- 27
- 1000
- 1000
- 1000
قیام فاطمی، سد استوار حفظ دین از تحریف، 4
سخنرانی حجت الاسلام علیرضا پناهیان با موضوع "قیام فاطمی، سد استوار حفظ دین از تحریف" جلسه چهارم: بعثت، قیام علیه بردگی مدرن، سال 1404
صحبت امشب ما درباره تفسیر دقیق رسالت پیامبر اکرم صلی الله است، تفسیری که باید آن را از زبان مولی المومنین علی علیه السلام شنید. متأسفانه در ذهن بسیاری از ما، تعابیر غیردقیقی جا افتاده است و برای اصلاح این ذهنیتها، نیاز به وقت و زحمت دارد. اغلب تصور میکنیم در جریان بعثت، خداپرستی در مقابل بتپرستی قرار گرفت. یعنی یک عده بت میپرستیدند و پیامبر اکرم صلی الله آمد و دعوت به پرستش خدای یگانه کرد. این تصور، یک برداشت سطحی و نادرست است. از یک سو، مشرکان مکه خدا را به عنوان خالق و رازق قبول داشتند. حتی بالای نامههایشان را بسم الله مینوشتند. قرآن کریم هم صراحتاً میفرماید: اگر از آنان بپرسی آفریننده کیست؟ قطعاً میگویند: الله. پس دعوا سر اصل وجود خدا نبود. از سوی دیگر، آنان بتها را به آن شکلی که ما فکر میکنیم، نمیپرستیدند؛ بلکه آنان را شفیع و واسطه میان خود و خدا قرار میدادند. امام علی علیه السلام در حدیثی در کتاب شریف کافی، فلسفه بعثت را این گونه بیان میفرمایند: إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى بَعَثَ مُحَمَّداً ص بِالْحَقِّ لِیُخْرِجَ عِبَادَهُ مِنْ عِبَادَةِ الْعِبَادِ إِلَى عِبَادَةِ رَبِّ الْعِبَادِ. خداوند تبارک و تعالی، محمد صلی الله را به حق مبعوث کرد تا بندگانش را از بندگی و بردگیِ بندگان، خارج کند و به بندگیِ پروردگار بندگان برساند. این جمله، کلید فهم ماجراست. دعوا، دعوای بر سر قدرت و سلطه بود. پیامبر صلی الله آمد تا انسان را از بندگی و اطاعت و ولایت طاغوتها و زورگویان زمان آزاد کند و تنها در بندگی و اطاعت و ولایت خدا قرار دهد.این مشرکان، روسای قبایل و ثروتمندان پرنفوذی بودند که به شکل نرم و لطیفی بر مردم سلطه داشتند. با سفرههای گسترده، کمکهای مالی و نفوذ فرهنگی، مردم را تحت فرمان خود داشتند. پیامبر اکرم آمد و گفت: هیچ انسانی نباید بنده و برده انسان دیگری باشد. هیچ کس نباید بدون اذن خدا، از کسی اطاعت کند. این یک پیام انقلابی و بسیار سخت بود. بسیاری از مردم مکه حاضر نبودند این آزادی را بپذیرند، زیرا زندگی در سایه اربابان قدرتمند برایشان راحتتر و کمخطرتر بود. همان طور که مقام معظم رهبری در بیانیه گام دوم اشاره میفرمایند: مردم هر ملتی علیه ظلم قیام نمیکنند و هر ملتی که قیام کرد، قیام خود را حفظ نمیکند. مردم مکه در ابتدا قیام نکردند و بعدها هم که آمدند، قیام خود را حفظ نکردند. پیامبر صلی الله با کسانی مبارزه کرد که مبارزه با آنان حتی در امروز نیز بسیار دشوار است؛ با صاحبان قدرت و ثروت و نفوذ که میخواهند دیگران را برده خود کنند. او دعوت به آزادی کرد. آزادی از بندگی هر آنچه غیر خداست. روز بعثت، روز اخلاق و سیاست یا آزادی است: نامیدن روز بعثت به تنها روز اخلاق کافی نیست. زیرا اخلاق پیامبر اکرم قبل و بعد از بعثت برجسته بود. آنچه بعد از بعثت تغییر کرد، مبارزه با سلطهگری و دعوت به آزادی بود. پیامبر صلی الله آن اربابان سابق مثل ابوسفیان را کنار زد و مردم را آزاد کرد. اما پس از رحلت پیامبر صلی الله افراد جدیدی از درون همان جامعه آزادشده، برخاستند و با سوءاستفاده از این آزادی، دوباره خواستند سلطه خود را بر مردم تحمیل کنند. کارهایی کردند که در زمان جاهلیت هم سابقه نداشت. حضرت زهرا سلام الله علیها در واقع ادامهدهنده راه پدرش بود. او قیام کرد تا نگذارد این بارگاه نوظهور، آزادی مردم را مصادره کند و آنان را دوباره به بندگی خود درآورد. فریاد حضرت زهرا سلام الله این بود: چرا از قیام برای حق کوتاه آمدید؟ چرا به اطاعت از روسای جدیدتان برگشتید؟ متأسفانه مردم آزادشده، ظرفیت و شجاعت حفظ این آزادی را نداشتند و به آرامش در سایه یک قدرت جدید تمکین کردند. بنابراین، وقتی فاطمه سلام الله علیها در خانه مهاجر و انصار را زد، به او پاسخی ندادند و یاریاش نکردند. هرکسی که امروز طرفدار حضرت زهرا سلام الله علیها است و برای او گریه میکند، در حقیقت طرفدار آزادی از سلطه هر طاغوتی است. به همین دلیل است که شعار مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل بر زبان و لباس این عزاداران جاری است. امروز ملت ایران، با الهام از همین مکتب، در برابر استکبار جهانی ایستادهاند و با مقاومت خود، مقدمهای برای ظهور فراهم میکنند، تا جایی که دشمنان مجبور شدهاند برای ایران و رهبرش، ترانه قهرمانی بخوانند. اینجا، در عزای فاطمه سلام الله، ما برای آزادی خود و تمام بشریت جمع شدهایم. گریه ما بر سینه زهرا سلام الله، تنها یک عاطفه نیست؛ بلکه بیعت دوباره با آرمان او است: آزادی از بندگی بندگان، و بندگی کردن تنها برای خدا.
صحبت امشب ما درباره تفسیر دقیق رسالت پیامبر اکرم صلی الله است، تفسیری که باید آن را از زبان مولی المومنین علی علیه السلام شنید. متأسفانه در ذهن بسیاری از ما، تعابیر غیردقیقی جا افتاده است و برای اصلاح این ذهنیتها، نیاز به وقت و زحمت دارد. اغلب تصور میکنیم در جریان بعثت، خداپرستی در مقابل بتپرستی قرار گرفت. یعنی یک عده بت میپرستیدند و پیامبر اکرم صلی الله آمد و دعوت به پرستش خدای یگانه کرد. این تصور، یک برداشت سطحی و نادرست است. از یک سو، مشرکان مکه خدا را به عنوان خالق و رازق قبول داشتند. حتی بالای نامههایشان را بسم الله مینوشتند. قرآن کریم هم صراحتاً میفرماید: اگر از آنان بپرسی آفریننده کیست؟ قطعاً میگویند: الله. پس دعوا سر اصل وجود خدا نبود. از سوی دیگر، آنان بتها را به آن شکلی که ما فکر میکنیم، نمیپرستیدند؛ بلکه آنان را شفیع و واسطه میان خود و خدا قرار میدادند. امام علی علیه السلام در حدیثی در کتاب شریف کافی، فلسفه بعثت را این گونه بیان میفرمایند: إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى بَعَثَ مُحَمَّداً ص بِالْحَقِّ لِیُخْرِجَ عِبَادَهُ مِنْ عِبَادَةِ الْعِبَادِ إِلَى عِبَادَةِ رَبِّ الْعِبَادِ. خداوند تبارک و تعالی، محمد صلی الله را به حق مبعوث کرد تا بندگانش را از بندگی و بردگیِ بندگان، خارج کند و به بندگیِ پروردگار بندگان برساند. این جمله، کلید فهم ماجراست. دعوا، دعوای بر سر قدرت و سلطه بود. پیامبر صلی الله آمد تا انسان را از بندگی و اطاعت و ولایت طاغوتها و زورگویان زمان آزاد کند و تنها در بندگی و اطاعت و ولایت خدا قرار دهد.این مشرکان، روسای قبایل و ثروتمندان پرنفوذی بودند که به شکل نرم و لطیفی بر مردم سلطه داشتند. با سفرههای گسترده، کمکهای مالی و نفوذ فرهنگی، مردم را تحت فرمان خود داشتند. پیامبر اکرم آمد و گفت: هیچ انسانی نباید بنده و برده انسان دیگری باشد. هیچ کس نباید بدون اذن خدا، از کسی اطاعت کند. این یک پیام انقلابی و بسیار سخت بود. بسیاری از مردم مکه حاضر نبودند این آزادی را بپذیرند، زیرا زندگی در سایه اربابان قدرتمند برایشان راحتتر و کمخطرتر بود. همان طور که مقام معظم رهبری در بیانیه گام دوم اشاره میفرمایند: مردم هر ملتی علیه ظلم قیام نمیکنند و هر ملتی که قیام کرد، قیام خود را حفظ نمیکند. مردم مکه در ابتدا قیام نکردند و بعدها هم که آمدند، قیام خود را حفظ نکردند. پیامبر صلی الله با کسانی مبارزه کرد که مبارزه با آنان حتی در امروز نیز بسیار دشوار است؛ با صاحبان قدرت و ثروت و نفوذ که میخواهند دیگران را برده خود کنند. او دعوت به آزادی کرد. آزادی از بندگی هر آنچه غیر خداست. روز بعثت، روز اخلاق و سیاست یا آزادی است: نامیدن روز بعثت به تنها روز اخلاق کافی نیست. زیرا اخلاق پیامبر اکرم قبل و بعد از بعثت برجسته بود. آنچه بعد از بعثت تغییر کرد، مبارزه با سلطهگری و دعوت به آزادی بود. پیامبر صلی الله آن اربابان سابق مثل ابوسفیان را کنار زد و مردم را آزاد کرد. اما پس از رحلت پیامبر صلی الله افراد جدیدی از درون همان جامعه آزادشده، برخاستند و با سوءاستفاده از این آزادی، دوباره خواستند سلطه خود را بر مردم تحمیل کنند. کارهایی کردند که در زمان جاهلیت هم سابقه نداشت. حضرت زهرا سلام الله علیها در واقع ادامهدهنده راه پدرش بود. او قیام کرد تا نگذارد این بارگاه نوظهور، آزادی مردم را مصادره کند و آنان را دوباره به بندگی خود درآورد. فریاد حضرت زهرا سلام الله این بود: چرا از قیام برای حق کوتاه آمدید؟ چرا به اطاعت از روسای جدیدتان برگشتید؟ متأسفانه مردم آزادشده، ظرفیت و شجاعت حفظ این آزادی را نداشتند و به آرامش در سایه یک قدرت جدید تمکین کردند. بنابراین، وقتی فاطمه سلام الله علیها در خانه مهاجر و انصار را زد، به او پاسخی ندادند و یاریاش نکردند. هرکسی که امروز طرفدار حضرت زهرا سلام الله علیها است و برای او گریه میکند، در حقیقت طرفدار آزادی از سلطه هر طاغوتی است. به همین دلیل است که شعار مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل بر زبان و لباس این عزاداران جاری است. امروز ملت ایران، با الهام از همین مکتب، در برابر استکبار جهانی ایستادهاند و با مقاومت خود، مقدمهای برای ظهور فراهم میکنند، تا جایی که دشمنان مجبور شدهاند برای ایران و رهبرش، ترانه قهرمانی بخوانند. اینجا، در عزای فاطمه سلام الله، ما برای آزادی خود و تمام بشریت جمع شدهایم. گریه ما بر سینه زهرا سلام الله، تنها یک عاطفه نیست؛ بلکه بیعت دوباره با آرمان او است: آزادی از بندگی بندگان، و بندگی کردن تنها برای خدا.


تاکنون نظری ثبت نشده است