- 56
- 1000
- 1000
- 1000
انس با نهج البلاغه، 2
سخنرانی حجت الاسلام سید حسین حسینی قمی با موضوع «انس با نهج البلاغه»، جلسه 2 : بررسی حکمت 27 و 123 و 156؛ شهادت و شهادت طلبی
در دو بخش مطالبی را از نهج البلاغه تقدیم میکنم یکی کلمات حضرت در مورد جهاد و شهادت و دوم ویژگیهای مجاهدین.
در بخش اول میدانید در نهج البلاغه فراوان فراوان امیرمومنان از عظمت جهاد و از عظمت مقام شهادت سخن گفتهاند به عنوان نمونه من سه خطبه را میخوانم؛ یکی در خطبهی 27 خطبهی بسیار طولانی هم است فَإِنَّ اَلْجِهَادَ بَابٌ مِنْ أَبْوَابِ اَلْجَنَّةِ فَتَحَهُ اَللَّهُ لِخَاصَّةِ أَوْلِیَائِهِ جهاد دری است از درهای بهشت که خداوند برای اولیا خاص خودش این در را باز کرده پیداست که هر کسی توفیق جهاد را پیدا نخواهد کرد. خطبه مفصل است فقط یک جمله دیگر از پایان این خطبه میخوانم حضرت گلایه داشتند از مردم دوران و زمان خودشان که کوتاهی میکردند در همراهی با امیرمومنان این خطبه روزهای آخر عمر حضرت بوده یک هفته قبل از شهادتشان فرمودند شما کاری کردید آن قدر من را تنها گذاشتید که عده ای گفتند إِنَّ اِبْنَ أَبِی طَالِبٍ رَجُلٌ شُجَاعٌ وَ لَکِنْ لاَ عِلْمَ لَهُ بِالْحَرْبِ علی شجاع است ولی فنون نظامی را نمیداند فرمودند من فنون نظامی را نمیدانم؟ من به بیست سالگی نرسیده بودم پا در عرصهی میدان نبرد با دشمن گذاشتم الآن که از شصت گذشتهام (حضرت در شصت و سه سالگی به شهادت رسیدند) یعنی کسی که حدود چهل سال در میدانهای نبرد بوده من فنون نظامی را نمیدانم یا شما من را تنها میگذارید. یاری نکردند حضرت را و تنها گذاشتند امیر مومنان سلام الله علیه را این یک جمله. جملهی دوم در خطبههای نهج البلاغه خطبهی 123 است عزیزان اگر ملاحظه بفرمایند إِنَّ أَکْرَمَ الْمَوْتِ الْقَتْلُ گرامیترین مرگ شهادت است بهترین مرگ شهادت است وَ الَّذِی نَفْسُ ابْنِ أَبِی طَالِبٍ بِیَدِهِ قسم به آن خدایی که جان علی در اختیار اوست هزار ضربه شمشیر برای من آسانتر است از مرگ در بستر. شیخ صدوق رضوان الله علیه یک مطلبی را در کتاباش دارد وقتی امیرمومنان به شهادت رسیدند شماره کردند آثار جراحتهایی که بر بدن حضرت باقی مانده بود در طول دوران مبارزاتیشان از سر تا قدم، بیش از هزار زخم شمشیر با نیزه و تیر بر بدن، امیرمومنان سلام الله علیه فرمود هزار ضربهی شمشیر برای من آسانتر است از مردن در بستر پایان حضرت امیر هم شهادت بود. جملهی سوم خطبهی 156 دوستان شاید این مطلب را شنیده باشند حضرت بعد از جنگ احد گلایه کردند به محضر رسول خدا که من به شهادت نرسیدم از این که به شهادت نرسیدند. جمله این است که قَدْ قُلْتَ لِی یَوْمَ أُحُدٍ به پیامبر خدا عرضه داشتم که شما در روز احد فرمودید که من هم به شهادت خواهم رسید اما خبری نشد از شهادت رسول خدا فرمودند وقتی شهادت به سراغ تو بیاید صبر تو چگونه است من جواب دادم که آن جا جای صبر نیست جای بشارت و سپاسگزاری پروردگار است از این نمونه فراوان داریم امیرمومنان سلام الله مرد میدان نبرد بود مرد میدان مبارزه بود پایان زندگی حضرت با شهادت بود هزار زخم شمشیر و نیزه بر بدن حضرت در طول مخصوصا ده سال در مدینه که در برابر مشرکین قریب هشتاد نود جنگ بر مسلمانها تحمیل کرده بودند حضور امیرمومنان در همهی نبردها سرنوشت ساز بود. یک جمله ای هم قبلا اشاره کردیم من نمیدانم شاید از این جمله زیباتر نداشته باشیم در قصهی شهادت شخصی در حضور پیامبر خدا یک دعایی کرد گفت خدایا من نمیگویم چه به من بده خیلی قشنگ است اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ خَیْرَ مَا تَسئُل خدایا بهتر حاجتی که خلق اول و آخر خواستند و تو به آنها دادی آن بهترین حاجت را برای من برآورده کن خیلی خوب است آدم واگذار کن به خدا من چه میدانم عاقبت به خیری خوب است شهادت خوب است هر چه که بهتر است پیامبر خدا فرمودند اگر دعایت مستجاب شود خون تو در راه خدا بر زمین میرسد یعنی اگر کسی این طور حاجت از خدا بخواهد خدایا بهترین حاجتی که خلق اول و آخر در طول تاریخ بشریت از تو خواستند و تو اجابت کردی آن شهادت است ما جدا مدیون شهدا هستیم خیلی باید گرامی بداریم مخصوصا هفتهی دفاع مقدس برای تکرار همین هاست که ببینیم چه کردیم در برابر ایشان. من تازگیها در گلزار شهدای قم نگاه میکردم بینندگان عزیز هم هر کجا که هستند یک نگاهی بکنند تاریخ ولادت و شهادت شهدا را قهرا سنشان را مینویسند من چند قطعه را دیدم در گلزار شهدای قم غالب این شهدا سن را نوشته بود 14 سال 15 سال 16 سال 17 سال آن قطعه ای که من دیدم بخش زیادی بود غالب شهدا در این سنین به شهادت رسیدند مواظب باشیم خدای نکرده مدیون شهدا نباشیم این بخش اول سخن من جایگاه جهاد و شهادت در نهج البلاغه را که خیلی مفصل است کلام امیرالمومنین خیلی مختصر گفتم.
در دو بخش مطالبی را از نهج البلاغه تقدیم میکنم یکی کلمات حضرت در مورد جهاد و شهادت و دوم ویژگیهای مجاهدین.
در بخش اول میدانید در نهج البلاغه فراوان فراوان امیرمومنان از عظمت جهاد و از عظمت مقام شهادت سخن گفتهاند به عنوان نمونه من سه خطبه را میخوانم؛ یکی در خطبهی 27 خطبهی بسیار طولانی هم است فَإِنَّ اَلْجِهَادَ بَابٌ مِنْ أَبْوَابِ اَلْجَنَّةِ فَتَحَهُ اَللَّهُ لِخَاصَّةِ أَوْلِیَائِهِ جهاد دری است از درهای بهشت که خداوند برای اولیا خاص خودش این در را باز کرده پیداست که هر کسی توفیق جهاد را پیدا نخواهد کرد. خطبه مفصل است فقط یک جمله دیگر از پایان این خطبه میخوانم حضرت گلایه داشتند از مردم دوران و زمان خودشان که کوتاهی میکردند در همراهی با امیرمومنان این خطبه روزهای آخر عمر حضرت بوده یک هفته قبل از شهادتشان فرمودند شما کاری کردید آن قدر من را تنها گذاشتید که عده ای گفتند إِنَّ اِبْنَ أَبِی طَالِبٍ رَجُلٌ شُجَاعٌ وَ لَکِنْ لاَ عِلْمَ لَهُ بِالْحَرْبِ علی شجاع است ولی فنون نظامی را نمیداند فرمودند من فنون نظامی را نمیدانم؟ من به بیست سالگی نرسیده بودم پا در عرصهی میدان نبرد با دشمن گذاشتم الآن که از شصت گذشتهام (حضرت در شصت و سه سالگی به شهادت رسیدند) یعنی کسی که حدود چهل سال در میدانهای نبرد بوده من فنون نظامی را نمیدانم یا شما من را تنها میگذارید. یاری نکردند حضرت را و تنها گذاشتند امیر مومنان سلام الله علیه را این یک جمله. جملهی دوم در خطبههای نهج البلاغه خطبهی 123 است عزیزان اگر ملاحظه بفرمایند إِنَّ أَکْرَمَ الْمَوْتِ الْقَتْلُ گرامیترین مرگ شهادت است بهترین مرگ شهادت است وَ الَّذِی نَفْسُ ابْنِ أَبِی طَالِبٍ بِیَدِهِ قسم به آن خدایی که جان علی در اختیار اوست هزار ضربه شمشیر برای من آسانتر است از مرگ در بستر. شیخ صدوق رضوان الله علیه یک مطلبی را در کتاباش دارد وقتی امیرمومنان به شهادت رسیدند شماره کردند آثار جراحتهایی که بر بدن حضرت باقی مانده بود در طول دوران مبارزاتیشان از سر تا قدم، بیش از هزار زخم شمشیر با نیزه و تیر بر بدن، امیرمومنان سلام الله علیه فرمود هزار ضربهی شمشیر برای من آسانتر است از مردن در بستر پایان حضرت امیر هم شهادت بود. جملهی سوم خطبهی 156 دوستان شاید این مطلب را شنیده باشند حضرت بعد از جنگ احد گلایه کردند به محضر رسول خدا که من به شهادت نرسیدم از این که به شهادت نرسیدند. جمله این است که قَدْ قُلْتَ لِی یَوْمَ أُحُدٍ به پیامبر خدا عرضه داشتم که شما در روز احد فرمودید که من هم به شهادت خواهم رسید اما خبری نشد از شهادت رسول خدا فرمودند وقتی شهادت به سراغ تو بیاید صبر تو چگونه است من جواب دادم که آن جا جای صبر نیست جای بشارت و سپاسگزاری پروردگار است از این نمونه فراوان داریم امیرمومنان سلام الله مرد میدان نبرد بود مرد میدان مبارزه بود پایان زندگی حضرت با شهادت بود هزار زخم شمشیر و نیزه بر بدن حضرت در طول مخصوصا ده سال در مدینه که در برابر مشرکین قریب هشتاد نود جنگ بر مسلمانها تحمیل کرده بودند حضور امیرمومنان در همهی نبردها سرنوشت ساز بود. یک جمله ای هم قبلا اشاره کردیم من نمیدانم شاید از این جمله زیباتر نداشته باشیم در قصهی شهادت شخصی در حضور پیامبر خدا یک دعایی کرد گفت خدایا من نمیگویم چه به من بده خیلی قشنگ است اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ خَیْرَ مَا تَسئُل خدایا بهتر حاجتی که خلق اول و آخر خواستند و تو به آنها دادی آن بهترین حاجت را برای من برآورده کن خیلی خوب است آدم واگذار کن به خدا من چه میدانم عاقبت به خیری خوب است شهادت خوب است هر چه که بهتر است پیامبر خدا فرمودند اگر دعایت مستجاب شود خون تو در راه خدا بر زمین میرسد یعنی اگر کسی این طور حاجت از خدا بخواهد خدایا بهترین حاجتی که خلق اول و آخر در طول تاریخ بشریت از تو خواستند و تو اجابت کردی آن شهادت است ما جدا مدیون شهدا هستیم خیلی باید گرامی بداریم مخصوصا هفتهی دفاع مقدس برای تکرار همین هاست که ببینیم چه کردیم در برابر ایشان. من تازگیها در گلزار شهدای قم نگاه میکردم بینندگان عزیز هم هر کجا که هستند یک نگاهی بکنند تاریخ ولادت و شهادت شهدا را قهرا سنشان را مینویسند من چند قطعه را دیدم در گلزار شهدای قم غالب این شهدا سن را نوشته بود 14 سال 15 سال 16 سال 17 سال آن قطعه ای که من دیدم بخش زیادی بود غالب شهدا در این سنین به شهادت رسیدند مواظب باشیم خدای نکرده مدیون شهدا نباشیم این بخش اول سخن من جایگاه جهاد و شهادت در نهج البلاغه را که خیلی مفصل است کلام امیرالمومنین خیلی مختصر گفتم.
تاکنون نظری ثبت نشده است