- 184
- 1000
- 1000
- 1000
تفسیر آیات 124 تا 128 سوره طه
درس آیت الله عبدالله جوادی آملی با موضوع "تفسیر آیات 124 تا 128 سوره طه"
انسان کامل، علت خلقت آسمان و زمین
آثار تبعیت و اعراض از هدایت الهی
معنای آیه ﴿أَلاَ بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ﴾
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
﴿وَمَنْ أَعْرَضَ عَن ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنکاً وَنَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ أَعْمَی ﴿124﴾ قَالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِی أَعْمَی وَقَدْ کُنتُ بَصِیراً ﴿125﴾ قَالَ کَذلِکَ أَتَتْکَ آیَاتُنَا فَنَسِیتَهَا وَکَذلِکَ الْیَوْمَ تُنسَی ﴿126﴾ وَکَذلِکَ نَجْزِی مَنْ أَسْرَفَ وَلَمْ یُؤْمِن بِآیَاتِ رَبِّهِ وَ لَعَذَابُّ الْآخِرَةِ أَشَدُّ وَأَبْقَی ﴿127﴾ أَفَلَمْ یَهْدِ لَهُمْ کَمْ أَهْلَکْنَا قَبْلَهُم مِّنَ الْقُرُونِ یَمْشُونَ فِی مَسَاکِنِهِمْ إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیَاتٍ لَأُوْلِی النُّهَی ﴿128﴾
انسان کامل، علت خلقت آسمان و زمین
چون آشنایی به جهان آفرینش برای معرفتِ اصول دین کمک میکند لذا قرآن کریم جهان را خوب ترسیم میکند که انسان چیست، جهان چیست، رابطهٴ انسان و جهان چیست، تا اثر تعیینکنندهٴ اصول دین مشخص بشود خدای سبحان جهان را با همهٴ اِتقان و زیباییاش برای خلیفهٴ خود آفرید یعنی اگر آسمانها را، اگر زمین را، اگر موجودات ارضی و سمائی را با نظم و با فایده آفرید مهمترین بهرهای که برای آفرینش آسمانها و زمین مطرح است این است که انسان رشد کند و متمدّن بشود و به سعادت برسد این سفره را پهن کرد بعد مهمان دعوت کرد و اگر انسان در عالَم نباشد خلیفهٴ خدا در عالَم نباشد اثری بر آفرینش آسمان و زمین نیست آنچه خلقت را معنادار میکند پیدایش انسان است که خلیفةالله است عنوان خلیفه در بحثهای حدیثی و کلامی ناظر به خلیفهٴ رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) است که انسانِ معصوم مثل امیرالمؤمنین و اهل بیت(علیهم السلام) اینها خلیفهٴ رسول حقّاند ولی در قرآن و در عرفان سخن از خلیفةالله هست نه خلیفة رسول الله وقتی در کتابهای اهل معرفت از خلافت سخن به میان میآید یعنی خلیفةالله، وقتی قرآن از خلیفه سخن به میان میآورد یعنی خلیفةالله ﴿إِنِّی جَاعِلٌ فِی الأَرْضِ خَلِیفَةً﴾ یا ﴿یَا دَاوُدُ إِنَّا جَعَلْنَاکَ خَلِیفَةً﴾ از همین قبیل است و اگر خلیفهای در روی زمین نباشد که از نظام احسن به بهترین وجه بهرهبرداری کند و بهره برساند آفرینش آسمانها و زمین بیمعنا خواهد بود.
آثار تبعیت و اعراض از هدایت الهی
بر اساس این جهانبینی ذات اقدس الهی مشخص میکند که اگر جامعهای در راه صحیح قدم بردارد برکات فراوان نصیبشان میشود نه پُرخوری به تکاثر برسند بلکه به طهارت روح و کوثر برسند آنها به دنبال تکاثرند و همیشه در زحمتاند دین ما را به کوثر دعوت میکند و همیشه امنیت و رفاه را به ما ارزانی میدارد آن کجا و این کجا، بنابراین میفرماید اگر جامعهای بیراهه رفت نه آسمان به سود اوست نه زمین به کام او گرفتار فشارهای آسمانی و زمینی خواهد بود ﴿مَنْ أَعْرَضَ عَن ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنکاً﴾ و اگر کسی به راه بود ﴿لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَی آمَنُوا وَاتَّقَوا لَفَتَحْنَا عَلَیْهِمْ بَرَکَاتٍ﴾ هم آسمان هم زمین چون اصلِ آفرینش آسمان و زمین برای پرورش خلیفةالله هست فرمود: ﴿سَخَّرَ لَکُم مَّا فِی السَّماواتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ﴾ در سورهٴ مبارکهٴ «بقره» این مضمون گذشت که ﴿الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ فِرَاشاً وَالْسَّمَاءَ﴾ کذا و کذا تا شما بهرهٴ صحیح ببرید از اول تا آخر قرآن فایدهٴ آفرینش عالَم را آدمپروری میداند بنابراین اگر جامعهای بیراهه رفت وجهی ندارد که فَلک و مَلک در کار او باشند که نه باران به موقع و بهجا به اینها خدمت میرساند نه آفتاب و نه موجودات سمائی یا ارضی دیگر این یک اصل کلّی است که اگر کسی جهان را بداند انسان را بشناسد رابطهٴ انسان و جهان را بشناسد و اینکه جهانبان و جهاندان یعنی خدا جهان را به عنوان سفره خَلق کرد برای پذیرایی مهمان و آن مهمان خلیفةالله است دیگر هرگز اگر به او گفتند که بدرفتاری جامعه باعث خشکسالی است یا فشار حوادث است این انکار نمیکند اگر سلبِ امنیت در اثر بعضی از معاصی است این به دنبال چارهجویی میرود انکار نمیکند بین خود و حوادث عالَم از یک سو، بین اعمال خود و امنیت و آرامش درونی از سوی دیگر یک پیوند ناگسستنی احساس میکند این ﴿أَلاَ بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ﴾ برای او افسانه نخواهد بود واقعیّتی است.
معنای آیه ﴿أَلاَ بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ﴾
﴿أَلاَ بِذِکْرِ اللَّهِ﴾ اگر این ذکر به الله اضافه شده اضافه به مفعول باشد این طلیعهٴ آرامش است فرد یا جامعهای که به یاد خداست این کم کم زمینهٴ آرامش را فراهم میکند تا برسد به جایی که همین ﴿أَلاَ بِذِکْرِ اللَّهِ﴾ را که میخواند از باب اضافهٴ مصدر به فاعل باشد نه مفعول «ألا بذکر الله عَبده تطمئنّ قلوب عباده» او اگر به یاد بنده بود بنده کاملاً آرام است اگر ذکر به الله اضافه شد که وظیفهٴ ماست اضافهٴ به مفعول شد یعنی ما به یاد الله باشیم این زمینهٴ آرامش است و اگر او به یاد بنده بود تحقّق قطعی آرامش است ما طمأنینه میخواهیم و طمأنینه به یاد اوست.
مراد از ذکر «بحول الله و قوته اقوم و اقعد» در نماز
خدا غریق رحمت کند مرحوم کاشفالغطاء را ایشان در کشفالغطاء دارد که وقتی ما در نماز میگوییم «بحول الله تعالی و قوّته أقوم و أقعد» معنایش این نیست که من در نماز قیام و قعود من به حول خداست بلکه این یک تعلیم و تربیت مکتبی است یک، یعنی جمیع حرکات و قیام و قعود من به عنایت الهی است دوم اینکه به ما میفهماند که نه کارهای دشوار قیام و مقاومت به حول خداست حتی نشستن هم به حول خداست اگر او لطفش را بگیرد آدم در نشستن هم باید کسی او را داشته باشد «بحول الله تعالی و قوّته أقوم و بحول الله و قوّته تعالی أقعد و أنام و اضطجع و انبطح و أستلقی» این طور نیست که آدم به پهلو بخواهد بخوابد به حول خودش بخوابد اگر بیمار پهلو گرفتنِ او هم مقدورش نباشد دوتا پرستار میخواهد بنابراین ما در کار ضعف و قوّت ما هر دو به حول الهی تکیه میکنیم این تعلیم ماست در نماز که هم «أقوم بحول الله» هم «أقعد بحول الله» خب این مکتب است بنابراین اگر کسی اینچنین فکر کرد راحت است دیگر انکار نمیکند یا دعای «کمیل» را با تردید نمیخواند نه، بعضی از گناهان است که «تُنْزِلُ النِّقَم» است، بعضی «تُغَیِّر النِّعَم» است، بعضی «تُنزل البلاء» است، بعضی «تَحبس الدعاء» است، و همچنین این اصل کلی، پس بنابراین ﴿مَنْ أَعْرَضَ عَن ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنکاً﴾ این یک اصل کلی است برای اینکه ما مهمانیم مالک که نیستیم خدای سبحان میزبان است و مالک است این سفره را برای مهمانهای اهل پهن کرده نه برای نااهل آن وقت این یک امر بیّنالرشد خواهد بود برای ما، این هم یک مطلب.
پرسش:...
پاسخ: بله خب، مگر همه چیز عالَم برای همه چیز آدم خوب است به انسان میگویند اگر بخواهی به کمال برسی عالِم بشوی راه اعتیاد را ترک کن به طرف معتاد شدن نرو راه سرقت را رها کن، راه رهزنی را رها کن آن راه، راه کمال نیست ولی مختاری. اختیار با خلقت انسان هماهنگ است ولی همه چیز عالَم که برای انسان یکسان نیست راه سرقت با راه امانت که یکی نیست. خب، پس بنابراین انسان کاملاً مختار است و در حُسن اختیار در سوء اختیار آزاد است و شریعت او را راهنمایی میکند عقل و فطرت هم او را راهنمایی میکند.
علت اعمی بودن انسان ها در قیامت
مطلب دوم این است که حالا چرا اینها کور محشور میشوند پس مطلب اول آن شد که اگر ما جهانبینیمان بر اساس هدایت جهاندان و جهانبان ما یعنی خدای ما باشد این مسئله برای ما حل است مسئلهٴ دوم این است که چرا یک عدّه کورند ﴿وَنَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ أَعْمَی﴾ در قرآن کریم یک اصل حاکمی است که در سورهٴ مبارکهٴ «نبأ» است یک جای قرآن هم بیشتر این مطلب نیامده و آن این است که ﴿جَزَاءً وِفَاقاً﴾ یعنی ما هرگز کیفری بیش از اندازهٴ استحقاق نخواهیم داد ﴿إِلَّا حَمِیماً وَغَسَّاقاً ٭ جَزَاءً وِفَاقاً﴾ این دربارهٴ سیّئات است دربارهٴ حَسنات که ﴿مَن جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا﴾ هست، ﴿فَلَهُ خَیْرٌ مِنْهَا﴾ هست و مانند آن، آن جزایی که مطابق با عمل است بیشتر از عمل نیست در خصوص معصیت است ولی دربارهٴ طاعت که جزا بیش از آنهاست خب پس ﴿جَزَاءً وِفَاقاً﴾ این اصل کلی را که قرآن آموخت کفّار هم یا برابر آن فطرتشان آگاه بودند یا از اصل قرآنی باخبر شدند به خدا در قیامت عرض میکنند که حالا جهنّم میبری ببر ولی ما را چرا کور محشور کردی ﴿لِمَ حَشَرْتَنِی أَعْمَی﴾ این سؤال، تو که گفتی جزا وفاقِ عمل است ما هم که در دنیا بصیر بودیم جهنم هم میخواهی ببری بسوزانی ما نسبت به او حرفی نداریم اما حالا چرا کور محشور کردی، ذات اقدس الهی به اینها مهلت میدهد که چنین سؤالی بکنند تا هم برای آنها در آخرت روشن بشود هم برای مؤمنان در دنیا روشن بشود فرمود این حق است که جزاء وفاق عمل است و ما وعدهای که دادیم که بیش از مقدار گناه کسی را کیفر نمیدهیم به همین وعده و میعاد عمل کردیم و میکنیم اما ما تو را کور نکردیم تو کور بودی منتها نمیفهمیدی. بیان ذلک این است که تو خیال میکردی آخرت نیست ـ معاذ الله ـ اگر هم باشد مثل دنیاست ما به تو فهماندیم آخرت هست یک، مثل دنیا نیست دو، چندبار به تو گفتیم ولی گوش ندادی.
قطع روابط و ضوابط در آخرت
در دنیا نظامش با ضوابط و روابط انجام میشود ما در دنیا به عنوان منفصلهٴ مانعةالخلو که جمع را شاید نیازمان را یا با ضوابط حل میکنیم یا با روابط یعنی کسی که محتاج است غذایی را بخواهد تهیه کند یا میخرد یا اجاره میکند بالأخره چیزی را مسکنی را و مانند آن اینها ضوابط است دیگر با خرید و فروش با اجاره با عقود اسلامی مشکلاتمان را حل میکنیم اینها ضوابط اقتصادی است یا با روابط حل میکنیم پسر مشکلی دارد پدر حل میکند، پدر مشکلی دارد پسر حل میکند، دوست مشکل دوست را حل میکند و مانند آن این دو راه معقول و مشروعی هست در دنیا بعدالموت نه ضوابطی حاکم است نه روابط ﴿لاَ بَیْعٌ فِیهِ وَلاَ خُلَّةٌ﴾ کسی مشکلی دارد بخواهد خرید و فروش کند آنجا جا برای خرید و فروش نیست انسان هست بدن هست گرسنه هست پوشاک میخواهد ولی خرید و فروش نیست میماند روابط، خُلّت و دوستی هم نیست برای اینکه ﴿یَوْمَ یَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِیهِ ٭ وَأُمِّهِ وَأَبِیهِ﴾ ما بارها به شما گفتیم که نظام دنیا با ضوابط و روابط حل میشود نظام آخرت با ضوابط و روابط حل نمیشود یک نظام دیگری است که زاد و توشه را همینجا باید تهیه کرد هر کسی مهمان خودش است گفتیم و شما قبول نکردید یک.
اعمی بودن در قیامت ثمره عدم بصیرت در دنیا
گفتیم در دنیا چیزهایی هست آسمانی هست، زمینی هست، درختی هست، انسانی هست، دریایی هست، صحرایی هست، پرندهای هست، به شما چشم دادیم، گوش دادیم، زبان دادیم که اینها را درک کنید با اینها حرف بزنید اینها هم کار دنیا بود در آخرت چیزهای دیگری است که باید با چشمِ دیگر و گوش دیگر با آنها گفتگو کرد آن را که فراهم نکردید که شما چشمی داشتید فقط دنیا را میدید دنیا هم که وضعش تمام شده اینجا نبوّت است و عصمت است و ولایت است و اهل بیت است و بهشت است و قرآن است و نورانیّت است آن چشمی که اینها را ببیند که فراهم نکردید چشمی که در و دیوار را ببیند اینجا که جای در و دیوار نیست چه چیزی را میخواهی ببینی ما تو را کور نکردیم تو کور بودی چشم برای اینکه ببیند بسیار خب، چه چیزی را ببیند مرئیِ دنیا چیز دیگری است رؤیتش هم چیز دیگر، مرئی آخرت چیز دیگری است رؤیتش هم چیز دیگر آن چشمی که باید بهشت را ببیند و اهل بهشت را ببیند که تو نداشتی این همه مساجد و مراکز مذهب بود تو آنها را ندیدی به دنبال مراکز فساد میرفتی تو هر جا ببینی جای گناه کجاست آنجا را میدیدی آدرس میگرفتی و میرفتی خب مسجد که درِ خانهات بود، حسینیه که درِ خانهات بود، مراکز قرآن که درِ خانهات بود اصلاً آنها را نمیدیدی ما که تو را کور نکردیم تو کور بودی و کور محشور شدی همین، اینکه میگوید ﴿رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِی أَعْمَی وَقَدْ کُنتُ بَصِیراً﴾ جواب میدهد که اشتباه میکنی تو بصیر نبودی ما کور نکردیم چیزهایی اینجا هست که اینجا با چشمِ دل باید دید تو که آن را فراهم نکردی آن چشمی که داشتی برای دنیا بود اینجا که آن کالاها خبری نیست اینجا جای نامحرم نیست که تو ببینی اینجا جای غیبت نیست تو بشنوی خب گوش برای چه میخواهی، بنابراین کالاها فرق میکند مرئیها فرق میکند، رؤیتها فرق میکند رائیها هم فرق میکند.
پرسش:...
پاسخ: آن نسبت به کسانی که پرده را ذات اقدس الهی از جلوی چشمشان برداشت آن وقت خیلیها میبینند.
محرومیّت مجرمان از رویت ملکوت در قیامت
همینها که ﴿فَبَصَرُکَ الْیَوْمَ حَدِیدٌ﴾ جهنم را با اشتعال از راه دور میبینند و مؤمن که در کنارشان هست از او خبر ندارند همین کورها میگویند ﴿رَبَّنَا ابْصَرْنَا وَسَمِعْنَا﴾ همین کورها، همینهایی که میگویند ﴿رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِی أَعْمَی وَقَدْ کُنتُ بَصِیراً﴾ همینها کاملاً جهنم را میبینند ألویش را شعلههایش را میبینند میگویند ﴿رَبَّنَا أبْصَرْنَا وَسَمِعْنَا﴾ فرشتگاهی الهی به آنها میگویند ﴿أَفَسِحْرٌ هذَا﴾ اینها هم سِحر است یا نمیبینید میگویند ﴿أبْصَرْنَا وَسَمِعْنَا﴾ این کسی که در دنیا مراکز فساد را میدید و حرم و مسجد را نمیدید در آخرت فقط جهنم را میبیند آن شعلهها را میبیند آن صداهای ﴿کُلَّمَا دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَعَنَتْ أُخْتَهَا﴾ را میشنود جای دیگر را نمیبیند که.
پرسش:...
پاسخ: بله دیگر، کر محشور میشود اما صدای حق را نمیشنود وجود مبارک حضرت امیر(سلام الله علیه) دارد که خَطیب اهل الجنّة داود است، قاری اهل الجنّة داود است کسی که قرآن را با صوت خوب میخواند وجود مبارک داود پیغمبر است این صداها را که آنها نمیشنوند که اینها فقط ﴿کُلَّمَا دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَعَنَتْ أُخْتَهَا﴾ را میشنوند صدای خروش عذاب را میشنوند، ﴿تَکَادُ تَمَیَّزُ مِنَ الْغَیْظِ﴾ را میشنوند اینها را میشنوند.
پرسش: قرآن که نفرموده
پاسخ: چرا دیگر آنها را هم فرموده در سورهٴ مبارکهٴ «بقره» به بعضی از قسمتها اشاره کرده در سورهٴ مبارکهٴ «بقره» آیه هیجده اینچنین بود ﴿صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لاَ یَرْجِعُونَ﴾ اینها حرفِ خوب که نمیتوانند بزنند که فقط فحش میگویند ﴿کُلَّمَا دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَعَنَتْ أُخْتَهَا﴾ در دنیا هم همین طور بود دیگر غیر از بد و بدی و زشتی از زبانشان شنیده نمیشد که آنجا هم همین طور. اَصم هستند حرفهای صحیح را نمیشنوند آن صوت داودی را نمیشنوند آن برگهای بهشت که تسبیحگوی الهیاند آنها را که نمیشنوند اما خروش جهنم را، ﴿تَکَادُ تَمَیَّزُ مِنَ الْغَیْظِ﴾ را میشنوند اینها را میشنوند همان طوری که در دنیا معاصی را و سیّئات را و قبایح را میدیدند و میشنیدند در آخرت همانها را میشنوند همین، همین شخصی که دارد حرف میزند الآن هم بیادبی میکند این بیادبی دنیایش آنجا هم ظهور کرده خب در برابر عدلِ محض شما چه سؤالی داری اصلاً حقّ سؤال نداری ﴿رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِی أَعْمَی وَقَدْ کُنتُ بَصِیراً﴾ منتها ذات اقدس الهی برای اتمام حجّت به تو این اجازه را داده در دنیا همان کجرفتاریها را داشته اینجا هم داشت.
حقیقت کوری قلب انسان و علت پیدایش آن
اینکه در سورهٴ مبارکهٴ «بقره» فرمود اینها ﴿صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لاَ یَرْجِعُونَ﴾ در سورهٴ «اسراء» که شرحش گذشت جامع آنچه در سورهٴ «بقره» و در سورهٴ «حج» است در سورهٴ مبارکهٴ «حج» به صورت شفاف بیان فرمود که اگر ما گفتیم اینها کَرند، اینها کورند و مانند آن منظور ما کورِ بدنی نیست کورِ قالبی نیست کورِ قلبی است آیهٴ 46 سورهٴ مبارکهٴ «حج» این است ﴿أَفَلَمْ یَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَتَکُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ یَعْقِلُونَ بِهَا أَوْ آذَانٌ یَسْمَعُونَ بِهَا فَإنَّها لا تَعمَی الأبْصارُ﴾ ما که میگوییم اینها کورند نه یعنی کورِ فیزیکی نه یعنی کوری است که چشمشان جایی را نمیبیند ﴿وَلَکِن تَعْمَی الْقُلُوبُ الَّتِی فِی الصُّدُور﴾ قلبشان کور است ما در دنیا اول قالَب، قالبگیری میکند بعد قلب میفهمد یعنی ما اول چیزی را میبینیم بعد درک میکنیم، اول چیزی را گوش میشنود بعد درک میکنیم و مانند آن.
پرسش:...
پاسخ: خب اگر ـ معاذ الله ـ مسلمان خیلی فقط اسلام شناسنامهای داشته باشد بله ممکن است مشمول این اصل بشود اما اگر نه، مسلمان واقعی باشد شاید به آن حد نرسد ـ انشاءالله ـ ولی بالأخره اگر کسی سیّئاتش در درون دلش رسوخ کرده و آن اصول دین را زیر سؤال برده خیلی لا یُبالی بود ممکن است گرفتار این صحنه بشود دیگر. خب، در سورهٴ مبارکهٴ «حج» آیه 46 فرمود: ﴿وَلَکِن تَعْمَی الْقُلُوبُ الَّتِی فِی الصُّدُور﴾ ما اول میبینیم بعد میفهمیم بنایمان همین است دیگر ما اول با چشم چیزی را میبینیم بعد تشخیص میدهیم این راه است یا چاه است انتخاب میکنیم اول صدا را میشنویم بعد معنا را میفهمیم، اول چشم ما این نقوش کتاب را میبیند بعد مطلب را میفهمیم، اول از قالَب شروع میشود به قلب میرسد اما برای اهل اله اول میفهمند بعد میبینند در جریان معراج پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) گرچه به صورت «فاء» یا به صورت «ثمّ» نیامده ولی ترتیب ذکری هم بیاثر نیست فرمود: ﴿مَا کَذَبَ الْفُؤَادُ مَا رَأَی﴾ اول از فؤاد و رؤیت فؤاد مطرح است بعد دارد که ﴿مَا زَاغَ الْبَصَرُ وَمَا طَغَی﴾ اول سخن این است که دل دروغ نگفته و دروغ ندیده بعد سخن از آن است که چشم بیراهه نرفته و بد ندیده ما اول میبینیم بعد میفهمیم، اول میشنویم بعد میفهمیم ولی راه درون اول میفهمند بعد میبینند، اول میفهمند بعد آهنگ را میشنوند. خب، اگر اینچنین است آخرت هم که از همین قبیل است فرمود تو باید با جان میفهمیدی آن چشم جانت که بسته بود الآن در قیامت حالا که قیامت شد بشر با همان چهرهٴ باطنیاش محشور میشود نه با چهرهٴ ظاهری این بدن را که وقتی میخواهند بسازند برابر الگوی قلب میسازند اگر قلب بیدار بود، شنوا بود، گویا بود، سمیع بود بدن را هم آنچنان میسازند وگرنه ﴿صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لاَ یَعْقِلُونَ﴾ بنابراین این سؤالی که کرده که ﴿رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِی أَعْمَی﴾ پاسخی که به او باریتعالی میدهد این است که ما کاری نکردیم تو آیات ما را ندیدی الآن هم لطف ما تو را نمیبیند همین، اینکه نسیان را به معنی ترک گرفتند به همین معناست وگرنه نسیانی که در کنار سهو است و منشأ اختیاری ندارد که مورد عفو است خب، پس اگر در سورهٴ مبارکهٴ «بقره» است فرمود: ﴿صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لاَ یَعْقِلُونَ﴾ این را بازتر و شفافتر در سورهٴ مبارکهٴ «حج» بیان کرد که اینکه ما میگوییم کورند کورِ ظاهری مراد نیست ﴿لَکِن تَعْمَی الْقُلُوبُ الَّتِی فِی الصُّدُور﴾.
هماهنگی کور و کر بودن در قیامت با عدم بصیرت دنیوی
در بخشهایی از سورهٴ مبارکهٴ «نجم» آمده که ﴿فَأَعْرِضْ عَن مَن تَوَلَّی عَن ذِکْرِنَا وَلَمْ یُرِدْ إِلَّا الْحَیَاةَ الدُّنْیَا ٭ ذلِکَ مَبْلَغُهُم مِنَ الْعِلْمِ﴾ اینها ﴿یَعْلَمُونَ ظَاهِراً مِنَ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَهُمْ عَنِ الْآخِرَةِ هُمْ غَافِلُونَ﴾ یعنی اینها فقط اَبرهٴ عالَم را میبینند آسترش آن طرف درونش را نمیبینند ما ظاهری داریم و باطنی ﴿یَعْلَمُونَ ظَاهِراً مِنَ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَهُمْ عَنِ الْآخِرَةِ هُمْ غَافِلُونَ﴾ خب، اگر باطن است چشم باطن میخواهد گوش باطن میخواهد گوش باطن را باید در مسجد و حسینیه فراهم کرد شما که فراهم نکردید که شما رفتید جای دیگر اینجا نه ضوابط است نه روابط یک حساب دیگری است برای اینجا هم حسابی باز نکردی خب دستت خالی است اینکه دستت خالی است برای اینکه باید از آنجا میآوردی بعضیها خیال میکردند که اگر مثلاً آخرتی هم باشد اینها همان طور که در دنیا فراهم کردند آخرت هم فراهم میکنند در سورهٴ مبارکهٴ «کهف» قصّهاش گذشت که ﴿لَئِن رُّدِدتُّ إِلَی رَبِّی لَأَجِدَنَّ خَیْراً مِنْهَا مُنقَلَباً﴾ این توهّم بیجا را داشت که اگر قیامت باشد ما وارد قیامت بشویم مثل دنیا وضعمان خوب است ـ معاذ الله ـ چنین خیالی کرد که در سورهٴ مبارکهٴ «کهف» ابطال شد، بنابراین کور شدن یک عدّه، کَر شدن یک عدّه، گُم شدن یک عدّه، حرف نزدن یک عدّه معیار مشخصی دارد یک چیز بیّنالرشدی است با آیهٴ سورهٴ مبارکهٴ «نبأ» هم هماهنگ است فرمود ما کسی را کور نکردیم ما عفو میکنیم کمتر از استحقاق کیفر میدهیم اما بیشتر از استحقاق هرگز کسی را کیفر نخواهیم داد ﴿جَزَاءً وِفَاقاً﴾ و اگر این شخص سؤال میکند برای اینکه این شخص در حقیقت کور بود.
تبیین عواقب گناه و شدّت عذاب مجرمان در قیامت
حالا چون در سورهٴ مبارکهٴ «بقره» آن مشخص شد در سورهٴ مبارکهٴ «حج» این مشخص شد آنچه در سورهٴ مبارکهٴ «اسراء» بحثش قبلاً گذشت معنای خاصّ خودش را پیدا میکند آیهٴ 97 سورهٴ مبارکهٴ «اسراء» این بود که ﴿مَن یَهْدِ اللَّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِ وَمَن یُضْلِلْ فَلَن تَجِدَ لَهُمْ أَوْلِیَاءَ مِن دُونِهِ وَنَحْشُرُهُمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ عَلَی وُجُوهِهِمْ﴾ این کسی که همیشه سر بلند میکرد هیچ جا را نمیدیدید این باید سر به زیر باشد دیگر این را سرش را خم کردیم ﴿وَنَحْشُرُهُمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ عَلَی وُجُوهِهِمْ عُمْیاً وَبُکْماً وَصُمّاً﴾ این اَبکم است حرفِ صحیح نمیزند اما تمام اینها نسبت به یکدیگر فحش میدهند ﴿کُلَّمَا دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَعَنَتْ أُخْتَهَا﴾ در دنیا هم همین طور بودند دیگر در دنیا اینها که زبان نداشتند یعنی زبانِ حقگو نداشتند و الاّ زبان بدگو که داشتند که جهنم هم همین طور است این طور نیست که نبینند که میبینند فقط جهنم و جهنمی را میبینند میشنوند حرف میزنند اما برابر خواستههای جهنم و جهنمی ﴿عُمْیاً وَبُکْماً وَصُمّاً مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ کُلَّمَا خَبَتْ زِدْنَاهُمْ سَعِیراً﴾ هر وقت این آتش جهنم میخواهد افسرده بشود ما افروخته میکنیم میبینید گاهی محرّم پیش میآید ماه مبارک رمضان پیش میآید دهه آخر صفر پیش میآید ایام اعتکاف پیش میآید کمی بعضی از تبهکاران آن معصیتشان فروکش میکند باز با دیدن دوستان این معصیتشان شعله میگیرد همین حالت در جهنم هم ظهور میکند آن ایامی که یک مقدار معاصیشان فروکش کرده ﴿کُلَّمَا خَبَتْ﴾ بود آن ایامی که معاصیشان شعلهور شد و گُر گرفته ﴿زِدْنَاهُمْ سَعِیراً﴾ بود فرشتگانی هم مسئول این کارند.
ویژگی عبادت فرشتگان و بهشت حضرت آدم (علیه السلام) قبل از هبوط
حالا دربارهٴ فرشتهها هم ممکن است فرصتهای دیگر هم بحث بشود اینها اهل عبادت بودند به دلیل اینکه شش هزار سال جِن در جَنب اینها داشت عبادت میکرد دیگر عبادت اینها آیا به صورت عبادت تشریعی ماست که تکلیفی، رسالتی، نبوّتی، بهشت و جهنمی این طور باشد یا عبادت خاصّ خودشان است هر کس که مکلّف است لازم نیست معصوم باشد بعضی معصوماند و بعضی غیر معصوم، اما هر معصومی باید مکلّف باشد ما دلیل نداریم بعضی از معصومها مثل انبیا و اولیا و ائمه(علیهم السلام) که معصوماند مکلّفاند بعضیها هم باید ثابت بشود ولی منظور آن است که قرآن کریم برای خلقت جن و انس هدفمندی آنها را ذکر کرد که آنها عبادتی دارند، شریعتی دارند، وحی و نبوّتی دارند، بهشت و جهنمی دارند ولی چنین تعبیری دربارهٴ فرشتهها نیامده اما دربارهٴ آن قصّه جنّت آدم که بعضی از آقایان سعیشان مشکور روایت طولانی مرحوم کلینی(رضوان الله علیه) بررسی کردند که ابیحمزه ثمالی غیر از علیبنابیحمزه بطائنی است سعیشان مشکور ـ انشاءالله ـ در فرصت مناسب دیگری ارزیابی میشود که این جنّت چه جنّتی بود و این روایتی که مرحوم کلینی در جلد هشت کافی نقل کرده است قابل اعتماد است یا آن طوری که بعضی از بزرگان دیگر گفتند مجهولٌ غالٍ قابل اعتماد نیست.
عدم بصیرت دنیا موجب کوری آخرت
خب، بنابراین این دو بخش در کنار هم کاملاً وضعش روشن میشود که ﴿مَنْ أَعْرَضَ عَن ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنکاً﴾ و اگر کسی با آن وضع بود که ﴿فَلاَ یَضِلُّ وَلاَ یَشْقَی﴾ و خطر کوری این است که خود شخص در دنیا خودش را کور کرده ﴿قَالَ کَذلِکَ أَتَتْکَ آیَاتُنَا فَنَسِیتَهَا وَکَذلِکَ الْیَوْمَ تُنسَی﴾ ما کاری نکردیم که بر خلاف ﴿جَزَاءً وِفَاقاً﴾ و امثال ذلک باشد.
پرسش:...
پاسخ: نه دیگر نسیان یعنی تو خودت احکام ما را ندیدی حالا هم مورد لطف ما نیستی لطف ما تو را نمیبیند همین، خودت کور بودی ما این همه احکام فرستادیم تو ندیدی امروز این احکام دارد پیاده میشود نه آن ساخت و ساز نه آن پارک نه آن معاصی آن حرفها جایش گذشت اینجا جایش نیست ما قرآن و عترت و دین و فطرت و اینها دادیم تو ندیدی الآن هم اینها را نمیبینی در قیامت غیر از اینها خبری نیست که.
پرسش:...
پاسخ: بله دیگر یعنی ما کور نکردیم کسی را منتها آنجا ـ انشاءالله ـ به خواست خدا آمد که در آخرت چرا ﴿أَضَلُّ سَبِیلاً﴾ است چرا ﴿مَن کَانَ فِی هذِهِ أَعْمَی فَهُوَ فِی الْآخِرَةِ أَعْمَی وَأَضَلُّ سَبِیلاً﴾ آن ﴿وَأَضَلُّ سَبِیلاً﴾ توجیه میخواهد. ما در دنیا ابزار دنیا فرستادیم که تو با کارهای بدنی ببینی ابزار آخرت فرستادیم که با قلب ببینی تو قلبت را تابع قالَب کردی تابع بدن کردی آن را درش را تخته کردی ﴿قَدْ خَابَ مَن دَسَّاهَا﴾ رویش را گِل گرفتی اینها را زنده به گور کردی فقط این چشم ظاهر را دیدی در صحنهٴ قیامت آنچه باطن است ظاهر میشود برای اینکه ﴿فَأَعْرِضْ عَن مَن تَوَلَّی عَن ذِکْرِنَا وَلَمْ یُرِدْ إِلَّا الْحَیَاةَ الدُّنْیَا ٭ ذلِکَ مَبْلَغُهُم مِنَ الْعِلْمِ﴾ بخش دیگر ﴿یَعْلَمُونَ ظَاهِراً مِنَ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَهُمْ عَنِ الْآخِرَةِ هُمْ غَافِلُونَ﴾ آنچه مربوط به ظاهر حیات دنیا بود تو باید میدیدی و دیدی، آنچه مربوط به باطن حیات دنیا بود که الآن دارد ظهور میکند تو آن چشم را فراهم نکردی خب تقصیر ما نیست.
تبیین شدّت و دوام عذاب اخروی
بعد فرمود این یک اصل کلی است مربوط به زمان و زمین خاص نیست ﴿وَکَذلِکَ نَجْزِی مَنْ أَسْرَفَ وَلَمْ یُؤْمِن بِآیَاتِ رَبِّهِ﴾ ما حالا این قصّه را که شخص که کور بود گفتیم اصل کلی این است مؤمن و کافر، عادل و ظالم، متّقی و فاجر همهٴ اینها حکمشان مشخص است دوتا راه است یک عدّه سبیل غیّ است و جهنم یک عدّه سبیل رشد است و بهشت این یک اصل کلی است ﴿وَکَذلِکَ نَجْزِی مَنْ أَسْرَفَ وَلَمْ یُؤْمِن بِآیَاتِ رَبِّهِ﴾ این نعمتی که ما به او دادیم بیجا صرف کرده ﴿وَلَمْ یُؤْمِن بِآیَاتِ رَبِّهِ﴾ منتها ﴿وَلَعَذَابُ الْآخِرَةِ أَشَدُّ وَأَبْقَی﴾ نه اینکه اشدّ و ابقا از معصیت او، أشدّ و ابقا از عذاب دنیا او از عذاب دنیا فقط سوخت و سوز میبیند همین آخرت عذابش اشدّ است و ابقا برای اینکه در دنیا انسان وقتی که سوخت و سوز میبیند قدری خودش را ذیحق میداند میگوید بعد ما جبران میکنیم یا نسل بعد جبران میکند یا تاریخ دربارهٴ ما داوری میکند یا قیامت ما به حقّمان میرسیم بالأخره به جایی تکیه میکند و همین تکیه کردن مقداری عذاب او را کم میکند یک، ثانیاً عذاب این محدود است در بحثهای قبل هم مشابه آن را داشتیم اگر کسی خانهاش آتش گرفته خب بلند میشود میآید بیرون نجات پیدا میکند، لباسش آتش گرفته لباسش را در میآورد نجات پیدا میکند، بدنش آتش گرفته خب میسوزد و میمیرد و تمام میشود اما اگر ﴿نَارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ ٭ الَّتِی تَطَّلِعُ عَلَی الْأَفْئِدَةِ﴾ شد چه کند این قابل فرار نیست هر جا برود همین است این عذاب دیگر معادل ندارد که ما بگوییم شبیه آن است در دنیا اگر کسی شبیه اصحاب اخدود شد بالأخره در کانال گذاشتند و دو طرفش دود کردند و او را خاکستر کردند بعد از مدتی تمام میشود دیگر حالا که مُرد دیگر عذابی احساس نمیکند که، اما جریان قیامت مُردنی نیست لذا فرمود: ﴿أَشَدُّ وَأَبْقَی﴾ اگر ﴿نَارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ﴾ شد، ﴿الَّتِی تَطَّلِعُ عَلَی الْأَفْئِدَةِ﴾ شد کجا میتواند فرار بکند این است کینه این است، عداوت این است، حِقد این است، شرک این است، ظلم این است، ربا این است، همین است فرمود: ﴿وَکَذلِکَ نَجْزِی مَنْ أَسْرَفَ وَلَمْ یُؤْمِن بِآیَاتِ رَبِّهِ وَلَعَذَابُ الْآخِرَةِ أَشَدُّ وَأَبْقَی﴾.
عدم اختصاص بعثت انبیا به منطقه خاورمیانه
بعد میفرماید اینها مغرور چه چیزی هستند ما حالا قصّههای خاور دور و باختر دور را نقل نکردیم انبیا و اُمم فراوانی آن طرف آب بودند این طرف آب هستند اقیانوس اطلس به بعدش اقیانوس کبیر به بعدش در قرآن کریم به پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: ﴿مِنْهُم مَن لَمْ نَقْصُصْ﴾ خیلی از انبیا بودند برای غرب، خاور دور، خیلی از انبیا بودند برای شرق باختر دور ما قصّههایشان را نقل نکردیم برای اینکه قصّه را نقل بکنیم باید بگوییم ﴿لَقَدْ کَانَ فِی قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ﴾ یک، باید بگوییم ﴿فَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ کَانَ﴾ دو، خب ما قصّه نقل بکنیم راهی هم برای پژوهش و تحقیق شما نباشد غیر از اینکه ما را تکذیب بکنید راه دیگری نیست مبادا، مبادا یعنی مبادا کسی خیال بکند که انبیا فقط در خاور میانه بودند در شرق اوسط بودند خاور دور و باختر دور پیغمبر نداشت این شدنی نیست نه عقل قبول میکند نه قرآن، عقل قبول نمیکند چون میگوید هر ملّتی راهنما میخواهد قرآن قبول نمیکند میگوید: ﴿إِنَّمَا أَنتَ مُنذِرٌ وَلِکُلِّ قَوْمٍ هَادٍ﴾، این یک موجبهٴ کلیه است قرآن هرگز نمیپذیرد که خاور دور یا باختر دور پیغمبر نداشتند اینقدر انبیا بودند الی ما شاء الله.
پرسش:...
پاسخ: حالا ما از آنها که اولواالعزم بودند ممکن است در خاور دور یا باختر دور باشند ولی خبر نداریم آن که در خاور میانه است همین است اگر هم انبیای اولواالعزم نبودند ضرری نمیرساند قرآن که نگفت عقل هم که نمیگوید هر منطقه باید پیغمبر اولواالعزم داشته باشد این همه انبیای ابراهیمی که آمدند پنجتایشان اولواالعزماند بقیه که اولواالعزم نبودند این داود بود، این سلیمان بود، این یوسف بود، این یعقوب بود هیچ کدام اولواالعزم نبودند مردم راهنمای وحیانی میخواهند و هست بنابراین هیچ نباید خیال کرد که در آن طرف آبِ شرقی این طرف آب غربی پیغمبر نبوده اینقدر پیغمبر خدا خلق کرده این 124 هزار پیغمبر برای کیست پیغمبر را خدا معرّفی میکند که به دنبالش بگوید ﴿لَقَدْ کَانَ فِی قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لاُِولِی الْأَلْبَابِ﴾ یا به دنبالش بگوید که ﴿فَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ کَانَ﴾.
باستانشناسی، ابزاری برای درک حقایق تاریخی
در همین محلّ بحث ما هم فرمود شما که از مکّه به شام میروید برای تجارت و کالای تجاری این جریان عاد و ثمود و اقوام و ملل دیگر سرِ راهتان است خب این را که میبینید این را میگوید برای اینکه شما عبرت بگیرید حالا بگوید شما بروید آن طرف اقیانوس اطلس ما که اقیانوسپیما نداریم این تکذیبش را تشدید میکرد میگویید دروغ میگویی چه کسی دسترسی دارد به آن طرف آب اصلاً آن طرف آب خبری هست؟ آن طرف آب را به طور اجمال برای انبیا و اولیا مشخص کرده اما این خاور میانه را برای همه بعد فرمود سرِ راهتان است باستانشناسان هم هستند میدانند اینجا آثاری که در میآورند این حجّاریهایی که میکنند این کشفهایی که میکنند برای سه هزار سال قبل است، چهار هزار سال قبل است، پنج هزار سال قبل است، این علامت را ﴿إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیَاتٍ لِلْمُتَوَسِّمِینَ﴾، متوسّمین غیر از مؤمنیناند متوسِّم یعنی وَسمهشناس، یعنی سیماشناس، یعنی میراث فرهنگیشناس، یعنی آثار باستانیشناس او را میگویند متوسّم فرمود ما یک سلسله میراث فرهنگی در خاک داریم که شماها که متوسّمین دارید میتوانند آن را بشناسند اینها برای سه چهار هزار سال قبل است ما اینها را خاک کردیم اینکه فرمود: ﴿أَفَلَمْ یَهْدِ لَهُمْ کَمْ أَهْلَکْنَا قَبْلَهُم مِّنَ الْقُرُونِ یَمْشُونَ فِی مَسَاکِنِهِمْ﴾ همین است شما که شام میروید که بخش وسیعی از آثار میراث فرهنگی در همین منطقهٴ شام است ﴿إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیَاتٍ لِأُولِی النُّهَی﴾.
«و الحمد لله ربّ العالمین»
انسان کامل، علت خلقت آسمان و زمین
آثار تبعیت و اعراض از هدایت الهی
معنای آیه ﴿أَلاَ بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ﴾
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
﴿وَمَنْ أَعْرَضَ عَن ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنکاً وَنَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ أَعْمَی ﴿124﴾ قَالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِی أَعْمَی وَقَدْ کُنتُ بَصِیراً ﴿125﴾ قَالَ کَذلِکَ أَتَتْکَ آیَاتُنَا فَنَسِیتَهَا وَکَذلِکَ الْیَوْمَ تُنسَی ﴿126﴾ وَکَذلِکَ نَجْزِی مَنْ أَسْرَفَ وَلَمْ یُؤْمِن بِآیَاتِ رَبِّهِ وَ لَعَذَابُّ الْآخِرَةِ أَشَدُّ وَأَبْقَی ﴿127﴾ أَفَلَمْ یَهْدِ لَهُمْ کَمْ أَهْلَکْنَا قَبْلَهُم مِّنَ الْقُرُونِ یَمْشُونَ فِی مَسَاکِنِهِمْ إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیَاتٍ لَأُوْلِی النُّهَی ﴿128﴾
انسان کامل، علت خلقت آسمان و زمین
چون آشنایی به جهان آفرینش برای معرفتِ اصول دین کمک میکند لذا قرآن کریم جهان را خوب ترسیم میکند که انسان چیست، جهان چیست، رابطهٴ انسان و جهان چیست، تا اثر تعیینکنندهٴ اصول دین مشخص بشود خدای سبحان جهان را با همهٴ اِتقان و زیباییاش برای خلیفهٴ خود آفرید یعنی اگر آسمانها را، اگر زمین را، اگر موجودات ارضی و سمائی را با نظم و با فایده آفرید مهمترین بهرهای که برای آفرینش آسمانها و زمین مطرح است این است که انسان رشد کند و متمدّن بشود و به سعادت برسد این سفره را پهن کرد بعد مهمان دعوت کرد و اگر انسان در عالَم نباشد خلیفهٴ خدا در عالَم نباشد اثری بر آفرینش آسمان و زمین نیست آنچه خلقت را معنادار میکند پیدایش انسان است که خلیفةالله است عنوان خلیفه در بحثهای حدیثی و کلامی ناظر به خلیفهٴ رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) است که انسانِ معصوم مثل امیرالمؤمنین و اهل بیت(علیهم السلام) اینها خلیفهٴ رسول حقّاند ولی در قرآن و در عرفان سخن از خلیفةالله هست نه خلیفة رسول الله وقتی در کتابهای اهل معرفت از خلافت سخن به میان میآید یعنی خلیفةالله، وقتی قرآن از خلیفه سخن به میان میآورد یعنی خلیفةالله ﴿إِنِّی جَاعِلٌ فِی الأَرْضِ خَلِیفَةً﴾ یا ﴿یَا دَاوُدُ إِنَّا جَعَلْنَاکَ خَلِیفَةً﴾ از همین قبیل است و اگر خلیفهای در روی زمین نباشد که از نظام احسن به بهترین وجه بهرهبرداری کند و بهره برساند آفرینش آسمانها و زمین بیمعنا خواهد بود.
آثار تبعیت و اعراض از هدایت الهی
بر اساس این جهانبینی ذات اقدس الهی مشخص میکند که اگر جامعهای در راه صحیح قدم بردارد برکات فراوان نصیبشان میشود نه پُرخوری به تکاثر برسند بلکه به طهارت روح و کوثر برسند آنها به دنبال تکاثرند و همیشه در زحمتاند دین ما را به کوثر دعوت میکند و همیشه امنیت و رفاه را به ما ارزانی میدارد آن کجا و این کجا، بنابراین میفرماید اگر جامعهای بیراهه رفت نه آسمان به سود اوست نه زمین به کام او گرفتار فشارهای آسمانی و زمینی خواهد بود ﴿مَنْ أَعْرَضَ عَن ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنکاً﴾ و اگر کسی به راه بود ﴿لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَی آمَنُوا وَاتَّقَوا لَفَتَحْنَا عَلَیْهِمْ بَرَکَاتٍ﴾ هم آسمان هم زمین چون اصلِ آفرینش آسمان و زمین برای پرورش خلیفةالله هست فرمود: ﴿سَخَّرَ لَکُم مَّا فِی السَّماواتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ﴾ در سورهٴ مبارکهٴ «بقره» این مضمون گذشت که ﴿الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ فِرَاشاً وَالْسَّمَاءَ﴾ کذا و کذا تا شما بهرهٴ صحیح ببرید از اول تا آخر قرآن فایدهٴ آفرینش عالَم را آدمپروری میداند بنابراین اگر جامعهای بیراهه رفت وجهی ندارد که فَلک و مَلک در کار او باشند که نه باران به موقع و بهجا به اینها خدمت میرساند نه آفتاب و نه موجودات سمائی یا ارضی دیگر این یک اصل کلّی است که اگر کسی جهان را بداند انسان را بشناسد رابطهٴ انسان و جهان را بشناسد و اینکه جهانبان و جهاندان یعنی خدا جهان را به عنوان سفره خَلق کرد برای پذیرایی مهمان و آن مهمان خلیفةالله است دیگر هرگز اگر به او گفتند که بدرفتاری جامعه باعث خشکسالی است یا فشار حوادث است این انکار نمیکند اگر سلبِ امنیت در اثر بعضی از معاصی است این به دنبال چارهجویی میرود انکار نمیکند بین خود و حوادث عالَم از یک سو، بین اعمال خود و امنیت و آرامش درونی از سوی دیگر یک پیوند ناگسستنی احساس میکند این ﴿أَلاَ بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ﴾ برای او افسانه نخواهد بود واقعیّتی است.
معنای آیه ﴿أَلاَ بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ﴾
﴿أَلاَ بِذِکْرِ اللَّهِ﴾ اگر این ذکر به الله اضافه شده اضافه به مفعول باشد این طلیعهٴ آرامش است فرد یا جامعهای که به یاد خداست این کم کم زمینهٴ آرامش را فراهم میکند تا برسد به جایی که همین ﴿أَلاَ بِذِکْرِ اللَّهِ﴾ را که میخواند از باب اضافهٴ مصدر به فاعل باشد نه مفعول «ألا بذکر الله عَبده تطمئنّ قلوب عباده» او اگر به یاد بنده بود بنده کاملاً آرام است اگر ذکر به الله اضافه شد که وظیفهٴ ماست اضافهٴ به مفعول شد یعنی ما به یاد الله باشیم این زمینهٴ آرامش است و اگر او به یاد بنده بود تحقّق قطعی آرامش است ما طمأنینه میخواهیم و طمأنینه به یاد اوست.
مراد از ذکر «بحول الله و قوته اقوم و اقعد» در نماز
خدا غریق رحمت کند مرحوم کاشفالغطاء را ایشان در کشفالغطاء دارد که وقتی ما در نماز میگوییم «بحول الله تعالی و قوّته أقوم و أقعد» معنایش این نیست که من در نماز قیام و قعود من به حول خداست بلکه این یک تعلیم و تربیت مکتبی است یک، یعنی جمیع حرکات و قیام و قعود من به عنایت الهی است دوم اینکه به ما میفهماند که نه کارهای دشوار قیام و مقاومت به حول خداست حتی نشستن هم به حول خداست اگر او لطفش را بگیرد آدم در نشستن هم باید کسی او را داشته باشد «بحول الله تعالی و قوّته أقوم و بحول الله و قوّته تعالی أقعد و أنام و اضطجع و انبطح و أستلقی» این طور نیست که آدم به پهلو بخواهد بخوابد به حول خودش بخوابد اگر بیمار پهلو گرفتنِ او هم مقدورش نباشد دوتا پرستار میخواهد بنابراین ما در کار ضعف و قوّت ما هر دو به حول الهی تکیه میکنیم این تعلیم ماست در نماز که هم «أقوم بحول الله» هم «أقعد بحول الله» خب این مکتب است بنابراین اگر کسی اینچنین فکر کرد راحت است دیگر انکار نمیکند یا دعای «کمیل» را با تردید نمیخواند نه، بعضی از گناهان است که «تُنْزِلُ النِّقَم» است، بعضی «تُغَیِّر النِّعَم» است، بعضی «تُنزل البلاء» است، بعضی «تَحبس الدعاء» است، و همچنین این اصل کلی، پس بنابراین ﴿مَنْ أَعْرَضَ عَن ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنکاً﴾ این یک اصل کلی است برای اینکه ما مهمانیم مالک که نیستیم خدای سبحان میزبان است و مالک است این سفره را برای مهمانهای اهل پهن کرده نه برای نااهل آن وقت این یک امر بیّنالرشد خواهد بود برای ما، این هم یک مطلب.
پرسش:...
پاسخ: بله خب، مگر همه چیز عالَم برای همه چیز آدم خوب است به انسان میگویند اگر بخواهی به کمال برسی عالِم بشوی راه اعتیاد را ترک کن به طرف معتاد شدن نرو راه سرقت را رها کن، راه رهزنی را رها کن آن راه، راه کمال نیست ولی مختاری. اختیار با خلقت انسان هماهنگ است ولی همه چیز عالَم که برای انسان یکسان نیست راه سرقت با راه امانت که یکی نیست. خب، پس بنابراین انسان کاملاً مختار است و در حُسن اختیار در سوء اختیار آزاد است و شریعت او را راهنمایی میکند عقل و فطرت هم او را راهنمایی میکند.
علت اعمی بودن انسان ها در قیامت
مطلب دوم این است که حالا چرا اینها کور محشور میشوند پس مطلب اول آن شد که اگر ما جهانبینیمان بر اساس هدایت جهاندان و جهانبان ما یعنی خدای ما باشد این مسئله برای ما حل است مسئلهٴ دوم این است که چرا یک عدّه کورند ﴿وَنَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ أَعْمَی﴾ در قرآن کریم یک اصل حاکمی است که در سورهٴ مبارکهٴ «نبأ» است یک جای قرآن هم بیشتر این مطلب نیامده و آن این است که ﴿جَزَاءً وِفَاقاً﴾ یعنی ما هرگز کیفری بیش از اندازهٴ استحقاق نخواهیم داد ﴿إِلَّا حَمِیماً وَغَسَّاقاً ٭ جَزَاءً وِفَاقاً﴾ این دربارهٴ سیّئات است دربارهٴ حَسنات که ﴿مَن جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا﴾ هست، ﴿فَلَهُ خَیْرٌ مِنْهَا﴾ هست و مانند آن، آن جزایی که مطابق با عمل است بیشتر از عمل نیست در خصوص معصیت است ولی دربارهٴ طاعت که جزا بیش از آنهاست خب پس ﴿جَزَاءً وِفَاقاً﴾ این اصل کلی را که قرآن آموخت کفّار هم یا برابر آن فطرتشان آگاه بودند یا از اصل قرآنی باخبر شدند به خدا در قیامت عرض میکنند که حالا جهنّم میبری ببر ولی ما را چرا کور محشور کردی ﴿لِمَ حَشَرْتَنِی أَعْمَی﴾ این سؤال، تو که گفتی جزا وفاقِ عمل است ما هم که در دنیا بصیر بودیم جهنم هم میخواهی ببری بسوزانی ما نسبت به او حرفی نداریم اما حالا چرا کور محشور کردی، ذات اقدس الهی به اینها مهلت میدهد که چنین سؤالی بکنند تا هم برای آنها در آخرت روشن بشود هم برای مؤمنان در دنیا روشن بشود فرمود این حق است که جزاء وفاق عمل است و ما وعدهای که دادیم که بیش از مقدار گناه کسی را کیفر نمیدهیم به همین وعده و میعاد عمل کردیم و میکنیم اما ما تو را کور نکردیم تو کور بودی منتها نمیفهمیدی. بیان ذلک این است که تو خیال میکردی آخرت نیست ـ معاذ الله ـ اگر هم باشد مثل دنیاست ما به تو فهماندیم آخرت هست یک، مثل دنیا نیست دو، چندبار به تو گفتیم ولی گوش ندادی.
قطع روابط و ضوابط در آخرت
در دنیا نظامش با ضوابط و روابط انجام میشود ما در دنیا به عنوان منفصلهٴ مانعةالخلو که جمع را شاید نیازمان را یا با ضوابط حل میکنیم یا با روابط یعنی کسی که محتاج است غذایی را بخواهد تهیه کند یا میخرد یا اجاره میکند بالأخره چیزی را مسکنی را و مانند آن اینها ضوابط است دیگر با خرید و فروش با اجاره با عقود اسلامی مشکلاتمان را حل میکنیم اینها ضوابط اقتصادی است یا با روابط حل میکنیم پسر مشکلی دارد پدر حل میکند، پدر مشکلی دارد پسر حل میکند، دوست مشکل دوست را حل میکند و مانند آن این دو راه معقول و مشروعی هست در دنیا بعدالموت نه ضوابطی حاکم است نه روابط ﴿لاَ بَیْعٌ فِیهِ وَلاَ خُلَّةٌ﴾ کسی مشکلی دارد بخواهد خرید و فروش کند آنجا جا برای خرید و فروش نیست انسان هست بدن هست گرسنه هست پوشاک میخواهد ولی خرید و فروش نیست میماند روابط، خُلّت و دوستی هم نیست برای اینکه ﴿یَوْمَ یَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِیهِ ٭ وَأُمِّهِ وَأَبِیهِ﴾ ما بارها به شما گفتیم که نظام دنیا با ضوابط و روابط حل میشود نظام آخرت با ضوابط و روابط حل نمیشود یک نظام دیگری است که زاد و توشه را همینجا باید تهیه کرد هر کسی مهمان خودش است گفتیم و شما قبول نکردید یک.
اعمی بودن در قیامت ثمره عدم بصیرت در دنیا
گفتیم در دنیا چیزهایی هست آسمانی هست، زمینی هست، درختی هست، انسانی هست، دریایی هست، صحرایی هست، پرندهای هست، به شما چشم دادیم، گوش دادیم، زبان دادیم که اینها را درک کنید با اینها حرف بزنید اینها هم کار دنیا بود در آخرت چیزهای دیگری است که باید با چشمِ دیگر و گوش دیگر با آنها گفتگو کرد آن را که فراهم نکردید که شما چشمی داشتید فقط دنیا را میدید دنیا هم که وضعش تمام شده اینجا نبوّت است و عصمت است و ولایت است و اهل بیت است و بهشت است و قرآن است و نورانیّت است آن چشمی که اینها را ببیند که فراهم نکردید چشمی که در و دیوار را ببیند اینجا که جای در و دیوار نیست چه چیزی را میخواهی ببینی ما تو را کور نکردیم تو کور بودی چشم برای اینکه ببیند بسیار خب، چه چیزی را ببیند مرئیِ دنیا چیز دیگری است رؤیتش هم چیز دیگر، مرئی آخرت چیز دیگری است رؤیتش هم چیز دیگر آن چشمی که باید بهشت را ببیند و اهل بهشت را ببیند که تو نداشتی این همه مساجد و مراکز مذهب بود تو آنها را ندیدی به دنبال مراکز فساد میرفتی تو هر جا ببینی جای گناه کجاست آنجا را میدیدی آدرس میگرفتی و میرفتی خب مسجد که درِ خانهات بود، حسینیه که درِ خانهات بود، مراکز قرآن که درِ خانهات بود اصلاً آنها را نمیدیدی ما که تو را کور نکردیم تو کور بودی و کور محشور شدی همین، اینکه میگوید ﴿رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِی أَعْمَی وَقَدْ کُنتُ بَصِیراً﴾ جواب میدهد که اشتباه میکنی تو بصیر نبودی ما کور نکردیم چیزهایی اینجا هست که اینجا با چشمِ دل باید دید تو که آن را فراهم نکردی آن چشمی که داشتی برای دنیا بود اینجا که آن کالاها خبری نیست اینجا جای نامحرم نیست که تو ببینی اینجا جای غیبت نیست تو بشنوی خب گوش برای چه میخواهی، بنابراین کالاها فرق میکند مرئیها فرق میکند، رؤیتها فرق میکند رائیها هم فرق میکند.
پرسش:...
پاسخ: آن نسبت به کسانی که پرده را ذات اقدس الهی از جلوی چشمشان برداشت آن وقت خیلیها میبینند.
محرومیّت مجرمان از رویت ملکوت در قیامت
همینها که ﴿فَبَصَرُکَ الْیَوْمَ حَدِیدٌ﴾ جهنم را با اشتعال از راه دور میبینند و مؤمن که در کنارشان هست از او خبر ندارند همین کورها میگویند ﴿رَبَّنَا ابْصَرْنَا وَسَمِعْنَا﴾ همین کورها، همینهایی که میگویند ﴿رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِی أَعْمَی وَقَدْ کُنتُ بَصِیراً﴾ همینها کاملاً جهنم را میبینند ألویش را شعلههایش را میبینند میگویند ﴿رَبَّنَا أبْصَرْنَا وَسَمِعْنَا﴾ فرشتگاهی الهی به آنها میگویند ﴿أَفَسِحْرٌ هذَا﴾ اینها هم سِحر است یا نمیبینید میگویند ﴿أبْصَرْنَا وَسَمِعْنَا﴾ این کسی که در دنیا مراکز فساد را میدید و حرم و مسجد را نمیدید در آخرت فقط جهنم را میبیند آن شعلهها را میبیند آن صداهای ﴿کُلَّمَا دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَعَنَتْ أُخْتَهَا﴾ را میشنود جای دیگر را نمیبیند که.
پرسش:...
پاسخ: بله دیگر، کر محشور میشود اما صدای حق را نمیشنود وجود مبارک حضرت امیر(سلام الله علیه) دارد که خَطیب اهل الجنّة داود است، قاری اهل الجنّة داود است کسی که قرآن را با صوت خوب میخواند وجود مبارک داود پیغمبر است این صداها را که آنها نمیشنوند که اینها فقط ﴿کُلَّمَا دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَعَنَتْ أُخْتَهَا﴾ را میشنوند صدای خروش عذاب را میشنوند، ﴿تَکَادُ تَمَیَّزُ مِنَ الْغَیْظِ﴾ را میشنوند اینها را میشنوند.
پرسش: قرآن که نفرموده
پاسخ: چرا دیگر آنها را هم فرموده در سورهٴ مبارکهٴ «بقره» به بعضی از قسمتها اشاره کرده در سورهٴ مبارکهٴ «بقره» آیه هیجده اینچنین بود ﴿صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لاَ یَرْجِعُونَ﴾ اینها حرفِ خوب که نمیتوانند بزنند که فقط فحش میگویند ﴿کُلَّمَا دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَعَنَتْ أُخْتَهَا﴾ در دنیا هم همین طور بود دیگر غیر از بد و بدی و زشتی از زبانشان شنیده نمیشد که آنجا هم همین طور. اَصم هستند حرفهای صحیح را نمیشنوند آن صوت داودی را نمیشنوند آن برگهای بهشت که تسبیحگوی الهیاند آنها را که نمیشنوند اما خروش جهنم را، ﴿تَکَادُ تَمَیَّزُ مِنَ الْغَیْظِ﴾ را میشنوند اینها را میشنوند همان طوری که در دنیا معاصی را و سیّئات را و قبایح را میدیدند و میشنیدند در آخرت همانها را میشنوند همین، همین شخصی که دارد حرف میزند الآن هم بیادبی میکند این بیادبی دنیایش آنجا هم ظهور کرده خب در برابر عدلِ محض شما چه سؤالی داری اصلاً حقّ سؤال نداری ﴿رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِی أَعْمَی وَقَدْ کُنتُ بَصِیراً﴾ منتها ذات اقدس الهی برای اتمام حجّت به تو این اجازه را داده در دنیا همان کجرفتاریها را داشته اینجا هم داشت.
حقیقت کوری قلب انسان و علت پیدایش آن
اینکه در سورهٴ مبارکهٴ «بقره» فرمود اینها ﴿صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لاَ یَرْجِعُونَ﴾ در سورهٴ «اسراء» که شرحش گذشت جامع آنچه در سورهٴ «بقره» و در سورهٴ «حج» است در سورهٴ مبارکهٴ «حج» به صورت شفاف بیان فرمود که اگر ما گفتیم اینها کَرند، اینها کورند و مانند آن منظور ما کورِ بدنی نیست کورِ قالبی نیست کورِ قلبی است آیهٴ 46 سورهٴ مبارکهٴ «حج» این است ﴿أَفَلَمْ یَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَتَکُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ یَعْقِلُونَ بِهَا أَوْ آذَانٌ یَسْمَعُونَ بِهَا فَإنَّها لا تَعمَی الأبْصارُ﴾ ما که میگوییم اینها کورند نه یعنی کورِ فیزیکی نه یعنی کوری است که چشمشان جایی را نمیبیند ﴿وَلَکِن تَعْمَی الْقُلُوبُ الَّتِی فِی الصُّدُور﴾ قلبشان کور است ما در دنیا اول قالَب، قالبگیری میکند بعد قلب میفهمد یعنی ما اول چیزی را میبینیم بعد درک میکنیم، اول چیزی را گوش میشنود بعد درک میکنیم و مانند آن.
پرسش:...
پاسخ: خب اگر ـ معاذ الله ـ مسلمان خیلی فقط اسلام شناسنامهای داشته باشد بله ممکن است مشمول این اصل بشود اما اگر نه، مسلمان واقعی باشد شاید به آن حد نرسد ـ انشاءالله ـ ولی بالأخره اگر کسی سیّئاتش در درون دلش رسوخ کرده و آن اصول دین را زیر سؤال برده خیلی لا یُبالی بود ممکن است گرفتار این صحنه بشود دیگر. خب، در سورهٴ مبارکهٴ «حج» آیه 46 فرمود: ﴿وَلَکِن تَعْمَی الْقُلُوبُ الَّتِی فِی الصُّدُور﴾ ما اول میبینیم بعد میفهمیم بنایمان همین است دیگر ما اول با چشم چیزی را میبینیم بعد تشخیص میدهیم این راه است یا چاه است انتخاب میکنیم اول صدا را میشنویم بعد معنا را میفهمیم، اول چشم ما این نقوش کتاب را میبیند بعد مطلب را میفهمیم، اول از قالَب شروع میشود به قلب میرسد اما برای اهل اله اول میفهمند بعد میبینند در جریان معراج پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) گرچه به صورت «فاء» یا به صورت «ثمّ» نیامده ولی ترتیب ذکری هم بیاثر نیست فرمود: ﴿مَا کَذَبَ الْفُؤَادُ مَا رَأَی﴾ اول از فؤاد و رؤیت فؤاد مطرح است بعد دارد که ﴿مَا زَاغَ الْبَصَرُ وَمَا طَغَی﴾ اول سخن این است که دل دروغ نگفته و دروغ ندیده بعد سخن از آن است که چشم بیراهه نرفته و بد ندیده ما اول میبینیم بعد میفهمیم، اول میشنویم بعد میفهمیم ولی راه درون اول میفهمند بعد میبینند، اول میفهمند بعد آهنگ را میشنوند. خب، اگر اینچنین است آخرت هم که از همین قبیل است فرمود تو باید با جان میفهمیدی آن چشم جانت که بسته بود الآن در قیامت حالا که قیامت شد بشر با همان چهرهٴ باطنیاش محشور میشود نه با چهرهٴ ظاهری این بدن را که وقتی میخواهند بسازند برابر الگوی قلب میسازند اگر قلب بیدار بود، شنوا بود، گویا بود، سمیع بود بدن را هم آنچنان میسازند وگرنه ﴿صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لاَ یَعْقِلُونَ﴾ بنابراین این سؤالی که کرده که ﴿رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِی أَعْمَی﴾ پاسخی که به او باریتعالی میدهد این است که ما کاری نکردیم تو آیات ما را ندیدی الآن هم لطف ما تو را نمیبیند همین، اینکه نسیان را به معنی ترک گرفتند به همین معناست وگرنه نسیانی که در کنار سهو است و منشأ اختیاری ندارد که مورد عفو است خب، پس اگر در سورهٴ مبارکهٴ «بقره» است فرمود: ﴿صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لاَ یَعْقِلُونَ﴾ این را بازتر و شفافتر در سورهٴ مبارکهٴ «حج» بیان کرد که اینکه ما میگوییم کورند کورِ ظاهری مراد نیست ﴿لَکِن تَعْمَی الْقُلُوبُ الَّتِی فِی الصُّدُور﴾.
هماهنگی کور و کر بودن در قیامت با عدم بصیرت دنیوی
در بخشهایی از سورهٴ مبارکهٴ «نجم» آمده که ﴿فَأَعْرِضْ عَن مَن تَوَلَّی عَن ذِکْرِنَا وَلَمْ یُرِدْ إِلَّا الْحَیَاةَ الدُّنْیَا ٭ ذلِکَ مَبْلَغُهُم مِنَ الْعِلْمِ﴾ اینها ﴿یَعْلَمُونَ ظَاهِراً مِنَ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَهُمْ عَنِ الْآخِرَةِ هُمْ غَافِلُونَ﴾ یعنی اینها فقط اَبرهٴ عالَم را میبینند آسترش آن طرف درونش را نمیبینند ما ظاهری داریم و باطنی ﴿یَعْلَمُونَ ظَاهِراً مِنَ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَهُمْ عَنِ الْآخِرَةِ هُمْ غَافِلُونَ﴾ خب، اگر باطن است چشم باطن میخواهد گوش باطن میخواهد گوش باطن را باید در مسجد و حسینیه فراهم کرد شما که فراهم نکردید که شما رفتید جای دیگر اینجا نه ضوابط است نه روابط یک حساب دیگری است برای اینجا هم حسابی باز نکردی خب دستت خالی است اینکه دستت خالی است برای اینکه باید از آنجا میآوردی بعضیها خیال میکردند که اگر مثلاً آخرتی هم باشد اینها همان طور که در دنیا فراهم کردند آخرت هم فراهم میکنند در سورهٴ مبارکهٴ «کهف» قصّهاش گذشت که ﴿لَئِن رُّدِدتُّ إِلَی رَبِّی لَأَجِدَنَّ خَیْراً مِنْهَا مُنقَلَباً﴾ این توهّم بیجا را داشت که اگر قیامت باشد ما وارد قیامت بشویم مثل دنیا وضعمان خوب است ـ معاذ الله ـ چنین خیالی کرد که در سورهٴ مبارکهٴ «کهف» ابطال شد، بنابراین کور شدن یک عدّه، کَر شدن یک عدّه، گُم شدن یک عدّه، حرف نزدن یک عدّه معیار مشخصی دارد یک چیز بیّنالرشدی است با آیهٴ سورهٴ مبارکهٴ «نبأ» هم هماهنگ است فرمود ما کسی را کور نکردیم ما عفو میکنیم کمتر از استحقاق کیفر میدهیم اما بیشتر از استحقاق هرگز کسی را کیفر نخواهیم داد ﴿جَزَاءً وِفَاقاً﴾ و اگر این شخص سؤال میکند برای اینکه این شخص در حقیقت کور بود.
تبیین عواقب گناه و شدّت عذاب مجرمان در قیامت
حالا چون در سورهٴ مبارکهٴ «بقره» آن مشخص شد در سورهٴ مبارکهٴ «حج» این مشخص شد آنچه در سورهٴ مبارکهٴ «اسراء» بحثش قبلاً گذشت معنای خاصّ خودش را پیدا میکند آیهٴ 97 سورهٴ مبارکهٴ «اسراء» این بود که ﴿مَن یَهْدِ اللَّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِ وَمَن یُضْلِلْ فَلَن تَجِدَ لَهُمْ أَوْلِیَاءَ مِن دُونِهِ وَنَحْشُرُهُمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ عَلَی وُجُوهِهِمْ﴾ این کسی که همیشه سر بلند میکرد هیچ جا را نمیدیدید این باید سر به زیر باشد دیگر این را سرش را خم کردیم ﴿وَنَحْشُرُهُمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ عَلَی وُجُوهِهِمْ عُمْیاً وَبُکْماً وَصُمّاً﴾ این اَبکم است حرفِ صحیح نمیزند اما تمام اینها نسبت به یکدیگر فحش میدهند ﴿کُلَّمَا دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَعَنَتْ أُخْتَهَا﴾ در دنیا هم همین طور بودند دیگر در دنیا اینها که زبان نداشتند یعنی زبانِ حقگو نداشتند و الاّ زبان بدگو که داشتند که جهنم هم همین طور است این طور نیست که نبینند که میبینند فقط جهنم و جهنمی را میبینند میشنوند حرف میزنند اما برابر خواستههای جهنم و جهنمی ﴿عُمْیاً وَبُکْماً وَصُمّاً مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ کُلَّمَا خَبَتْ زِدْنَاهُمْ سَعِیراً﴾ هر وقت این آتش جهنم میخواهد افسرده بشود ما افروخته میکنیم میبینید گاهی محرّم پیش میآید ماه مبارک رمضان پیش میآید دهه آخر صفر پیش میآید ایام اعتکاف پیش میآید کمی بعضی از تبهکاران آن معصیتشان فروکش میکند باز با دیدن دوستان این معصیتشان شعله میگیرد همین حالت در جهنم هم ظهور میکند آن ایامی که یک مقدار معاصیشان فروکش کرده ﴿کُلَّمَا خَبَتْ﴾ بود آن ایامی که معاصیشان شعلهور شد و گُر گرفته ﴿زِدْنَاهُمْ سَعِیراً﴾ بود فرشتگانی هم مسئول این کارند.
ویژگی عبادت فرشتگان و بهشت حضرت آدم (علیه السلام) قبل از هبوط
حالا دربارهٴ فرشتهها هم ممکن است فرصتهای دیگر هم بحث بشود اینها اهل عبادت بودند به دلیل اینکه شش هزار سال جِن در جَنب اینها داشت عبادت میکرد دیگر عبادت اینها آیا به صورت عبادت تشریعی ماست که تکلیفی، رسالتی، نبوّتی، بهشت و جهنمی این طور باشد یا عبادت خاصّ خودشان است هر کس که مکلّف است لازم نیست معصوم باشد بعضی معصوماند و بعضی غیر معصوم، اما هر معصومی باید مکلّف باشد ما دلیل نداریم بعضی از معصومها مثل انبیا و اولیا و ائمه(علیهم السلام) که معصوماند مکلّفاند بعضیها هم باید ثابت بشود ولی منظور آن است که قرآن کریم برای خلقت جن و انس هدفمندی آنها را ذکر کرد که آنها عبادتی دارند، شریعتی دارند، وحی و نبوّتی دارند، بهشت و جهنمی دارند ولی چنین تعبیری دربارهٴ فرشتهها نیامده اما دربارهٴ آن قصّه جنّت آدم که بعضی از آقایان سعیشان مشکور روایت طولانی مرحوم کلینی(رضوان الله علیه) بررسی کردند که ابیحمزه ثمالی غیر از علیبنابیحمزه بطائنی است سعیشان مشکور ـ انشاءالله ـ در فرصت مناسب دیگری ارزیابی میشود که این جنّت چه جنّتی بود و این روایتی که مرحوم کلینی در جلد هشت کافی نقل کرده است قابل اعتماد است یا آن طوری که بعضی از بزرگان دیگر گفتند مجهولٌ غالٍ قابل اعتماد نیست.
عدم بصیرت دنیا موجب کوری آخرت
خب، بنابراین این دو بخش در کنار هم کاملاً وضعش روشن میشود که ﴿مَنْ أَعْرَضَ عَن ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنکاً﴾ و اگر کسی با آن وضع بود که ﴿فَلاَ یَضِلُّ وَلاَ یَشْقَی﴾ و خطر کوری این است که خود شخص در دنیا خودش را کور کرده ﴿قَالَ کَذلِکَ أَتَتْکَ آیَاتُنَا فَنَسِیتَهَا وَکَذلِکَ الْیَوْمَ تُنسَی﴾ ما کاری نکردیم که بر خلاف ﴿جَزَاءً وِفَاقاً﴾ و امثال ذلک باشد.
پرسش:...
پاسخ: نه دیگر نسیان یعنی تو خودت احکام ما را ندیدی حالا هم مورد لطف ما نیستی لطف ما تو را نمیبیند همین، خودت کور بودی ما این همه احکام فرستادیم تو ندیدی امروز این احکام دارد پیاده میشود نه آن ساخت و ساز نه آن پارک نه آن معاصی آن حرفها جایش گذشت اینجا جایش نیست ما قرآن و عترت و دین و فطرت و اینها دادیم تو ندیدی الآن هم اینها را نمیبینی در قیامت غیر از اینها خبری نیست که.
پرسش:...
پاسخ: بله دیگر یعنی ما کور نکردیم کسی را منتها آنجا ـ انشاءالله ـ به خواست خدا آمد که در آخرت چرا ﴿أَضَلُّ سَبِیلاً﴾ است چرا ﴿مَن کَانَ فِی هذِهِ أَعْمَی فَهُوَ فِی الْآخِرَةِ أَعْمَی وَأَضَلُّ سَبِیلاً﴾ آن ﴿وَأَضَلُّ سَبِیلاً﴾ توجیه میخواهد. ما در دنیا ابزار دنیا فرستادیم که تو با کارهای بدنی ببینی ابزار آخرت فرستادیم که با قلب ببینی تو قلبت را تابع قالَب کردی تابع بدن کردی آن را درش را تخته کردی ﴿قَدْ خَابَ مَن دَسَّاهَا﴾ رویش را گِل گرفتی اینها را زنده به گور کردی فقط این چشم ظاهر را دیدی در صحنهٴ قیامت آنچه باطن است ظاهر میشود برای اینکه ﴿فَأَعْرِضْ عَن مَن تَوَلَّی عَن ذِکْرِنَا وَلَمْ یُرِدْ إِلَّا الْحَیَاةَ الدُّنْیَا ٭ ذلِکَ مَبْلَغُهُم مِنَ الْعِلْمِ﴾ بخش دیگر ﴿یَعْلَمُونَ ظَاهِراً مِنَ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَهُمْ عَنِ الْآخِرَةِ هُمْ غَافِلُونَ﴾ آنچه مربوط به ظاهر حیات دنیا بود تو باید میدیدی و دیدی، آنچه مربوط به باطن حیات دنیا بود که الآن دارد ظهور میکند تو آن چشم را فراهم نکردی خب تقصیر ما نیست.
تبیین شدّت و دوام عذاب اخروی
بعد فرمود این یک اصل کلی است مربوط به زمان و زمین خاص نیست ﴿وَکَذلِکَ نَجْزِی مَنْ أَسْرَفَ وَلَمْ یُؤْمِن بِآیَاتِ رَبِّهِ﴾ ما حالا این قصّه را که شخص که کور بود گفتیم اصل کلی این است مؤمن و کافر، عادل و ظالم، متّقی و فاجر همهٴ اینها حکمشان مشخص است دوتا راه است یک عدّه سبیل غیّ است و جهنم یک عدّه سبیل رشد است و بهشت این یک اصل کلی است ﴿وَکَذلِکَ نَجْزِی مَنْ أَسْرَفَ وَلَمْ یُؤْمِن بِآیَاتِ رَبِّهِ﴾ این نعمتی که ما به او دادیم بیجا صرف کرده ﴿وَلَمْ یُؤْمِن بِآیَاتِ رَبِّهِ﴾ منتها ﴿وَلَعَذَابُ الْآخِرَةِ أَشَدُّ وَأَبْقَی﴾ نه اینکه اشدّ و ابقا از معصیت او، أشدّ و ابقا از عذاب دنیا او از عذاب دنیا فقط سوخت و سوز میبیند همین آخرت عذابش اشدّ است و ابقا برای اینکه در دنیا انسان وقتی که سوخت و سوز میبیند قدری خودش را ذیحق میداند میگوید بعد ما جبران میکنیم یا نسل بعد جبران میکند یا تاریخ دربارهٴ ما داوری میکند یا قیامت ما به حقّمان میرسیم بالأخره به جایی تکیه میکند و همین تکیه کردن مقداری عذاب او را کم میکند یک، ثانیاً عذاب این محدود است در بحثهای قبل هم مشابه آن را داشتیم اگر کسی خانهاش آتش گرفته خب بلند میشود میآید بیرون نجات پیدا میکند، لباسش آتش گرفته لباسش را در میآورد نجات پیدا میکند، بدنش آتش گرفته خب میسوزد و میمیرد و تمام میشود اما اگر ﴿نَارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ ٭ الَّتِی تَطَّلِعُ عَلَی الْأَفْئِدَةِ﴾ شد چه کند این قابل فرار نیست هر جا برود همین است این عذاب دیگر معادل ندارد که ما بگوییم شبیه آن است در دنیا اگر کسی شبیه اصحاب اخدود شد بالأخره در کانال گذاشتند و دو طرفش دود کردند و او را خاکستر کردند بعد از مدتی تمام میشود دیگر حالا که مُرد دیگر عذابی احساس نمیکند که، اما جریان قیامت مُردنی نیست لذا فرمود: ﴿أَشَدُّ وَأَبْقَی﴾ اگر ﴿نَارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ﴾ شد، ﴿الَّتِی تَطَّلِعُ عَلَی الْأَفْئِدَةِ﴾ شد کجا میتواند فرار بکند این است کینه این است، عداوت این است، حِقد این است، شرک این است، ظلم این است، ربا این است، همین است فرمود: ﴿وَکَذلِکَ نَجْزِی مَنْ أَسْرَفَ وَلَمْ یُؤْمِن بِآیَاتِ رَبِّهِ وَلَعَذَابُ الْآخِرَةِ أَشَدُّ وَأَبْقَی﴾.
عدم اختصاص بعثت انبیا به منطقه خاورمیانه
بعد میفرماید اینها مغرور چه چیزی هستند ما حالا قصّههای خاور دور و باختر دور را نقل نکردیم انبیا و اُمم فراوانی آن طرف آب بودند این طرف آب هستند اقیانوس اطلس به بعدش اقیانوس کبیر به بعدش در قرآن کریم به پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: ﴿مِنْهُم مَن لَمْ نَقْصُصْ﴾ خیلی از انبیا بودند برای غرب، خاور دور، خیلی از انبیا بودند برای شرق باختر دور ما قصّههایشان را نقل نکردیم برای اینکه قصّه را نقل بکنیم باید بگوییم ﴿لَقَدْ کَانَ فِی قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ﴾ یک، باید بگوییم ﴿فَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ کَانَ﴾ دو، خب ما قصّه نقل بکنیم راهی هم برای پژوهش و تحقیق شما نباشد غیر از اینکه ما را تکذیب بکنید راه دیگری نیست مبادا، مبادا یعنی مبادا کسی خیال بکند که انبیا فقط در خاور میانه بودند در شرق اوسط بودند خاور دور و باختر دور پیغمبر نداشت این شدنی نیست نه عقل قبول میکند نه قرآن، عقل قبول نمیکند چون میگوید هر ملّتی راهنما میخواهد قرآن قبول نمیکند میگوید: ﴿إِنَّمَا أَنتَ مُنذِرٌ وَلِکُلِّ قَوْمٍ هَادٍ﴾، این یک موجبهٴ کلیه است قرآن هرگز نمیپذیرد که خاور دور یا باختر دور پیغمبر نداشتند اینقدر انبیا بودند الی ما شاء الله.
پرسش:...
پاسخ: حالا ما از آنها که اولواالعزم بودند ممکن است در خاور دور یا باختر دور باشند ولی خبر نداریم آن که در خاور میانه است همین است اگر هم انبیای اولواالعزم نبودند ضرری نمیرساند قرآن که نگفت عقل هم که نمیگوید هر منطقه باید پیغمبر اولواالعزم داشته باشد این همه انبیای ابراهیمی که آمدند پنجتایشان اولواالعزماند بقیه که اولواالعزم نبودند این داود بود، این سلیمان بود، این یوسف بود، این یعقوب بود هیچ کدام اولواالعزم نبودند مردم راهنمای وحیانی میخواهند و هست بنابراین هیچ نباید خیال کرد که در آن طرف آبِ شرقی این طرف آب غربی پیغمبر نبوده اینقدر پیغمبر خدا خلق کرده این 124 هزار پیغمبر برای کیست پیغمبر را خدا معرّفی میکند که به دنبالش بگوید ﴿لَقَدْ کَانَ فِی قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لاُِولِی الْأَلْبَابِ﴾ یا به دنبالش بگوید که ﴿فَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ کَانَ﴾.
باستانشناسی، ابزاری برای درک حقایق تاریخی
در همین محلّ بحث ما هم فرمود شما که از مکّه به شام میروید برای تجارت و کالای تجاری این جریان عاد و ثمود و اقوام و ملل دیگر سرِ راهتان است خب این را که میبینید این را میگوید برای اینکه شما عبرت بگیرید حالا بگوید شما بروید آن طرف اقیانوس اطلس ما که اقیانوسپیما نداریم این تکذیبش را تشدید میکرد میگویید دروغ میگویی چه کسی دسترسی دارد به آن طرف آب اصلاً آن طرف آب خبری هست؟ آن طرف آب را به طور اجمال برای انبیا و اولیا مشخص کرده اما این خاور میانه را برای همه بعد فرمود سرِ راهتان است باستانشناسان هم هستند میدانند اینجا آثاری که در میآورند این حجّاریهایی که میکنند این کشفهایی که میکنند برای سه هزار سال قبل است، چهار هزار سال قبل است، پنج هزار سال قبل است، این علامت را ﴿إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیَاتٍ لِلْمُتَوَسِّمِینَ﴾، متوسّمین غیر از مؤمنیناند متوسِّم یعنی وَسمهشناس، یعنی سیماشناس، یعنی میراث فرهنگیشناس، یعنی آثار باستانیشناس او را میگویند متوسّم فرمود ما یک سلسله میراث فرهنگی در خاک داریم که شماها که متوسّمین دارید میتوانند آن را بشناسند اینها برای سه چهار هزار سال قبل است ما اینها را خاک کردیم اینکه فرمود: ﴿أَفَلَمْ یَهْدِ لَهُمْ کَمْ أَهْلَکْنَا قَبْلَهُم مِّنَ الْقُرُونِ یَمْشُونَ فِی مَسَاکِنِهِمْ﴾ همین است شما که شام میروید که بخش وسیعی از آثار میراث فرهنگی در همین منطقهٴ شام است ﴿إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیَاتٍ لِأُولِی النُّهَی﴾.
«و الحمد لله ربّ العالمین»
تاکنون نظری ثبت نشده است