- 13
- 1000
- 1000
- 1000
تلاش های انبیا برای هدایت به سوی ظهور، 7
سخنرانی آیت الله سید محمدمهدی میرباقری با موضوع "تلاش های انبیا برای هدایت به سوی ظهور"، جلسه هفتم: درگیری های بین جبهه حق و باطل، سال 1404
خدای متعال به حضرت ابراهیم ماموریت می دهند که قوم خودشان را از ظلمات به سمت نور بیرون ببرند و هدایت کنند و به ایشان دستور می دهند که با قوم خودشان از ایام الله صحبت کنند. آن روزهایی که خدای متعال نعمتی را نازل می کند و فتح و پیروزی برای جبهه حق حاصل می شود و جبهه باطل عذاب می شوند و بساطشون جمع می شود که خدای متعال می فرماید این تذکر. این یادآوری ها برای کسانی که قدر نعمت انبیا رو می دانند و در راه انبیا استقامت و پایداری می کنند، نشانه های راه نیاز دارند، این هایی که کنار انبیا می ایستند نشانه های راهی برایشان گفته شود، ایام الله است. انبیا آمدند از طرف خدا و ماموریت داشتند حرف های خیلی روشنی می زدند، مقابل آنها یک عده ایستادند و سر برداشتند و انبیا را متهم کردند و به آنها گفتند ما نسبت به حرف شما بدگمان هستیم و شک داریم رسالت شما رو قبول نداریم، بعد گفتگوهایی بین این انبیا هست و آن ها از انبیا می خواستند که اگر واقعا شما پیغمبر هستید یک آیه روشن، یک دلیل قاطع و قطعی برای ما بیاورید و به آنها می گفتند شما هم مثل ما هستید و بشری مثل ما هستید ادعای بیخودی می کنید. انبیا بهشون می فرمودند که ما بشر مثل شما هستیم با یک تفاوت، خدای متعال به بعضی از بندگانش عنایت می کنه بهشون وحی می شه به شما وحی نمی شود و ما مرتبط با علم الهی هستیم. طرح خدا دست ماست. ماموریت داریم، و الا در لباس بشر هستیم، با این تفاوت ما هم ادعا نمی کنیم بشر نیستیم، ولی این هم غلط است که بگوییم هرکسی بشر است، پیغمبر نیست. اگر بشری طرح خدا در دستش بود و برنامه خدا را در عالم اجرا می کرد، شما باید با او حرکت کنید. ما طرح خدا را عمل می کنیم و بنده خدا هستیم، خدا اذن بدهد این اتفاق هم خواهد. مومنین باید توکلی به خدا کنند و پیداست درگیری اتفاق می افتد بین جبهه حق و باطل آنان ایستادگی می کنند و انبیا می گویند عذاب به این زودی ها نازل نمی شود مومنین باید بایستند، توکل کنند تا کار را جلو ببرند. وقتی توکل به خدا می کنند، فتوحاتی پیش می آید. وقتی کار به اینجا رسید که انبیا مقابل اونا استقامت کردند و امتشون ایستادند، مومنین مسیر دشمن عوض شد. انبیا اومدن دست این ها رو بگیرن از وادی دنیا بیرون ببرند و نجاتشون بدهند. کار به اینجا که رسید مجادلات شان با انبیا نتیجه نداد، انبیا با توکل به خدا ایستادگی کردن و استقامت کردن اینا هم تصمیم گرفتن که بساط انبیا رو جمع کنند، خدا می فرماید: که وحی کردیم به انبیا دیگه حالا مرحله هلاک این ها فرا رسیده و ما این ها را هلاک می کنیم. شما را جایگزین اون ها می کنیم این سرزمین ها را به شما واگذار می کنیم. انبیا هنگامی که آمدند، رسالتی داشتند، مقابل این رسالت یه عده ایمان آوردند یه عده شبهات واهی کردند. وقتی انبیا ایستادن پاسخ دادن کنار نرفتن استقامت کردن تصمیم گرفتن بساط انبیا و رسولان خودشون رو جمع کنند، خدا هم دست آنان را کوتاه کرد و این سرزمین ها رو از اون ها گرفته و برگردونده به انبیا و پیروان انبیا. این ها می شه تذکر به ایام الله. کسانی که می خواهند در راه نبی اکرم بایستند، باید بدانند که انبیا دعوت می کنند، مقابلشون یه عده ای می ایستند، اینها شبهات در میدان حرف های بی ربط می زنند، بعد هم انبیا وقتی می ایستند، آنها به یک نقطه ای می رسند که تصمیم بگیرن بساط انبیا رو جمع کنند. عده ای در این تهدیدها و درگیری ها انبیا را ترک می کنند از آن طرف هم یک عده هستن که کنار انبیا می ایستند و فتوحات انبیا شامل حال اونا می شود. اینها دو تا خوف در دلشون هست این دو خوف این ها را کنار انبیا نگه می دارد، یکی خوف از مقام پروردگار دارند. دوم خوف از وعیدهای پروردگار دارند. اگر انسان به این مقام توجه پیدا کرد که تمام نفع و ضرر ما در دست اوست و واقعا یک جایی به انسان خیر می رساند، یک جایی هم به انسان ضربه می زنه عذاب نازل می کند. توجه به این مقام خوف الهی رو در دل انسان می آورد. خوفی در دل انسان می آید که انسان مراقبه نسبت به خدای متعال پیدا می کند و حواسش به او جمع میشود. اولیا الهی به یه مقامی می رسند که خوف ها ازشون برداشته می شود و آن یه مقام خوف دیگری هست، دیگه بین خودشون و خدای متعال آن خوف مصلح خوف مثبت است و شرک نیست. آدمی که به مقام خوف از وعید الهی به خوف از مقام رب نمی رسد، مقام الهی ممکن است در این صحنه های سخت عقب نشینی کند و تردید کند و در صف مقابل انبیا قرار بگیرد. مسیر انبیا مسیر درگیری هست، احتیاج به ایمان و توکل و استقامت دارد. خدا می داند بار رسالت را بر دوش چه کسی باید بگذارد و چه کسی رو رسول قرار بدهدکه بار امت رو به مقصد برساند. بنابراین انبیا وقتی از خدا تقاضای فتح کنند، فتح نازل می شود ولی این نقطه ای که انبیا تقاضا می کنند، نقطه ایست که ماموریت های خودشون رو کاملا به انجام رسوندند و نمی خواهند دعا را جایگزین انجام وظایفشون بکنند. خدای متعال دست دشمن رو باز می ذاره یه غفلت هایی کردیم مستحق می شیم. آدم اگر از دیگران ترسید باید بترسه ها کسی که از دیگران ترسید خدای متعال او رو اسیر دیگران می کند. درگیری با دشمن صدمه داره صدمه که ضرر نیست که صدمه در راه خدا دیدن این که ظاهرا اینکه عذاب الله نیست. یکی از فتنه ها، فتنه ایذا دشمن هست. ببینید تو صحنه ی عاشورا صلح دشمن چیه؟ ایستاده راه حق و بسته می گه بیا بیعت کن اگه بیعت نمی کنی جانت رو بده یا ذلیلانه بیعت کن یا اینکه کشته بشو این کار دشمن هست. این کار عظیمی که سیدالشهدا می کنند، پای قرارشون میان وامیستند به شهادت می رسند، اصلش اینه که خدای متعال بپذیره و امداد کنه ولو شدنی نیست که این چهره ی الهی صحن است. این خیلی مهمه اینکه یه بنده ای بیاد هستیش رو تقدیم کند، این خیلی زیباست ولی زیباتر کار خداست که بنده رو به این نقطه می رساند.
خدای متعال به حضرت ابراهیم ماموریت می دهند که قوم خودشان را از ظلمات به سمت نور بیرون ببرند و هدایت کنند و به ایشان دستور می دهند که با قوم خودشان از ایام الله صحبت کنند. آن روزهایی که خدای متعال نعمتی را نازل می کند و فتح و پیروزی برای جبهه حق حاصل می شود و جبهه باطل عذاب می شوند و بساطشون جمع می شود که خدای متعال می فرماید این تذکر. این یادآوری ها برای کسانی که قدر نعمت انبیا رو می دانند و در راه انبیا استقامت و پایداری می کنند، نشانه های راه نیاز دارند، این هایی که کنار انبیا می ایستند نشانه های راهی برایشان گفته شود، ایام الله است. انبیا آمدند از طرف خدا و ماموریت داشتند حرف های خیلی روشنی می زدند، مقابل آنها یک عده ایستادند و سر برداشتند و انبیا را متهم کردند و به آنها گفتند ما نسبت به حرف شما بدگمان هستیم و شک داریم رسالت شما رو قبول نداریم، بعد گفتگوهایی بین این انبیا هست و آن ها از انبیا می خواستند که اگر واقعا شما پیغمبر هستید یک آیه روشن، یک دلیل قاطع و قطعی برای ما بیاورید و به آنها می گفتند شما هم مثل ما هستید و بشری مثل ما هستید ادعای بیخودی می کنید. انبیا بهشون می فرمودند که ما بشر مثل شما هستیم با یک تفاوت، خدای متعال به بعضی از بندگانش عنایت می کنه بهشون وحی می شه به شما وحی نمی شود و ما مرتبط با علم الهی هستیم. طرح خدا دست ماست. ماموریت داریم، و الا در لباس بشر هستیم، با این تفاوت ما هم ادعا نمی کنیم بشر نیستیم، ولی این هم غلط است که بگوییم هرکسی بشر است، پیغمبر نیست. اگر بشری طرح خدا در دستش بود و برنامه خدا را در عالم اجرا می کرد، شما باید با او حرکت کنید. ما طرح خدا را عمل می کنیم و بنده خدا هستیم، خدا اذن بدهد این اتفاق هم خواهد. مومنین باید توکلی به خدا کنند و پیداست درگیری اتفاق می افتد بین جبهه حق و باطل آنان ایستادگی می کنند و انبیا می گویند عذاب به این زودی ها نازل نمی شود مومنین باید بایستند، توکل کنند تا کار را جلو ببرند. وقتی توکل به خدا می کنند، فتوحاتی پیش می آید. وقتی کار به اینجا رسید که انبیا مقابل اونا استقامت کردند و امتشون ایستادند، مومنین مسیر دشمن عوض شد. انبیا اومدن دست این ها رو بگیرن از وادی دنیا بیرون ببرند و نجاتشون بدهند. کار به اینجا که رسید مجادلات شان با انبیا نتیجه نداد، انبیا با توکل به خدا ایستادگی کردن و استقامت کردن اینا هم تصمیم گرفتن که بساط انبیا رو جمع کنند، خدا می فرماید: که وحی کردیم به انبیا دیگه حالا مرحله هلاک این ها فرا رسیده و ما این ها را هلاک می کنیم. شما را جایگزین اون ها می کنیم این سرزمین ها را به شما واگذار می کنیم. انبیا هنگامی که آمدند، رسالتی داشتند، مقابل این رسالت یه عده ایمان آوردند یه عده شبهات واهی کردند. وقتی انبیا ایستادن پاسخ دادن کنار نرفتن استقامت کردن تصمیم گرفتن بساط انبیا و رسولان خودشون رو جمع کنند، خدا هم دست آنان را کوتاه کرد و این سرزمین ها رو از اون ها گرفته و برگردونده به انبیا و پیروان انبیا. این ها می شه تذکر به ایام الله. کسانی که می خواهند در راه نبی اکرم بایستند، باید بدانند که انبیا دعوت می کنند، مقابلشون یه عده ای می ایستند، اینها شبهات در میدان حرف های بی ربط می زنند، بعد هم انبیا وقتی می ایستند، آنها به یک نقطه ای می رسند که تصمیم بگیرن بساط انبیا رو جمع کنند. عده ای در این تهدیدها و درگیری ها انبیا را ترک می کنند از آن طرف هم یک عده هستن که کنار انبیا می ایستند و فتوحات انبیا شامل حال اونا می شود. اینها دو تا خوف در دلشون هست این دو خوف این ها را کنار انبیا نگه می دارد، یکی خوف از مقام پروردگار دارند. دوم خوف از وعیدهای پروردگار دارند. اگر انسان به این مقام توجه پیدا کرد که تمام نفع و ضرر ما در دست اوست و واقعا یک جایی به انسان خیر می رساند، یک جایی هم به انسان ضربه می زنه عذاب نازل می کند. توجه به این مقام خوف الهی رو در دل انسان می آورد. خوفی در دل انسان می آید که انسان مراقبه نسبت به خدای متعال پیدا می کند و حواسش به او جمع میشود. اولیا الهی به یه مقامی می رسند که خوف ها ازشون برداشته می شود و آن یه مقام خوف دیگری هست، دیگه بین خودشون و خدای متعال آن خوف مصلح خوف مثبت است و شرک نیست. آدمی که به مقام خوف از وعید الهی به خوف از مقام رب نمی رسد، مقام الهی ممکن است در این صحنه های سخت عقب نشینی کند و تردید کند و در صف مقابل انبیا قرار بگیرد. مسیر انبیا مسیر درگیری هست، احتیاج به ایمان و توکل و استقامت دارد. خدا می داند بار رسالت را بر دوش چه کسی باید بگذارد و چه کسی رو رسول قرار بدهدکه بار امت رو به مقصد برساند. بنابراین انبیا وقتی از خدا تقاضای فتح کنند، فتح نازل می شود ولی این نقطه ای که انبیا تقاضا می کنند، نقطه ایست که ماموریت های خودشون رو کاملا به انجام رسوندند و نمی خواهند دعا را جایگزین انجام وظایفشون بکنند. خدای متعال دست دشمن رو باز می ذاره یه غفلت هایی کردیم مستحق می شیم. آدم اگر از دیگران ترسید باید بترسه ها کسی که از دیگران ترسید خدای متعال او رو اسیر دیگران می کند. درگیری با دشمن صدمه داره صدمه که ضرر نیست که صدمه در راه خدا دیدن این که ظاهرا اینکه عذاب الله نیست. یکی از فتنه ها، فتنه ایذا دشمن هست. ببینید تو صحنه ی عاشورا صلح دشمن چیه؟ ایستاده راه حق و بسته می گه بیا بیعت کن اگه بیعت نمی کنی جانت رو بده یا ذلیلانه بیعت کن یا اینکه کشته بشو این کار دشمن هست. این کار عظیمی که سیدالشهدا می کنند، پای قرارشون میان وامیستند به شهادت می رسند، اصلش اینه که خدای متعال بپذیره و امداد کنه ولو شدنی نیست که این چهره ی الهی صحن است. این خیلی مهمه اینکه یه بنده ای بیاد هستیش رو تقدیم کند، این خیلی زیباست ولی زیباتر کار خداست که بنده رو به این نقطه می رساند.
تاکنون نظری ثبت نشده است