سخنرانی استاد سعید عزیزی با موضوع "تربیت نسل متفاوت"، جلسه چهارم: مسئولیت پذیری فرزندان، سال 1403
مسئولیت پذیری یکی از چالشهای مهم تربیت فرزند است، ما باید در ابتدا با دو تیپ شخصیتی کمال گرا و واقعگرا آشنایی داشته باشیم. گاهی اوقات فرزندانی که تیپ شخصیتی واقعگرا دارند کاری انجام نمیدهند و یک وقتی هم هست که والدین چون کمال گرا هستند کارهایی انجام شده توسط فرزندان را نادیده میگیرند. کمال گرایی نوعی از تیپ شخصیتی است که برخلاف اسم قشنگش نوعی ضعف شخصیتی حساب میشود، چون اینها کسانی هستند که همه چیز را در حد عالی قبول میکنند و این مسئله منجر به مشکلات زیادی برای آنها میشود و اغلب دارای نظم وسواسی و هدفهای بالا و توهمی و استرس شدید هستند. شخصیت مقابل کمالگراها واقعگراها هستند، که اغلب افرادی هستند که در لحظه زندگی میکنند، هدف خاصی ندارند و با همه چیز سازگار هستند و استرس ندارند. نه کمالگرایی صرف و نه واقعگرایی صرف خوب نیست بلکه باید تعدیل شود. انسان باید میان گرا باشد. هر بچهای باید تاوان شکست خودش را خودش بدهد.حمایت در برخی شکستها منجر به کمالگرایی یا واقعگرایی بچهها میشود تجربه شکست منجر به تعدیل شخصیتی فرزندان میشود. وقتی فرزندان شخصیتشان تعدیل شود، میتوانند به مسئولیت پذیری هم برسند. فرمول بعدی برای مسئولیت پذیری کودکان این است که باید فرزند من ملاکش جمع باشد. انسان معمولا در جمع مسئولیت پذیری اش نمود بهتری دارد. مسئولیت جمعی باعث میشود انسان مسئولیت پذیر شود. مثلاً در مساجد، مسئولیت های کوچک را باید به بچهها داد تا مسئولیت پذیری را تمرین کنند. یکی دیگر از موارد جهت تقویت مسئولیت پذیری بیشتر کودکان، شخصیت دادن به کودکان است. یعنی حتی گاهی لازم است که مسئولیتهایی به کودکان بدهید که بزرگتر از حد خودشان است. مورد دیگر این است که تغییر دیدگاه به کودک بدهیم که بداند اگر کاری میکند، برای خودش انجام میدهد نه برای کس دیگری. تقویت نگاه دین باورانه میشود همین تغییر دیدگاه.
مسئولیت پذیری یکی از چالشهای مهم تربیت فرزند است، ما باید در ابتدا با دو تیپ شخصیتی کمال گرا و واقعگرا آشنایی داشته باشیم. گاهی اوقات فرزندانی که تیپ شخصیتی واقعگرا دارند کاری انجام نمیدهند و یک وقتی هم هست که والدین چون کمال گرا هستند کارهایی انجام شده توسط فرزندان را نادیده میگیرند. کمال گرایی نوعی از تیپ شخصیتی است که برخلاف اسم قشنگش نوعی ضعف شخصیتی حساب میشود، چون اینها کسانی هستند که همه چیز را در حد عالی قبول میکنند و این مسئله منجر به مشکلات زیادی برای آنها میشود و اغلب دارای نظم وسواسی و هدفهای بالا و توهمی و استرس شدید هستند. شخصیت مقابل کمالگراها واقعگراها هستند، که اغلب افرادی هستند که در لحظه زندگی میکنند، هدف خاصی ندارند و با همه چیز سازگار هستند و استرس ندارند. نه کمالگرایی صرف و نه واقعگرایی صرف خوب نیست بلکه باید تعدیل شود. انسان باید میان گرا باشد. هر بچهای باید تاوان شکست خودش را خودش بدهد.حمایت در برخی شکستها منجر به کمالگرایی یا واقعگرایی بچهها میشود تجربه شکست منجر به تعدیل شخصیتی فرزندان میشود. وقتی فرزندان شخصیتشان تعدیل شود، میتوانند به مسئولیت پذیری هم برسند. فرمول بعدی برای مسئولیت پذیری کودکان این است که باید فرزند من ملاکش جمع باشد. انسان معمولا در جمع مسئولیت پذیری اش نمود بهتری دارد. مسئولیت جمعی باعث میشود انسان مسئولیت پذیر شود. مثلاً در مساجد، مسئولیت های کوچک را باید به بچهها داد تا مسئولیت پذیری را تمرین کنند. یکی دیگر از موارد جهت تقویت مسئولیت پذیری بیشتر کودکان، شخصیت دادن به کودکان است. یعنی حتی گاهی لازم است که مسئولیتهایی به کودکان بدهید که بزرگتر از حد خودشان است. مورد دیگر این است که تغییر دیدگاه به کودک بدهیم که بداند اگر کاری میکند، برای خودش انجام میدهد نه برای کس دیگری. تقویت نگاه دین باورانه میشود همین تغییر دیدگاه.
تاکنون نظری ثبت نشده است