتی دارد.

روایت نهم مضمون دیگری است که «قال ابو عبدالله (علیه السلام) مَن رَأی اَنَّهُ فی الحَرَمِ و کان خائفاً اَمِنَ» اینها امن از عذاب قیامت است. روایت دهم از امام ششم (سلام الله علیه) سؤال می‌شود که ﴿مَنْ دَخَلَهُ کانَ آمِنًا﴾ یعنی چه فرمود: «اذا اُخِذَ السارقُ فی غیر الحرم ثم دَخَلَ الحرمَ لم یَنبَقع لأحد أن یَأَخُذَه و لکن یُمنَعُِ مِن السُّوق و لا یُبایَعُ و لا یُکَلَّمُ فانّه اذا فُعِلَ ذلک به اَوشَکَ أن یَخُرجَ فیُؤخَذ و اذا اُخِذَ أُقیمَ علیه الحّد» اما «فإن اَحدَثَ فی الحَرَم اُخِذَ و اُقیمَ علیه الحَدُّ فی الحرم لأنّه من جَنٰی فی الحَرَمِ اُقیمَ علیه الحَدُّ فی الحرم» . آن‌گاه روایت دیگری است که این ﴿مَنْ دَخَلَهُ﴾ را توسعه می‌دهد، فرمود: «یأمن» در روایت یازدهم «یَأمَن فیه کلّ خائف ما لم یَکن علیه حدٌّ من حدود الله ینبغی ان یُؤخَذَ به قلت فیَأَمنُ فیه من حَارَب الله و رسولَهُ و سعیٰ فی الارض فَساداً قال هو مثل مَن یَکُرُّ فی الطریق فیَأخُذُ الشاةَ و الشیءَ فیَصنَعُ به الامامُ ما شَاء»؛ اگر کسی این¬چنین شد مثل راهزن، امام هر کاری که خواست یعنی ولیّ مسلمین هر کاری که خواست درباره او تصمیم می‌گیرد. آن‌گاه آن خصوصیتی که این روایت یازده دارد این است که «و سَأَلتُهُ عن طائر أُدخِلَ الحرمَ قال لا یُؤخَذُ و لا یُمَسُّ لأن اللهَ یقول﴿وَ مَنْ دَخَلَهُ کانَ آمِنًا﴾» این ﴿مَنْ دَخَلَهُ﴾ شامل غیر ذوی العقول هم می‌شود به استناد این حدیث، برای اینکه گاهی کلمه «من» بر حیوان هم اطلاق می‌شود، نظیر ﴿مِنْهُمْ مَنْ یَمْشی عَلی بَطْنِهِ﴾ این ﴿مِنْهُمْ مَنْ یَمْشی عَلی بَطْنِهِ﴾ معلوم می‌شود که «من» بر حیوان هم صادق هست، گرچه برای او یک معنای دیگری هم ذکر کردند که ظاهر آیه این است که خداوند همه را از آب خلق کرده ولی خط مشی افراد فرق می‌کند، بعضی روی دو پا راه می‌روند، بعضی روی چهار پا راه می‌روند، بعضی روی شکم راه می‌روند، آن که فقط فکرش خوردن است ﴿یَمْشی عَلی بَطْنِهِ﴾ است و مانند آن؛ اما ظاهر آیه، خزنده‌ها را هم می‌گیرد.

روایت دوازدهم این است که قلت له از عبدالله ابن سنان امام صادق (سلام الله علیه) سؤال می‌کند «أرایت قوله ﴿مَنْ دَخَلَهُ کانَ آمِنًا﴾ البیت عنی امِ الحَرَمَ قال من دَخَلَ الحرمَ من الناس مُستَجیراً به فهو آمِنٌ و مَن دخل البیتَ مُستَجیراً به من المُذنبین فهو آمِن من سخط الله» یعنی آن امن کلامی را با این امن فقهی اشتباه نکنید، اگر کسی وارد حرم شد البته حکم فقهی‌اش این است که در امان است ولی اگر کسی وارد کعبه بشود خائفاً، مستجیراً این از عذاب قیامت نجات پیدا می‌کند، البته یقیناً حکم فقهی‌اش هم محفوظ است، ولی «و من دَخَلَ الحَرَمَ من الوَحشِ والسِّباعِ والطَّیرِ فهو آمِنٌ مِن ان یُهاجَ أؤ یُؤذیٰ حتی یَخُرجَ من الحرم» .

روایت سیزده این است که «عن ابی عبدالله (علیه السلام) فی قوله ﴿وَ مَنْ دَخَلَهُ کانَ آمِنًا﴾ فقال اذا اَحدَث العَبدُ فی غیر الحرم ثم فَرَّ الی الحَرَمِ لم ینبغ أن یُؤخَذَ و لکن یُمنَعُ من السُّوق و لا یُبَایَع و لا یُطعَم و لا یُسقیٰ و لا یُکُلَّم فانه اذا فُعِلَ ذلک به یُوشِکُ أن یَخُرجَ فیُؤخَذَ و ان کان احداثُهُ فی الحرم اُخِذَ فی الحرَم» اینها هست و از همین قبیل است مسئله‌ای که از امام (سلام الله علیه) سؤال کرده که اگر در بین این پرنده‌ها، حیوانات حیوانی هم درنده درآمد، این حیوانی که درنده درآمد حرمت کعبه را حفظ نمی‌کند، مزاحم کبوترهای حرم است، چه بکنیم؟ از امام (علیه السلام) سؤال می‌کنند که یک حیوان شکاری یک درنده شکاری مزاحم کبوترهاست، هیچ کبوتری از کنار این حرم رد نمی‌شود، مگر اینکه این آسیب می‌رساند چه کنیم؟ حضرت فرمود برای او شبکه‌ای، دامی بگسترانید «أنصِبُوا» حالا این «أنصِبُوا» یا از نصب شبکه است یا همان نصب ناصبی بودن یعنی عداوت که هر دو احتمال را مرحوم مجلسی داده است، بعد فرمود: «وَاقتُلُوهُ» برای اینکه این حیوان حرمت حرم را رعایت نکرده است و حیوانات دیگر را آزار می‌کند .
«و الحمد لله رب العالمین»

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 28:15

مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است

تصاویر

پایگاه سخن