- 19
- 1000
- 1000
- 1000
نگرش صحیح به دین و مفاهیم دینی، جلسه چهلم
سخنرانی حجت الاسلام علیرضا پناهیان با موضوع «نگرش صحیح به دین و مفاهیم دینی»، جلسه چهلم: تحجر، سال 1403
خیلی مهم است که ما تلقی کلی مان از دین چی باشد، در جلسات بسیار پیشین مکرر به مفاهیم دینی پرداختیم، و سعی کردیم باز تعریفی داشته باشیم و نگاه نویی به این مفاهیم داشته باشیم و مورد نیاز و متناسب با زبان و زمان ماست الان رسیدیم به یک تلقی کلی و برداشت کلان از دین که بنده تصورم این است که در جامعه ما برداشت کلان صحیحی از دین وجود ندارد، حالا چی مانع این برداشت کلان و صحیح از دین هست؟ تهجر، تهجر خیلی باید بیشتر از اینها توضیح داده شود، چون تهجر به شما اجازه نمی دهد تعریف دقیق عمیق از دین داشته باشید، انگار یک تمایلی در افراد نسبت به تهجر هست، انگار یک تمایلی در افراد نسبت به عدم تفکر هست، انگار آدم ها دوست دارند خودشان را خلاص کنند از تحلیل کردن و از تغییر دادن اندیشه هایی که احیانا سطحی به یک مفهوم چسبیدند این یک نوع راحت طلبی است من دیدم رفقایی که بعضاً در بحث های ما شرکت می کنند شاید جاهای دیگر هم این اتفاق می افتد ولی خوب رفیق ما هستند می آید می گوید چرا آدم را وادار به فکر کردن می کنید خسته شدیم ولمان کن دو تا قصه بگو خلاصمان کن گفتم فکر کردن که خیلی چیز خوبی است، واقعاً من اصلا تعجب می کنم بعضی ها با کمال صراحت و صمیمیت می گویند چرا در صحبت ها ما را وادار به فکر کردن می کنید، و حالا مثلاً ممکن است بنده به دلیل شغلم علاقه داشته باشم به تفکر یا تحلیل ولی بعضی ها در همین شغل هم یعنی باز علاقه ندارند می روند سراغ روایات، اخباری مسلک می شوند، می روند سراغ قرآن با آیات قران برخورد خوارج گونه دارند، این تهجر را باید شناخت و ما اگر در مدارس خودمان اصرار بر تعلیم داشته باشیم ولی بیشتر از آن اصرار بر تعقل نداشته باشیم قطعاً اکثر دانش آموزان را دچار تهجر خواهیم کرد ببینید، ما بیشتر از این که اصرار بکنیم بر تعلیم این را یاد بگیر این را یاد بگیر چقدر ما هی دیتا منتقل می کنیم به ذهن افراد باید بیشتر از اون افراد را وادار کنیم به نوآوری، به خلاقیت، به تفکر، به تحلیل، به تفکر نقاد داشتن، این اگر در آموزش و پرورش صورت نگیرد و اگر در خانه این کار صورت نگیرد افراد خود به خود به سمت تهجر سوق پیدا می کنند تهجر مال یک قبیله کنار گوشه افتاده قدیمی نیست من نیروی جوان می شناسم خیلی باهوش و با استعداد در حوزه و در دانشگاه دچار تهجر شده اصلا به خودش اجازه فکر کردن نمی دهد یک حرف بهش می زنیم اینقدر محقق است می گوید من تا حالا ندیدم هیچ کدام از علما این را گفته باشند خوب تا حالا نگفته باشند اصلا این حرف جدید باشد در بازار رویش فکر کنید ببینید درست است یا نه من شبهه مطرح می کنم شما برو، می گوید برخوردها را خاطره می کنم می روم بررسی می کنم ببینم این شبهه جایی مطرح شده جوابش چی بوده می گویم آقا من می گویم خودت را می خواهم وادار به فکر کردن کنم.
خیلی مهم است که ما تلقی کلی مان از دین چی باشد، در جلسات بسیار پیشین مکرر به مفاهیم دینی پرداختیم، و سعی کردیم باز تعریفی داشته باشیم و نگاه نویی به این مفاهیم داشته باشیم و مورد نیاز و متناسب با زبان و زمان ماست الان رسیدیم به یک تلقی کلی و برداشت کلان از دین که بنده تصورم این است که در جامعه ما برداشت کلان صحیحی از دین وجود ندارد، حالا چی مانع این برداشت کلان و صحیح از دین هست؟ تهجر، تهجر خیلی باید بیشتر از اینها توضیح داده شود، چون تهجر به شما اجازه نمی دهد تعریف دقیق عمیق از دین داشته باشید، انگار یک تمایلی در افراد نسبت به تهجر هست، انگار یک تمایلی در افراد نسبت به عدم تفکر هست، انگار آدم ها دوست دارند خودشان را خلاص کنند از تحلیل کردن و از تغییر دادن اندیشه هایی که احیانا سطحی به یک مفهوم چسبیدند این یک نوع راحت طلبی است من دیدم رفقایی که بعضاً در بحث های ما شرکت می کنند شاید جاهای دیگر هم این اتفاق می افتد ولی خوب رفیق ما هستند می آید می گوید چرا آدم را وادار به فکر کردن می کنید خسته شدیم ولمان کن دو تا قصه بگو خلاصمان کن گفتم فکر کردن که خیلی چیز خوبی است، واقعاً من اصلا تعجب می کنم بعضی ها با کمال صراحت و صمیمیت می گویند چرا در صحبت ها ما را وادار به فکر کردن می کنید، و حالا مثلاً ممکن است بنده به دلیل شغلم علاقه داشته باشم به تفکر یا تحلیل ولی بعضی ها در همین شغل هم یعنی باز علاقه ندارند می روند سراغ روایات، اخباری مسلک می شوند، می روند سراغ قرآن با آیات قران برخورد خوارج گونه دارند، این تهجر را باید شناخت و ما اگر در مدارس خودمان اصرار بر تعلیم داشته باشیم ولی بیشتر از آن اصرار بر تعقل نداشته باشیم قطعاً اکثر دانش آموزان را دچار تهجر خواهیم کرد ببینید، ما بیشتر از این که اصرار بکنیم بر تعلیم این را یاد بگیر این را یاد بگیر چقدر ما هی دیتا منتقل می کنیم به ذهن افراد باید بیشتر از اون افراد را وادار کنیم به نوآوری، به خلاقیت، به تفکر، به تحلیل، به تفکر نقاد داشتن، این اگر در آموزش و پرورش صورت نگیرد و اگر در خانه این کار صورت نگیرد افراد خود به خود به سمت تهجر سوق پیدا می کنند تهجر مال یک قبیله کنار گوشه افتاده قدیمی نیست من نیروی جوان می شناسم خیلی باهوش و با استعداد در حوزه و در دانشگاه دچار تهجر شده اصلا به خودش اجازه فکر کردن نمی دهد یک حرف بهش می زنیم اینقدر محقق است می گوید من تا حالا ندیدم هیچ کدام از علما این را گفته باشند خوب تا حالا نگفته باشند اصلا این حرف جدید باشد در بازار رویش فکر کنید ببینید درست است یا نه من شبهه مطرح می کنم شما برو، می گوید برخوردها را خاطره می کنم می روم بررسی می کنم ببینم این شبهه جایی مطرح شده جوابش چی بوده می گویم آقا من می گویم خودت را می خواهم وادار به فکر کردن کنم.
تاکنون نظری ثبت نشده است