- 424
- 1000
- 1000
- 1000
تفسیر آیات 77 تا 79 سوره طه
درس آیت الله عبدالله جوادی آملی با موضوع "تفسیر آیات 77 تا 79 سوره طه"
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
﴿وَلَقَدْ أَوْحَیْنَا إِلَی مُوسَی أَنْ أَسْرِ بِعِبَادِی فَاضْرِبْ لَهُمْ طَرِیقاً فِی الْبَحْرِ یَبَساً لاَّ تَخَافُ دَرَکاً وَلاَ تَخْشَی ﴿77﴾ فَأَتْبَعَهُمْ فِرْعَوْنُ بِجُنُودِهِ فَغَشِیَهُم مِنَ الْیَمِّ مَا غَشِیَهُمْ ﴿78﴾ وَأَضَلَّ فِرْعَوْنُ قَوْمَهُ وَمَا هَدَی ﴿79﴾
عطف داستان ایمان ساحران به قصه هجرت بنیاسرائیل:
بعد از جریان مناظره بین سِحر و اعجاز و پیروزی صاحب اعجاز و شکست صاحبان سِحر، قِصص فراوانی و حوادث مهمّی این وسطها اتفاق افتاد که بخشی از این حوادث در سورهٴ مبارکهٴ «اعراف» در سورهٴ مبارکهٴ «یونس» در سورهٴ مبارکهٴ «شعراء» در سورهٴ مبارکهٴ «دخان» و مانند آن آمده اینچنین نیست که بعد از آن قصّه جریان عبور از دریا و غرق فرعون اتفاق افتاده باشد وسطها حوادث زیادی اتفاق افتاد لذا این جریان بر جریان قبلی از باب عطف مفرد بر مفرد یا عطف جمله بر جمله در یک قصّه عطف نشده است بلکه عطف قصّه بر قصّه است یعنی این جریان را بر جریان قبلی عطف میکنند نه اینکه یک جریان است، یک قصّه است آن وقت جملهای از این قصّه بر جملهٴ دیگر عطف شده باشد یا مفردی بر مفرد دیگر عطف شده باشد لذا کاملاً سیاق عوض شده نفرمود «و کذا» فرمود: ﴿وَلَقَدْ﴾ سوگند را در اول این قصّه شروع کرد بعد قصّه را بیان کرد.
بی ثمر و باطل بودن علم سحر:
مطلب دوم آن است که آنچه در بحثهای قبلی گذشت این ﴿وَالَّذِی فَطَرَنَا﴾ دوتا احتمال داده شد احتمال دوم که تقریباً مرجوح بود این است که سوگند باشد، احتمال اول این است که عطف است بر ﴿مَا جَاءَنَا﴾ و از قبیل عطف خاص بر عام است که هیچ محذوری ندارد و سِحری هم که سَحرهٴ فرعون به اجبار آن را انجام میدادند از تعبیر ﴿وَمَا أَکْرَهْتَنَا عَلَیْهِ مِنَ السِّحْرِ﴾ معلوم میشد که در آن مکتب ناروا بود یا ناروایی او را با عقل فهمیده بودند یا با نقل فهمیده بودند بالأخره این ناروا بود لذا تعبیر به اکراه کردند و جزء علومی است که لا یَنفع است در نمازها یا تعقیبات نماز به خدا عرض میکنیم «أعوذ بک مِن علمٍ لا یَنفع» یکی از آن علومی که «لا یَنفع» همین سِحر و شعبده و جادو و طلسم و اینهاست برخی از علوماند که فی حدّ نفسه نافعاند مثل تفسیر، فقه، کلام، اصول و مانند آن لکن ـ معاذ الله ـ کسی به آن عمل نکند آن شخص از این علم خود نفعی نبرده است لذا «أعوذ بک مِن علمٍ لا یَنفع» شامل هر دو قسم میشود. به هر تقدیر در آنجا ﴿وَالَّذِی فَطَرَنَا﴾ عطف بر ﴿مَا جَاءَنَا﴾ است و عطف خاص است بر عام و سِحر هم در آنجا ناروا بود به دلیل اکراه حالا یا در برابر اصول دین است یا در برابر فروع دین ولی بالأخره اینها معصیت تلقّی میکردند.
پایان ستم فرعون با اتمام حجت الهی و غرق شدن به دریا:
پس این قصّه بر آن قصّه عطف شده است در این وسطها در سورهٴ مبارکهٴ «یونس» و همچنین «اعراف» گوشهای از این صحنهها آمده وقتی در مناظره فرعون و درباریان فرعون شکست خوردند شروع به تهدید کردند که گوشهای از تهدید در سورهٴ مبارکهٴ «اعراف» آیهٴ 127 آمده در آن آیه آمده که فرعون از آن به بعد گفت ﴿سَنُقَتِّلُ أَبْنَاءَهُمْ وَنَسْتَحْیِی نِسَاءَهُمْ وَإِنَّا فَوْقَهُمْ قَاهِرُونَ﴾ کسی که مدّعی است ﴿أَنَا رَبُّکُمُ الْأَعْلَی﴾ نسبت به بنیاسرائیل هم ادّعای ﴿إِنَّا فَوْقَهُمْ قَاهِرُونَ﴾ را دارد این ادّعا همچنان مستدام بود تا اینکه خدای سبحان همهٴ اینها را ریخت به دریا فرمود اینها میگویند ﴿إِنَّا فَوْقَهُمْ قَاهِرُونَ﴾ ما نشان میدهیم که چه کسی قاهر است و چه کسی مقهور برای اینکه اینها را به آن حجّت بالغه آشنا کند که ﴿لِیَهْلِکَ مَنْ هَلَکَ عَن بَیِّنَةٍ﴾ صِدق کند در این وسطها آیات فراوانی نشان دادند ﴿وَمَا نُرِیهِم مِنْ آیَةٍ إِلَّا هِیَ أَکْبَرُ مِنْ أُخْتِهَا﴾ طوری بود که دیگر ﴿لِیَهْلِکَ مَنْ هَلَکَ عَن بَیِّنَةٍ﴾ شد با آن جریان مناظره مسئله خاتمه پیدا نکرد و حجّت خدا نسبت به همه شاید بالغ نشد یا اگر هم بالغ شد برابر لطف الهی مصلحت نبود که آنها معذّب بشوند لذا چه در سورهٴ «اعراف» چه در سورهٴ «یونس» چه در سورهٴ «شعراء» این وسطها آن آیات فراوان را به آنها نشان دادند که جَراد و ضَفادع و قُمّل و دَم و امثال ذلک را یکی پس از دیگری به آنها نشان دادند که «عَلَی بَیِّنَةٍ مِن رَبِّهِم» بشوند اینکه فرمود ما به موسی ﴿تِسْعَ آیَاتٍ بَیِّنَاتِ﴾ دادیم به همین جهت است این طور نبود که خدای سبحان این قوم را و این ملّت را با یک گناهِ عادی با یک صحنه مبارزه و مناظره بریزد در دریا.
اتمام حجت الهی با ابتلای به نعمت و نقمت:
این در سورهٴ مبارکهٴ «اعراف» که آنها مدّعی بودند ﴿إِنَّا فَوْقَهُمْ قَاهِرُونَ﴾ بعد فرمود: ﴿وَلَقَدْ أَخَذْنَا﴾ آیهٴ 130 همان سورهٴ «اعراف» ﴿وَلَقَدْ أَخَذْنَا آلَ فِرْعَوْنَ بِالسِّنِینَ وَنَقْصٍ مِنَ الثَّمَرَاتِ لَعَلَّهُمْ یَذَّکَّرُونَ﴾ گاهی خدای سبحان انسان را با رفاه میآزماید گاهی هم با سختی گاهی به بیماری گاهی به سلامت، گاهی خدا انسان را با مرض امتحان میکند گاهی با سلامت امتحان میکند الآن افرادی که سالماند مبتلا به سلامتاند کسانی که توانگرند وضع مالیشان خوب است مبتلا به غنا هستند اینچنین نیست که ابتلا مخصوص به بیماری و فقر باشد برابر با آیات سورهٴ مبارکهٴ «فجر» فرمود: ﴿فَأَمَّا الْإِنسَانُ إِذَا مَا ابْتَلاَهُ رَبُّهُ فَأَکْرَمَهُ وَنَعَّمَهُ فَیَقُولُ رَبِّی أَکْرَمَنِ ٭ وَأَمَّا إِذَا مَا ابْتَلاَهُ فَقَدَرَ عَلَیْهِ رِزْقَهُ فَیَقُولُ رَبِّی أَهَانَنِ ٭ کَلَّا﴾ اینچنین نیست بعضیها مبتلا به سلامتاند بعضی مبتلا به مرض، بعضی مبتلا به غنایاند بعضی مبتلا به فقر همه در کلاس ابتلا و امتحان نشستند اینچنین نیست که ما به کسی کرامت کرده باشیم نعمت داده باشیم او را کریم بدانیم هر دو امتحان است در اینجا فرمود ما به آنها رفاه دادیم با رفاه آزمودیم موفق نشدند با فقر و تنگدستی و قحطی آزمودیم که متنبّه بشوند متنبّه نشدند ﴿وَلَقَدْ أَخَذْنَا آلَ فِرْعَوْنَ بِالسِّنِینَ﴾ سِنه همان فقر و فلاکت واینها ﴿وَنَقْصٍ مِنَ الثَّمَرَاتِ لَعَلَّهُمْ یَذَّکَّرُونَ﴾.
عکسالعمل فرعونیان در برابر آزمونهای الهی:
ولی اینها در امتحان موفق نشدند برای اینکه ﴿فَإِذَا جَاءَتْهُمُ الْحَسَنَةُ قَالُوا لَنَا هذِهِ وَإِنْ تُصِبْهُمْ سَیِّئَةٌ یَطَّیَّرُوا بِمُوسَی وَمَنْ مَعَهُ﴾ اگر نعمتی میدادیم که امتحان بود میگفتند به لیاقت ماست و اگر فقر و تنگدستی و خشکسالی دامنگیر اینها میشد تطیّر میزدند تشئّم میزدند، فال بد میزدند میگفتند این نحسِ ـ معاذ الله ـ موسی و امثال موسی است فرمود اینچنین نیست ﴿أَلاَ إِنَّمَا طَائِرُهُمْ عِنْدَ اللّهِ﴾ بعد هم در آیهٴ 133 فرمود: ﴿فَأَرْسَلْنَا عَلَیْهِمُ الطُّوفَانَ وَالْجَرَادَ وَالْقُمَّلَ وَالضَّفَادِعَ وَالدَّمَ آیَاتٍ مُفَصَّلاَتٍ﴾ الآن گاهی رسانهها اعلام میکنند که ملخها در فلان شهر به فلان مزرعه حمله کردند دیگر نمیدانند اینها فرستادههای خدایند اینها آزمون الهیاند اینچنین نیست که این ملخ بیخود پرواز بکند بیخود به جایی بنشیند ﴿مَا مِن دَابَّةٍ إِلَّا هُوَ آخِذُ بِنَاصِیَتِهَا﴾ فرمود هیچ پرندهای نیست مگر اینکه زِمامش به دست خداست کجا پرواز کند، کجا بنشیند، به کدام مزرعه حمله کند، به چه کسی آسیب برساند به چه کسی آسیب نرساند با رهبری اوست اگر ﴿مَا مِن دَابَّةٍ إِلَّا هُوَ آخِذُ بِنَاصِیَتِهَا﴾ در جریان قوم فرعون فرمود ما این جَراد را این ملخ را به عنوان وسیلهٴ عذاب برای مزارع آنها فرستادیم الآن هم همین طور است. خب، بنابراین این قصّهها همه در این وسط اتفاق افتاده ﴿وَلَمَّا وَقَعَ عَلَیْهِمُ الرِّجْزُ قَالُوا یَا مُوسَی ادْعُ لَنَارَبَّکَ بِمَا عَهِدَ عِنْدَکَ لَئِنْ کَشَفْتَ عَنَّا الْرِّجْزَ لَنُؤْمِنَنَّ لَکَ وَلَنُرْسِلَنَّ مَعَکَ بَنِی إِسْرَائِیلَ﴾ وقتی این حوادث تلخ را مشاهده میکردند به موسای کلیم عرض میکردند که شما دعا بکن این مصیبتها از ما برطرف بشود ما این بنیاسرائیل را در اختیار تو قرار میدهیم اینها را آزاد میکنیم ﴿فَلَمّا کَشَفْنَا عَنْهُمُ الْرِّجْزَ إِلَی أَجَلٍ هُمْ بَالِغُوهُ إِذَا هُمْ یَنْکُثُونَ﴾ نَکث عهد، نقص عهد میکردند بعد فرمود: ﴿فَانْتَقَمْنَا مِنْهُمْ فَأَغْرَقْنَاهُمْ فِی الْیَمِّ﴾ پس معلوم میشود بعد از آن جریان مناظره بین جریان مناظره و جریان غرق در دریا خیلی از این حوادث اتفاق افتاده بنابراین آنچه در سورهٴ مبارکهٴ «طه» است که فرمود: ﴿وَلَقَدْ أَوْحَیْنَا﴾ این عطف مفرد بر مفرد یا عطف جمله بر جمله در یک قصّه نیست عطف یک جریان بر جریان دیگر است که وسطها قِصص فراوان و حوادث مهمّی اتفاق افتاده.
قلّت پیروان موسای کلیم(علیه السلام) در اثر تهدید و ستم فرعون:
خب، فرمود: ﴿وَلَقَدْ أَوْحَیْنَا إِلَی مُوسَی﴾ به موسای کلیم چه گفتیم، گفتیم حالا باید بنیاسرائیل را نجات داد چون این گروهی که به موسای کلیم ایمان میآوردند یک عدّهٴ کمی بودند که از ترس به موسای کلیم ایمان آوردند که ﴿فَمَا آمَنَ لِمُوسَی إِلَّا ذُرِّیَّةٌ مِن قَوْمِهِ عَلَی خَوْفٍ مِن فِرْعَوْنَ﴾ آن را در بخشی از آیات دیگر نظیر همین سورهٴ «یونس» آنجا فرمود یک گروه کمی به وجود مبارک موسای کلیم ایمان آوردند این طور نبود که یک گروه زیادی به آن حضرت مؤمن شده باشند آیهٴ 83 سورهٴ مبارکهٴ «یونس» این است که ﴿فَمَا آمَنَ لِمُوسَی إِلَّا ذُرِّیَّةٌ مِن قَوْمِهِ عَلَی خَوْفٍ مِن فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِمْ أَن یَفْتِنَهُمْ﴾ پس در بین سَحره یک گروه کمی ایمان آوردند که اعدام شدند، از قوم بنیاسرائیل هم یک عدّه از ترس ایمان آوردند که جمعیتشان هم زیاد نبود ﴿وَإِنَّ فِرْعَوْنَ لَعَالٍ فِی الْأَرْضِ وَإِنَّهُ لَمِنَ الْمُسْرِفِینَ﴾ این خصیصهٴ طغیانگری هم که در فرعون بود.
وحی الهی برای نجات بنیاسرائیل از ظلم و ستم فرعون:
حالا این گروه کم را موسای کلیم میخواست نجات بدهد از مصر باید بیرون ببرد چون وجود آنها در مصر با عذاب و شکنجه همراه بود چگونه اینها را از مصر بیرون ببرد و با چه وضعی از دریا بگذرند راهی برای فرار از مصر نیست خب تنها راهش هم راه دریاست آن هم که وسیله برای عبور از دریا نیست. فرمود در این فضا ما به موسای کلیم گفتیم اولاً پیشنهاد بده که شبانه اینها جمع بشوند و شبانه حرکت کنید که اینها هم خوف کمتر داشته باشند هم در دیدِ دشمنان نباشند اسرا همان سیرِ در شب است که ﴿سُبْحَانَ الَّذِی أَسْرَی بِعَبْدِهِ﴾ در سورهٴ مبارکهٴ «اسراء» گذشت که اسرا همان سیر در شب است به موسای کلیم(علیه السلام) دستور داده شد که اسرا بکن یعنی سیر بده بندگان مرا یعنی دیگر حالا اینها بردهٴ فرعون نیستند حالا اینها ایمان آوردند و بندهٴ خدا شدند. در جریان موسای کلیم با فرعون فرمود: ﴿تِلْکَ نِعْمَةٌ تَمُنُّهَا عَلَیَّ أَنْ عَبَّدتَّ بَنِی إِسْرَائِیلَ﴾ تو تَعبید کردی آنها را به بردگی سخت گرفتی اینها بودند برده و عَبید فرعون بعد از قیام وجود مبارک موسای کلیم که گفت ﴿أَنْ أَدُّوا إِلَیَّ عِبَادَ اللَّهِ﴾ با آن مناظره اینها از بردگی فرعون آزاد شدند، شدند بندهٴ خدا وقتی ذات اقدس الهی از اینها به عنوان عباد یاد میکند این بشارتی است به موسی و همراهانش موسای کلیم(سلام الله علیه) هم به آنها تلقین کرد و فهماند که شما از این به بعد دیگر بردهٴ فرعون نیستید بندگان خدایید ﴿أَنْ أَسْرِ بِعِبَادِی﴾ خب شبانه اینها را بیرون بیاور کجا ببر، از راه دریا عبور بکن خب دریا آنجایی که کشتی به زحمت عبور میکند اینها چگونه عبور بکنند، فرمود وقتی به دریا رسیدی با همین عصا میزنی به دریا و این یک جادهٴ خشکی برای شما پیدا میشود در این قسمت فرمود جادّه یعنی راه، در قسمتهای دیگر فرمود چندین راه برای این چند گروه باز شد که ﴿کَالطَّوْدِ الْعَظِیمِ﴾ بود حالا یا دوازده کانال شد یا دوازده راه شد برای اینکه دوازده فرقه به آسانی بگذرند با سرعت بگذرند چندین راه پیدا شد.
چگونگی تحقق معجزه با اذن الهی:
خب چگونه این کار را کرد، فرمود تو به دریا بزن این آبها ذاتاً این طور نیست که علّت تامّه باشند برای رفتن اینها جزء مقتضیات این طبایع است که خدای سبحان به اینها عطا کرده اینچنین نیست که نار علّت تامّه باشد برای سوزاندن یا آب علّت تامّه باشد برای روان شدن و جریان اینها مقتضیاند برابر ارادهٴ الهیاند اگر ذات اقدس الهی مانع ایجاد کند میشود ﴿یَا نَارُ کُونِی بَرْداً وَسَلاَماً عَلَی إِبْرَاهِیمَ﴾ و یا دربارهٴ جریان دریای روان مانع ایجاد کند این آبهای رفته میرود آبهای نیامده میماند یک سدّ آبی درست میشود تا چند لحظه اینها عبور بکنند این هیچ محذوری ندارد این جلوی علّت تامّه را گرفتن نیست این نظیر دو دوتا را پنجتا کردن نیست محالات عقلی به هیچ وجه اعجازپذیر نیست ولی محالات عادی که بر خلاف عادت است بر خلاف طبیعت است کاملاً تغییرپذیر است فرمود به موسای کلیم که اینها را شبانه از مصر بیرون بیاور یک، و از راه دریا عبور بکنید دو، همین عصایی که میتواند اژدها بشود با همین عصا به دریا بزن سه، جادهٴ خشک برای شما پیدا میشود چهار، این دریایی که بالأخره از آن آب مدّتها رد شده و تَر هست و گِل هست این قافلهٴ شما نه پای آنها تَر میشود نه پای آنها گِلی، نه وَحل و طین مزاحم آنهاست نه رطوبت دامنگیر آنهاست یک جادهٴ خشکی حالا چگونه و چطور این آبها رفته و آن نیامدهها نیامده و جادهٴ خشک شد خدا میداند و آن کس که عمل کرده ولی عقلاً هیچ محذوری ندارد فرمود: ﴿فَاضْرِبْ لَهُمْ طَرِیقاً فِی الْبَحْرِ یَبَساً﴾ نه «نَدیّا» نداوت و تَری ندارد گِل نیست خشک است از دریای خشک عبور کنید ﴿فَاضْرِبْ لَهُمْ طَرِیقاً فِی الْبَحْرِ یَبَساً﴾.
عذاب شدن فرعون ثمره اجابت دعای موسای کلیم (علیه السلام):
در سورهٴ مبارکهٴ «یونس» بخشی از این قسمتها را بیان فرمود که چگونه شما عبور کنید با چه وضع عبور کنید و قوم خود را از آنجا ببرید. در این وسطها که بعضی از قصّهها را در سورهٴ مبارکهٴ «یونس» بیان فرمود و اینجا بیان نفرمود این است که وجود مبارک موسای کلیم عرض کرد ﴿رَبَّنَا إِنَّکَ آتَیْتَ فِرْعَوْنَ وَمَلأَهُ زِینَةً وَأَمْوَالاً فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا رَبَّنَا لِیُضِلُّوا عَن سَبِیلِکَ رَبَّنَا اطْمِسْ عَلَی أَمْوَالِهِمْ وَاشْدُدْ عَلَی قُلُوبِهِمْ فَلاَ یُؤْمِنُوا حَتَّی یَرَوُا الْعَذَابَ الْأَلِیمَ﴾ این دعاها را وجود مبارک پروردگار استجابت کرد فرمود: ﴿قَالَ قَدْ أُجِیبَتْ دَعْوَتُکُمَا﴾ دعای تویِ موسی و برادرت هارون(سلام الله علیهما) مستجاب شده است ﴿فَاسْتَقِیَما وَلاَ تَتَّبِعَانِّ سَبِیلَ الَّذِینَ لاَ یَعْلَمُونَ ٭ وَجَاوَزْنَا بِبَنِی إِسْرَائِیلَ الْبَحْرَ﴾ ما اینها را از دریا عبور دادیم چگونه عبور دادیم را در سورهٴ مبارکهٴ «طه» که محلّ بحث است و همچنین در سورهٴ مبارکهٴ «شعراء» گوشهای از این را مشخص کرده فرمود ﴿وَأَوْحَیْنَا إِلَی مُوسَی أَنْ أَسْرِ بِعِبَادِی إِنَّکُم مُّتَّبَعُونَ﴾ ما این قسمتها را هم به موسای کلیم گفتیم که عدّهای در تعقیب شما هستند به دنبال شما میآیند درست است شما شبانه حرکت میکنید ولی یک عدّه در تعقیب شما هستند اوضاع شما را بررسی میکنند و میدانند کجاها میخواهید بروید هر جا که بخواهید بروید آنها هم به دنبال شما میآیند.
چگونگی نجات بنی اسرائیل از دریای نیل:
﴿وَأَوْحَیْنَا إِلَی مُوسَی أَنْ أَسْرِ بِعِبَادِی إِنَّکُم مُّتَّبَعُونَ﴾ ما این قضیه را هم به حضرت موسای کلیم گفتیم که شما در تحت تعقیب هستید. بعد از اینکه این صحنه پیش آمد در آیهٴ 63 سورهٴ «شعراء» فرمود: ﴿فَأَوْحَیْنَا إِلَی مُوسَی أَنِ اضْرِب بِعّصَاکَ الْبَحْرَ فَانفَلَقَ فَکَانَ کُلُّ فِرْقٍ کَالطَّوْدِ الْعَظِیمِ﴾ این قسمت در سورهٴ مبارکهٴ «طه» نیست فرمود ما به موسای کلیم گفتیم به دریا بزن چندین کوچه و چندین راه پیدا میشود که این فرقهها به آسانی از این دریا به سرعت بگذرند و هر کدام از اینها هم ﴿کَالطَّوْدِ الْعَظِیمِ﴾ دیوار دیوار شده این وسطها جادهٴ خشک شده خب، بعد فرمود: ﴿وَأَنجَیْنَا مُوسَی وَمَن مَّعَهُ أَجْمَعِینَ ٭ ثُمَّ أَغْرَقْنَا الْأَخَرِینَ﴾ موسای کلیم و همراهانش همین که از دریا گذشتند فرعون و همراهانشان به این خیال خام وارد دریا شدند فکر میکردند این جادّهٴ خشک برای آنها هم جادهٴ خشک است همین که آخرین نفرِ پیروان موسای کلیم(سلام الله علیه) از دریا گذشتند این آبها به هم آمد این جدارهای آب به هم آمد خب.
تبیین معنای آیه ﴿لاَّ تَخَافُ دَرَکاً وَلاَ تَخْشَی﴾:
﴿لاَّ تَخَافُ دَرَکاً وَلاَ تَخْشَی﴾ دریا دوتا خطر دارد به طرف دریا رفتن یا به همان ساحل دریا متوقّف میشوید آنها میآیند و شما را میگیرند و به عذاب گرفتار میکنند یا وارد دریا میشوید و غرق میشوید پس یا خشیت غرق است یا خوفِ ادراک ارتش جرّار فرعون فرمود خیر، ﴿لاَّ تَخَافُ دَرَکاً﴾ از اِدراک و رسیدن ارتش جرّار فرعون نمیترسید و دربارهٴ غرق دریا هم خشیتی ندارید خب، ﴿لاَّ تَخَافُ دَرَکاً وَلاَ تَخْشَی﴾.
پرسش:
پاسخ: آنجا آخر متعلَّق را ذکر کرده نه اینکه «لاَّ تَخَافُ دَرَکاً وَلاَ تَخْشَی درکاً» این چنین نیست متعلّقها فرق میکند دَرَک یعنی ادراک یعنی رسیدن و دستگیری آنها که آنها شما را دستگیر کنند از این هراسی ندارید خشیت و هراس و ترسی هم ندارید انتخاب ﴿تَخْشَی﴾ هم برای اینکه این «یاء» منقلِب به «الف» با فواصل همین آیات سورهٴ مبارکهٴ «طه» هماهنگ است. در جریان رفتنِ به طرف دریا وجود مبارک موسای کلیم حرکت کرد به فرمان الهی و پیروان خود را هم راهنمایی کرد اینها با هم حرکت کردند رسیدند به ساحل دریا آنها گفتند که ما قبل از شما در عذاب بودیم بعد از شما هم در عذابیم اینجا هم جای مناسبی نبود که ما را آوردی اینجا جا برای فرار نیست جلو خطر غرق است پشت سر هم این ارتش جرّار فرعون ما را بین دو مرگ گیر انداختی این حرف را زدند که گفتند که قبلاً در عذاب بودیم الآن هم در عذابیم اینجا جای مناسبی نیست.
﴿فَلَمَّا تَرَاءَی الْجَمْعَانِ﴾ یعنی این گروه پیروان حضرت موسای کلیم(سلام الله علیه) با آن جمع فرعون اینها یکدیگر را دیدند آنها با وسایل تندتر و بیشتری که داشتند اینها را تعقیب کردند به ساحل دریا که رسیدند یکدیگر را دیدند در چنین حالتی آنها ﴿قَالَ أَصْحَابُ مُوسَی إِنَّا لَمُدْرَکُونَ﴾ ما را الآن میگیرند اینها، خدای سبحان به موسیا کلیم فرمود: ﴿لاَّ تَخَافُ دَرَکاً﴾ آنها به شما نمیرسند وقتی اصحاب موسی گفتند که ﴿إِنَّا لَمُدْرَکُونَ﴾ یکدیگر را دیدند یعنی اصحاب موسای کلیم(سلام الله علیه) قوم فرعون و ارتش فرعون را دیدند آنها هم اینها را دیدند در چنین فضایی گفتند ﴿إِنَّا لَمُدْرَکُونَ﴾ ما را دستگیر میکنند الآن به ما میرسند در چنین فضایی وجود مبارک موسای کلیم فرمود: ﴿کَلّا﴾ یعنی چه، اصلاً این حرف را نزنید با حرف ردع و جملهٴ اسمیه با تأکید به «إنّ» فرمود یقیناً خدا با من است و ما را حفظ میکند ﴿کَلّا إِنَّ مَعِیَ رَبِّی سَیَهْدِینِ﴾ دستور هر چه رسید ما عمل میکنیم اگر فرمود برگردید برمیگردیم ما پیروزیم، اگر فرمود راهتان را راهِ دریاییتان را ادامه بدهید دریا تابع ماست این میشود ایمان ﴿کَلّا إِنَّ مَعِیَ رَبِّی سَیَهْدِینِ﴾ کلّ نظام را یک مدیر عامل دارد اداره میکند ﴿سَخَّرَ لَکُم مَا فِی السَّماوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ﴾ خب، ﴿کَلّا إِنَّ مَعِیَ رَبِّی سَیَهْدِینِ﴾ چه کار باید بکنیم او الآن دستور میدهد.
چگونگی شکافته شدن دریا به معجزه الهی:
در چنین حال ﴿فَأَوْحَیْنَا إِلَی مُوسَی أَنِ اضْرِب بِعّصَاکَ الْبَحْرَ﴾ ما به موسای کلیم گفتیم برنگردید که با فرعون و ارتش فرعون درگیر بشوید این عصا را به این دریا بزن ﴿فَأَوْحَیْنَا إِلَی مُوسَی أَنِ اضْرِب بِعّصَاکَ الْبَحْرَ﴾ این وسطها را دیگر ذکر نکرد خب «فَضرب» را دیگر ذکر نکرد «فضرب موسی بعصاه البحر» را دیگر ذکر نکرد فرمود ما گفتیم بزن دریا شکافته شد ﴿فَانفَلَقَ﴾ یعنی «فضرب موسی بعصاه البحر فانفلق» آن جملهٴ وسط حذف شده دریا شکافت ﴿فَانفَلَقَ﴾ در این دعاها هست که «یا فالق البحر لموسی» همین است دیگر ﴿فَانفَلَقَ فَکَانَ کُلُّ فِرْقٍ کَالطَّوْدِ الْعَظِیمِ﴾ چند قسمت شده است هر بخشی هر کوی و برزنی هر کوچهای مثل یک دیوار سدّ عظیمی شده که اینها در کمال آسانی و رفاه از این عبور بکنند هم بخواهند یکدیگر را ببینند مثلاً بتوانند هم مزاحم یکدیگر نباشند هم با سرعت رد بشوند.
فرمود: ﴿وَأَزْلَفْنَا ثَمَّ الْأَخَرِینَ﴾ این قسمت را در سورهٴ مبارکهٴ «شعراء» تا اینجا فرمود، فرمود: ﴿کَلّا﴾ هیچ احساس خطری هم نیست.
نجات بنی اسرائیل از دریا و غرق شدن فرعونیان:
﴿فَأَوْحَیْنَا إِلَی مُوسَی أَنِ اضْرِب بِعّصَاکَ الْبَحْرَ فَانفَلَقَ فَکَانَ کُلُّ فِرْقٍ کَالطَّوْدِ الْعَظِیمِ﴾ در سورهٴ مبارکهٴ «دخان» بخشی از این آمده است که اینها با سِیر دریایی خودشان را نجات دادند فرمود ﴿فَأَسْرِ بِعِبَادِی لَیْلاً إِنَّکُم مُتَّبَعُونَ﴾ فرمود شبانه اینها را حرکت بده برای اینکه عدّهای در تحت تعقیب شما هستند وقتی به دریا رسیدید ﴿وَاتْرُکِ الْبَحْرَ رَهْواً﴾ با آسایش و آسانی سفرِ دریا را پشت سر میگذاری و بگذار ﴿إِنَّهُمْ جُندٌ مُغْرَقُونَ﴾ یعنی شما وارد دریا میشوید به سلامت از دریا رهواً میگذرید آنها وارد دریا میشوند و غرق میشوند ﴿کَمْ تَرَکُوا مِن جَنَّاتٍ وَعُیُونٍ﴾ این قسمتها را در سورهٴ مبارکهٴ «دخان» بیان فرمود خب، در همین سورهٴ محور بحث یعنی سورهٴ مبارکهٴ «طه» فرمود ما به اینها گفتیم که شما این کار را بکنید این جمله وسطها محذوف شد ﴿فَأَتْبَعَهُمْ فِرْعَوْنُ بِجُنُودِهِ فَغَشِیَهُم مِنَ الْیَمِّ مَا غَشِیَهُمْ﴾ وجود مبارک موسای کلیم وارد شد همراهان او وارد شدند آخرین مؤمنِ از مؤمنان به موسای کلیم هم از دریا گذشت در حالی که در وسط دریا فرعون و قوم او و جنود او بودند از این به بعد این دیوارهای آب به هم آمد ﴿فَغَشِیَهُم مِنَ الْیَمِّ مَا غَشِیَهُمْ﴾ این برای مبالغه و عظمت مشخص نفرمود که چه کسی غَشیّ در حقیقت تَغشیه به دستور ذات اقدس الهی است این دیوارهای آب به هم آمد و اینها را در کام خود فرو برد.
اثبات ضلالت و دروغگویی فرعون:
﴿فَغَشِیَهُم مِنَ الْیَمِّ مَا غَشِیَهُمْ﴾ آن وقت کذبِ فرعون مشخص شد ﴿وَأَضَلَّ فِرْعَوْنُ قَوْمَهُ وَمَا هَدَی﴾ این ﴿وَأَضَلَّ فِرْعَوْنُ قَوْمَهُ وَمَا هَدَی﴾ ناظر به آن داعیه کذبی است که در سورهٴ مبارکهٴ «غافر» از فرعون نقل شده است فرعون برابر آیهٴ 29 سورهٴ مبارکهٴ «غافر» یعنی سورهٴ «مؤمن» آنجا دارد که ﴿قَالَ فِرْعَوْنُ مَا أُرِیکُمْ إِلَّا مَا أَرَی وَمَا أَهْدِیکُمْ إِلَّا سَبِیلَ الرَّشَادِ﴾ مدّعی هدایت و راهنمایی صحیح مردم مصر بود در این کریمه فرمود گمراه کرد چون خودش غرق شد و اینها را هم به کام غرق فرو برد و این ادّعای او هم دروغ در آمد که ﴿وَمَا أَهْدِیکُمْ إِلَّا سَبِیلَ الرَّشَادِ﴾، ﴿وَمَا هَدَی﴾ هرگز او کاری نکرد که مردم به مقصد برسند سرّ تقدیم ﴿أَضَلَّ﴾ بر ﴿مَا هَدَی﴾ همین است که فواصل آیات ملحوظ بشود که این آیات با «یاء» منقلب به «الف» ختم میشود.
«و الحمد لله ربّ العالمین»
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
﴿وَلَقَدْ أَوْحَیْنَا إِلَی مُوسَی أَنْ أَسْرِ بِعِبَادِی فَاضْرِبْ لَهُمْ طَرِیقاً فِی الْبَحْرِ یَبَساً لاَّ تَخَافُ دَرَکاً وَلاَ تَخْشَی ﴿77﴾ فَأَتْبَعَهُمْ فِرْعَوْنُ بِجُنُودِهِ فَغَشِیَهُم مِنَ الْیَمِّ مَا غَشِیَهُمْ ﴿78﴾ وَأَضَلَّ فِرْعَوْنُ قَوْمَهُ وَمَا هَدَی ﴿79﴾
عطف داستان ایمان ساحران به قصه هجرت بنیاسرائیل:
بعد از جریان مناظره بین سِحر و اعجاز و پیروزی صاحب اعجاز و شکست صاحبان سِحر، قِصص فراوانی و حوادث مهمّی این وسطها اتفاق افتاد که بخشی از این حوادث در سورهٴ مبارکهٴ «اعراف» در سورهٴ مبارکهٴ «یونس» در سورهٴ مبارکهٴ «شعراء» در سورهٴ مبارکهٴ «دخان» و مانند آن آمده اینچنین نیست که بعد از آن قصّه جریان عبور از دریا و غرق فرعون اتفاق افتاده باشد وسطها حوادث زیادی اتفاق افتاد لذا این جریان بر جریان قبلی از باب عطف مفرد بر مفرد یا عطف جمله بر جمله در یک قصّه عطف نشده است بلکه عطف قصّه بر قصّه است یعنی این جریان را بر جریان قبلی عطف میکنند نه اینکه یک جریان است، یک قصّه است آن وقت جملهای از این قصّه بر جملهٴ دیگر عطف شده باشد یا مفردی بر مفرد دیگر عطف شده باشد لذا کاملاً سیاق عوض شده نفرمود «و کذا» فرمود: ﴿وَلَقَدْ﴾ سوگند را در اول این قصّه شروع کرد بعد قصّه را بیان کرد.
بی ثمر و باطل بودن علم سحر:
مطلب دوم آن است که آنچه در بحثهای قبلی گذشت این ﴿وَالَّذِی فَطَرَنَا﴾ دوتا احتمال داده شد احتمال دوم که تقریباً مرجوح بود این است که سوگند باشد، احتمال اول این است که عطف است بر ﴿مَا جَاءَنَا﴾ و از قبیل عطف خاص بر عام است که هیچ محذوری ندارد و سِحری هم که سَحرهٴ فرعون به اجبار آن را انجام میدادند از تعبیر ﴿وَمَا أَکْرَهْتَنَا عَلَیْهِ مِنَ السِّحْرِ﴾ معلوم میشد که در آن مکتب ناروا بود یا ناروایی او را با عقل فهمیده بودند یا با نقل فهمیده بودند بالأخره این ناروا بود لذا تعبیر به اکراه کردند و جزء علومی است که لا یَنفع است در نمازها یا تعقیبات نماز به خدا عرض میکنیم «أعوذ بک مِن علمٍ لا یَنفع» یکی از آن علومی که «لا یَنفع» همین سِحر و شعبده و جادو و طلسم و اینهاست برخی از علوماند که فی حدّ نفسه نافعاند مثل تفسیر، فقه، کلام، اصول و مانند آن لکن ـ معاذ الله ـ کسی به آن عمل نکند آن شخص از این علم خود نفعی نبرده است لذا «أعوذ بک مِن علمٍ لا یَنفع» شامل هر دو قسم میشود. به هر تقدیر در آنجا ﴿وَالَّذِی فَطَرَنَا﴾ عطف بر ﴿مَا جَاءَنَا﴾ است و عطف خاص است بر عام و سِحر هم در آنجا ناروا بود به دلیل اکراه حالا یا در برابر اصول دین است یا در برابر فروع دین ولی بالأخره اینها معصیت تلقّی میکردند.
پایان ستم فرعون با اتمام حجت الهی و غرق شدن به دریا:
پس این قصّه بر آن قصّه عطف شده است در این وسطها در سورهٴ مبارکهٴ «یونس» و همچنین «اعراف» گوشهای از این صحنهها آمده وقتی در مناظره فرعون و درباریان فرعون شکست خوردند شروع به تهدید کردند که گوشهای از تهدید در سورهٴ مبارکهٴ «اعراف» آیهٴ 127 آمده در آن آیه آمده که فرعون از آن به بعد گفت ﴿سَنُقَتِّلُ أَبْنَاءَهُمْ وَنَسْتَحْیِی نِسَاءَهُمْ وَإِنَّا فَوْقَهُمْ قَاهِرُونَ﴾ کسی که مدّعی است ﴿أَنَا رَبُّکُمُ الْأَعْلَی﴾ نسبت به بنیاسرائیل هم ادّعای ﴿إِنَّا فَوْقَهُمْ قَاهِرُونَ﴾ را دارد این ادّعا همچنان مستدام بود تا اینکه خدای سبحان همهٴ اینها را ریخت به دریا فرمود اینها میگویند ﴿إِنَّا فَوْقَهُمْ قَاهِرُونَ﴾ ما نشان میدهیم که چه کسی قاهر است و چه کسی مقهور برای اینکه اینها را به آن حجّت بالغه آشنا کند که ﴿لِیَهْلِکَ مَنْ هَلَکَ عَن بَیِّنَةٍ﴾ صِدق کند در این وسطها آیات فراوانی نشان دادند ﴿وَمَا نُرِیهِم مِنْ آیَةٍ إِلَّا هِیَ أَکْبَرُ مِنْ أُخْتِهَا﴾ طوری بود که دیگر ﴿لِیَهْلِکَ مَنْ هَلَکَ عَن بَیِّنَةٍ﴾ شد با آن جریان مناظره مسئله خاتمه پیدا نکرد و حجّت خدا نسبت به همه شاید بالغ نشد یا اگر هم بالغ شد برابر لطف الهی مصلحت نبود که آنها معذّب بشوند لذا چه در سورهٴ «اعراف» چه در سورهٴ «یونس» چه در سورهٴ «شعراء» این وسطها آن آیات فراوان را به آنها نشان دادند که جَراد و ضَفادع و قُمّل و دَم و امثال ذلک را یکی پس از دیگری به آنها نشان دادند که «عَلَی بَیِّنَةٍ مِن رَبِّهِم» بشوند اینکه فرمود ما به موسی ﴿تِسْعَ آیَاتٍ بَیِّنَاتِ﴾ دادیم به همین جهت است این طور نبود که خدای سبحان این قوم را و این ملّت را با یک گناهِ عادی با یک صحنه مبارزه و مناظره بریزد در دریا.
اتمام حجت الهی با ابتلای به نعمت و نقمت:
این در سورهٴ مبارکهٴ «اعراف» که آنها مدّعی بودند ﴿إِنَّا فَوْقَهُمْ قَاهِرُونَ﴾ بعد فرمود: ﴿وَلَقَدْ أَخَذْنَا﴾ آیهٴ 130 همان سورهٴ «اعراف» ﴿وَلَقَدْ أَخَذْنَا آلَ فِرْعَوْنَ بِالسِّنِینَ وَنَقْصٍ مِنَ الثَّمَرَاتِ لَعَلَّهُمْ یَذَّکَّرُونَ﴾ گاهی خدای سبحان انسان را با رفاه میآزماید گاهی هم با سختی گاهی به بیماری گاهی به سلامت، گاهی خدا انسان را با مرض امتحان میکند گاهی با سلامت امتحان میکند الآن افرادی که سالماند مبتلا به سلامتاند کسانی که توانگرند وضع مالیشان خوب است مبتلا به غنا هستند اینچنین نیست که ابتلا مخصوص به بیماری و فقر باشد برابر با آیات سورهٴ مبارکهٴ «فجر» فرمود: ﴿فَأَمَّا الْإِنسَانُ إِذَا مَا ابْتَلاَهُ رَبُّهُ فَأَکْرَمَهُ وَنَعَّمَهُ فَیَقُولُ رَبِّی أَکْرَمَنِ ٭ وَأَمَّا إِذَا مَا ابْتَلاَهُ فَقَدَرَ عَلَیْهِ رِزْقَهُ فَیَقُولُ رَبِّی أَهَانَنِ ٭ کَلَّا﴾ اینچنین نیست بعضیها مبتلا به سلامتاند بعضی مبتلا به مرض، بعضی مبتلا به غنایاند بعضی مبتلا به فقر همه در کلاس ابتلا و امتحان نشستند اینچنین نیست که ما به کسی کرامت کرده باشیم نعمت داده باشیم او را کریم بدانیم هر دو امتحان است در اینجا فرمود ما به آنها رفاه دادیم با رفاه آزمودیم موفق نشدند با فقر و تنگدستی و قحطی آزمودیم که متنبّه بشوند متنبّه نشدند ﴿وَلَقَدْ أَخَذْنَا آلَ فِرْعَوْنَ بِالسِّنِینَ﴾ سِنه همان فقر و فلاکت واینها ﴿وَنَقْصٍ مِنَ الثَّمَرَاتِ لَعَلَّهُمْ یَذَّکَّرُونَ﴾.
عکسالعمل فرعونیان در برابر آزمونهای الهی:
ولی اینها در امتحان موفق نشدند برای اینکه ﴿فَإِذَا جَاءَتْهُمُ الْحَسَنَةُ قَالُوا لَنَا هذِهِ وَإِنْ تُصِبْهُمْ سَیِّئَةٌ یَطَّیَّرُوا بِمُوسَی وَمَنْ مَعَهُ﴾ اگر نعمتی میدادیم که امتحان بود میگفتند به لیاقت ماست و اگر فقر و تنگدستی و خشکسالی دامنگیر اینها میشد تطیّر میزدند تشئّم میزدند، فال بد میزدند میگفتند این نحسِ ـ معاذ الله ـ موسی و امثال موسی است فرمود اینچنین نیست ﴿أَلاَ إِنَّمَا طَائِرُهُمْ عِنْدَ اللّهِ﴾ بعد هم در آیهٴ 133 فرمود: ﴿فَأَرْسَلْنَا عَلَیْهِمُ الطُّوفَانَ وَالْجَرَادَ وَالْقُمَّلَ وَالضَّفَادِعَ وَالدَّمَ آیَاتٍ مُفَصَّلاَتٍ﴾ الآن گاهی رسانهها اعلام میکنند که ملخها در فلان شهر به فلان مزرعه حمله کردند دیگر نمیدانند اینها فرستادههای خدایند اینها آزمون الهیاند اینچنین نیست که این ملخ بیخود پرواز بکند بیخود به جایی بنشیند ﴿مَا مِن دَابَّةٍ إِلَّا هُوَ آخِذُ بِنَاصِیَتِهَا﴾ فرمود هیچ پرندهای نیست مگر اینکه زِمامش به دست خداست کجا پرواز کند، کجا بنشیند، به کدام مزرعه حمله کند، به چه کسی آسیب برساند به چه کسی آسیب نرساند با رهبری اوست اگر ﴿مَا مِن دَابَّةٍ إِلَّا هُوَ آخِذُ بِنَاصِیَتِهَا﴾ در جریان قوم فرعون فرمود ما این جَراد را این ملخ را به عنوان وسیلهٴ عذاب برای مزارع آنها فرستادیم الآن هم همین طور است. خب، بنابراین این قصّهها همه در این وسط اتفاق افتاده ﴿وَلَمَّا وَقَعَ عَلَیْهِمُ الرِّجْزُ قَالُوا یَا مُوسَی ادْعُ لَنَارَبَّکَ بِمَا عَهِدَ عِنْدَکَ لَئِنْ کَشَفْتَ عَنَّا الْرِّجْزَ لَنُؤْمِنَنَّ لَکَ وَلَنُرْسِلَنَّ مَعَکَ بَنِی إِسْرَائِیلَ﴾ وقتی این حوادث تلخ را مشاهده میکردند به موسای کلیم عرض میکردند که شما دعا بکن این مصیبتها از ما برطرف بشود ما این بنیاسرائیل را در اختیار تو قرار میدهیم اینها را آزاد میکنیم ﴿فَلَمّا کَشَفْنَا عَنْهُمُ الْرِّجْزَ إِلَی أَجَلٍ هُمْ بَالِغُوهُ إِذَا هُمْ یَنْکُثُونَ﴾ نَکث عهد، نقص عهد میکردند بعد فرمود: ﴿فَانْتَقَمْنَا مِنْهُمْ فَأَغْرَقْنَاهُمْ فِی الْیَمِّ﴾ پس معلوم میشود بعد از آن جریان مناظره بین جریان مناظره و جریان غرق در دریا خیلی از این حوادث اتفاق افتاده بنابراین آنچه در سورهٴ مبارکهٴ «طه» است که فرمود: ﴿وَلَقَدْ أَوْحَیْنَا﴾ این عطف مفرد بر مفرد یا عطف جمله بر جمله در یک قصّه نیست عطف یک جریان بر جریان دیگر است که وسطها قِصص فراوان و حوادث مهمّی اتفاق افتاده.
قلّت پیروان موسای کلیم(علیه السلام) در اثر تهدید و ستم فرعون:
خب، فرمود: ﴿وَلَقَدْ أَوْحَیْنَا إِلَی مُوسَی﴾ به موسای کلیم چه گفتیم، گفتیم حالا باید بنیاسرائیل را نجات داد چون این گروهی که به موسای کلیم ایمان میآوردند یک عدّهٴ کمی بودند که از ترس به موسای کلیم ایمان آوردند که ﴿فَمَا آمَنَ لِمُوسَی إِلَّا ذُرِّیَّةٌ مِن قَوْمِهِ عَلَی خَوْفٍ مِن فِرْعَوْنَ﴾ آن را در بخشی از آیات دیگر نظیر همین سورهٴ «یونس» آنجا فرمود یک گروه کمی به وجود مبارک موسای کلیم ایمان آوردند این طور نبود که یک گروه زیادی به آن حضرت مؤمن شده باشند آیهٴ 83 سورهٴ مبارکهٴ «یونس» این است که ﴿فَمَا آمَنَ لِمُوسَی إِلَّا ذُرِّیَّةٌ مِن قَوْمِهِ عَلَی خَوْفٍ مِن فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِمْ أَن یَفْتِنَهُمْ﴾ پس در بین سَحره یک گروه کمی ایمان آوردند که اعدام شدند، از قوم بنیاسرائیل هم یک عدّه از ترس ایمان آوردند که جمعیتشان هم زیاد نبود ﴿وَإِنَّ فِرْعَوْنَ لَعَالٍ فِی الْأَرْضِ وَإِنَّهُ لَمِنَ الْمُسْرِفِینَ﴾ این خصیصهٴ طغیانگری هم که در فرعون بود.
وحی الهی برای نجات بنیاسرائیل از ظلم و ستم فرعون:
حالا این گروه کم را موسای کلیم میخواست نجات بدهد از مصر باید بیرون ببرد چون وجود آنها در مصر با عذاب و شکنجه همراه بود چگونه اینها را از مصر بیرون ببرد و با چه وضعی از دریا بگذرند راهی برای فرار از مصر نیست خب تنها راهش هم راه دریاست آن هم که وسیله برای عبور از دریا نیست. فرمود در این فضا ما به موسای کلیم گفتیم اولاً پیشنهاد بده که شبانه اینها جمع بشوند و شبانه حرکت کنید که اینها هم خوف کمتر داشته باشند هم در دیدِ دشمنان نباشند اسرا همان سیرِ در شب است که ﴿سُبْحَانَ الَّذِی أَسْرَی بِعَبْدِهِ﴾ در سورهٴ مبارکهٴ «اسراء» گذشت که اسرا همان سیر در شب است به موسای کلیم(علیه السلام) دستور داده شد که اسرا بکن یعنی سیر بده بندگان مرا یعنی دیگر حالا اینها بردهٴ فرعون نیستند حالا اینها ایمان آوردند و بندهٴ خدا شدند. در جریان موسای کلیم با فرعون فرمود: ﴿تِلْکَ نِعْمَةٌ تَمُنُّهَا عَلَیَّ أَنْ عَبَّدتَّ بَنِی إِسْرَائِیلَ﴾ تو تَعبید کردی آنها را به بردگی سخت گرفتی اینها بودند برده و عَبید فرعون بعد از قیام وجود مبارک موسای کلیم که گفت ﴿أَنْ أَدُّوا إِلَیَّ عِبَادَ اللَّهِ﴾ با آن مناظره اینها از بردگی فرعون آزاد شدند، شدند بندهٴ خدا وقتی ذات اقدس الهی از اینها به عنوان عباد یاد میکند این بشارتی است به موسی و همراهانش موسای کلیم(سلام الله علیه) هم به آنها تلقین کرد و فهماند که شما از این به بعد دیگر بردهٴ فرعون نیستید بندگان خدایید ﴿أَنْ أَسْرِ بِعِبَادِی﴾ خب شبانه اینها را بیرون بیاور کجا ببر، از راه دریا عبور بکن خب دریا آنجایی که کشتی به زحمت عبور میکند اینها چگونه عبور بکنند، فرمود وقتی به دریا رسیدی با همین عصا میزنی به دریا و این یک جادهٴ خشکی برای شما پیدا میشود در این قسمت فرمود جادّه یعنی راه، در قسمتهای دیگر فرمود چندین راه برای این چند گروه باز شد که ﴿کَالطَّوْدِ الْعَظِیمِ﴾ بود حالا یا دوازده کانال شد یا دوازده راه شد برای اینکه دوازده فرقه به آسانی بگذرند با سرعت بگذرند چندین راه پیدا شد.
چگونگی تحقق معجزه با اذن الهی:
خب چگونه این کار را کرد، فرمود تو به دریا بزن این آبها ذاتاً این طور نیست که علّت تامّه باشند برای رفتن اینها جزء مقتضیات این طبایع است که خدای سبحان به اینها عطا کرده اینچنین نیست که نار علّت تامّه باشد برای سوزاندن یا آب علّت تامّه باشد برای روان شدن و جریان اینها مقتضیاند برابر ارادهٴ الهیاند اگر ذات اقدس الهی مانع ایجاد کند میشود ﴿یَا نَارُ کُونِی بَرْداً وَسَلاَماً عَلَی إِبْرَاهِیمَ﴾ و یا دربارهٴ جریان دریای روان مانع ایجاد کند این آبهای رفته میرود آبهای نیامده میماند یک سدّ آبی درست میشود تا چند لحظه اینها عبور بکنند این هیچ محذوری ندارد این جلوی علّت تامّه را گرفتن نیست این نظیر دو دوتا را پنجتا کردن نیست محالات عقلی به هیچ وجه اعجازپذیر نیست ولی محالات عادی که بر خلاف عادت است بر خلاف طبیعت است کاملاً تغییرپذیر است فرمود به موسای کلیم که اینها را شبانه از مصر بیرون بیاور یک، و از راه دریا عبور بکنید دو، همین عصایی که میتواند اژدها بشود با همین عصا به دریا بزن سه، جادهٴ خشک برای شما پیدا میشود چهار، این دریایی که بالأخره از آن آب مدّتها رد شده و تَر هست و گِل هست این قافلهٴ شما نه پای آنها تَر میشود نه پای آنها گِلی، نه وَحل و طین مزاحم آنهاست نه رطوبت دامنگیر آنهاست یک جادهٴ خشکی حالا چگونه و چطور این آبها رفته و آن نیامدهها نیامده و جادهٴ خشک شد خدا میداند و آن کس که عمل کرده ولی عقلاً هیچ محذوری ندارد فرمود: ﴿فَاضْرِبْ لَهُمْ طَرِیقاً فِی الْبَحْرِ یَبَساً﴾ نه «نَدیّا» نداوت و تَری ندارد گِل نیست خشک است از دریای خشک عبور کنید ﴿فَاضْرِبْ لَهُمْ طَرِیقاً فِی الْبَحْرِ یَبَساً﴾.
عذاب شدن فرعون ثمره اجابت دعای موسای کلیم (علیه السلام):
در سورهٴ مبارکهٴ «یونس» بخشی از این قسمتها را بیان فرمود که چگونه شما عبور کنید با چه وضع عبور کنید و قوم خود را از آنجا ببرید. در این وسطها که بعضی از قصّهها را در سورهٴ مبارکهٴ «یونس» بیان فرمود و اینجا بیان نفرمود این است که وجود مبارک موسای کلیم عرض کرد ﴿رَبَّنَا إِنَّکَ آتَیْتَ فِرْعَوْنَ وَمَلأَهُ زِینَةً وَأَمْوَالاً فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا رَبَّنَا لِیُضِلُّوا عَن سَبِیلِکَ رَبَّنَا اطْمِسْ عَلَی أَمْوَالِهِمْ وَاشْدُدْ عَلَی قُلُوبِهِمْ فَلاَ یُؤْمِنُوا حَتَّی یَرَوُا الْعَذَابَ الْأَلِیمَ﴾ این دعاها را وجود مبارک پروردگار استجابت کرد فرمود: ﴿قَالَ قَدْ أُجِیبَتْ دَعْوَتُکُمَا﴾ دعای تویِ موسی و برادرت هارون(سلام الله علیهما) مستجاب شده است ﴿فَاسْتَقِیَما وَلاَ تَتَّبِعَانِّ سَبِیلَ الَّذِینَ لاَ یَعْلَمُونَ ٭ وَجَاوَزْنَا بِبَنِی إِسْرَائِیلَ الْبَحْرَ﴾ ما اینها را از دریا عبور دادیم چگونه عبور دادیم را در سورهٴ مبارکهٴ «طه» که محلّ بحث است و همچنین در سورهٴ مبارکهٴ «شعراء» گوشهای از این را مشخص کرده فرمود ﴿وَأَوْحَیْنَا إِلَی مُوسَی أَنْ أَسْرِ بِعِبَادِی إِنَّکُم مُّتَّبَعُونَ﴾ ما این قسمتها را هم به موسای کلیم گفتیم که عدّهای در تعقیب شما هستند به دنبال شما میآیند درست است شما شبانه حرکت میکنید ولی یک عدّه در تعقیب شما هستند اوضاع شما را بررسی میکنند و میدانند کجاها میخواهید بروید هر جا که بخواهید بروید آنها هم به دنبال شما میآیند.
چگونگی نجات بنی اسرائیل از دریای نیل:
﴿وَأَوْحَیْنَا إِلَی مُوسَی أَنْ أَسْرِ بِعِبَادِی إِنَّکُم مُّتَّبَعُونَ﴾ ما این قضیه را هم به حضرت موسای کلیم گفتیم که شما در تحت تعقیب هستید. بعد از اینکه این صحنه پیش آمد در آیهٴ 63 سورهٴ «شعراء» فرمود: ﴿فَأَوْحَیْنَا إِلَی مُوسَی أَنِ اضْرِب بِعّصَاکَ الْبَحْرَ فَانفَلَقَ فَکَانَ کُلُّ فِرْقٍ کَالطَّوْدِ الْعَظِیمِ﴾ این قسمت در سورهٴ مبارکهٴ «طه» نیست فرمود ما به موسای کلیم گفتیم به دریا بزن چندین کوچه و چندین راه پیدا میشود که این فرقهها به آسانی از این دریا به سرعت بگذرند و هر کدام از اینها هم ﴿کَالطَّوْدِ الْعَظِیمِ﴾ دیوار دیوار شده این وسطها جادهٴ خشک شده خب، بعد فرمود: ﴿وَأَنجَیْنَا مُوسَی وَمَن مَّعَهُ أَجْمَعِینَ ٭ ثُمَّ أَغْرَقْنَا الْأَخَرِینَ﴾ موسای کلیم و همراهانش همین که از دریا گذشتند فرعون و همراهانشان به این خیال خام وارد دریا شدند فکر میکردند این جادّهٴ خشک برای آنها هم جادهٴ خشک است همین که آخرین نفرِ پیروان موسای کلیم(سلام الله علیه) از دریا گذشتند این آبها به هم آمد این جدارهای آب به هم آمد خب.
تبیین معنای آیه ﴿لاَّ تَخَافُ دَرَکاً وَلاَ تَخْشَی﴾:
﴿لاَّ تَخَافُ دَرَکاً وَلاَ تَخْشَی﴾ دریا دوتا خطر دارد به طرف دریا رفتن یا به همان ساحل دریا متوقّف میشوید آنها میآیند و شما را میگیرند و به عذاب گرفتار میکنند یا وارد دریا میشوید و غرق میشوید پس یا خشیت غرق است یا خوفِ ادراک ارتش جرّار فرعون فرمود خیر، ﴿لاَّ تَخَافُ دَرَکاً﴾ از اِدراک و رسیدن ارتش جرّار فرعون نمیترسید و دربارهٴ غرق دریا هم خشیتی ندارید خب، ﴿لاَّ تَخَافُ دَرَکاً وَلاَ تَخْشَی﴾.
پرسش:
پاسخ: آنجا آخر متعلَّق را ذکر کرده نه اینکه «لاَّ تَخَافُ دَرَکاً وَلاَ تَخْشَی درکاً» این چنین نیست متعلّقها فرق میکند دَرَک یعنی ادراک یعنی رسیدن و دستگیری آنها که آنها شما را دستگیر کنند از این هراسی ندارید خشیت و هراس و ترسی هم ندارید انتخاب ﴿تَخْشَی﴾ هم برای اینکه این «یاء» منقلِب به «الف» با فواصل همین آیات سورهٴ مبارکهٴ «طه» هماهنگ است. در جریان رفتنِ به طرف دریا وجود مبارک موسای کلیم حرکت کرد به فرمان الهی و پیروان خود را هم راهنمایی کرد اینها با هم حرکت کردند رسیدند به ساحل دریا آنها گفتند که ما قبل از شما در عذاب بودیم بعد از شما هم در عذابیم اینجا هم جای مناسبی نبود که ما را آوردی اینجا جا برای فرار نیست جلو خطر غرق است پشت سر هم این ارتش جرّار فرعون ما را بین دو مرگ گیر انداختی این حرف را زدند که گفتند که قبلاً در عذاب بودیم الآن هم در عذابیم اینجا جای مناسبی نیست.
﴿فَلَمَّا تَرَاءَی الْجَمْعَانِ﴾ یعنی این گروه پیروان حضرت موسای کلیم(سلام الله علیه) با آن جمع فرعون اینها یکدیگر را دیدند آنها با وسایل تندتر و بیشتری که داشتند اینها را تعقیب کردند به ساحل دریا که رسیدند یکدیگر را دیدند در چنین حالتی آنها ﴿قَالَ أَصْحَابُ مُوسَی إِنَّا لَمُدْرَکُونَ﴾ ما را الآن میگیرند اینها، خدای سبحان به موسیا کلیم فرمود: ﴿لاَّ تَخَافُ دَرَکاً﴾ آنها به شما نمیرسند وقتی اصحاب موسی گفتند که ﴿إِنَّا لَمُدْرَکُونَ﴾ یکدیگر را دیدند یعنی اصحاب موسای کلیم(سلام الله علیه) قوم فرعون و ارتش فرعون را دیدند آنها هم اینها را دیدند در چنین فضایی گفتند ﴿إِنَّا لَمُدْرَکُونَ﴾ ما را دستگیر میکنند الآن به ما میرسند در چنین فضایی وجود مبارک موسای کلیم فرمود: ﴿کَلّا﴾ یعنی چه، اصلاً این حرف را نزنید با حرف ردع و جملهٴ اسمیه با تأکید به «إنّ» فرمود یقیناً خدا با من است و ما را حفظ میکند ﴿کَلّا إِنَّ مَعِیَ رَبِّی سَیَهْدِینِ﴾ دستور هر چه رسید ما عمل میکنیم اگر فرمود برگردید برمیگردیم ما پیروزیم، اگر فرمود راهتان را راهِ دریاییتان را ادامه بدهید دریا تابع ماست این میشود ایمان ﴿کَلّا إِنَّ مَعِیَ رَبِّی سَیَهْدِینِ﴾ کلّ نظام را یک مدیر عامل دارد اداره میکند ﴿سَخَّرَ لَکُم مَا فِی السَّماوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ﴾ خب، ﴿کَلّا إِنَّ مَعِیَ رَبِّی سَیَهْدِینِ﴾ چه کار باید بکنیم او الآن دستور میدهد.
چگونگی شکافته شدن دریا به معجزه الهی:
در چنین حال ﴿فَأَوْحَیْنَا إِلَی مُوسَی أَنِ اضْرِب بِعّصَاکَ الْبَحْرَ﴾ ما به موسای کلیم گفتیم برنگردید که با فرعون و ارتش فرعون درگیر بشوید این عصا را به این دریا بزن ﴿فَأَوْحَیْنَا إِلَی مُوسَی أَنِ اضْرِب بِعّصَاکَ الْبَحْرَ﴾ این وسطها را دیگر ذکر نکرد خب «فَضرب» را دیگر ذکر نکرد «فضرب موسی بعصاه البحر» را دیگر ذکر نکرد فرمود ما گفتیم بزن دریا شکافته شد ﴿فَانفَلَقَ﴾ یعنی «فضرب موسی بعصاه البحر فانفلق» آن جملهٴ وسط حذف شده دریا شکافت ﴿فَانفَلَقَ﴾ در این دعاها هست که «یا فالق البحر لموسی» همین است دیگر ﴿فَانفَلَقَ فَکَانَ کُلُّ فِرْقٍ کَالطَّوْدِ الْعَظِیمِ﴾ چند قسمت شده است هر بخشی هر کوی و برزنی هر کوچهای مثل یک دیوار سدّ عظیمی شده که اینها در کمال آسانی و رفاه از این عبور بکنند هم بخواهند یکدیگر را ببینند مثلاً بتوانند هم مزاحم یکدیگر نباشند هم با سرعت رد بشوند.
فرمود: ﴿وَأَزْلَفْنَا ثَمَّ الْأَخَرِینَ﴾ این قسمت را در سورهٴ مبارکهٴ «شعراء» تا اینجا فرمود، فرمود: ﴿کَلّا﴾ هیچ احساس خطری هم نیست.
نجات بنی اسرائیل از دریا و غرق شدن فرعونیان:
﴿فَأَوْحَیْنَا إِلَی مُوسَی أَنِ اضْرِب بِعّصَاکَ الْبَحْرَ فَانفَلَقَ فَکَانَ کُلُّ فِرْقٍ کَالطَّوْدِ الْعَظِیمِ﴾ در سورهٴ مبارکهٴ «دخان» بخشی از این آمده است که اینها با سِیر دریایی خودشان را نجات دادند فرمود ﴿فَأَسْرِ بِعِبَادِی لَیْلاً إِنَّکُم مُتَّبَعُونَ﴾ فرمود شبانه اینها را حرکت بده برای اینکه عدّهای در تحت تعقیب شما هستند وقتی به دریا رسیدید ﴿وَاتْرُکِ الْبَحْرَ رَهْواً﴾ با آسایش و آسانی سفرِ دریا را پشت سر میگذاری و بگذار ﴿إِنَّهُمْ جُندٌ مُغْرَقُونَ﴾ یعنی شما وارد دریا میشوید به سلامت از دریا رهواً میگذرید آنها وارد دریا میشوند و غرق میشوند ﴿کَمْ تَرَکُوا مِن جَنَّاتٍ وَعُیُونٍ﴾ این قسمتها را در سورهٴ مبارکهٴ «دخان» بیان فرمود خب، در همین سورهٴ محور بحث یعنی سورهٴ مبارکهٴ «طه» فرمود ما به اینها گفتیم که شما این کار را بکنید این جمله وسطها محذوف شد ﴿فَأَتْبَعَهُمْ فِرْعَوْنُ بِجُنُودِهِ فَغَشِیَهُم مِنَ الْیَمِّ مَا غَشِیَهُمْ﴾ وجود مبارک موسای کلیم وارد شد همراهان او وارد شدند آخرین مؤمنِ از مؤمنان به موسای کلیم هم از دریا گذشت در حالی که در وسط دریا فرعون و قوم او و جنود او بودند از این به بعد این دیوارهای آب به هم آمد ﴿فَغَشِیَهُم مِنَ الْیَمِّ مَا غَشِیَهُمْ﴾ این برای مبالغه و عظمت مشخص نفرمود که چه کسی غَشیّ در حقیقت تَغشیه به دستور ذات اقدس الهی است این دیوارهای آب به هم آمد و اینها را در کام خود فرو برد.
اثبات ضلالت و دروغگویی فرعون:
﴿فَغَشِیَهُم مِنَ الْیَمِّ مَا غَشِیَهُمْ﴾ آن وقت کذبِ فرعون مشخص شد ﴿وَأَضَلَّ فِرْعَوْنُ قَوْمَهُ وَمَا هَدَی﴾ این ﴿وَأَضَلَّ فِرْعَوْنُ قَوْمَهُ وَمَا هَدَی﴾ ناظر به آن داعیه کذبی است که در سورهٴ مبارکهٴ «غافر» از فرعون نقل شده است فرعون برابر آیهٴ 29 سورهٴ مبارکهٴ «غافر» یعنی سورهٴ «مؤمن» آنجا دارد که ﴿قَالَ فِرْعَوْنُ مَا أُرِیکُمْ إِلَّا مَا أَرَی وَمَا أَهْدِیکُمْ إِلَّا سَبِیلَ الرَّشَادِ﴾ مدّعی هدایت و راهنمایی صحیح مردم مصر بود در این کریمه فرمود گمراه کرد چون خودش غرق شد و اینها را هم به کام غرق فرو برد و این ادّعای او هم دروغ در آمد که ﴿وَمَا أَهْدِیکُمْ إِلَّا سَبِیلَ الرَّشَادِ﴾، ﴿وَمَا هَدَی﴾ هرگز او کاری نکرد که مردم به مقصد برسند سرّ تقدیم ﴿أَضَلَّ﴾ بر ﴿مَا هَدَی﴾ همین است که فواصل آیات ملحوظ بشود که این آیات با «یاء» منقلب به «الف» ختم میشود.
«و الحمد لله ربّ العالمین»
تاکنون نظری ثبت نشده است