سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین حامد کاشانی با موضوع «اصالت ولایت»، جلسه دوم: اعتقاد به ولایت
یکی از مشکلاتِ اصلی و مهم بینِ ما این است که معلوم نیست عقایدِ ما از کجا اخذ شده است، با چهار کتابِ شهید مطهری راجع به همهی مسائلِ اعتقادی اظهارِ نظرِ کارشناسی میکنیم، آن بزرگترهایی هم که گاهی جامعه را دچارِ دردسر میکنند همین چهار کتابِ شهید مطهری را هم نخواندهاند، مثلاً طرف مهندسی هم خوانده است اما همهی عالم و آدم را از جهت اعتقادی جابجا میکند و سخنرانی میکند.
برای غیر خبره نیاز است که به سراغِ یک خبره برود و از او پیروی کند، مثلِ احکام. الحمدلله اخیراً «دارالحدیث» کتابی هم در موردِ اصولِ عقائد منتشر کرده است که در آنجا هم استدلالهای خوبی را منضبط و مدوّن کرده است، من تازگیها آن کتاب را دیدهام.
یکی از موضوعاتِ اصلیِ عقاید ما، بلکه شاید بشود گفت از جهاتی اصلیترین عقیدهی ما مسئلهی ولایت است. ولایت آنقدر در متونِ دینیِ ما مهم است که با تسامح میگویند «فوق تواتر»! یعنی هزاران روایت هست که اگر کسی معتقد به ولایت نباشد در قیامت بینِ موحد و موشپرست فرقی نیست، اگر کسی معتقد به ولایت نباشد، ولایت اصل است، رکنِ رکین است، حقّ حقیق است.
اینجا بحثهای مهمّی دارد، اهل بیت علیهم السلام برای اینکه این موضوع را تبیین کنند و جا بیندازند عمر و وقت و سرمایهی خودشان را خرج کردهاند، و این بحث هم بحثی نیست که بگویید این برای دورانِ وحدت است یا برای دورانِ وقتِ دیگر! مثلِ توحید است، دورهی آن همیشگی است، قید به زمان و مکان نمیخورد، محدود نمیشود، عقیدهی به ولایت اینطور است، در مقامِ ابراز ممکن است که در کشورِ آدمخورها یک نفر را گیر بیندازند و انسان اقرار به توحید هم نکند، اما اعتقاد به توحید هیچ وقت از قلبِ او زائل نمیشود، ولایت اهل بیت علیهم السلام هم همینطور است
یکی از مشکلاتِ اصلی و مهم بینِ ما این است که معلوم نیست عقایدِ ما از کجا اخذ شده است، با چهار کتابِ شهید مطهری راجع به همهی مسائلِ اعتقادی اظهارِ نظرِ کارشناسی میکنیم، آن بزرگترهایی هم که گاهی جامعه را دچارِ دردسر میکنند همین چهار کتابِ شهید مطهری را هم نخواندهاند، مثلاً طرف مهندسی هم خوانده است اما همهی عالم و آدم را از جهت اعتقادی جابجا میکند و سخنرانی میکند.
برای غیر خبره نیاز است که به سراغِ یک خبره برود و از او پیروی کند، مثلِ احکام. الحمدلله اخیراً «دارالحدیث» کتابی هم در موردِ اصولِ عقائد منتشر کرده است که در آنجا هم استدلالهای خوبی را منضبط و مدوّن کرده است، من تازگیها آن کتاب را دیدهام.
یکی از موضوعاتِ اصلیِ عقاید ما، بلکه شاید بشود گفت از جهاتی اصلیترین عقیدهی ما مسئلهی ولایت است. ولایت آنقدر در متونِ دینیِ ما مهم است که با تسامح میگویند «فوق تواتر»! یعنی هزاران روایت هست که اگر کسی معتقد به ولایت نباشد در قیامت بینِ موحد و موشپرست فرقی نیست، اگر کسی معتقد به ولایت نباشد، ولایت اصل است، رکنِ رکین است، حقّ حقیق است.
اینجا بحثهای مهمّی دارد، اهل بیت علیهم السلام برای اینکه این موضوع را تبیین کنند و جا بیندازند عمر و وقت و سرمایهی خودشان را خرج کردهاند، و این بحث هم بحثی نیست که بگویید این برای دورانِ وحدت است یا برای دورانِ وقتِ دیگر! مثلِ توحید است، دورهی آن همیشگی است، قید به زمان و مکان نمیخورد، محدود نمیشود، عقیدهی به ولایت اینطور است، در مقامِ ابراز ممکن است که در کشورِ آدمخورها یک نفر را گیر بیندازند و انسان اقرار به توحید هم نکند، اما اعتقاد به توحید هیچ وقت از قلبِ او زائل نمیشود، ولایت اهل بیت علیهم السلام هم همینطور است
تاکنون نظری ثبت نشده است