- 66
- 1000
- 1000
- 1000
شروط و لوازم جهاد، 6
سخنرانی حجت الاسلام سیدمحمدحسین راجی با موضوع " شروط و لوازم جهاد"، جلسه ششم: عدم دلبستگی به دنیا، سال 1404
بحث ما درباره جهاد و مبارزه بود. حضرت زهرا سلاماللهعلیها در خطبه فدکیه فرمودند: مشکل مردم این است که راحتطلب شدهاند، روحیه جهاد را کنار گذاشتهاند، و همین باعث ذلتشان شده است. یکی از مهمترین ابزارهای لازم برای جهاد و مبارزه،دل نبستن به دنیاست.کسی که وابستهی دنیا شد، روحیهی مبارزه از او گرفته میشود. نمیشود انسان به ظواهر دنیا چسبیده باشد و وقتی حجت بنالحسن ندا داد، بتواند لبیک بگوید. مومن اگر وابستگی داشته باشد، نمیتواند قیام کند، و عصر ما عصر قیام است. قیام را کسانی میتوانند انجام دهند که دلشان به دنیا بند نباشد. خداوند در قرآن میفرماید: «أشدّ حبّاً لله»؛ یعنی شدیدترین دوست داشتن باید برای خدا باشد. ما دو نوع دوست داشتن داریم: یکی عرضی، یکی طولی. دوست داشتن عرضی یعنی خدا، خانواده، مال، مقام، همه در یک سطح. وقتی امتحان پیش میآید، انسان خدا را فدای فرزند یا مالش میکند. اما دوست داشتن طولی یعنی همه را برای خدا دوست داری؛ همسر، فرزند، خانه، همه در مسیر خدا. آن وقت اگر امتحان سختی پیش بیاید، هیچوقت خدا را فدای دنیا نمیکنی.خداوند در سوره آلعمران وابستگیهای انسان را لیست میکند: همسر، فرزند، مال، طلا و نقره، اسبهای نشاندار، دام و زمین. اولین وابستگی خانواده است. اگر خانواده همراه باشد، انسان حسینی میشود، مثل زهیر. اگر بازدارنده باشد، انسان زمینگیر میشود، مثل زبیر. همسر شهید ایرلویکسال و نیم شوهرش را ندید، اما صبر کرد برای خدا. مادران شهدا طلاهایشان را دادند برای جبهه، بدون رسید. اینها سربلند شدند. اما بعضیها در آزمون فرزند رفوزه شدند. خودش مجاهد بود، اما فرزندش که منحرف شد، جبهه حق را فدای فرزندش کرد.حضرت علی علیهالسلام حکومت را از کفش وصلهدارش بیارزشتر میدانست. امام خمینی وقتی دید احمد آقا دارد نرده میزند، فرمود: احمد، مواظب باش شیطان از همینجا وارد میشود. امروز میگوید نرده ندارد، فردا میگوید رنگ ندارد، پسفردا میگوید خانه کوچک است. اینطور تجمل وارد زندگی میشود. اگر باور کنیم دنیا مزرعه آخرت است، دیگر برای خانهی اجارهای دنیا اینقدر خرج نمیکنیم. امام خمینی در لحظه آخر عمرشان فرمودند: «از اول هم چیزی نبود، الان هم چیزی نیست.» ببینید چقدر زاهد بود.مقام معظم رهبری هم همینطورند. وقتی از ایشان پرسیدند بعد از ریاستجمهوری چه میکنید، فرمودند: من طلبهام، میروم قم درس میدهم، مگر امام صلاحی بداند. علامه بهلول با آن همه زهد میگفت: در عمرم کسی را به اندازه آقا بیمیل به دنیا ندیدم. شهدا هم همینطور بودند. حاج قاسم سلیمانی میگفت: من به چوپانی در روستای پدرم بیشتر وابستهام تا به این مسئولیتها. شهید ادواردو آنیلی، با آن ثروت عظیم، وقتی امام را دید، همه چیز را رها کرد و در راه اسلام شهید شد. شهید کاظم کاظمی، فرمانده سپاه، با پراید زندگی میکرد. خانهاش از سادگی زبانزد بود. شهید رئیسی با آن همه مسئولیت، سادهترین زندگی را داشت. وقتی گفتند عبایت کهنه است، فرمود: من شأنی ندارم، من طلبهام. شهید محمود باقری نشان فتح از آقا گرفته بود، اما حتی خانوادهاش خبر نداشتند. این یعنی بیوابستگی. دلبستگی به دنیا روحیه جهاد را از انسان میگیرد. دنیاطلبها ندای هل من ناصر ینصرنی را شنیدند، اما نتوانستند کنار حسین بایستند.
بحث ما درباره جهاد و مبارزه بود. حضرت زهرا سلاماللهعلیها در خطبه فدکیه فرمودند: مشکل مردم این است که راحتطلب شدهاند، روحیه جهاد را کنار گذاشتهاند، و همین باعث ذلتشان شده است. یکی از مهمترین ابزارهای لازم برای جهاد و مبارزه،دل نبستن به دنیاست.کسی که وابستهی دنیا شد، روحیهی مبارزه از او گرفته میشود. نمیشود انسان به ظواهر دنیا چسبیده باشد و وقتی حجت بنالحسن ندا داد، بتواند لبیک بگوید. مومن اگر وابستگی داشته باشد، نمیتواند قیام کند، و عصر ما عصر قیام است. قیام را کسانی میتوانند انجام دهند که دلشان به دنیا بند نباشد. خداوند در قرآن میفرماید: «أشدّ حبّاً لله»؛ یعنی شدیدترین دوست داشتن باید برای خدا باشد. ما دو نوع دوست داشتن داریم: یکی عرضی، یکی طولی. دوست داشتن عرضی یعنی خدا، خانواده، مال، مقام، همه در یک سطح. وقتی امتحان پیش میآید، انسان خدا را فدای فرزند یا مالش میکند. اما دوست داشتن طولی یعنی همه را برای خدا دوست داری؛ همسر، فرزند، خانه، همه در مسیر خدا. آن وقت اگر امتحان سختی پیش بیاید، هیچوقت خدا را فدای دنیا نمیکنی.خداوند در سوره آلعمران وابستگیهای انسان را لیست میکند: همسر، فرزند، مال، طلا و نقره، اسبهای نشاندار، دام و زمین. اولین وابستگی خانواده است. اگر خانواده همراه باشد، انسان حسینی میشود، مثل زهیر. اگر بازدارنده باشد، انسان زمینگیر میشود، مثل زبیر. همسر شهید ایرلویکسال و نیم شوهرش را ندید، اما صبر کرد برای خدا. مادران شهدا طلاهایشان را دادند برای جبهه، بدون رسید. اینها سربلند شدند. اما بعضیها در آزمون فرزند رفوزه شدند. خودش مجاهد بود، اما فرزندش که منحرف شد، جبهه حق را فدای فرزندش کرد.حضرت علی علیهالسلام حکومت را از کفش وصلهدارش بیارزشتر میدانست. امام خمینی وقتی دید احمد آقا دارد نرده میزند، فرمود: احمد، مواظب باش شیطان از همینجا وارد میشود. امروز میگوید نرده ندارد، فردا میگوید رنگ ندارد، پسفردا میگوید خانه کوچک است. اینطور تجمل وارد زندگی میشود. اگر باور کنیم دنیا مزرعه آخرت است، دیگر برای خانهی اجارهای دنیا اینقدر خرج نمیکنیم. امام خمینی در لحظه آخر عمرشان فرمودند: «از اول هم چیزی نبود، الان هم چیزی نیست.» ببینید چقدر زاهد بود.مقام معظم رهبری هم همینطورند. وقتی از ایشان پرسیدند بعد از ریاستجمهوری چه میکنید، فرمودند: من طلبهام، میروم قم درس میدهم، مگر امام صلاحی بداند. علامه بهلول با آن همه زهد میگفت: در عمرم کسی را به اندازه آقا بیمیل به دنیا ندیدم. شهدا هم همینطور بودند. حاج قاسم سلیمانی میگفت: من به چوپانی در روستای پدرم بیشتر وابستهام تا به این مسئولیتها. شهید ادواردو آنیلی، با آن ثروت عظیم، وقتی امام را دید، همه چیز را رها کرد و در راه اسلام شهید شد. شهید کاظم کاظمی، فرمانده سپاه، با پراید زندگی میکرد. خانهاش از سادگی زبانزد بود. شهید رئیسی با آن همه مسئولیت، سادهترین زندگی را داشت. وقتی گفتند عبایت کهنه است، فرمود: من شأنی ندارم، من طلبهام. شهید محمود باقری نشان فتح از آقا گرفته بود، اما حتی خانوادهاش خبر نداشتند. این یعنی بیوابستگی. دلبستگی به دنیا روحیه جهاد را از انسان میگیرد. دنیاطلبها ندای هل من ناصر ینصرنی را شنیدند، اما نتوانستند کنار حسین بایستند.


تاکنون نظری ثبت نشده است