- 512
- 1000
- 1000
- 1000
تاریخ بعثت و عصر ظهور، جلسه پنجاه و دوم
سخنرانی حجت الاسلام علیرضا پناهیان با موضوع «تاریخ بعثت و عصر ظهور»، جلسه پنجاه و دوم، سال 1401
ما چگونه میتوانیم برای ولیّ جامعه و برای امامزمان(ع) مایۀ قدرت باشیم؟ دقیقاً باید چهکار بکنیم؟ اولاً باید این نکته را عرض بکنم که امام، قدرت را برای چه میخواهد؟ امام قدرت میخواهد برای اینکه بتواند قدرتمندان و زورگویان و قدرتطلبان را سرِ جایشان بنشاند. چون جز با برخورد مقتدرانه نمیشود با آنها برخورد کرد. پس این یک دلیل برای لزوم قدرت.
دوم اینکه وقتی قدرت بین مردم توزیع شد، این قدرتی که به مردم سپرده شده است، برای داوریکردن و برای تنظیم این قدرت، نیاز هست که یک قدرت مطلقهای باشد که توازن قدرت ایجاد کند؛ مثل داور که در زمین مسابقه، قدرت مطلقه دارد. البته داور بودن، یکی از وجوه تشبیه امام هست، یعنی امام گاهی مثل داور عمل میکند. گاهی مثل فرمانده عمل میکند. وقتی که میخواهد کلّ جبهه را علیه دشمن، سازماندهی کند، مثل فرمانده عمل میکند. اما وقتی میخواهد بین مردم، یک توازنی ایجاد بکند بسیاری از اوقات، مثل داور و قاضی عمل میکند. آنوقت او اجازه میدهد همۀ استعدادها شکوفا بشوند بهگونهای که البته کسی به کسی لطمه نزند. اجازه میدهد که اگر کسی توانست، گل بزند و اگر هم کسی توانست، دفاع بکند.
امام، نقش داوری را پیاده میکند، اما بهجای مردم خیلی از کارها را انجام نمیدهد؛ نه دفاع میکند نه گل میزند، چون میخواهد داوری کند و استعدادها شکوفا بشوند. اما جایی که میخواهد حراست بکند و مثلاً جلوی دشمن دربیاید، آنجا فرماندهی میکند. در قانون اساسی ما و ساختار سیاسی جامعۀ ما هم ساختار حقوقی جامعۀ ما همینطور هست. فرماندهی کلّ قوا به ولیّ فقیه داده شده است؛ چون اینجا همان نقشی است که در مقابل دشمن، باید جبهۀ خودش را سامان بدهد. ولی آنجایی که موقع شکوفایی استعدادها بین مردم هست، میبینید که همۀ امور با انتخابات است و با اتفاقهایی است که دربخشهای دیگر جامعه، خودِ مردم دارند این کار را انجام میدهند.
این نکته را هم اضافه کنم که ببینید طرح اسلام چگونه است؟ اسلام میآید قدرت را از زورمندان میگیرد، پیامبر(ص) با آن عدۀ قلیل، نبرد را آغاز میکند، با آن عدۀ قلیلی که حاضر شدند به نصرت امام یا نبیِّ خدا بیایند، جنگ را آغاز میکند و قدرتمندان را کنار میزند، بعد هم قدرت را به مردم میدهد. تا اینجا رسول خدا(ص) دقیق و درست عمل کردند، مردم را رشد دادند و مردم را قدرتمند کردند. حالا قرآن کریم میفرماید: «عَزَّرُوهُ وَ نَصَرُوهُ»؛ مردم باید با نصرت و حفظ حرمتِ امام، این قدرت را به امام برگردانند؛ البته نه همۀ قدرت را؛ هنوز سیستم امر به معروف و نهی از منکر دارد این قدرت را بین مردم توزیع میکند. ولی این قدرت را باید به امام بدهند که امام در همان دو جهت (یعنی برای مقابله با دشمن، و برای داوری و تنظیم امور) بتواند قدرتمندانه رفتار بکند. در این زمینه در تاریخ اسلام همیشه میبینیم که نقص هست و درست عمل نشده است.
ما چگونه میتوانیم برای ولیّ جامعه و برای امامزمان(ع) مایۀ قدرت باشیم؟ دقیقاً باید چهکار بکنیم؟ اولاً باید این نکته را عرض بکنم که امام، قدرت را برای چه میخواهد؟ امام قدرت میخواهد برای اینکه بتواند قدرتمندان و زورگویان و قدرتطلبان را سرِ جایشان بنشاند. چون جز با برخورد مقتدرانه نمیشود با آنها برخورد کرد. پس این یک دلیل برای لزوم قدرت.
دوم اینکه وقتی قدرت بین مردم توزیع شد، این قدرتی که به مردم سپرده شده است، برای داوریکردن و برای تنظیم این قدرت، نیاز هست که یک قدرت مطلقهای باشد که توازن قدرت ایجاد کند؛ مثل داور که در زمین مسابقه، قدرت مطلقه دارد. البته داور بودن، یکی از وجوه تشبیه امام هست، یعنی امام گاهی مثل داور عمل میکند. گاهی مثل فرمانده عمل میکند. وقتی که میخواهد کلّ جبهه را علیه دشمن، سازماندهی کند، مثل فرمانده عمل میکند. اما وقتی میخواهد بین مردم، یک توازنی ایجاد بکند بسیاری از اوقات، مثل داور و قاضی عمل میکند. آنوقت او اجازه میدهد همۀ استعدادها شکوفا بشوند بهگونهای که البته کسی به کسی لطمه نزند. اجازه میدهد که اگر کسی توانست، گل بزند و اگر هم کسی توانست، دفاع بکند.
امام، نقش داوری را پیاده میکند، اما بهجای مردم خیلی از کارها را انجام نمیدهد؛ نه دفاع میکند نه گل میزند، چون میخواهد داوری کند و استعدادها شکوفا بشوند. اما جایی که میخواهد حراست بکند و مثلاً جلوی دشمن دربیاید، آنجا فرماندهی میکند. در قانون اساسی ما و ساختار سیاسی جامعۀ ما هم ساختار حقوقی جامعۀ ما همینطور هست. فرماندهی کلّ قوا به ولیّ فقیه داده شده است؛ چون اینجا همان نقشی است که در مقابل دشمن، باید جبهۀ خودش را سامان بدهد. ولی آنجایی که موقع شکوفایی استعدادها بین مردم هست، میبینید که همۀ امور با انتخابات است و با اتفاقهایی است که دربخشهای دیگر جامعه، خودِ مردم دارند این کار را انجام میدهند.
این نکته را هم اضافه کنم که ببینید طرح اسلام چگونه است؟ اسلام میآید قدرت را از زورمندان میگیرد، پیامبر(ص) با آن عدۀ قلیل، نبرد را آغاز میکند، با آن عدۀ قلیلی که حاضر شدند به نصرت امام یا نبیِّ خدا بیایند، جنگ را آغاز میکند و قدرتمندان را کنار میزند، بعد هم قدرت را به مردم میدهد. تا اینجا رسول خدا(ص) دقیق و درست عمل کردند، مردم را رشد دادند و مردم را قدرتمند کردند. حالا قرآن کریم میفرماید: «عَزَّرُوهُ وَ نَصَرُوهُ»؛ مردم باید با نصرت و حفظ حرمتِ امام، این قدرت را به امام برگردانند؛ البته نه همۀ قدرت را؛ هنوز سیستم امر به معروف و نهی از منکر دارد این قدرت را بین مردم توزیع میکند. ولی این قدرت را باید به امام بدهند که امام در همان دو جهت (یعنی برای مقابله با دشمن، و برای داوری و تنظیم امور) بتواند قدرتمندانه رفتار بکند. در این زمینه در تاریخ اسلام همیشه میبینیم که نقص هست و درست عمل نشده است.
تاکنون نظری ثبت نشده است