- 31
- 1000
- 1000
- 1000
بایسته های تبلیغ امامت با تکیه بر حدیث طیر
سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین حامد کاشانی با موضوع «بایسته های تبلیغ امامت با تکیه بر حدیث طیر»
یکی از مباحثی که کمتر در امر تبلیغ به آن توجّه میشود، این است که نکاتی در مسئلهی تبلیغ که ریشهی آن مثل فارسی از رساندن است، وجود دارد. فقط اینکه ما مطلب را بدانیم، به این تبلیغ نمیگویند.
از بایستههای مهم بحث راجع به ولایت این است که باید بدانیم طرف مقابل ما پیش فرضهایی با خود دارد و به اینها ایمان دارد و تا احساس نکند آن پیش فرضها متزلزل شده است، اصلاً حرفهای ما برای او مهم نیست. بلا تشبیه مثل اینکه کسی الآن وارد جمع ما بشود و بگوید (معاذ الله) امیر المؤمنین صلوات الله علیه شراب خورده است. اصلاً اگر یک کسی این حرف را بزند، شما نمیگویید صبر بکن، من بروم از حاج آقا فلانی بپرسم، میآیم میگویم. همانجا اگر به صورت او نکوبی، او را رها میکنی میگویی حرف نامربوطی میگوید. یعنی اینطور نیست که در دل شما خلجان اتّفاق بیفتد که نکند این راست میگوید. چرا اینطور است؟ چون در پیش فرض شما امیر المؤمنین امام المتّقین است. به این موضوع ایمان داری. ادلّهای از شخصیت امیر المؤمنین با شما است که اجازه نمیدهد (معاذ الله) یک چنین نسبتی به ایشان داده است تاریخ را بپذیرید یا مثلاً فرض بکنید بگویند در فلان دایرة المعارف در فلانجا گفتند: امیر المؤمنین و زهرای مرضیه هر روز با هم دعوا میکردند. آن چیزی که شما از زهرای مرضیه سلام الله علیه و امیر المؤمنین علیه السّلام دارید، اجازه نمیدهد این را بپذیرید. نهایت آن هم، اگر بروی سؤال بکنی میگویی آقا یک شخصی یک چنین شبههای را مطرح کرده است؟ یعنی روی آن برچسب میگذاری، یعنی قرار نیست این را بپذیرم، جواب آن چیست؟ حداکثر این است، دوست دارید جواب دندان شکنی، مشت محکمی بر دهان او از نظر علمی بکوبید.
در بحث امامت هم همینطور است؛ طرف مقابل پیش فرضهایی دارد. تا وقتی ما سعی نکنیم این پیش فرضها را منهدم بکنیم، اجازه نمیدهد مثل شما فکر بکند. حالا نمونههایی عرض میکنم. مثلاً در ذهن آقایان اینطور است که صحابهی پیامبر اکرم که یک خراش روی پوست را نقل نکردند، دیهی آن چقدر است. خوب چرا نقل کردند؟ جزئیات را نقل کردند، چرا نقل کردند؟ نقل کردند که ما به شریعت اسلامی عمل بکنیم. اینطور میگوید. پس اینها در حد یک خراش روی پوست که یک خط سفیدی میاندازد، آیا دیه دارد یا ندارد، چقدر است؟ بحث کردند، روایت دارند. چطور ممکن این مورد کوچک را نقل کرده باشند، یک چنین مسئلهی مهم ویژهای که اکمال و اتمام نعمت و رضایت الهی و یأس کفّار را در پی دارد، این کار را نکرده باشند؟ چطور میشود ما مثلاً برای مهمان لیوان و پارچ و بشقاب و سالاد را بگذاریم و غذا نگذاریم. این که نمیشود؟ وقتی خراش را نقل کرده است، خوب چطور خود مسئلهی اصلی را نقل نکرده است؟
یکی از مباحثی که کمتر در امر تبلیغ به آن توجّه میشود، این است که نکاتی در مسئلهی تبلیغ که ریشهی آن مثل فارسی از رساندن است، وجود دارد. فقط اینکه ما مطلب را بدانیم، به این تبلیغ نمیگویند.
از بایستههای مهم بحث راجع به ولایت این است که باید بدانیم طرف مقابل ما پیش فرضهایی با خود دارد و به اینها ایمان دارد و تا احساس نکند آن پیش فرضها متزلزل شده است، اصلاً حرفهای ما برای او مهم نیست. بلا تشبیه مثل اینکه کسی الآن وارد جمع ما بشود و بگوید (معاذ الله) امیر المؤمنین صلوات الله علیه شراب خورده است. اصلاً اگر یک کسی این حرف را بزند، شما نمیگویید صبر بکن، من بروم از حاج آقا فلانی بپرسم، میآیم میگویم. همانجا اگر به صورت او نکوبی، او را رها میکنی میگویی حرف نامربوطی میگوید. یعنی اینطور نیست که در دل شما خلجان اتّفاق بیفتد که نکند این راست میگوید. چرا اینطور است؟ چون در پیش فرض شما امیر المؤمنین امام المتّقین است. به این موضوع ایمان داری. ادلّهای از شخصیت امیر المؤمنین با شما است که اجازه نمیدهد (معاذ الله) یک چنین نسبتی به ایشان داده است تاریخ را بپذیرید یا مثلاً فرض بکنید بگویند در فلان دایرة المعارف در فلانجا گفتند: امیر المؤمنین و زهرای مرضیه هر روز با هم دعوا میکردند. آن چیزی که شما از زهرای مرضیه سلام الله علیه و امیر المؤمنین علیه السّلام دارید، اجازه نمیدهد این را بپذیرید. نهایت آن هم، اگر بروی سؤال بکنی میگویی آقا یک شخصی یک چنین شبههای را مطرح کرده است؟ یعنی روی آن برچسب میگذاری، یعنی قرار نیست این را بپذیرم، جواب آن چیست؟ حداکثر این است، دوست دارید جواب دندان شکنی، مشت محکمی بر دهان او از نظر علمی بکوبید.
در بحث امامت هم همینطور است؛ طرف مقابل پیش فرضهایی دارد. تا وقتی ما سعی نکنیم این پیش فرضها را منهدم بکنیم، اجازه نمیدهد مثل شما فکر بکند. حالا نمونههایی عرض میکنم. مثلاً در ذهن آقایان اینطور است که صحابهی پیامبر اکرم که یک خراش روی پوست را نقل نکردند، دیهی آن چقدر است. خوب چرا نقل کردند؟ جزئیات را نقل کردند، چرا نقل کردند؟ نقل کردند که ما به شریعت اسلامی عمل بکنیم. اینطور میگوید. پس اینها در حد یک خراش روی پوست که یک خط سفیدی میاندازد، آیا دیه دارد یا ندارد، چقدر است؟ بحث کردند، روایت دارند. چطور ممکن این مورد کوچک را نقل کرده باشند، یک چنین مسئلهی مهم ویژهای که اکمال و اتمام نعمت و رضایت الهی و یأس کفّار را در پی دارد، این کار را نکرده باشند؟ چطور میشود ما مثلاً برای مهمان لیوان و پارچ و بشقاب و سالاد را بگذاریم و غذا نگذاریم. این که نمیشود؟ وقتی خراش را نقل کرده است، خوب چطور خود مسئلهی اصلی را نقل نکرده است؟
تاکنون نظری ثبت نشده است