- 11
- 1000
- 1000
- 1000
تفسیر آیه 110 سوره آلعمران _ بخش اول
درس آیت الله عبدالله جوادی آملی با موضوع "تفسیر آیه 110 سوره آلعمران _ بخش اول"
تسخیر آسمانها و زمین برای انسان در ید قدرت الهی
مفلح و رستگار بودن امّتی که امر به معروف کند
خطاب ﴿کنتم﴾ به تمام انسانها در تمام زمانها
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ تُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَ لَوْ آمَنَ أَهْلُ الْکِتابِ لَکانَ خَیْرًا لَهُمْ مِنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَ أَکْثَرُهُمُ الْفاسِقُونَ ﴿110﴾
احتمالات معنای «کان» در آیهٴ شریفه
این کریمه که هم مرتبط به مسائل گذشته است و هم مرتبط خصوص آیه امر به معروف و نهی از منکر، مباحث و همچنین احتمالات زیادی را به همراه دارند. اول اینکه این «کان» زائده است یا زائد نیست، چون گاهی «کان» برای تأکید مطلب میآید و زائده است و عمل هم نمیکند و معنای جدیدی را هم به همراه ندارد، نظیر اینکه ﴿وَ اذْکُرُوا إِذْ کُنْتُمْ قَلیلاً فَکَثَّرَکُمْ﴾ این ﴿إِذْ کُنْتُمْ قَلیلاً فَکَثَّرَکُمْ﴾ «کان» اینجا معنای جدیدی را افاضه نمیکند، چون همین مطلب در آیه دیگر بدون «کان» ذکر شد، فرمود: ﴿إِذْ أَنْتُمْ قَلیلٌ﴾
پرسش:...
پاسخ: بله این احتمال اول که آیا زائده است یا نه؟
مطلب دوم این است که اگر زائد نبود «کان» تامه است یا نه، «کان» تامه هم در قرآن کریم آمده، نظیر ﴿وَ إِنْ کانَ ذُو عُسْرَةٍ فَنَظِرَةٌ إِلی مَیْسَرَةٍ﴾ که این «کان» خبر نمیگیرد [و] «کان» تامه است فقط فعل و فاعل دارد و از اصل تحقق، خبر میدهد. پس اگر ثابت شد که این «کان» زائده است، نوبت به بحث دوم نمیرسد و اگر ثابت شد که زائده نیست، نوبت به بحث دوم میرسد و در بحث دوم اگر ثابت شد «کان» تامه است نوبت به بحث سوم نمیرسد. حالا اگر در بحث دوم ثابت نشد که این ﴿کُنْتُمْ﴾ نظیر ﴿وَ إِنْ کانَ ذُو عُسْرَةٍ فَنَظِرَةٌ إِلی مَیْسَرَةٍ﴾ است «کان» تامه است، بلکه «کان» ناقصه است، آنگاه مسئله سوم و مطلب سوم مطرح میشود که اگر این «کان» ناقصه است معنای معروف خود را دارد که از «کون» ناقص خبر بدهد یا معنای صیرورت را افاده میکند که ﴿کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّةٍ﴾ یعنی «صرتم خیر امة» اینها سه تا مسئله است که در طول هم مطرح است.
تبیین مخاطب ﴿کُنتُم﴾ در آیه محل بحث
بخش دیگر بحث آن است که مخاطب این ﴿کُنْتُمْ﴾ چه کسانی هستند ﴿کُنْتُمْ﴾ خطاب به مهاجر و انصار صدر اسلام است یا ﴿کُنْتُمْ﴾ خطاب به مؤمنین عصر رسالت است یا ﴿کُنْتُمْ﴾ خطاب به کل امت اسلامی است. اگر این خطاب، ناظر به آن مهاجرین صدر اسلام باشد این آیهٴ، ضمن تمجید مؤمنین صدر اسلام یک تعییر و سرزنش ضمنی را هم به همراه دارد یعنی شما قبلاً اینطور بودید، حالا اینطور نیستید ﴿کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنّاسِ﴾ قبلاً اینطور بودید و الآن اینطور نیستید. این با اینکه آیه در سیاق مدح است هماهنگ نیست و اگر خطاب به مسلمین عصر رسالت باشد این هم تام نیست، برای اینکه در عصر رسالت هم کسانی بودند که آیات سورهٴ «توبه» در شأن اینها آمده که ﴿الْمُنافِقُونَ وَ الْمُنافِقاتُ بَعْضُهُمْ مِنْ بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمُنْکَرِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمَعْرُوفِ وَ یَقْبِضُونَ أَیْدِیَهُمْ نَسُوا اللّهَ فَنَسِیَهُمْ﴾ و اگر خطاب به کل امت اسلامی باشد که این اسوء حالاً است، برای اینکه همه این خونریزیهای عترت طاهره به دست همین امت اسلامی است، امویان و مروانیان و عباسیان و امثال ذلک بود و همه جنگهای داخلی صفین و جمل و مارقین و ناکثین و قاسطین هم در همین امت اسلامی بود. پس نمیشود گفت که منظور کل امت اسلامیاند یا منظور همه مسلمین عصر رسالتاند یا منظور خصوص مهاجرین و انصار صدر اسلاماند، زیرا آیه در سیاق مدح است نه یک ذم ضمنی را به همراه داشته باشد. گاهی حکم گروه خاصی که در صدر اسلام زندگی میکردند قرآن مشخص میکند؛ اما به عنوان تخفیف نه تعییر، مثل اینکه میفرماید در جهادهای اولی یک نفر در مقابل ده نفر قیام میکرد. قبلاً در مبارزاتتان میفرمود اینچنین بود که اگر ده نفر شما بود بر صد نفر غالب میشد یا بیست نفر بود، بر دویست نفر غالب میشد و مانند آن و اگر صد نفر بود بر هزار نفر غالب میشد اما ﴿الآنَ خَفَّفَ اللّهُ عَنکُمْ﴾ و الآن باید مثلاً یک نفر در برابر دو نفر مقاومت کند نه در برابر ده نفر. این مدح سابق است و تخفیف لاحق، نه ذم لاحق، اینچنین نیست که بخواهد مذمت کند.
پرسش:...
پاسخ: بله؛ خب قبل از اینکه ما به این کلمه ﴿تُؤْمِنُونَ﴾ برسیم پس این ﴿کُنْتُمْ﴾ مخاطبش نمیتواند همه منافقین باشد، برای اینکه قبل از ﴿تُؤْمِنُونَ﴾ مسئله ﴿تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ﴾ هست، در حالی که منافقون ﴿یَأْمُرُونَ بِالْمُنْکَرِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمَعْرُوفِ﴾ اند. پس مخاطب، همه مسلمین نیستند یا همه کسانی که در عصر رسالت به سر میبردند نیستند. اگر بگوییم خصوص آن صدر اسلام، مهاجر و انصار صدر اسلام هستند آن خوب هست؛ اما معنایش این است که قبلاً اینچنین بودید و حالا نیستید، در صورتی که «کان» ناقصه باشد و این یک ذم ضمنی را هم به همراه دارد و نظیر آیه جهاد نیست که تخفیفی باشد، بلکه این لسان اگر «کان» ناقصه باشد و مخصوص صدر اسلام یعنی قبلاً امر به معروف و نهی از منکر حالا نیست.
پرسش:...
پاسخ: بله؛ اما همه اصحاب که نه، خصوص صدر اسلام چرا؛ اما آیه در مقام مدح است و اگر ما بگوییم شما قبلاً اینچنین بودید یعنی حالا این وصف را ندارید، این یک مذمت ضمنی از او استفاده میشود که به آیه سازگار نیست. یک احتمال دیگری هست که آن به خواست خدا در خلال بحث معلوم میشود. پس سه بحث دربارهٴ «کان» بود و سه بحث هم دربارهٴ مخاطبین اینکه این خطاب برای کیست؟ ﴿کُنْتُمْ﴾ خطاب برای کیست؟
تسخیر آسمانها و زمین برای انسان در ید قدرت الهی
پرسش:...
پاسخ: خب چرا ولی آن کریمه ﴿سَخَّرَ لَکُمُ﴾ نه یعنی شما مسخِّرید تا ما بگوییم منظور گروه خاصاند یعنی معصومین(علیه السّلام) مسخِّر خداست و این منظومه شمسی و نظام کیهانی مسخَّر است و شما مسخَّرله هستید لذا مستحب است کسی که سوار مرکب میشود بگوید: ﴿سُبْحانَ الَّذی سَخَّرَ لَنا هذا وَ ما کُنّا لَهُ مُقْرِنینَ ٭ وَ إِنّا إِلی رَبِّنا لَمُنْقَلِبُونَ﴾ این اختصاصی به انعام و دواب ندارد، سیاره و طیاره و امثالذلک را هم را احیاناً میگیرد، چون در آیه دارد که خدا این نعمتها را برای شما فراهم کرد ﴿لِتَسْتَوُوا عَلی ظُهُورِهِ﴾ آیهٴ ﴿سَخَّرَ لَکُمُ﴾ نه یعنی شما مسلط هستید بر او تا گفته بشود که منظور معصومیناند که بر آسمان و زمین تسخیر میکنند معنایش این است که خدا برای شما مسخر کرده، مثل اینکه فرمود: ﴿جَعَلَ لَکُمُ اْلأَرْضَ ذَلُولاً﴾ ؛ این زمین را زیر پای شما ذلول و نرم کرده که هر کاری بخواهید روی زمین میتوانید انجام بدهید، چیزی بکارید حفاری کنید روی آن بسازید، این نرم است.
پرسش:...
پاسخ: البته آن درست است.
پرسش:...
پاسخ: چون همین خود آیه دارد که وقتی شما بر مرکبها سوار میشوید، بگویید: ﴿سُبْحانَ الَّذی سَخَّرَ لَنا هذا﴾ نه اینکه «الحمد لله الذی جعلنا مسخرین لهذا» اینطور نیست. خب، البته احتمالات دیگری هست که شاید در خلال بحث روشن بشود.
مفلح و رستگار بودن امتی که امر به معروف کند
مخاطب، هر کدام از این سه گروه باشند بدون محذور نیست ولی اگر مخاطب، آن امتی باشد که قبلاً گذشت که ﴿وَ لْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَی الْخَیْرِ وَ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ﴾ این ﴿وَ لْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّةٌ﴾ از شما امتی باشند، این میشود که امت، از شما باشد «کان» تامه باشد یا ناقصه، ناقصه باشد مشکلی ندارد، تامه باشد محذوری ندارد این امت که مفلحوناند، اینها ﴿خَیْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنّاسِ﴾اند، بعد از اینکه فرمود: ﴿وَ لْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّةٌ﴾ که این امت داعی به خیرند آمر به معروفاند و ناهی عن المنکرند و اینها هستند که مفلحاند، آنگاه به همینها خطاب میفرماید که شما خیر امت هستید مادامی که این اوصاف را داشته باشید ﴿کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنّاسِ﴾ که ﴿تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ تُؤْمِنُونَ بِاللّهِ﴾ شما که مفلحین هستید، خیر امت هستید. آنگاه با آن اصل کلی ﴿إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللّهِ أَتْقاکُمْ﴾ هماهنگ است، برای اینکه نقل شده است از وجود مبارک رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) که بر فراز منبر بود، سؤال کردند که «من خیر الناس» فرمود: «آمرهم بالمعروف و انهاهم عن المنکر و اتقاهم لله و ارضاهم» عرض کردند چه کسی از همه بهتر است، فرمود آن کسی که بیش از دیگران امر به معروف میکند آمر است بالمعروف و بیش از دیگران نهی از منکر میکند أنهاست و بیش از دیگران اهل تقواست «و اتقاهم لله» با او هماهنگ میشود. بنابراین خطاب به همان آن مفلحین است؛ اختصاصی به صدر اسلام ندارد، اختصاصی به مهاجر و انصار یا عصر رسالت ندارد، به همین گروه که مفلحاند خطاب میکند. لذا بعضیها وقتی این آیه را قرائت کردند، گفتند که شرایط خیر امت بودن همین اموری است که در آیه یاد شد و اگر کسی خواست که خیر امت باشد «فلیعدّ شرطها یا شرایطها» شرایط سهگانهاش را که در آیه بیان شده است عمل کند. مهمترین شرطش امر به معروف و نهی از منکر است، به عنوان دو جزء اصلی از آن منبع مهم که ایمان به الله است.
پرسش:...
پاسخ: نه همیشه این خطاب زنده است، به همان امتی که آمر به معروف است میگوید شما بهترین امت هستید ﴿کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنّاسِ﴾.
پرسش:...
پاسخ: نه این «کان»، نظیر و ﴿وَ لْتَکُنْ﴾ است هر حرفی که در ﴿وَ لْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّةٌ﴾ گفته شد اینجا هم هست، اینچنین نیست که ﴿وَ لْتَکُنْ﴾ آنجا مضارع باشد که یعنی بعدها اینچنین یعنی حال و مضارع را شامل میشود، اینهم همینطور است؛ هر وقتی که این امت داعی الی الخیر بود آمر بالمعروف بود، ناهی عن المنکر بود مفلح است و خیر امم نه منظور امت اسلامی باشد. این یک فصل از بحث.
خطاب ﴿کُنْتُمْ﴾ به تمام انسانها در تمام زمانها
پرسش:...
پاسخ: نه ﴿کُنْتُمْ﴾ خطاب به کل انسانهاست در هر مقطعی ﴿کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّةٍ﴾ چون از محقق الوقوع به ماضی یاد میشود یعنی شما خیر امت هستید مادامی که این سه وصف را داشته باشید، همیشه این خطاب زنده است.
پرسش:...
پاسخ: چون این خطاب همیشه زنده است، چطور ﴿وَ لْتَکُنْ مِنْکُمْ﴾ همیشه زنده است این همیشه زنده است، این ﴿مِنْکُمْ﴾ که اختصاص به مشافعین ندارد که، چطور مستحب است انسان وقتی ﴿یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا﴾ را شنید حالا به عنوان سنت یا ادب قرآن بگوید «لبیک» همواره این خطاب، زنده است. همانطوری که ﴿وَ لْتَکُنْ مِنْکُمْ﴾ این ﴿مِنْکُمْ﴾ الآن شامل امت اسلامی میشود از شما، امتی باشد اینچنین، حالا اگر از شما امتی اینچنین ظهور کردند و قیام کردند مفلح شدند، اینها میشوند خیرالامم.
پرسش:...
پاسخ: نه؛ ایشان که نمیگویند زمان ندارد، میگویند وضعاً زمان ندارد ولی با سیاق زمان از آن در میآید، به هر حال هر معنایی که ﴿وَ لْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّةٌ﴾ گفته شد این ﴿کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّةٍ﴾ هم همان معنا را تبیین میکند آنجا میفرماید باشید اینجا میفرماید هستید آنجا میفرماید مفلحین هستید اینجا میفرماید خیر الامم هستید آنجا از یک فضیلتی نفسی خبر داد اینجا از یک فضیلت نسبی سخن میگوید: ﴿کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنّاسِ﴾ شما بهترین مردم هستید نه خطاب بکنید به امت اسلامی که در بین اینها کسانی هستند که همان کاری که امم قبلی کردند اینها هم میکنند این دلیل بر فضیلت نیست.
پرسش:...
پاسخ: بله «وجدتم خیر امة» آنها که «کان» را تامه گرفتند، اینچنین گفتند دیگر، گفتند این خیر، منصوب علی الحالیت است نه علی الخبریه، خب.
استدلال اشاعره به آیهٴ محل بحث بر حجیت اجماع
بخش دیگر بحث این است که گروهی از اشاعره به این آیه استدلال کردند که اجماع، حجت است بعدها امام رازی حرف آنها را نقل کرد. قبل از امام رازی و قبل از تفسیر او مرحوم شیخ(رضوان الله علیه) سخنان اشاعره را در تبیانشان نقل میکنند و رد میکنند. مرحوم شیخ(رضوان الله علیه) که در تبیان میفرماید به این آیه استدلال شده است که اجماع حجت است و ما در اصول فقه و در تلخیص شافی که قبل از تفسیرشان مرقوم داشتند، فرمود در آن کتابها ثابت کردیم که این ادله تام نیست؛ اما نحوه استدلال به این آیه را در تبیان بیان نکردند. امام رازی در تفسیر میگوید این آیهٴ، دلالت دارد که اجماع حجت است به دو وجه: وجه اوّلش این است که درباره بعضی از امم گذشته خدا فرمود: ﴿وَ مِنْ قَوْمِ مُوسی أُمَّةٌ یَهْدُونَ بِالْحَقِّ﴾ چون بعضی از اقوام موسی و ملتهای کلیمی، کسانی هستند که به حق دعوت میکنند، پس خیرند و چون شما بهترین امت هستید پس از آنها هم بالاترید، وقتی از آنها بالاتر بودید یقیناً بهتر از آنها به حق دعوت میکنید و پایبندید و هرگز بطلان، در دعوا و سیرت شما نیست اگر در کار شما بطلان راه پیدا میکرد، دیگر ﴿خَیْرَ أُمَّةٍ﴾ نبودید و از آنها که ﴿یَهْدُونَ بِالْحَقِّ﴾ بالاتر نبودید. پس اگر کاری را امت، انجام بدهد یعنی همهشان انجام بدهند، چون این امت ﴿خَیْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنّاسِ﴾اند، از یک طرف و بهترند از همه امم حتی از آنها که ﴿یَهْدُونَ بِالْحَقِّ﴾ معلوم میشود که اینها بر مسیر حقاند و هیچ بطلانی در کار اینها نیست، این اجماع میشود حجت ، وجه دیگری هم ذکر میکنند که آن هم ممکن است که بعد اشاره بشود .
پاسخ شیخ به استدلال اشاعره بر حجیت اجماع
مرحوم شیخ(رضوان الله علیه) میفرماید که این آیه دلیل بر حجیت اجماع نیست، زیرا اگر منظور آن است که همه امت اینچنین است، همه امت که ما میبینیم خیلیها بر خلاف رفتار کردند و میکنند [و] اگر منظور آن است که در بین امت اسلامی کسانی هستند که دارای این برجستگیاند بدون نقطه ضعف، این همان معصومینیاند که ما قائل هستیم حجیت اجماع به دخول اینهاست و شما که اینها را از دست دادهاید چه راهی دارید برای اعتبار اجماع و حجیت اجماع، شما چه راه دارید و شمایی که منهای عترت طاهره رفتید مشی بکنید، حرف مردمی را که در آنها فساد، فراوان است چگونه حجت میدانید؟ در بحثهای قبلی هم ملاحظه فرمودید که آن کاری که منهای عترت طاهره و وابستگان به آنها مردم انجام بدهند دلیل بر صحت آنها نیست، برای اینکه در همان نهجالبلاغه در هنگام دفن حضرت زهرا(سلام الله علیها) امیرالمؤمنین(علیه السّلام) به قبر مطهر رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) عرض میکند که این دختر توست و کریمه توست و شما را از جریان باخبر میکند «بتَضَافُرِ أُمَّتِکَ عَلَی هَضْمِهَا» این شما را باخبر میکند که اجماع کردند که فاطمه(علیها السّلام) را منزوی کنند، تضافر امت است و تظاهر امت است یعنی همه اتفاق کردند که آن را منزوی کنند. خب، این چه اجماعی است که «لا تجتمع امتی علی الخطاء» چه خطایی بدتر از این؟ پس اگر اجماعی در کار هست معتبر، برای آن است که یا کاشف از وفاق و رضای معصوم است یا خود معصومین(علیهم السلام) در جمع آنها حضور دارند و مانند آن وگرنه میشود همه کار خلاف بکنند، چه اینکه کردند.
پرسش:...
پاسخ: بله ما شما را ﴿لِتَکُونُوا شُهَداءَ عَلَی النّاسِ وَ یَکُونَ الرَّسُولُ عَلَیْکُمْ شَهیدًا﴾ در ذیل همینها هم هست که قرائت شده است که «کنتم خیر ائمه» یعنی معنایش این است، چه اینکه «و لْتکن مِنْکُم اَئمةٌ» قرائت شده است یعنی تفسیر شده است، حالا یا امامان معصوم یا شاگردان آنها که در تعالیم الهی پیرو آنها هستند، اینها هستند که اماماند برابر همان تعبیری که در رسالةالحقوق امام سجاد(سلام الله علیه) است که «کل سائس امام» و مانند آن.
وجود امر به معروف و نهی از منکر در امم سابقه
اما بیانی که سیدنا الاستاد(رضوان الله علیه) دارند که شما در صدر اسلام اینچنین بودید ولی این ﴿کُنْتُمْ﴾ یعنی در صدر اسلام اینطور بودید، این با سیاق آیه هماهنگ نیست اولاً با ذیل آیه هم هماهنگ نیست ثانیاً، چون ذیل آیه میفرماید که اهل کتاب، مثل شما نبودند و نیستند اگر مثل شما بودند. خب، اگر شما هم که ﴿مِنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَ أَکْثَرُهُمُ الْفاسِقُونَ﴾ باشید، اهل کتاب هم همینطورند پس چه فرقی بین شما و اهل کتاب؟ این مسئله امر به معروف و نهی از منکر، در امم سابق بود؛ اما به این وسعت و عظمتی که در امت اسلامی هست نبود؛ اما در امت سابق بود به شهادت همین آیاتی که بعد در پیش داریم که بعد میخوانیم به خواست خدا آنجا آمده است که ﴿لَیْسُوا سَواءً مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ أُمَّةٌ قائِمَةٌ یَتْلُونَ آیاتِ اللّهِ آناءَ اللَّیْلِ وَ هُمْ یَسْجُدُونَ ٭ یُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَ الْیَوْمِ اْلآخِرِ وَ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ یُسارِعُونَ فِی الْخَیْراتِ وَ أُولئِکَ مِنَ الصّالِحینَ﴾
ممتاز بودن رسول خدا در امر به معروف موجب برتری یاران پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم)
اما اینکه فرمود: ﴿وَ لْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّةٌ﴾ یا ﴿کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّةٍ﴾ برای اینکه شما از رسولی پیروی میکنید که آن خیرالادیان را آورد و امر معروف و نهی از منکری که او آورد جامعتر از امر به معروف و نهی از منکری است که دیگران آوردند و وجود مبارک رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) در کتب انبیای سلف، به فضایلی وصف شد که از برجستهترین آنها همین است که ﴿یأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهاهُمْ عَنِ الْمُنْکَرِ﴾ که در سورهٴ «اعراف» وقتی پیروان راستین کتابهای انبیای قبل را یاد میکند، میفرماید اینها کسانی هستند که ﴿الَّذینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِیَّ اْلأُمِّیَّ الَّذی یَجِدُونَهُ مَکْتُوبًا عِنْدَهُمْ فِی التَّوْراةِ وَ اْلإِنْجیلِ یَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهاهُمْ عَنِ الْمُنْکَرِ﴾ این به عنوان وصف ممتاز رسول خدا اخذ شده است. خب، اگر اصل امر به معروف و مانند آن باشد که همه انبیای قبل، این را داشتند و پیروانشان هم کم و بیش این را داشتند. آیهٴ 157 سورهٴ «اعراف» همین بود دیگر، که رسول خدا ﴿یأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ﴾ اصلاً خصوصیت مهمی که برای پیامبر در کتب انبیای سلف آمده است اول از امر به معروف و نهی از منکر شروع میشود: ﴿یَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهاهُمْ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ یُحِلُّ لَهُمُ الطَّیِّباتِ وَ یُحَرِّمُ عَلَیْهِمُ الْخَبائِثَ﴾ اگر این خصوصیت، برجستهترین خصوصیتهاست و نسبت به امر به معروفی که انبیای دیگر آورند اکمل است، گروهی که از شما به این وظیفه الهی قیام کردید اکمل از دیگران هستید، اگر تطبیق شده است در بعضی از روایات به ائمه به عنوان مصداق کامل است؛ حصر نیست نه احتیاج هست که ائمه، قرائت کنیم که بگوییم: ﴿کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّةٍ﴾ همین امت قرائت میشود و نه اگر روایتی هم آمده است که منظور ائمه است، حصر نیست که مصداق کاملش آنها هستند که خود سیدالشهداء(سلام الله علیه) فرمود: «ارید ان آمر بالمعروف و أنهی عن المنکر» و مانند آن و کسانی هم که پیرو آن هستند هم مفلحاند و هم خیر امت، خیر امت یعنی خیر جماعت؛ بهترین گروه اینها هستند، چه اینکه گروهها را قرآن کریم تقریباً به پنج قسم تقسیم کرده در سورهٴ مبارکهٴ «توبه»: مهاجرین، سابقین، مقربین و مانند آن این چهار پنج گروهی تقسیم کرده همهشان اهل اسلاماند؛ اما برخی از آنها هم میرسد به جایی که ﴿خَلَطُوا عَمَلاً صالِحًا وَ آخَرَ سَیِّئًا﴾ آنها هم جزء مسلمیناند، البته در مقابل اینها گروههایی هستند که اسلام بیروناند. بنابراین هر گروهی که به این وظیفه الهی، قیام بکند خیر امت خواهد بود، خیر جماعت خواهد بود.
پرسش:...
پاسخ: مصداق کاملش آنها هستند وگرنه حصر نیست یعنی اینچنین نیست که دستور باشد ﴿وَ لْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّةٌ﴾ اما این دستور را فقط ائمه انجام داده باشند که دیگری مشمول این دستور نباشد، اینطور نیست.
پرسش:...
پاسخ: اجتماع ندارد دارد که سنت صالحینی که «صدور هذه الامة» بودند را به هم نزن. خب، روشهای خوبی، برنامههای خوبی اگر گذشتگان داشتند چه داعی دارید تغییر بدهید؟ در همان عهد نامه حضرت امیر(سلام الله علیه) به مالک فرمود آن روشهای خوبی که در صدر این امت بود این را به هم نزن . خب، چه داعی دارید به هم بزنید، یک برنامههای خوبی دیگران داشتند خب، همان را حفظ بکنید.
پرسش:...
پاسخ: بله اگر آن باشد، آن را داعی ندارید به هم بزنید؛ اما این دلیلی نیستند که اجماع حق است، یک راه خوبی آنها رفتند، یک روش خوبی داشتند، آن روش خوب را شما هم حفظ بکنید، کاری به امر به معروف و نهی از منکر ندارد ممکن است در نحوه اجرای امر به معروف و نهی از منکر یک طرح خوبی ارائه داده باشند شما هم همان طرح خوب را حفظ بکن، بنابراین این دو تا آیه کاملاً میشود هماهنگ.
آمرین به معروف و قسط جزء شاگردان و همراهان انبیاء
چون اهل کتاب اینچنین نیستند ﴿مِنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَ أَکْثَرُهُمُ الْفاسِقُونَ﴾ اما ﴿مِنْهُمُ الْمُؤْمِنُون﴾ هستند، نه «منهم المؤمنون الآمرون بالمعروف و الناهون عن المنکر» اگر آنها هم باشند آنها هم به نوبه خود، خیر امتی هستند که برای اقوام خودشان لااقل ﴿أُخْرِجَتْ لِلنّاسِ﴾ این ﴿أُخْرِجَتْ لِلنّاسِ﴾ یعنی «اظهرت للناس». در این تعبیرات روایی [و] در تعبیرات حدیثی هست یا گاهی هم آنهایی که فارغ التحصیل میشوند میگویند این خریج از فلان جامعه است یعنی از آنجا بیرون آمده نه خروج مصطلح، گاهی نقل حدیث از کسی به عنوان اخرج نقل میشود «اخرجه من فلان» یعنی «اظهره من فلان» نه اینکه همین خروج لغوی و منظور خاص باشد، اینهم ﴿أُخْرِجَتْ لِلنّاسِ﴾ یعنی «اظهرت»، اگر روایتی را راوی از روای دیگر نقل کرد در این کتابهای روایی ملاحظه فرمودید، میفرماید: «اخرجه من فلان» یعنی «اظهره من فلان» اینجا هم ﴿أُخْرِجَتْ لِلنّاسِ﴾ یعنی «اظهرت للناس» بهترین مردم این گروه خواهند بود، قهراً اینها در کنار انبیا هستند و شاگردان انبیا محسوب میشوند، همین سورهٴ مبارکهٴ «آل عمران» قبلاً خواندیم.
پرسش:...
پاسخ: «خیر امة» نسبی است؛ اما شما ﴿خَیْرَ أُمَّةٍ﴾ حقیقی هستید، برای اینکه نه بعداً کسی خواهد آمد نه قبلاً کسی مثل شما بود.
جریان اینکه این گروه همراه انبیا هستند در همین سورهٴ مبارکهٴ «آلعمران» قبلاً بحثش گذشت که ستمکاران کسانی هستند که انبیا را شهید میکنند، آمران به معروف و ناهیان از منکر را هم شربت شهادت مینوشانند، اینها در ردیف همانها هستند. خب، اگر اینها تابع انبیایند و همان راهی که انبیا طی کردند همان راه را رفتهاند، قهراً میشوند ﴿خَیْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنّاسِ﴾ آیهٴ 21 همین سورهٴ مبارکهٴ «آلعمران» ﴿إِنَّ الَّذینَ یَکْفُرُونَ بِآیاتِ اللّهِ وَ یَقْتُلُونَ النَّبِیِّینَ بِغَیْرِ حَقِّ وَ یَقْتُلُونَ الَّذینَ یَأْمُرُونَ بِالْقِسْطِ مِنَ النّاسِ﴾ خب، پایگاه عظیم آمران به معروف طوری است که اینها در کنار انبیا قرار گرفتند، طاغیان هم همانطوری که دشمنان انبیایند، دشمنان آمران بالقسط هم هستند و همانطوری که خسارت قتل انبیا، عذاب الیم است خسارت قتل آمران بالقسط هم عذاب الیم است. اینکه فرمود: ﴿إِنَّ الَّذینَ یَکْفُرُونَ بِآیاتِ اللّهِ وَ یَقْتُلُونَ النَّبِیِّینَ بِغَیْرِ حَقِّ وَ یَقْتُلُونَ الَّذینَ یَأْمُرُونَ بِالْقِسْطِ مِنَ النّاسِ﴾ این کلمه ﴿مِنَ النّاسِ﴾ برای آن است که این آمرین بالقسط غیر از انبیایند. انبیا خب، یقیناً امرین بالقسطاند؛ اما از بین مردم گروهی که آمر بالقسطاند نه موعظه بکنند [بلکه] فرمانروایان عدل و قسطاند اینها وارثان همان انبیایند. لذا مرحوم طبرسی(رضوان الله علیه) در مجمع این حدیث را نقل کرد که آمرین به معروف خلیفهٴ اللهاند در زمین ، اگر سخن از خلافت است در همین معیار هست و اگر سخن از قتل آمران بالمعروف و آمران بالقسط در کنار قتل انبیا هست، به همین معیار است و اگر خسارت قتل انبیا و قتل این گروه همتای هم است به همین معیار است، چون اینها ﴿خَیْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنّاسِ﴾اند، اینها آمر بالقسطاند، نه اینکه مقسطاند یا مردم را به قسط دعوت میکنند که به عنوان داعیان الیالخیر باشند یا مصلحان جامعه باشند یا معلمان جامعه باشند یا مربیان جامعه باشند، اینها یک عناوین عامه است که بر دیگران هم صادق است و اینها فرمانروایان قسطاند، فرمانده قسط و عدلاند، لذا به همه جا هم حاضرند. از این جهت اینها میشوند خیرالامم، وقتی خیر امم شدند ظاهراً محذوری هم به همراه ندارد، حالا احتمالات دیگری را ملاحظه میفرمایید که بحث بشود.
«و الحمد لله رب العالمین»
تسخیر آسمانها و زمین برای انسان در ید قدرت الهی
مفلح و رستگار بودن امّتی که امر به معروف کند
خطاب ﴿کنتم﴾ به تمام انسانها در تمام زمانها
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ تُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَ لَوْ آمَنَ أَهْلُ الْکِتابِ لَکانَ خَیْرًا لَهُمْ مِنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَ أَکْثَرُهُمُ الْفاسِقُونَ ﴿110﴾
احتمالات معنای «کان» در آیهٴ شریفه
این کریمه که هم مرتبط به مسائل گذشته است و هم مرتبط خصوص آیه امر به معروف و نهی از منکر، مباحث و همچنین احتمالات زیادی را به همراه دارند. اول اینکه این «کان» زائده است یا زائد نیست، چون گاهی «کان» برای تأکید مطلب میآید و زائده است و عمل هم نمیکند و معنای جدیدی را هم به همراه ندارد، نظیر اینکه ﴿وَ اذْکُرُوا إِذْ کُنْتُمْ قَلیلاً فَکَثَّرَکُمْ﴾ این ﴿إِذْ کُنْتُمْ قَلیلاً فَکَثَّرَکُمْ﴾ «کان» اینجا معنای جدیدی را افاضه نمیکند، چون همین مطلب در آیه دیگر بدون «کان» ذکر شد، فرمود: ﴿إِذْ أَنْتُمْ قَلیلٌ﴾
پرسش:...
پاسخ: بله این احتمال اول که آیا زائده است یا نه؟
مطلب دوم این است که اگر زائد نبود «کان» تامه است یا نه، «کان» تامه هم در قرآن کریم آمده، نظیر ﴿وَ إِنْ کانَ ذُو عُسْرَةٍ فَنَظِرَةٌ إِلی مَیْسَرَةٍ﴾ که این «کان» خبر نمیگیرد [و] «کان» تامه است فقط فعل و فاعل دارد و از اصل تحقق، خبر میدهد. پس اگر ثابت شد که این «کان» زائده است، نوبت به بحث دوم نمیرسد و اگر ثابت شد که زائده نیست، نوبت به بحث دوم میرسد و در بحث دوم اگر ثابت شد «کان» تامه است نوبت به بحث سوم نمیرسد. حالا اگر در بحث دوم ثابت نشد که این ﴿کُنْتُمْ﴾ نظیر ﴿وَ إِنْ کانَ ذُو عُسْرَةٍ فَنَظِرَةٌ إِلی مَیْسَرَةٍ﴾ است «کان» تامه است، بلکه «کان» ناقصه است، آنگاه مسئله سوم و مطلب سوم مطرح میشود که اگر این «کان» ناقصه است معنای معروف خود را دارد که از «کون» ناقص خبر بدهد یا معنای صیرورت را افاده میکند که ﴿کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّةٍ﴾ یعنی «صرتم خیر امة» اینها سه تا مسئله است که در طول هم مطرح است.
تبیین مخاطب ﴿کُنتُم﴾ در آیه محل بحث
بخش دیگر بحث آن است که مخاطب این ﴿کُنْتُمْ﴾ چه کسانی هستند ﴿کُنْتُمْ﴾ خطاب به مهاجر و انصار صدر اسلام است یا ﴿کُنْتُمْ﴾ خطاب به مؤمنین عصر رسالت است یا ﴿کُنْتُمْ﴾ خطاب به کل امت اسلامی است. اگر این خطاب، ناظر به آن مهاجرین صدر اسلام باشد این آیهٴ، ضمن تمجید مؤمنین صدر اسلام یک تعییر و سرزنش ضمنی را هم به همراه دارد یعنی شما قبلاً اینطور بودید، حالا اینطور نیستید ﴿کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنّاسِ﴾ قبلاً اینطور بودید و الآن اینطور نیستید. این با اینکه آیه در سیاق مدح است هماهنگ نیست و اگر خطاب به مسلمین عصر رسالت باشد این هم تام نیست، برای اینکه در عصر رسالت هم کسانی بودند که آیات سورهٴ «توبه» در شأن اینها آمده که ﴿الْمُنافِقُونَ وَ الْمُنافِقاتُ بَعْضُهُمْ مِنْ بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمُنْکَرِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمَعْرُوفِ وَ یَقْبِضُونَ أَیْدِیَهُمْ نَسُوا اللّهَ فَنَسِیَهُمْ﴾ و اگر خطاب به کل امت اسلامی باشد که این اسوء حالاً است، برای اینکه همه این خونریزیهای عترت طاهره به دست همین امت اسلامی است، امویان و مروانیان و عباسیان و امثال ذلک بود و همه جنگهای داخلی صفین و جمل و مارقین و ناکثین و قاسطین هم در همین امت اسلامی بود. پس نمیشود گفت که منظور کل امت اسلامیاند یا منظور همه مسلمین عصر رسالتاند یا منظور خصوص مهاجرین و انصار صدر اسلاماند، زیرا آیه در سیاق مدح است نه یک ذم ضمنی را به همراه داشته باشد. گاهی حکم گروه خاصی که در صدر اسلام زندگی میکردند قرآن مشخص میکند؛ اما به عنوان تخفیف نه تعییر، مثل اینکه میفرماید در جهادهای اولی یک نفر در مقابل ده نفر قیام میکرد. قبلاً در مبارزاتتان میفرمود اینچنین بود که اگر ده نفر شما بود بر صد نفر غالب میشد یا بیست نفر بود، بر دویست نفر غالب میشد و مانند آن و اگر صد نفر بود بر هزار نفر غالب میشد اما ﴿الآنَ خَفَّفَ اللّهُ عَنکُمْ﴾ و الآن باید مثلاً یک نفر در برابر دو نفر مقاومت کند نه در برابر ده نفر. این مدح سابق است و تخفیف لاحق، نه ذم لاحق، اینچنین نیست که بخواهد مذمت کند.
پرسش:...
پاسخ: بله؛ خب قبل از اینکه ما به این کلمه ﴿تُؤْمِنُونَ﴾ برسیم پس این ﴿کُنْتُمْ﴾ مخاطبش نمیتواند همه منافقین باشد، برای اینکه قبل از ﴿تُؤْمِنُونَ﴾ مسئله ﴿تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ﴾ هست، در حالی که منافقون ﴿یَأْمُرُونَ بِالْمُنْکَرِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمَعْرُوفِ﴾ اند. پس مخاطب، همه مسلمین نیستند یا همه کسانی که در عصر رسالت به سر میبردند نیستند. اگر بگوییم خصوص آن صدر اسلام، مهاجر و انصار صدر اسلام هستند آن خوب هست؛ اما معنایش این است که قبلاً اینچنین بودید و حالا نیستید، در صورتی که «کان» ناقصه باشد و این یک ذم ضمنی را هم به همراه دارد و نظیر آیه جهاد نیست که تخفیفی باشد، بلکه این لسان اگر «کان» ناقصه باشد و مخصوص صدر اسلام یعنی قبلاً امر به معروف و نهی از منکر حالا نیست.
پرسش:...
پاسخ: بله؛ اما همه اصحاب که نه، خصوص صدر اسلام چرا؛ اما آیه در مقام مدح است و اگر ما بگوییم شما قبلاً اینچنین بودید یعنی حالا این وصف را ندارید، این یک مذمت ضمنی از او استفاده میشود که به آیه سازگار نیست. یک احتمال دیگری هست که آن به خواست خدا در خلال بحث معلوم میشود. پس سه بحث دربارهٴ «کان» بود و سه بحث هم دربارهٴ مخاطبین اینکه این خطاب برای کیست؟ ﴿کُنْتُمْ﴾ خطاب برای کیست؟
تسخیر آسمانها و زمین برای انسان در ید قدرت الهی
پرسش:...
پاسخ: خب چرا ولی آن کریمه ﴿سَخَّرَ لَکُمُ﴾ نه یعنی شما مسخِّرید تا ما بگوییم منظور گروه خاصاند یعنی معصومین(علیه السّلام) مسخِّر خداست و این منظومه شمسی و نظام کیهانی مسخَّر است و شما مسخَّرله هستید لذا مستحب است کسی که سوار مرکب میشود بگوید: ﴿سُبْحانَ الَّذی سَخَّرَ لَنا هذا وَ ما کُنّا لَهُ مُقْرِنینَ ٭ وَ إِنّا إِلی رَبِّنا لَمُنْقَلِبُونَ﴾ این اختصاصی به انعام و دواب ندارد، سیاره و طیاره و امثالذلک را هم را احیاناً میگیرد، چون در آیه دارد که خدا این نعمتها را برای شما فراهم کرد ﴿لِتَسْتَوُوا عَلی ظُهُورِهِ﴾ آیهٴ ﴿سَخَّرَ لَکُمُ﴾ نه یعنی شما مسلط هستید بر او تا گفته بشود که منظور معصومیناند که بر آسمان و زمین تسخیر میکنند معنایش این است که خدا برای شما مسخر کرده، مثل اینکه فرمود: ﴿جَعَلَ لَکُمُ اْلأَرْضَ ذَلُولاً﴾ ؛ این زمین را زیر پای شما ذلول و نرم کرده که هر کاری بخواهید روی زمین میتوانید انجام بدهید، چیزی بکارید حفاری کنید روی آن بسازید، این نرم است.
پرسش:...
پاسخ: البته آن درست است.
پرسش:...
پاسخ: چون همین خود آیه دارد که وقتی شما بر مرکبها سوار میشوید، بگویید: ﴿سُبْحانَ الَّذی سَخَّرَ لَنا هذا﴾ نه اینکه «الحمد لله الذی جعلنا مسخرین لهذا» اینطور نیست. خب، البته احتمالات دیگری هست که شاید در خلال بحث روشن بشود.
مفلح و رستگار بودن امتی که امر به معروف کند
مخاطب، هر کدام از این سه گروه باشند بدون محذور نیست ولی اگر مخاطب، آن امتی باشد که قبلاً گذشت که ﴿وَ لْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَی الْخَیْرِ وَ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ﴾ این ﴿وَ لْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّةٌ﴾ از شما امتی باشند، این میشود که امت، از شما باشد «کان» تامه باشد یا ناقصه، ناقصه باشد مشکلی ندارد، تامه باشد محذوری ندارد این امت که مفلحوناند، اینها ﴿خَیْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنّاسِ﴾اند، بعد از اینکه فرمود: ﴿وَ لْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّةٌ﴾ که این امت داعی به خیرند آمر به معروفاند و ناهی عن المنکرند و اینها هستند که مفلحاند، آنگاه به همینها خطاب میفرماید که شما خیر امت هستید مادامی که این اوصاف را داشته باشید ﴿کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنّاسِ﴾ که ﴿تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ تُؤْمِنُونَ بِاللّهِ﴾ شما که مفلحین هستید، خیر امت هستید. آنگاه با آن اصل کلی ﴿إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللّهِ أَتْقاکُمْ﴾ هماهنگ است، برای اینکه نقل شده است از وجود مبارک رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) که بر فراز منبر بود، سؤال کردند که «من خیر الناس» فرمود: «آمرهم بالمعروف و انهاهم عن المنکر و اتقاهم لله و ارضاهم» عرض کردند چه کسی از همه بهتر است، فرمود آن کسی که بیش از دیگران امر به معروف میکند آمر است بالمعروف و بیش از دیگران نهی از منکر میکند أنهاست و بیش از دیگران اهل تقواست «و اتقاهم لله» با او هماهنگ میشود. بنابراین خطاب به همان آن مفلحین است؛ اختصاصی به صدر اسلام ندارد، اختصاصی به مهاجر و انصار یا عصر رسالت ندارد، به همین گروه که مفلحاند خطاب میکند. لذا بعضیها وقتی این آیه را قرائت کردند، گفتند که شرایط خیر امت بودن همین اموری است که در آیه یاد شد و اگر کسی خواست که خیر امت باشد «فلیعدّ شرطها یا شرایطها» شرایط سهگانهاش را که در آیه بیان شده است عمل کند. مهمترین شرطش امر به معروف و نهی از منکر است، به عنوان دو جزء اصلی از آن منبع مهم که ایمان به الله است.
پرسش:...
پاسخ: نه همیشه این خطاب زنده است، به همان امتی که آمر به معروف است میگوید شما بهترین امت هستید ﴿کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنّاسِ﴾.
پرسش:...
پاسخ: نه این «کان»، نظیر و ﴿وَ لْتَکُنْ﴾ است هر حرفی که در ﴿وَ لْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّةٌ﴾ گفته شد اینجا هم هست، اینچنین نیست که ﴿وَ لْتَکُنْ﴾ آنجا مضارع باشد که یعنی بعدها اینچنین یعنی حال و مضارع را شامل میشود، اینهم همینطور است؛ هر وقتی که این امت داعی الی الخیر بود آمر بالمعروف بود، ناهی عن المنکر بود مفلح است و خیر امم نه منظور امت اسلامی باشد. این یک فصل از بحث.
خطاب ﴿کُنْتُمْ﴾ به تمام انسانها در تمام زمانها
پرسش:...
پاسخ: نه ﴿کُنْتُمْ﴾ خطاب به کل انسانهاست در هر مقطعی ﴿کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّةٍ﴾ چون از محقق الوقوع به ماضی یاد میشود یعنی شما خیر امت هستید مادامی که این سه وصف را داشته باشید، همیشه این خطاب زنده است.
پرسش:...
پاسخ: چون این خطاب همیشه زنده است، چطور ﴿وَ لْتَکُنْ مِنْکُمْ﴾ همیشه زنده است این همیشه زنده است، این ﴿مِنْکُمْ﴾ که اختصاص به مشافعین ندارد که، چطور مستحب است انسان وقتی ﴿یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا﴾ را شنید حالا به عنوان سنت یا ادب قرآن بگوید «لبیک» همواره این خطاب، زنده است. همانطوری که ﴿وَ لْتَکُنْ مِنْکُمْ﴾ این ﴿مِنْکُمْ﴾ الآن شامل امت اسلامی میشود از شما، امتی باشد اینچنین، حالا اگر از شما امتی اینچنین ظهور کردند و قیام کردند مفلح شدند، اینها میشوند خیرالامم.
پرسش:...
پاسخ: نه؛ ایشان که نمیگویند زمان ندارد، میگویند وضعاً زمان ندارد ولی با سیاق زمان از آن در میآید، به هر حال هر معنایی که ﴿وَ لْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّةٌ﴾ گفته شد این ﴿کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّةٍ﴾ هم همان معنا را تبیین میکند آنجا میفرماید باشید اینجا میفرماید هستید آنجا میفرماید مفلحین هستید اینجا میفرماید خیر الامم هستید آنجا از یک فضیلتی نفسی خبر داد اینجا از یک فضیلت نسبی سخن میگوید: ﴿کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنّاسِ﴾ شما بهترین مردم هستید نه خطاب بکنید به امت اسلامی که در بین اینها کسانی هستند که همان کاری که امم قبلی کردند اینها هم میکنند این دلیل بر فضیلت نیست.
پرسش:...
پاسخ: بله «وجدتم خیر امة» آنها که «کان» را تامه گرفتند، اینچنین گفتند دیگر، گفتند این خیر، منصوب علی الحالیت است نه علی الخبریه، خب.
استدلال اشاعره به آیهٴ محل بحث بر حجیت اجماع
بخش دیگر بحث این است که گروهی از اشاعره به این آیه استدلال کردند که اجماع، حجت است بعدها امام رازی حرف آنها را نقل کرد. قبل از امام رازی و قبل از تفسیر او مرحوم شیخ(رضوان الله علیه) سخنان اشاعره را در تبیانشان نقل میکنند و رد میکنند. مرحوم شیخ(رضوان الله علیه) که در تبیان میفرماید به این آیه استدلال شده است که اجماع حجت است و ما در اصول فقه و در تلخیص شافی که قبل از تفسیرشان مرقوم داشتند، فرمود در آن کتابها ثابت کردیم که این ادله تام نیست؛ اما نحوه استدلال به این آیه را در تبیان بیان نکردند. امام رازی در تفسیر میگوید این آیهٴ، دلالت دارد که اجماع حجت است به دو وجه: وجه اوّلش این است که درباره بعضی از امم گذشته خدا فرمود: ﴿وَ مِنْ قَوْمِ مُوسی أُمَّةٌ یَهْدُونَ بِالْحَقِّ﴾ چون بعضی از اقوام موسی و ملتهای کلیمی، کسانی هستند که به حق دعوت میکنند، پس خیرند و چون شما بهترین امت هستید پس از آنها هم بالاترید، وقتی از آنها بالاتر بودید یقیناً بهتر از آنها به حق دعوت میکنید و پایبندید و هرگز بطلان، در دعوا و سیرت شما نیست اگر در کار شما بطلان راه پیدا میکرد، دیگر ﴿خَیْرَ أُمَّةٍ﴾ نبودید و از آنها که ﴿یَهْدُونَ بِالْحَقِّ﴾ بالاتر نبودید. پس اگر کاری را امت، انجام بدهد یعنی همهشان انجام بدهند، چون این امت ﴿خَیْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنّاسِ﴾اند، از یک طرف و بهترند از همه امم حتی از آنها که ﴿یَهْدُونَ بِالْحَقِّ﴾ معلوم میشود که اینها بر مسیر حقاند و هیچ بطلانی در کار اینها نیست، این اجماع میشود حجت ، وجه دیگری هم ذکر میکنند که آن هم ممکن است که بعد اشاره بشود .
پاسخ شیخ به استدلال اشاعره بر حجیت اجماع
مرحوم شیخ(رضوان الله علیه) میفرماید که این آیه دلیل بر حجیت اجماع نیست، زیرا اگر منظور آن است که همه امت اینچنین است، همه امت که ما میبینیم خیلیها بر خلاف رفتار کردند و میکنند [و] اگر منظور آن است که در بین امت اسلامی کسانی هستند که دارای این برجستگیاند بدون نقطه ضعف، این همان معصومینیاند که ما قائل هستیم حجیت اجماع به دخول اینهاست و شما که اینها را از دست دادهاید چه راهی دارید برای اعتبار اجماع و حجیت اجماع، شما چه راه دارید و شمایی که منهای عترت طاهره رفتید مشی بکنید، حرف مردمی را که در آنها فساد، فراوان است چگونه حجت میدانید؟ در بحثهای قبلی هم ملاحظه فرمودید که آن کاری که منهای عترت طاهره و وابستگان به آنها مردم انجام بدهند دلیل بر صحت آنها نیست، برای اینکه در همان نهجالبلاغه در هنگام دفن حضرت زهرا(سلام الله علیها) امیرالمؤمنین(علیه السّلام) به قبر مطهر رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) عرض میکند که این دختر توست و کریمه توست و شما را از جریان باخبر میکند «بتَضَافُرِ أُمَّتِکَ عَلَی هَضْمِهَا» این شما را باخبر میکند که اجماع کردند که فاطمه(علیها السّلام) را منزوی کنند، تضافر امت است و تظاهر امت است یعنی همه اتفاق کردند که آن را منزوی کنند. خب، این چه اجماعی است که «لا تجتمع امتی علی الخطاء» چه خطایی بدتر از این؟ پس اگر اجماعی در کار هست معتبر، برای آن است که یا کاشف از وفاق و رضای معصوم است یا خود معصومین(علیهم السلام) در جمع آنها حضور دارند و مانند آن وگرنه میشود همه کار خلاف بکنند، چه اینکه کردند.
پرسش:...
پاسخ: بله ما شما را ﴿لِتَکُونُوا شُهَداءَ عَلَی النّاسِ وَ یَکُونَ الرَّسُولُ عَلَیْکُمْ شَهیدًا﴾ در ذیل همینها هم هست که قرائت شده است که «کنتم خیر ائمه» یعنی معنایش این است، چه اینکه «و لْتکن مِنْکُم اَئمةٌ» قرائت شده است یعنی تفسیر شده است، حالا یا امامان معصوم یا شاگردان آنها که در تعالیم الهی پیرو آنها هستند، اینها هستند که اماماند برابر همان تعبیری که در رسالةالحقوق امام سجاد(سلام الله علیه) است که «کل سائس امام» و مانند آن.
وجود امر به معروف و نهی از منکر در امم سابقه
اما بیانی که سیدنا الاستاد(رضوان الله علیه) دارند که شما در صدر اسلام اینچنین بودید ولی این ﴿کُنْتُمْ﴾ یعنی در صدر اسلام اینطور بودید، این با سیاق آیه هماهنگ نیست اولاً با ذیل آیه هم هماهنگ نیست ثانیاً، چون ذیل آیه میفرماید که اهل کتاب، مثل شما نبودند و نیستند اگر مثل شما بودند. خب، اگر شما هم که ﴿مِنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَ أَکْثَرُهُمُ الْفاسِقُونَ﴾ باشید، اهل کتاب هم همینطورند پس چه فرقی بین شما و اهل کتاب؟ این مسئله امر به معروف و نهی از منکر، در امم سابق بود؛ اما به این وسعت و عظمتی که در امت اسلامی هست نبود؛ اما در امت سابق بود به شهادت همین آیاتی که بعد در پیش داریم که بعد میخوانیم به خواست خدا آنجا آمده است که ﴿لَیْسُوا سَواءً مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ أُمَّةٌ قائِمَةٌ یَتْلُونَ آیاتِ اللّهِ آناءَ اللَّیْلِ وَ هُمْ یَسْجُدُونَ ٭ یُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَ الْیَوْمِ اْلآخِرِ وَ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ یُسارِعُونَ فِی الْخَیْراتِ وَ أُولئِکَ مِنَ الصّالِحینَ﴾
ممتاز بودن رسول خدا در امر به معروف موجب برتری یاران پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم)
اما اینکه فرمود: ﴿وَ لْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّةٌ﴾ یا ﴿کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّةٍ﴾ برای اینکه شما از رسولی پیروی میکنید که آن خیرالادیان را آورد و امر معروف و نهی از منکری که او آورد جامعتر از امر به معروف و نهی از منکری است که دیگران آوردند و وجود مبارک رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) در کتب انبیای سلف، به فضایلی وصف شد که از برجستهترین آنها همین است که ﴿یأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهاهُمْ عَنِ الْمُنْکَرِ﴾ که در سورهٴ «اعراف» وقتی پیروان راستین کتابهای انبیای قبل را یاد میکند، میفرماید اینها کسانی هستند که ﴿الَّذینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِیَّ اْلأُمِّیَّ الَّذی یَجِدُونَهُ مَکْتُوبًا عِنْدَهُمْ فِی التَّوْراةِ وَ اْلإِنْجیلِ یَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهاهُمْ عَنِ الْمُنْکَرِ﴾ این به عنوان وصف ممتاز رسول خدا اخذ شده است. خب، اگر اصل امر به معروف و مانند آن باشد که همه انبیای قبل، این را داشتند و پیروانشان هم کم و بیش این را داشتند. آیهٴ 157 سورهٴ «اعراف» همین بود دیگر، که رسول خدا ﴿یأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ﴾ اصلاً خصوصیت مهمی که برای پیامبر در کتب انبیای سلف آمده است اول از امر به معروف و نهی از منکر شروع میشود: ﴿یَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهاهُمْ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ یُحِلُّ لَهُمُ الطَّیِّباتِ وَ یُحَرِّمُ عَلَیْهِمُ الْخَبائِثَ﴾ اگر این خصوصیت، برجستهترین خصوصیتهاست و نسبت به امر به معروفی که انبیای دیگر آورند اکمل است، گروهی که از شما به این وظیفه الهی قیام کردید اکمل از دیگران هستید، اگر تطبیق شده است در بعضی از روایات به ائمه به عنوان مصداق کامل است؛ حصر نیست نه احتیاج هست که ائمه، قرائت کنیم که بگوییم: ﴿کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّةٍ﴾ همین امت قرائت میشود و نه اگر روایتی هم آمده است که منظور ائمه است، حصر نیست که مصداق کاملش آنها هستند که خود سیدالشهداء(سلام الله علیه) فرمود: «ارید ان آمر بالمعروف و أنهی عن المنکر» و مانند آن و کسانی هم که پیرو آن هستند هم مفلحاند و هم خیر امت، خیر امت یعنی خیر جماعت؛ بهترین گروه اینها هستند، چه اینکه گروهها را قرآن کریم تقریباً به پنج قسم تقسیم کرده در سورهٴ مبارکهٴ «توبه»: مهاجرین، سابقین، مقربین و مانند آن این چهار پنج گروهی تقسیم کرده همهشان اهل اسلاماند؛ اما برخی از آنها هم میرسد به جایی که ﴿خَلَطُوا عَمَلاً صالِحًا وَ آخَرَ سَیِّئًا﴾ آنها هم جزء مسلمیناند، البته در مقابل اینها گروههایی هستند که اسلام بیروناند. بنابراین هر گروهی که به این وظیفه الهی، قیام بکند خیر امت خواهد بود، خیر جماعت خواهد بود.
پرسش:...
پاسخ: مصداق کاملش آنها هستند وگرنه حصر نیست یعنی اینچنین نیست که دستور باشد ﴿وَ لْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّةٌ﴾ اما این دستور را فقط ائمه انجام داده باشند که دیگری مشمول این دستور نباشد، اینطور نیست.
پرسش:...
پاسخ: اجتماع ندارد دارد که سنت صالحینی که «صدور هذه الامة» بودند را به هم نزن. خب، روشهای خوبی، برنامههای خوبی اگر گذشتگان داشتند چه داعی دارید تغییر بدهید؟ در همان عهد نامه حضرت امیر(سلام الله علیه) به مالک فرمود آن روشهای خوبی که در صدر این امت بود این را به هم نزن . خب، چه داعی دارید به هم بزنید، یک برنامههای خوبی دیگران داشتند خب، همان را حفظ بکنید.
پرسش:...
پاسخ: بله اگر آن باشد، آن را داعی ندارید به هم بزنید؛ اما این دلیلی نیستند که اجماع حق است، یک راه خوبی آنها رفتند، یک روش خوبی داشتند، آن روش خوب را شما هم حفظ بکنید، کاری به امر به معروف و نهی از منکر ندارد ممکن است در نحوه اجرای امر به معروف و نهی از منکر یک طرح خوبی ارائه داده باشند شما هم همان طرح خوب را حفظ بکن، بنابراین این دو تا آیه کاملاً میشود هماهنگ.
آمرین به معروف و قسط جزء شاگردان و همراهان انبیاء
چون اهل کتاب اینچنین نیستند ﴿مِنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَ أَکْثَرُهُمُ الْفاسِقُونَ﴾ اما ﴿مِنْهُمُ الْمُؤْمِنُون﴾ هستند، نه «منهم المؤمنون الآمرون بالمعروف و الناهون عن المنکر» اگر آنها هم باشند آنها هم به نوبه خود، خیر امتی هستند که برای اقوام خودشان لااقل ﴿أُخْرِجَتْ لِلنّاسِ﴾ این ﴿أُخْرِجَتْ لِلنّاسِ﴾ یعنی «اظهرت للناس». در این تعبیرات روایی [و] در تعبیرات حدیثی هست یا گاهی هم آنهایی که فارغ التحصیل میشوند میگویند این خریج از فلان جامعه است یعنی از آنجا بیرون آمده نه خروج مصطلح، گاهی نقل حدیث از کسی به عنوان اخرج نقل میشود «اخرجه من فلان» یعنی «اظهره من فلان» نه اینکه همین خروج لغوی و منظور خاص باشد، اینهم ﴿أُخْرِجَتْ لِلنّاسِ﴾ یعنی «اظهرت»، اگر روایتی را راوی از روای دیگر نقل کرد در این کتابهای روایی ملاحظه فرمودید، میفرماید: «اخرجه من فلان» یعنی «اظهره من فلان» اینجا هم ﴿أُخْرِجَتْ لِلنّاسِ﴾ یعنی «اظهرت للناس» بهترین مردم این گروه خواهند بود، قهراً اینها در کنار انبیا هستند و شاگردان انبیا محسوب میشوند، همین سورهٴ مبارکهٴ «آل عمران» قبلاً خواندیم.
پرسش:...
پاسخ: «خیر امة» نسبی است؛ اما شما ﴿خَیْرَ أُمَّةٍ﴾ حقیقی هستید، برای اینکه نه بعداً کسی خواهد آمد نه قبلاً کسی مثل شما بود.
جریان اینکه این گروه همراه انبیا هستند در همین سورهٴ مبارکهٴ «آلعمران» قبلاً بحثش گذشت که ستمکاران کسانی هستند که انبیا را شهید میکنند، آمران به معروف و ناهیان از منکر را هم شربت شهادت مینوشانند، اینها در ردیف همانها هستند. خب، اگر اینها تابع انبیایند و همان راهی که انبیا طی کردند همان راه را رفتهاند، قهراً میشوند ﴿خَیْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنّاسِ﴾ آیهٴ 21 همین سورهٴ مبارکهٴ «آلعمران» ﴿إِنَّ الَّذینَ یَکْفُرُونَ بِآیاتِ اللّهِ وَ یَقْتُلُونَ النَّبِیِّینَ بِغَیْرِ حَقِّ وَ یَقْتُلُونَ الَّذینَ یَأْمُرُونَ بِالْقِسْطِ مِنَ النّاسِ﴾ خب، پایگاه عظیم آمران به معروف طوری است که اینها در کنار انبیا قرار گرفتند، طاغیان هم همانطوری که دشمنان انبیایند، دشمنان آمران بالقسط هم هستند و همانطوری که خسارت قتل انبیا، عذاب الیم است خسارت قتل آمران بالقسط هم عذاب الیم است. اینکه فرمود: ﴿إِنَّ الَّذینَ یَکْفُرُونَ بِآیاتِ اللّهِ وَ یَقْتُلُونَ النَّبِیِّینَ بِغَیْرِ حَقِّ وَ یَقْتُلُونَ الَّذینَ یَأْمُرُونَ بِالْقِسْطِ مِنَ النّاسِ﴾ این کلمه ﴿مِنَ النّاسِ﴾ برای آن است که این آمرین بالقسط غیر از انبیایند. انبیا خب، یقیناً امرین بالقسطاند؛ اما از بین مردم گروهی که آمر بالقسطاند نه موعظه بکنند [بلکه] فرمانروایان عدل و قسطاند اینها وارثان همان انبیایند. لذا مرحوم طبرسی(رضوان الله علیه) در مجمع این حدیث را نقل کرد که آمرین به معروف خلیفهٴ اللهاند در زمین ، اگر سخن از خلافت است در همین معیار هست و اگر سخن از قتل آمران بالمعروف و آمران بالقسط در کنار قتل انبیا هست، به همین معیار است و اگر خسارت قتل انبیا و قتل این گروه همتای هم است به همین معیار است، چون اینها ﴿خَیْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنّاسِ﴾اند، اینها آمر بالقسطاند، نه اینکه مقسطاند یا مردم را به قسط دعوت میکنند که به عنوان داعیان الیالخیر باشند یا مصلحان جامعه باشند یا معلمان جامعه باشند یا مربیان جامعه باشند، اینها یک عناوین عامه است که بر دیگران هم صادق است و اینها فرمانروایان قسطاند، فرمانده قسط و عدلاند، لذا به همه جا هم حاضرند. از این جهت اینها میشوند خیرالامم، وقتی خیر امم شدند ظاهراً محذوری هم به همراه ندارد، حالا احتمالات دیگری را ملاحظه میفرمایید که بحث بشود.
«و الحمد لله رب العالمین»
تاکنون نظری ثبت نشده است