سخنرانی حجت الاسلام محمدرضا رنجبر با موضوع «شرح نهج البلاغه»، جلسه پنجم: خطبه اول نهج البلاغه، سال 1402
نهجالبلاغهی وجود نازنین امیرالمومنین علیه السلام حقیقتا وصف چمن رو داره وصف باغ رو داره، هر فرازی از این کتاب، یک برگ و هر برگی یک دفتر، یک کتاب یعنی دنیا دنیا با خودش حرف داره، حرفایی که حقیقتا حال و هوای آدمی را دگرگون میکند یکی از اون ورقهاف یکی از اون برگها، این فراز بلند و پر معناست برخلاق به قدرت فراز فطر الخلائق بقدرته فطر یعنی شکافتن همینطور فقر یعنی آفریدن البته نه هر آفریدن آفریدن ابداعی یعنی آفریدن که بیسابقه باشه بدون نمونه و بدون الگو باشه که گفته میشه از همین ریشه است یعنی شکافنده یعنی آفریننده
فاطر السماوات و الارض خداوند آفریدگار آسمانها و زمین است یعنی ببین این آسمانها این زمین الگویی نداشتند سابقهای نداشتن نمونهای نداشتند که خداوند از روی آنها کپی زده باشه نه، خدا خاطرفاطره آفریننده است البته خالق هم به معنای آفریننده و آفریدگار است با این تفاوت که خالق الزاما لازم نیست که حتما سابقهای نداشته باشه الگویی نداشته باشه نه، خالق تصرف میکنه در خلق، یعنی چیزهایی آفریده شده اما از دل اون آفریدهها یک آفرینشهایی صورت میده مثلا، گل هست از گل خشت میسازه، سنگ هست از سنگ مجسمه میسازه، رنگ هست از رنگ نقش میآفرینه.
یک آثار هنری خلق میکنه میگه فلانی خالق این اثر هنریست خالق هست یعنی موادی بود موجود، از دل اونها چیز دیگری پدید آورد حالت و هییت و صورت و شکل جدیدی اما فاطر.
نهجالبلاغهی وجود نازنین امیرالمومنین علیه السلام حقیقتا وصف چمن رو داره وصف باغ رو داره، هر فرازی از این کتاب، یک برگ و هر برگی یک دفتر، یک کتاب یعنی دنیا دنیا با خودش حرف داره، حرفایی که حقیقتا حال و هوای آدمی را دگرگون میکند یکی از اون ورقهاف یکی از اون برگها، این فراز بلند و پر معناست برخلاق به قدرت فراز فطر الخلائق بقدرته فطر یعنی شکافتن همینطور فقر یعنی آفریدن البته نه هر آفریدن آفریدن ابداعی یعنی آفریدن که بیسابقه باشه بدون نمونه و بدون الگو باشه که گفته میشه از همین ریشه است یعنی شکافنده یعنی آفریننده
فاطر السماوات و الارض خداوند آفریدگار آسمانها و زمین است یعنی ببین این آسمانها این زمین الگویی نداشتند سابقهای نداشتن نمونهای نداشتند که خداوند از روی آنها کپی زده باشه نه، خدا خاطرفاطره آفریننده است البته خالق هم به معنای آفریننده و آفریدگار است با این تفاوت که خالق الزاما لازم نیست که حتما سابقهای نداشته باشه الگویی نداشته باشه نه، خالق تصرف میکنه در خلق، یعنی چیزهایی آفریده شده اما از دل اون آفریدهها یک آفرینشهایی صورت میده مثلا، گل هست از گل خشت میسازه، سنگ هست از سنگ مجسمه میسازه، رنگ هست از رنگ نقش میآفرینه.
یک آثار هنری خلق میکنه میگه فلانی خالق این اثر هنریست خالق هست یعنی موادی بود موجود، از دل اونها چیز دیگری پدید آورد حالت و هییت و صورت و شکل جدیدی اما فاطر.


تاکنون نظری ثبت نشده است