- 7797
- 1000
- 1000
- 1000
تفسیر آیه 6 سوره حمد
سخنرانی حجت الاسلام محسن قرائتی با موضوع تفسیر سوره حمد - آیه ششم
در قرآن مجید دو نوع هدایت مطرح شده است:
الف: هدایت تکوینى، نظیر هدایت زنبور عسل که چگونه از شهد گلها بمکد و چگونه کندو بسازد. و یا هدایت و راهنمایى پرندگان در مهاجرتهاى زمستانى و تابستانى. آنجا که قرآن مى فرماید: «ربّنا الّذى اعطى کلّ شىء خلقه ثم هدى»بیانگر این نوع از هدایت است.
ب: هدایت تشریعى که همان فرستادن انبیاى الهى و کتب آسمانى براى هدایت بشر است.
کلمهى «صراط»بیش از چهل مرتبه در قرآن آمده است. انتخاب راه و خط فکرى صحیح، نشانه شخصیت انسان است.
راههاى غیر الهى متعدّدى در برابر انسان قرار دارد که او باید یکى را انتخاب کند:
* راه خواسته ها و توقعات خود.
* راه انتظارات وهوسهاى مردم.
* راه وسوسه هاى شیطان.
* راه طاغوتها.
* راه نیاکان و پیشینیان.
* راه خدا و اولیاى خدا.
انسان مؤمن، راه خداوند واولیاى او را انتخاب مىکند که بر دیگر راهها امتیازاتى دارد:
الف: راه الهى ثابت است، بر خلاف راههاى طاغوتها و هوسهاى مردم و هوسهاى شخصى که هر روز تغییر مىکنند.
ب: یک راه بیشتر نیست، در حالى که راههاى دیگر متعدّد و پراکندهاند.
ج: در پیمودن آن، انسان به مسیر و مقصد مطمئن است.
د: در پیمودن آن، شکست و باخت وجود ندارد.
راه مستقیم، راه خداست. «انّ ربّى على صراطٍ مستقیم»
* راه مستقیم، راه انبیاست. «انّک لَمِن المرسلین على صراطٍ مستقیم»
* راه مستقیم، راه بندگى خداست. «و أنِ اعبدونى هذا صراط مستقیم»
* راه مستقیم، توکّل وتکیه بر خداست. «مَن یعتصم باللّه فقد هُدىَ الى صراط مستقیم»
* راه مستقیم، یکتاپرستى و تنها یارى خواستن از اوست.
* راه مستقیم، کتاب خداوند است.
* راه مستقیم، راه فطرت سالم است.
انسان، هم در انتخاب راه مستقیم و هم در تداوم آن باید از خدا کمک بگیرد. مانند لامپى که روشنى خود را هر لحظه از نیروگاه مىگیرد. «اهدنا الصّراط المستقیم»
در راه مستقیم بودن، تنها خواستهاى است که هر مسلمان، در هر نماز از خداوند طلب مىکند، حتّى رسولاللَّهصلى الله علیه وآله و ائمّه اطهارعلیهم السلام از خداوند ثابت ماندن در راه مستقیم را مىخواهند.
انسان باید همواره، در هر نوع از کارهاى خویش، اعم از انتخاب شغل، دوست، رشته تحصیلى وهمسر، راه مستقیم را از خداوند بخواهد. زیرا چه بسا در عقاید، صحیح فکر کند، ولى در عمل دچار لغزش شود و یا بالعکس. پس هر لحظه، خواستن راه مستقیم از خدا، ضرورى است.
راه مستقیم مراتب و مراحلى دارد. حتّى کسانى که در راه حقّ هستند، مانند اولیاى خداوند، لازم است براى ماندن در راه و زیادشدن نورِ هدایت، دعا کنند. «والّذین اهتدوا زادَهم هُدى»
راه مستقیم، همان راه میانه و وسط است که حضرت على علیه السلام مىفرماید: «الیمین و الشمال مضلّة و الطریق الوسطى هىالجادّة» انحراف به چپ و راست گمراهى و راه وسط، جاده هدایت است.
راه مستقیم یعنى میانه روى واعتدال واحتراز از هر نوع افراط وتفریط، چه در عقیده و چه در عمل. یکى در عقاید از راه خارج مىشود ودیگرى در عمل و اخلاق. یکى همه کارها را به خدا نسبت مىدهد، گویا انسان هیچ نقشى در سرنوشت خویش ندارد. و دیگرى خود را همه کاره و فعّال مایشاء دانسته و دست خدا را بسته مىداند. یکى رهبران آسمانى را همچون مردمان عادى و گاهى ساحر و مجنون معرّفى مىکند و دیگرى آن بزرگواران را در حدّ خدا مىپندارد. یکى زیارت امامان معصوم و شهدا را بدعت مىداند و دیگرى حتّى به درخت و دیوار، متوسل شده و ریسمان مىبندد. یکى اقتصاد را زیر بنا مىداند و دیگرى، دنیا و امورات آن را نادیده مى انگارد.
در عمل نیز یکى غیرت نابجا دارد و دیگرى همسرش را بى حجاب به کوچه و بازار مىفرستد. یکى بخل مىورزد و دیگرى بى حساب سخاوت به خرج مىدهد. یکى از خلق جدا مىشود و دیگرى حقّ را فداى خلق مىکند.
اینگونه رفتار وکردارها، انحراف از مسیر مستقیم هدایت است. خداوند دین پا برجا واستوار خود را، راه مستقیم معرّفى مىکند. در روایات آمده است که امامان معصوم علیهم السلام مىفرمودند: راه مستقیم، ما هستیم. یعنى نمونه عینى و عملى راه مستقیم و اسوه و الگو براى قدم برداشتن در راه، رهبران آسمانى هستند. آنها در دستورات خود دربارهى تمام مسائل زندگى از قبیل کار، تفریح، تحصیل، تغذیه، انفاق، انتقاد، قهر، صلح و علاقه به فرزند و ... ، نظر داده و ما را به اعتدال و میانه روى سفارش کردهاند.جالب آنکه ابلیس در همین صراطِ مستقیم به کمین مى نشیند.
در قرآن و روایات، نمونه هاى زیادى آمده که در آنها به جنبه اعتدال، تأکید و از افراط و تفریط نهى شده است. به موارد ذیل توجّه کنید:
* «کلوا و اشربوا و لاتسرفوا» بخورید و بیاشامید، ولى اسراف نکنید.
* «لا تَجعل یدک مَغلولةً الى عُنقک و لاتبسُطها کلّ البَسط» در انفاق، نه دست بر گردن قفل کن - دستبسته باش - و نه چنان گشاده دستى کن که خود محتاج شوى.
* «الّذین اذا أنفقوا لمیسرفوا و لمیقتروا و کان بین ذلک قواماً» مومنان، به هنگام انفاق نه اهل اسرافند و نه اهل بخل، بلکه میانه رو هستند.
* «لا تجهر بصلاتک و لاتخافت بها وابتغ بین ذلک سبیلاً»نماز را نه بلند بخوان ونه آهسته، بلکه با صداى معتدل بخوان.
* نسبت به والدین احسان کن؛ «و بالوالدین احساناً»امّا اگر تو را از راه خدا بازداشتند، اطاعت از آنها لازم نیست. «ان جاهداک على انتشرک بى... فلاتطعهما»
* پیامبر هم رسالت عمومى دارد؛ «و کان رسولاً نبیّاً» و هم خانواده خویش را دعوت مىکند. «و کان یأمر أهله بالصّلاة»
* اسلام هم نماز را سفارش مىکند که ارتباط با خالق است؛ «اقیموا الصّلاة» و هم زکات را توصیه مىکند که ارتباط با مردم است. «اتوا الزکاة»
* نه محبتها شما را از گواهى حقّ منحرف سازد؛ «شهداء لِلّه و لو على انفسکم»و نه دشمنىها شما را از عدالت دور کند. «و لا یَجرِمنّکم شَنئان قوم»
* مؤمنان هم دافعه دارند؛ «أشداء على الکفار» و هم جاذبه دارند. «رحماء بینهم»
* هم ایمان و باور قلبى لازم است؛ «امنوا» و هم عمل صالح. «عملوا الصالحات»
* هم اشک و دعا و درخواست پیروزى از خدا لازم است؛ «ربّنا افرغ علینا صبراً» و هم صبورى وپایدارى در سختى ها. «عشرون صابرون یغلبوا مأتین» شب عاشورا امام حسین علیه السلام هم مناجات مىکرد و هم شمشیر تیز مىکرد.
* روز عرفه و شب عید قربان، زائر خانه خدا دعا مىخواند و روز عید باید در قربانگاه با خون آشنا شود.
* اسلام مالکیّت را مىپذیرد، «الناس مسلّطون على اموالهم»ولى اجازه ضرر زدن به دیگرى را نمىدهد و آن را محدود مىسازد. «لا ضَرر و لا ضِرار»
آرى، اسلام دین یک بعدى نیست که تنها به جنبه اى توجّه کند و جوانب دیگر را فراموش کند، بلکه در هر کارى اعتدال ومیانه روى وراه مستقیم را سفارش مىکند.
منبع: پایگاه درس هایی از قرآن
در قرآن مجید دو نوع هدایت مطرح شده است:
الف: هدایت تکوینى، نظیر هدایت زنبور عسل که چگونه از شهد گلها بمکد و چگونه کندو بسازد. و یا هدایت و راهنمایى پرندگان در مهاجرتهاى زمستانى و تابستانى. آنجا که قرآن مى فرماید: «ربّنا الّذى اعطى کلّ شىء خلقه ثم هدى»بیانگر این نوع از هدایت است.
ب: هدایت تشریعى که همان فرستادن انبیاى الهى و کتب آسمانى براى هدایت بشر است.
کلمهى «صراط»بیش از چهل مرتبه در قرآن آمده است. انتخاب راه و خط فکرى صحیح، نشانه شخصیت انسان است.
راههاى غیر الهى متعدّدى در برابر انسان قرار دارد که او باید یکى را انتخاب کند:
* راه خواسته ها و توقعات خود.
* راه انتظارات وهوسهاى مردم.
* راه وسوسه هاى شیطان.
* راه طاغوتها.
* راه نیاکان و پیشینیان.
* راه خدا و اولیاى خدا.
انسان مؤمن، راه خداوند واولیاى او را انتخاب مىکند که بر دیگر راهها امتیازاتى دارد:
الف: راه الهى ثابت است، بر خلاف راههاى طاغوتها و هوسهاى مردم و هوسهاى شخصى که هر روز تغییر مىکنند.
ب: یک راه بیشتر نیست، در حالى که راههاى دیگر متعدّد و پراکندهاند.
ج: در پیمودن آن، انسان به مسیر و مقصد مطمئن است.
د: در پیمودن آن، شکست و باخت وجود ندارد.
راه مستقیم، راه خداست. «انّ ربّى على صراطٍ مستقیم»
* راه مستقیم، راه انبیاست. «انّک لَمِن المرسلین على صراطٍ مستقیم»
* راه مستقیم، راه بندگى خداست. «و أنِ اعبدونى هذا صراط مستقیم»
* راه مستقیم، توکّل وتکیه بر خداست. «مَن یعتصم باللّه فقد هُدىَ الى صراط مستقیم»
* راه مستقیم، یکتاپرستى و تنها یارى خواستن از اوست.
* راه مستقیم، کتاب خداوند است.
* راه مستقیم، راه فطرت سالم است.
انسان، هم در انتخاب راه مستقیم و هم در تداوم آن باید از خدا کمک بگیرد. مانند لامپى که روشنى خود را هر لحظه از نیروگاه مىگیرد. «اهدنا الصّراط المستقیم»
در راه مستقیم بودن، تنها خواستهاى است که هر مسلمان، در هر نماز از خداوند طلب مىکند، حتّى رسولاللَّهصلى الله علیه وآله و ائمّه اطهارعلیهم السلام از خداوند ثابت ماندن در راه مستقیم را مىخواهند.
انسان باید همواره، در هر نوع از کارهاى خویش، اعم از انتخاب شغل، دوست، رشته تحصیلى وهمسر، راه مستقیم را از خداوند بخواهد. زیرا چه بسا در عقاید، صحیح فکر کند، ولى در عمل دچار لغزش شود و یا بالعکس. پس هر لحظه، خواستن راه مستقیم از خدا، ضرورى است.
راه مستقیم مراتب و مراحلى دارد. حتّى کسانى که در راه حقّ هستند، مانند اولیاى خداوند، لازم است براى ماندن در راه و زیادشدن نورِ هدایت، دعا کنند. «والّذین اهتدوا زادَهم هُدى»
راه مستقیم، همان راه میانه و وسط است که حضرت على علیه السلام مىفرماید: «الیمین و الشمال مضلّة و الطریق الوسطى هىالجادّة» انحراف به چپ و راست گمراهى و راه وسط، جاده هدایت است.
راه مستقیم یعنى میانه روى واعتدال واحتراز از هر نوع افراط وتفریط، چه در عقیده و چه در عمل. یکى در عقاید از راه خارج مىشود ودیگرى در عمل و اخلاق. یکى همه کارها را به خدا نسبت مىدهد، گویا انسان هیچ نقشى در سرنوشت خویش ندارد. و دیگرى خود را همه کاره و فعّال مایشاء دانسته و دست خدا را بسته مىداند. یکى رهبران آسمانى را همچون مردمان عادى و گاهى ساحر و مجنون معرّفى مىکند و دیگرى آن بزرگواران را در حدّ خدا مىپندارد. یکى زیارت امامان معصوم و شهدا را بدعت مىداند و دیگرى حتّى به درخت و دیوار، متوسل شده و ریسمان مىبندد. یکى اقتصاد را زیر بنا مىداند و دیگرى، دنیا و امورات آن را نادیده مى انگارد.
در عمل نیز یکى غیرت نابجا دارد و دیگرى همسرش را بى حجاب به کوچه و بازار مىفرستد. یکى بخل مىورزد و دیگرى بى حساب سخاوت به خرج مىدهد. یکى از خلق جدا مىشود و دیگرى حقّ را فداى خلق مىکند.
اینگونه رفتار وکردارها، انحراف از مسیر مستقیم هدایت است. خداوند دین پا برجا واستوار خود را، راه مستقیم معرّفى مىکند. در روایات آمده است که امامان معصوم علیهم السلام مىفرمودند: راه مستقیم، ما هستیم. یعنى نمونه عینى و عملى راه مستقیم و اسوه و الگو براى قدم برداشتن در راه، رهبران آسمانى هستند. آنها در دستورات خود دربارهى تمام مسائل زندگى از قبیل کار، تفریح، تحصیل، تغذیه، انفاق، انتقاد، قهر، صلح و علاقه به فرزند و ... ، نظر داده و ما را به اعتدال و میانه روى سفارش کردهاند.جالب آنکه ابلیس در همین صراطِ مستقیم به کمین مى نشیند.
در قرآن و روایات، نمونه هاى زیادى آمده که در آنها به جنبه اعتدال، تأکید و از افراط و تفریط نهى شده است. به موارد ذیل توجّه کنید:
* «کلوا و اشربوا و لاتسرفوا» بخورید و بیاشامید، ولى اسراف نکنید.
* «لا تَجعل یدک مَغلولةً الى عُنقک و لاتبسُطها کلّ البَسط» در انفاق، نه دست بر گردن قفل کن - دستبسته باش - و نه چنان گشاده دستى کن که خود محتاج شوى.
* «الّذین اذا أنفقوا لمیسرفوا و لمیقتروا و کان بین ذلک قواماً» مومنان، به هنگام انفاق نه اهل اسرافند و نه اهل بخل، بلکه میانه رو هستند.
* «لا تجهر بصلاتک و لاتخافت بها وابتغ بین ذلک سبیلاً»نماز را نه بلند بخوان ونه آهسته، بلکه با صداى معتدل بخوان.
* نسبت به والدین احسان کن؛ «و بالوالدین احساناً»امّا اگر تو را از راه خدا بازداشتند، اطاعت از آنها لازم نیست. «ان جاهداک على انتشرک بى... فلاتطعهما»
* پیامبر هم رسالت عمومى دارد؛ «و کان رسولاً نبیّاً» و هم خانواده خویش را دعوت مىکند. «و کان یأمر أهله بالصّلاة»
* اسلام هم نماز را سفارش مىکند که ارتباط با خالق است؛ «اقیموا الصّلاة» و هم زکات را توصیه مىکند که ارتباط با مردم است. «اتوا الزکاة»
* نه محبتها شما را از گواهى حقّ منحرف سازد؛ «شهداء لِلّه و لو على انفسکم»و نه دشمنىها شما را از عدالت دور کند. «و لا یَجرِمنّکم شَنئان قوم»
* مؤمنان هم دافعه دارند؛ «أشداء على الکفار» و هم جاذبه دارند. «رحماء بینهم»
* هم ایمان و باور قلبى لازم است؛ «امنوا» و هم عمل صالح. «عملوا الصالحات»
* هم اشک و دعا و درخواست پیروزى از خدا لازم است؛ «ربّنا افرغ علینا صبراً» و هم صبورى وپایدارى در سختى ها. «عشرون صابرون یغلبوا مأتین» شب عاشورا امام حسین علیه السلام هم مناجات مىکرد و هم شمشیر تیز مىکرد.
* روز عرفه و شب عید قربان، زائر خانه خدا دعا مىخواند و روز عید باید در قربانگاه با خون آشنا شود.
* اسلام مالکیّت را مىپذیرد، «الناس مسلّطون على اموالهم»ولى اجازه ضرر زدن به دیگرى را نمىدهد و آن را محدود مىسازد. «لا ضَرر و لا ضِرار»
آرى، اسلام دین یک بعدى نیست که تنها به جنبه اى توجّه کند و جوانب دیگر را فراموش کند، بلکه در هر کارى اعتدال ومیانه روى وراه مستقیم را سفارش مىکند.
منبع: پایگاه درس هایی از قرآن
کاربر مهمان
کاربر مهمان