- 872
- 1000
- 1000
- 1000
خودباوری، جلسه پنجم
سخنرانی حجت الاسلام سیدمحمد انجوی نژاد با موضوع «خودباوری»، جلسه پنجم، سال 1402
ادامه مواردی که باعث خودتخریبی میشود:
یک؛ اخبار منفی. دو؛ کوچک شمردن داشتهها و تمرکز بر نداشتهها. سه؛ مشخص نکردن اولتیماتوم زمانی برای خواستهها. چهار؛ کلیشهها و تابوهای موجود موفقیت. پنج؛ خودباوری بر مبنای توهم. شش؛ تأثیر محیط بر خودباوری و انفعال. هفت؛ عدم تمرکز بر موضوعی و سطحینگری. هشت؛ حرکت در مسیری که به آن علاقه نداری.
نهم؛ دیدن ظاهر زندگی دیگران و مقایسه آن با باطن زندگی خودمان:
در ظاهرِ زندگی، کسی خسته، عصبانی، ناراحت و ... نیست؛ ظاهر زندگی یعنی ظاهری که ما در دقایقی از روز داریم. اگر شما ظاهر زندگی دیگران را با باطن زندگی خود مقایسه کنید، دچار خودتحقیری میشوید.
همه ما ساعاتی در روز را از کم تا زیاد ظاهر را رعایت میکنیم؛ بستگی دارد چقدر بیرون باشیم.
راجع به این موضوع 2 مسئله وجود دارد:
1- چرا ظاهر زندگی خود را کف جامعه نشان میدهید؟ باعث سوءتفاهمها، حسادتها و آه کشیدنها میشود. تبرج یعنی ظاهر زندگی حداقلی خود را به دیگران تحمیل کنید؛ تبرج نورزید.
2- ظاهر زندگی ما نیز خوبیهایی دارد؛ پس مقایسه نکنید. مورد تبرج قرار نگیرید.
دهم؛ باور به هیچ پیروزی ندارند:
کسانی که به دلایل مختلف زیاد شکست خوردند، به هیچ پیروزی باور ندارند. آدمی که همیشه فازش "نمیشود" است، مخرّب خودباوری اجتماعی است.
یازدهم؛ تعمیم:
یکی از مدلهایی که باعث میشود جامعه تخریب شود، تعمیم است؛ یعنی شکستهای خود را به همه تعمیم دهیم.
ما به وحدت اجتماعی نیاز داریم. در وحدت اجتماعی باید به این موضوع توجه کرد که انسانها خیلی متفاوت هستند و اگر شما در برخورد با یک یا دو نفر دچار مشکل شدید، نباید تعمیم داد.
شکستها و پیروزیها حتماً وجود دارد؛ نباید یک شکست را به همه جا تعمیم داد.
یکی از مغلطههایی که دشمن ما را مجبور به پذیرش میکند همین مورد است که نقاط ضعف را میگیرد و میگوید بقیه موارد هم همین است.
ما به روابط اجتماعی نیاز داریم، نباید دائم شکستها و نقصها را تعمیم دهیم. ما نمیتوانیم روابط اجتماعی برقرار کنیم، چون بین فرقهها و گروههای مختلف، گسلهای اجتماعی ایجاد کردهاند.
«وَاعتَصِموا بِحَبلِ اللَّهِ جَمیعًا». یکی از خوبیهای بساطهای مذهبی همین است که همه کنار هم مینشینند. اخیراً در مذهبیها هم این دستهبندیها را ایجاد میکنند؛ بس کنید این قشربندی و خطبندیها را.
«قُلْ یَا أَهْلَ الْکِتَابِ تَعَالَوْا إِلَىٰ کَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَیْنَنَا وَبَیْنَکُمْ»؛ قرآن کریم حتی به کسانی که مسلمان نیستند هم میگوید که روی اشتراکات خود تمرکز کنید.
چرا در دهه محرم و شبهای قدر با این حجم از جمعیت میزان چالشها و دعواها کمتر میشود؟
چون کنار هم جمع میشویم، افتراقها را کنار گذاشته، روی نقطه اشتراکها تمرکز میکنیم و یکدست میشویم؛ اتحاد قلوب در این تجمعها اتفاق میافتد.
هدفگذاری برای زندگی:
در بحثهای مدیریتی میگویند اگر میخواهی به کسی کاری بسپری که راکد و پوسیده شود، کاری را به او بسپر که میدانی میتواند؛ اما اگر میخواهی رشد کند، کاری را به او بسپر که باید به او القا کنی که میتواند.
نباید هدفی که برای انسان در نظر گرفته میشود، بهگونهای باشد که خیالش راحت باشد که حل است؛ در این حالت هیچ چیزی نمیشود.
دو خصوصیت در هدفگذاری:
1- هدفی که انتخاب میکنی، دلت را بلرزاند؛ یعنی استرس داشته باشی که خودت را تقویت کنی تا به آن هدف برسی.
2- اگر هدف را نوشتی و به آن نگاه کردی، خودت خندهات بگیرد که یعنی من باید به این برسم؟
هدف یعنی چیزی که جلوتر و بالاتر از الان تو است.
ادامه مواردی که باعث خودتخریبی میشود:
یک؛ اخبار منفی. دو؛ کوچک شمردن داشتهها و تمرکز بر نداشتهها. سه؛ مشخص نکردن اولتیماتوم زمانی برای خواستهها. چهار؛ کلیشهها و تابوهای موجود موفقیت. پنج؛ خودباوری بر مبنای توهم. شش؛ تأثیر محیط بر خودباوری و انفعال. هفت؛ عدم تمرکز بر موضوعی و سطحینگری. هشت؛ حرکت در مسیری که به آن علاقه نداری.
نهم؛ دیدن ظاهر زندگی دیگران و مقایسه آن با باطن زندگی خودمان:
در ظاهرِ زندگی، کسی خسته، عصبانی، ناراحت و ... نیست؛ ظاهر زندگی یعنی ظاهری که ما در دقایقی از روز داریم. اگر شما ظاهر زندگی دیگران را با باطن زندگی خود مقایسه کنید، دچار خودتحقیری میشوید.
همه ما ساعاتی در روز را از کم تا زیاد ظاهر را رعایت میکنیم؛ بستگی دارد چقدر بیرون باشیم.
راجع به این موضوع 2 مسئله وجود دارد:
1- چرا ظاهر زندگی خود را کف جامعه نشان میدهید؟ باعث سوءتفاهمها، حسادتها و آه کشیدنها میشود. تبرج یعنی ظاهر زندگی حداقلی خود را به دیگران تحمیل کنید؛ تبرج نورزید.
2- ظاهر زندگی ما نیز خوبیهایی دارد؛ پس مقایسه نکنید. مورد تبرج قرار نگیرید.
دهم؛ باور به هیچ پیروزی ندارند:
کسانی که به دلایل مختلف زیاد شکست خوردند، به هیچ پیروزی باور ندارند. آدمی که همیشه فازش "نمیشود" است، مخرّب خودباوری اجتماعی است.
یازدهم؛ تعمیم:
یکی از مدلهایی که باعث میشود جامعه تخریب شود، تعمیم است؛ یعنی شکستهای خود را به همه تعمیم دهیم.
ما به وحدت اجتماعی نیاز داریم. در وحدت اجتماعی باید به این موضوع توجه کرد که انسانها خیلی متفاوت هستند و اگر شما در برخورد با یک یا دو نفر دچار مشکل شدید، نباید تعمیم داد.
شکستها و پیروزیها حتماً وجود دارد؛ نباید یک شکست را به همه جا تعمیم داد.
یکی از مغلطههایی که دشمن ما را مجبور به پذیرش میکند همین مورد است که نقاط ضعف را میگیرد و میگوید بقیه موارد هم همین است.
ما به روابط اجتماعی نیاز داریم، نباید دائم شکستها و نقصها را تعمیم دهیم. ما نمیتوانیم روابط اجتماعی برقرار کنیم، چون بین فرقهها و گروههای مختلف، گسلهای اجتماعی ایجاد کردهاند.
«وَاعتَصِموا بِحَبلِ اللَّهِ جَمیعًا». یکی از خوبیهای بساطهای مذهبی همین است که همه کنار هم مینشینند. اخیراً در مذهبیها هم این دستهبندیها را ایجاد میکنند؛ بس کنید این قشربندی و خطبندیها را.
«قُلْ یَا أَهْلَ الْکِتَابِ تَعَالَوْا إِلَىٰ کَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَیْنَنَا وَبَیْنَکُمْ»؛ قرآن کریم حتی به کسانی که مسلمان نیستند هم میگوید که روی اشتراکات خود تمرکز کنید.
چرا در دهه محرم و شبهای قدر با این حجم از جمعیت میزان چالشها و دعواها کمتر میشود؟
چون کنار هم جمع میشویم، افتراقها را کنار گذاشته، روی نقطه اشتراکها تمرکز میکنیم و یکدست میشویم؛ اتحاد قلوب در این تجمعها اتفاق میافتد.
هدفگذاری برای زندگی:
در بحثهای مدیریتی میگویند اگر میخواهی به کسی کاری بسپری که راکد و پوسیده شود، کاری را به او بسپر که میدانی میتواند؛ اما اگر میخواهی رشد کند، کاری را به او بسپر که باید به او القا کنی که میتواند.
نباید هدفی که برای انسان در نظر گرفته میشود، بهگونهای باشد که خیالش راحت باشد که حل است؛ در این حالت هیچ چیزی نمیشود.
دو خصوصیت در هدفگذاری:
1- هدفی که انتخاب میکنی، دلت را بلرزاند؛ یعنی استرس داشته باشی که خودت را تقویت کنی تا به آن هدف برسی.
2- اگر هدف را نوشتی و به آن نگاه کردی، خودت خندهات بگیرد که یعنی من باید به این برسم؟
هدف یعنی چیزی که جلوتر و بالاتر از الان تو است.
تاکنون نظری ثبت نشده است