- 521
- 1000
- 1000
- 1000
نصایح امام محمدباقر علیه السلام به جابر بن یزید جعفی، جلسه پانزدهم
سخنرانی آیت الله محمدتقی مصباح یزدی با موضوع «نصایح امام محمدباقر علیه السلام به جابر بن یزید جعفی»، جلسه پانزدهم، سال 1390
وَاسْتَجْلِبْ نُورَ الْقَلْبِ بِدَوَامِ الْحُزْنِ؛
امام باقرعلیهالسلام در این فراز میفرمایند: «برای دریافت نور قلب از دوام حزن استفاده کن!» یعنی اگر میخواهی قلب تو نورانی شود سعی کن همیشه حزن داشته باشی. درباره این جمله سؤالاتی مطرح میشود که در حدی که خدای متعال توفیق دهد توضیحاتی عرض میکنم. برخی از سؤالاتی که در این باره میتوان مطرح کرد عبارتاند از: قلب چیست؟ نور قلب یعنیچه؟ منظور حضرت از اینکه میفرمایند: «انسان باید همیشه حزن داشته باشد» چیست؟ این حزن نسبت به چیست؟ آیا هر حزنی مطلوب است؟ آیا اسلام میخواهد مردم همیشه غمگین و افسرده باشند یا میخواهد مردم شاد و بانشاط باشند؟ و بالاخره رابطه بین حزن و نور قلب چیست؟
قلب در اصطلاح قرآن و روایات دستکم دو بعد مختلف دارد؛ یکی بعد ادراکی است و دیگری بعد گرایشی. قرآن در بعد ادراکی میفرماید: «فَإِنَّهَا لَا تَعْمَى الْأَبْصَارُ وَلَکِن تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِی فِی الصُّدُور؛ِ چشمها نابینا نمیشوند اما دلهایی که در درون انسانها هستند نابینا میشوند.» مقصود از نابینایی در اینجا نابینایی ظاهری نیست و الا چشم ظاهری هم مسلماً نابینا میشود؛ بلکه مقصود کوری قلب است. قرآن کوری حقیقی را کوری دل میداند. با توجه به آیه مذکور، قرآن برای قلب انسان چشم قائل است که گاهی این چشم، باز است و حقایق را میبیند و گاهی نابینا میشود. بنابر آنچه در قرآن آمده یکی از ویژگیهای این چشم این است که اگر چشم دل کسی در دنیا نابینا شد در آخرت هم نابینا محشور خواهد شد و این درد بسیار بزرگی است که انسان در صحنهای محشور شود و بداند در آن صحنه، دیدنیهای زیادی وجود دارد ولی به دلیل نابینایی، نتواند ببیند.
بنابر آنچه در روایات آمده است این قلب دارای گوش نیز هست و علاوه بر چشم و گوش، نورانیت و ظلمت هم دارد. «نور» در قرآن کاربرد بسیار وسیعی دارد؛ قرآن خود را نور معرفی میکند (قَدْ جَاءکُم مِّنَ اللّهِ نُورٌ وَکِتَابٌ مُّبِینٌ) و همچنین از خدا به عنوان نور آسمانها و زمین یاد مینماید (اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ). در آیهای دیگر به نورهایی که برای مؤمنان قرار داده شده است اشاره میکند و میفرماید: أَوَ مَن کَانَ مَیْتًا فَأَحْیَیْنَاهُ وَ جَعَلْنَا لَهُ نُورًا یَمْشِی بِهِ فِی النَّاسِ کَمَن مَّثَلُهُ فِی الظُّلُمَاتِ لَیْسَ بِخَارِجٍ مِّنْهَا؛ آیا کسی که فاقد حیات بود و ما به او حیات بخشیدیم و نوری به او دادیم که راه خود را در اجتماع پیدا کند مانند کسی است که در انواع ظلمتها گرفتار شده و نمیتواند از آن بیرون بیاید؟! این نور همان نور قلب است و الا همه انسانها اعم از مؤمن و کافر از نورهای مادی بهرهمند میشوند. آیه دیگر میفرماید: یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَآمِنُوا بِرَسُولِهِ یُؤْتِکُمْ کِفْلَیْنِ مِن رَّحْمَتِهِ وَ یَجْعَل لَّکُمْ نُورًا تَمْشُونَ بِهِ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ. اگر ایمان واقعی به پیغمبر پیدا کنید خدا نوری برای شما قرار میدهد که راه شما را روشن میکند. چنین انسانهایی در حیرت و سرگردانی نمیمانند و به موقع، وظیفه خود را تشخیص میدهند. این مطالب حقایقی است که باید به آن ایمان داشت و باید بدانیم که خداوند به باطن انسانِ مؤمن، برکت، معنویت و کمالی مرحمت میکند که حکم نور را در مقابل ظلمت دارد. اگر انسان در تاریکی شب در جاده خطرناکی بخواهد با خودرو حرکت کند اما آن خودرو چراغ نداشته باشد، طولی نمیکشد که از بین میرود. مسیری هم که باطن انسان باید به سوی حقیقت بپیماید نیازمند نور است و خداوند به برخی از بندگان خود این نور را میدهد. اما برخی استعداد درک این نور را در خودشان میکُشند و لیاقت دریافت این نور را از دست میدهند و لذا در انواع ظلمتها گرفتار میشوند.
با توجه به آیات ذکر شده معلوم میشود که مقصود امام باقر علیهالسلام از نور قلب، یا عین همین حقیقتی است که در این آیات ذکر شده است یا چیزی از همین نوع است. یکی از آثار نورانیت قلب این است که انسانْ حق را از باطل تشخیص میدهد و این تشخیص برای مؤمن بسیار ارزشمند است. امام باقر سلاماللهعلیه برای کسب این نورانیت راهی را به جابر نشان میدهند و میفرمایند: «وَ اسْتَجْلِبْ نُورَ الْقَلْبِ بِدَوَامِ الْحُزْنِ؛ اگر نور قلب میخواهی حزن دائم داشته باش!»
وَاسْتَجْلِبْ نُورَ الْقَلْبِ بِدَوَامِ الْحُزْنِ؛
امام باقرعلیهالسلام در این فراز میفرمایند: «برای دریافت نور قلب از دوام حزن استفاده کن!» یعنی اگر میخواهی قلب تو نورانی شود سعی کن همیشه حزن داشته باشی. درباره این جمله سؤالاتی مطرح میشود که در حدی که خدای متعال توفیق دهد توضیحاتی عرض میکنم. برخی از سؤالاتی که در این باره میتوان مطرح کرد عبارتاند از: قلب چیست؟ نور قلب یعنیچه؟ منظور حضرت از اینکه میفرمایند: «انسان باید همیشه حزن داشته باشد» چیست؟ این حزن نسبت به چیست؟ آیا هر حزنی مطلوب است؟ آیا اسلام میخواهد مردم همیشه غمگین و افسرده باشند یا میخواهد مردم شاد و بانشاط باشند؟ و بالاخره رابطه بین حزن و نور قلب چیست؟
قلب در اصطلاح قرآن و روایات دستکم دو بعد مختلف دارد؛ یکی بعد ادراکی است و دیگری بعد گرایشی. قرآن در بعد ادراکی میفرماید: «فَإِنَّهَا لَا تَعْمَى الْأَبْصَارُ وَلَکِن تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِی فِی الصُّدُور؛ِ چشمها نابینا نمیشوند اما دلهایی که در درون انسانها هستند نابینا میشوند.» مقصود از نابینایی در اینجا نابینایی ظاهری نیست و الا چشم ظاهری هم مسلماً نابینا میشود؛ بلکه مقصود کوری قلب است. قرآن کوری حقیقی را کوری دل میداند. با توجه به آیه مذکور، قرآن برای قلب انسان چشم قائل است که گاهی این چشم، باز است و حقایق را میبیند و گاهی نابینا میشود. بنابر آنچه در قرآن آمده یکی از ویژگیهای این چشم این است که اگر چشم دل کسی در دنیا نابینا شد در آخرت هم نابینا محشور خواهد شد و این درد بسیار بزرگی است که انسان در صحنهای محشور شود و بداند در آن صحنه، دیدنیهای زیادی وجود دارد ولی به دلیل نابینایی، نتواند ببیند.
بنابر آنچه در روایات آمده است این قلب دارای گوش نیز هست و علاوه بر چشم و گوش، نورانیت و ظلمت هم دارد. «نور» در قرآن کاربرد بسیار وسیعی دارد؛ قرآن خود را نور معرفی میکند (قَدْ جَاءکُم مِّنَ اللّهِ نُورٌ وَکِتَابٌ مُّبِینٌ) و همچنین از خدا به عنوان نور آسمانها و زمین یاد مینماید (اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ). در آیهای دیگر به نورهایی که برای مؤمنان قرار داده شده است اشاره میکند و میفرماید: أَوَ مَن کَانَ مَیْتًا فَأَحْیَیْنَاهُ وَ جَعَلْنَا لَهُ نُورًا یَمْشِی بِهِ فِی النَّاسِ کَمَن مَّثَلُهُ فِی الظُّلُمَاتِ لَیْسَ بِخَارِجٍ مِّنْهَا؛ آیا کسی که فاقد حیات بود و ما به او حیات بخشیدیم و نوری به او دادیم که راه خود را در اجتماع پیدا کند مانند کسی است که در انواع ظلمتها گرفتار شده و نمیتواند از آن بیرون بیاید؟! این نور همان نور قلب است و الا همه انسانها اعم از مؤمن و کافر از نورهای مادی بهرهمند میشوند. آیه دیگر میفرماید: یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَآمِنُوا بِرَسُولِهِ یُؤْتِکُمْ کِفْلَیْنِ مِن رَّحْمَتِهِ وَ یَجْعَل لَّکُمْ نُورًا تَمْشُونَ بِهِ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ. اگر ایمان واقعی به پیغمبر پیدا کنید خدا نوری برای شما قرار میدهد که راه شما را روشن میکند. چنین انسانهایی در حیرت و سرگردانی نمیمانند و به موقع، وظیفه خود را تشخیص میدهند. این مطالب حقایقی است که باید به آن ایمان داشت و باید بدانیم که خداوند به باطن انسانِ مؤمن، برکت، معنویت و کمالی مرحمت میکند که حکم نور را در مقابل ظلمت دارد. اگر انسان در تاریکی شب در جاده خطرناکی بخواهد با خودرو حرکت کند اما آن خودرو چراغ نداشته باشد، طولی نمیکشد که از بین میرود. مسیری هم که باطن انسان باید به سوی حقیقت بپیماید نیازمند نور است و خداوند به برخی از بندگان خود این نور را میدهد. اما برخی استعداد درک این نور را در خودشان میکُشند و لیاقت دریافت این نور را از دست میدهند و لذا در انواع ظلمتها گرفتار میشوند.
با توجه به آیات ذکر شده معلوم میشود که مقصود امام باقر علیهالسلام از نور قلب، یا عین همین حقیقتی است که در این آیات ذکر شده است یا چیزی از همین نوع است. یکی از آثار نورانیت قلب این است که انسانْ حق را از باطل تشخیص میدهد و این تشخیص برای مؤمن بسیار ارزشمند است. امام باقر سلاماللهعلیه برای کسب این نورانیت راهی را به جابر نشان میدهند و میفرمایند: «وَ اسْتَجْلِبْ نُورَ الْقَلْبِ بِدَوَامِ الْحُزْنِ؛ اگر نور قلب میخواهی حزن دائم داشته باش!»
تاکنون نظری ثبت نشده است