- 71
- 1000
- 1000
- 1000
شروط و لوازم جهاد، 3
سخنرانی حجت الاسلام سیدمحمدحسین راجی با موضوع " شروط و لوازم جهاد"، جلسه سوم: داشتن بصیرت، سال 1404
بحث پیرامون جهاد مبارزه و مقاومت بود، چیزی که امروز دشمن تمام تلاشش را می کند از این ملت شریف بتواند این روحیه و این ویژگی ممتاز را بگیرد، همین روحیه مقاومت است. امتی که روحیه مقاومتش را از دست داد ذلیل خواهد شد. هیچ امتی و هیچ ملتی با سازش و راحت طلبی عزیز نشده است. اگر یک سری ویژگی ها نباشد جهاد محقق نمی شود و مقاومت اتفاق نمی افتد. یکی اخلاص بود و یکی بحث خودسازی و جهاد با نفس بود. سومین مورد یکی از اساسی ترین اصول در زندگی یک انسان هست. چیزی که برای انسان از نفس کشیدن اولویتش بیشتر هست و آن بصیرت هست. کسی که بصیرت نداشته باشد، دشمن با یک آب نبات چوبی او را فریب می دهد و از لشکر حق بیرون می آید و در جبهه باطل قرار می گیرد. کسی که بصیرت ندارد، فکر می کند، کار خیلی خوبی انجام می دهد درحالیکه بزرگ ترین جنایات عالم را دارد انجام می دهد. مقاومت و روحیه جهاد اگر با بصیرت همراه نشود، صاحبش را به هلاکت خواهد رساند. در تمام جنگ ها جبهه حق یک طرف و جبهه باطل یک طرف دیگر است و هر دو دارند به ظاهر جهاد می کنند، اما هر شمشیری که جبهه حق می زند، او را به سمت خدا به اهل بیت نزدیک می کند و هر شمشیری که دشمن می زند او را به سمت جهنم نزدیک می کند. تفاوت این دو جبهه در شناختشان و در بصیرتشان هست. بصیرت یعنی اینکه انسان عینکش عینک درستی باشد، کسی که عینکش عینک دودی بود همه چیز رو دودی می بیند. بصیرت یعنی اینکه انسان عینکش را اصلاح بکند. بصیرت تشخیص حق از باطل است. تعریف درستی هم هست، اینکه انسان حق را بشناسد از آن طرف باطل را هم بشناسد، این می شود بصیرت. معنای دقیق بصیرت، تشخیص حق از حق نماست. تشخیص خشکی و آب سخت نیست، آنجایی که سراب شکل می گیرد کار سخت می شود. حق بودن ایمان و باطل بودن کفر سخت نیست، اما موقعی که نفاق شکل می گیرد کار سخت می شود. بصیرت تشخیص حق از حق نما هست، باطلی که خودش را به صورت حق درآورده است. در دوران معصومین و در دوران حضرت زهرا سلام الله علیها کسانی پای این مکتب ماندند که بصیرت داشتند. خود حضرت زهرا سلام الله علیها که دیگر در قله بصیرت هستند، اقدامات عجیبی انجام دادند. بصیرت یعنی اینکه حتی گریه حضرت زهرا سلام الله علیها گریه سیاسی و گریه با بصیرت بود. بصیرت این هست که فریب نخوریم. بصیرت این هست که هوای نفس بر ما غالب نشود و بتوانیم حق و حق نما را درست تشخیص بدهیم. بصیرت یعنی اینکه همه چیز را ساده نبینیم. چقدر اسلام ضربه خورد از این ساده لوحی و ساده دیدن همه چیز. کسانیکه امروز ماهیت استکباری آمریکا را تشخیص نمی دهند، بصیرت ندارند. ما وقتی ما استکبار ا نشناسیم، وقتی پیچیدگی های دشمن را تشخیص ندهیم کار به اینجا می رسد و همه چیز را ساده می بینیم. پس بصیرت این هستش که انسان دشمن را درست تشخیص بدهد و ساده انگاری نکند. یک لحظه غفلت کنیم سیلی می خوریم. خداوند در قرآن برای کسانی که غافل هستند می فرماید: کسانی که قلب دارند، تفقه ندارند. کسانی که چشم دارند بصیرت ندارند. کسانی که گوش دارند نمی شنوند. غفلت یعنی اینکه دشمن بتواند حواس ما را پرت بکند.
بحث پیرامون جهاد مبارزه و مقاومت بود، چیزی که امروز دشمن تمام تلاشش را می کند از این ملت شریف بتواند این روحیه و این ویژگی ممتاز را بگیرد، همین روحیه مقاومت است. امتی که روحیه مقاومتش را از دست داد ذلیل خواهد شد. هیچ امتی و هیچ ملتی با سازش و راحت طلبی عزیز نشده است. اگر یک سری ویژگی ها نباشد جهاد محقق نمی شود و مقاومت اتفاق نمی افتد. یکی اخلاص بود و یکی بحث خودسازی و جهاد با نفس بود. سومین مورد یکی از اساسی ترین اصول در زندگی یک انسان هست. چیزی که برای انسان از نفس کشیدن اولویتش بیشتر هست و آن بصیرت هست. کسی که بصیرت نداشته باشد، دشمن با یک آب نبات چوبی او را فریب می دهد و از لشکر حق بیرون می آید و در جبهه باطل قرار می گیرد. کسی که بصیرت ندارد، فکر می کند، کار خیلی خوبی انجام می دهد درحالیکه بزرگ ترین جنایات عالم را دارد انجام می دهد. مقاومت و روحیه جهاد اگر با بصیرت همراه نشود، صاحبش را به هلاکت خواهد رساند. در تمام جنگ ها جبهه حق یک طرف و جبهه باطل یک طرف دیگر است و هر دو دارند به ظاهر جهاد می کنند، اما هر شمشیری که جبهه حق می زند، او را به سمت خدا به اهل بیت نزدیک می کند و هر شمشیری که دشمن می زند او را به سمت جهنم نزدیک می کند. تفاوت این دو جبهه در شناختشان و در بصیرتشان هست. بصیرت یعنی اینکه انسان عینکش عینک درستی باشد، کسی که عینکش عینک دودی بود همه چیز رو دودی می بیند. بصیرت یعنی اینکه انسان عینکش را اصلاح بکند. بصیرت تشخیص حق از باطل است. تعریف درستی هم هست، اینکه انسان حق را بشناسد از آن طرف باطل را هم بشناسد، این می شود بصیرت. معنای دقیق بصیرت، تشخیص حق از حق نماست. تشخیص خشکی و آب سخت نیست، آنجایی که سراب شکل می گیرد کار سخت می شود. حق بودن ایمان و باطل بودن کفر سخت نیست، اما موقعی که نفاق شکل می گیرد کار سخت می شود. بصیرت تشخیص حق از حق نما هست، باطلی که خودش را به صورت حق درآورده است. در دوران معصومین و در دوران حضرت زهرا سلام الله علیها کسانی پای این مکتب ماندند که بصیرت داشتند. خود حضرت زهرا سلام الله علیها که دیگر در قله بصیرت هستند، اقدامات عجیبی انجام دادند. بصیرت یعنی اینکه حتی گریه حضرت زهرا سلام الله علیها گریه سیاسی و گریه با بصیرت بود. بصیرت این هست که فریب نخوریم. بصیرت این هست که هوای نفس بر ما غالب نشود و بتوانیم حق و حق نما را درست تشخیص بدهیم. بصیرت یعنی اینکه همه چیز را ساده نبینیم. چقدر اسلام ضربه خورد از این ساده لوحی و ساده دیدن همه چیز. کسانیکه امروز ماهیت استکباری آمریکا را تشخیص نمی دهند، بصیرت ندارند. ما وقتی ما استکبار ا نشناسیم، وقتی پیچیدگی های دشمن را تشخیص ندهیم کار به اینجا می رسد و همه چیز را ساده می بینیم. پس بصیرت این هستش که انسان دشمن را درست تشخیص بدهد و ساده انگاری نکند. یک لحظه غفلت کنیم سیلی می خوریم. خداوند در قرآن برای کسانی که غافل هستند می فرماید: کسانی که قلب دارند، تفقه ندارند. کسانی که چشم دارند بصیرت ندارند. کسانی که گوش دارند نمی شنوند. غفلت یعنی اینکه دشمن بتواند حواس ما را پرت بکند.


کاربر مهمان