- 113
- 1000
- 1000
- 1000
لذت مناجات(شرح مناجات خمس عشر)، جلسه پنجاه و هفتم
سخنرانی آیت الله محمدتقی مصباح یزدی با موضوع «لذت مناجات»، جلسه پنجاه و هفتم، سال 1386
إلهی بِکَ هامَتِ القُلُوبُ الوالِهَةُ، وَعَلی مَعْرِفَتِکَ جُمِعَتِ العُقُولُ المُتَبایِنَةُ، فَلا تَطْمَئِنُّ القُلوبُ إلاّ بِذِکْرِکَ، وَلا تَسْکُنُ النُّفُوسُ إلاّ عِنْدَ رُؤیاکَ، أنْتَ المُسَبَّحُ فی کُلِّ مَکان، وَالمَعْبُودُ فی کُلِّ زَمان، وَالمَوْجُودُ فی کُلِّ أوان، وَالمَدْعُوُّ بِکُلِّ لِسان، وَالمُعَظَّمُ فی کُلِّ جَنان؛
خدایا، دلهای شیدا به تو وابسته شده و عقلهای مختلف انسانها بر معرفت تو جمع شده است، دلها جز به یاد تو آرام نمیشود و نفوس، جز با دیدار تو سکونت پیدا نمیکند. تویی که در هرمکان، تسبیح و ستایشت میکنند و در هر زمان مورد پرستشی. در هر برههای وجود داری و یافت میشوی و با هر زبانی تو را میخوانند و در هر دلی به عظمت یاد میشوی.
دو جملهی اول دربارهی حالات عاطفی انسان است که اوج عواطفِ انسان، در خدای متعال متمرکز میشود. جملهی بعد آن هم مربوط به شناخت خدای متعال است؛ که هیچ عقلی بیبهره از این شناخت نیست و خدای متعال عقلها را طوری آفریده که بتوانند او را بشناسند؛ البته، با اقلّ مراتب معرفتی که لازم است.
دو دسته از مفاهیم در این فراز مناجات ذکر شده است. یکی مفاهیمی از قبیل «قلب»، «نفس»؛ و «روح»؛ و دیگری از قبیل «واله»؛ و «هیام»؛ و سایر مفاهیمی که با طیف مفاهیم عاطفی رابطه دارد. وقتی دربارهی مناجات محبین صحبت میکردیم اشارهای کردم که در زبان عربی واژههایی که دربارهی دوستی و دوست داشتن و عشق به کار میرود متفاوت است. از واژههایی که در مورد محبت شدید گفته میشود «واله»؛ و «هیام»؛ است. هامت القلوب؛ یعنی دلهایی که به اوج عشق و محبت خدا رسیدهاند. قلبهای شیدا و حیرانی که گویا دیگر خودشان را درک نمیکنند، غرق در محبت خدا هستند. سپس نتیجه میگیرد که دلها، جز با یاد خدا آرام نمیشوند. تعبیر دیگر این است که نفوس، جز با دیدن تو سکونت پیدا نمیکنند.
إلهی بِکَ هامَتِ القُلُوبُ الوالِهَةُ، وَعَلی مَعْرِفَتِکَ جُمِعَتِ العُقُولُ المُتَبایِنَةُ، فَلا تَطْمَئِنُّ القُلوبُ إلاّ بِذِکْرِکَ، وَلا تَسْکُنُ النُّفُوسُ إلاّ عِنْدَ رُؤیاکَ، أنْتَ المُسَبَّحُ فی کُلِّ مَکان، وَالمَعْبُودُ فی کُلِّ زَمان، وَالمَوْجُودُ فی کُلِّ أوان، وَالمَدْعُوُّ بِکُلِّ لِسان، وَالمُعَظَّمُ فی کُلِّ جَنان؛
خدایا، دلهای شیدا به تو وابسته شده و عقلهای مختلف انسانها بر معرفت تو جمع شده است، دلها جز به یاد تو آرام نمیشود و نفوس، جز با دیدار تو سکونت پیدا نمیکند. تویی که در هرمکان، تسبیح و ستایشت میکنند و در هر زمان مورد پرستشی. در هر برههای وجود داری و یافت میشوی و با هر زبانی تو را میخوانند و در هر دلی به عظمت یاد میشوی.
دو جملهی اول دربارهی حالات عاطفی انسان است که اوج عواطفِ انسان، در خدای متعال متمرکز میشود. جملهی بعد آن هم مربوط به شناخت خدای متعال است؛ که هیچ عقلی بیبهره از این شناخت نیست و خدای متعال عقلها را طوری آفریده که بتوانند او را بشناسند؛ البته، با اقلّ مراتب معرفتی که لازم است.
دو دسته از مفاهیم در این فراز مناجات ذکر شده است. یکی مفاهیمی از قبیل «قلب»، «نفس»؛ و «روح»؛ و دیگری از قبیل «واله»؛ و «هیام»؛ و سایر مفاهیمی که با طیف مفاهیم عاطفی رابطه دارد. وقتی دربارهی مناجات محبین صحبت میکردیم اشارهای کردم که در زبان عربی واژههایی که دربارهی دوستی و دوست داشتن و عشق به کار میرود متفاوت است. از واژههایی که در مورد محبت شدید گفته میشود «واله»؛ و «هیام»؛ است. هامت القلوب؛ یعنی دلهایی که به اوج عشق و محبت خدا رسیدهاند. قلبهای شیدا و حیرانی که گویا دیگر خودشان را درک نمیکنند، غرق در محبت خدا هستند. سپس نتیجه میگیرد که دلها، جز با یاد خدا آرام نمیشوند. تعبیر دیگر این است که نفوس، جز با دیدن تو سکونت پیدا نمیکنند.
تاکنون نظری ثبت نشده است