- 4170
- 1000
- 1000
- 1000
تفسیر آیه 120 و 121 سوره طه
سخنرانی حجت الاسلام محسن قرائتی با موضوع تفسیر سوره طه- آیه 120 و 121
فَوَسْوَسَ إِلَیْهِ الشَّیْطَانُ قَالَ یَآ آدَمُ هَلْ أَدُلُّکَ عَلَى شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَمُلْکٍ لَّا یَبْلَى
فَأَکَلَا مِنْهَا فَبَدَتْ لَهُمَا سَوْآتُهُمَا وَطَفِقَا یَخْصِفَانِ عَلَیْهِمَا مِن وَرَقِ الْجَنَّةِ وَعَصَى آدَمُ رَبَّهُ فَغَوَى
ترجمه
پس شیطان او را وسوسه کرد (و) گفت: اى آدم! آیا (مى خواهى که) تو را به درخت جاودانگى و مُلک (و پادشاهى) فنا ناپذیر راهنمایى کنم؟!
پس (آدم و همسرش فریفته شده و) هر دو از آن (درخت ممنوعه) خوردند، پس (به ناگاه لباس هایشان ریخت و) شرمگاهشان براى آنان ظاهر شد و (ناچاراً) هر دو به چسبانیدن برگ (درختان) بهشت بر خودشان مشغول شدند و (این چنین) آدم پروردگارش را نافرمانى کرد و بیراهه رفت.
شیطان، نام دیگر ابلیس است. «فسجدوا الا ابلیس... فوسوس الیه الشیطان»
وسوسه شدن آدم، قبل از رسیدن او به مقام نبوّت بوده است.
سیدبن طاووس قدس سره در بیان لطیفى مى فرماید: شیطان ابتدا با شعار راهنمایى و دلالت به سراغ آدم آمد، «هل ادلّک» وبعد او را تدلیه و وسوسه کرد، «فدلاّهما بغرور»، پس واى به حال ما که شیطان از ابتدا به قصد اغرا و فریب ما مىآید. «فبعزّتک لاغوینّهم اجمعین»
کلمه «غَوى» از «غَىّ» در برابر رشد است، یعنى راهى که انسان را از مقصد باز مى دارد. خداوند درباره آدم فرمود: «فغوى» امّا درباره پیامبر اکرم مى فرماید: «ما ضلّ صاحبکم و ما غوى»
وسوسه شیطان، اختیار انسان را سلب نمى کند، از این رو بعد از وسوسه شدن، انسان مورد ملامت خود و دیگران قرار مى گیرد، در حالى که اگر وسوسه، اختیار انسانها را سلب مى کرد، دیگر کسى از آنها انتقاد نمى کرد.
گناه حضرت آدم
در ارتباط با جمله «عصى آدم ربّه فغوى» چند احتمال داده شده است:
الف: آدم گناه نکرد، بلکه مرتکب ترک اولى شد و «غوى» یعنى رشد نکرد، نهاینکه گمراه شد.
ب: نهى آدم از درخت ممنوعه، نهى ارشادى بود، نه نهى مولوى
ج: «عصیان» هم در ترک واجب به کار مى رود و هم در ترک مستحب.
امّا هیچ کدام از این احتمالات مورد پذیرش نیست زیرا؛
اوّلاً: این آیه و آیات مشابه آن صراحت در عصیان آدم دارند.
ثانیاً: دلیلى بر ارشادى بودن نهى نداریم.
ثالثاً: ادعاى نبودن حکم تکلیفى در آن زمان درست نیست، زیرا در این صورت باید بگوییم که شیطان هم مرتکب خلافى نشده و گناه نکرده است.
رابعاً: مگر توبه از کار منهىّعنه با نهى ارشادى معنا دارد؟
خامساً: عصیان در قرآن، تنها به معناى گناه بکار رفته است.
بنابراین بهتر است به سراغ امام معصوم برویم آنجا که مأمون از امام رضا علیه السلام پرسید: اگر پیامبران معصومند، پس معناى آیه «و عصى آدم ربّه فغوى» چیست؟ امام (ع) فرمودند: «کان ذلک من آدم قبل النبوة... من الذنوب الّتى تجوز على الانبیاء قبل نزول الوحى علیهم...» یعنى نافرمانى حضرت آدم قبل از بعثت او بوده است و خلافى بوده که ارتکاب آن با مقام نبوّت منافاتى ندارد.
پیام ها
1- راه نفوذ شیطان، تمایلات انسانى است. «هل ادلّک على شجرة الخلد» (شیطان بر نیازها و خواسته هاى آدمى آگاه بوده است لذا آدم را از راه میل به جاودانگى، اغفال کرد. آرى آرزوهاى طولانى و دراز، انسان را به گناه مى کشاند.)
2- شیاطین از نامها و عناوین زیبا و جذاب براى انحراف مردم و مقاصد شوم خود استفاده مى کنند. «هل ادلّک على شجرة الخلد»
3- دروغ، ابزار شیطان براى فریفتن انسانهاست. «هل ادلّک على شجرة الخلد»
4- اگر اولیاى الهى لغزش داشته باشند، فوراً تنبیه مىشوند. «فبدت»
5 - ظاهر شدن زشتىها و برهنگى، اوّلین اثر عصیان آدم بود. «فبدت لهما»
6- پوشش براى انسان، کرامت وزیبایى، وبرهنگى، پستى و زشتى است. «سوءاتهما»
7- لقمهى نابجا، سبب ریختن شرم و حیا و ظهور زشتىها مى شود. «فاکلا... فبدت لهما سوءاتهما»
8 - پوشش و پوشاندن شرمگاه، در فطرت تمام انسانهاست. «و طفقا یخصفان»
9- مخالفت با امر خدا، مخالفت با رشد و تربیت خود انسان است. «عصىآدمربّه»
10- پیامدهاى گناه براى تمامى مرتکبان آن یکسان نیست. «فاکلا... عصى آدم» (با اینکه هر دو نافرمانى کرده و از درخت ممنوعه خوردند، ولى معصیت به آدم نسبت داده شده است.)
11- گناه سبب محرومیت انسان مى شود. «عصى... فغوى»
منبع: پایگاه درس هایی از قرآن
فَوَسْوَسَ إِلَیْهِ الشَّیْطَانُ قَالَ یَآ آدَمُ هَلْ أَدُلُّکَ عَلَى شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَمُلْکٍ لَّا یَبْلَى
فَأَکَلَا مِنْهَا فَبَدَتْ لَهُمَا سَوْآتُهُمَا وَطَفِقَا یَخْصِفَانِ عَلَیْهِمَا مِن وَرَقِ الْجَنَّةِ وَعَصَى آدَمُ رَبَّهُ فَغَوَى
ترجمه
پس شیطان او را وسوسه کرد (و) گفت: اى آدم! آیا (مى خواهى که) تو را به درخت جاودانگى و مُلک (و پادشاهى) فنا ناپذیر راهنمایى کنم؟!
پس (آدم و همسرش فریفته شده و) هر دو از آن (درخت ممنوعه) خوردند، پس (به ناگاه لباس هایشان ریخت و) شرمگاهشان براى آنان ظاهر شد و (ناچاراً) هر دو به چسبانیدن برگ (درختان) بهشت بر خودشان مشغول شدند و (این چنین) آدم پروردگارش را نافرمانى کرد و بیراهه رفت.
شیطان، نام دیگر ابلیس است. «فسجدوا الا ابلیس... فوسوس الیه الشیطان»
وسوسه شدن آدم، قبل از رسیدن او به مقام نبوّت بوده است.
سیدبن طاووس قدس سره در بیان لطیفى مى فرماید: شیطان ابتدا با شعار راهنمایى و دلالت به سراغ آدم آمد، «هل ادلّک» وبعد او را تدلیه و وسوسه کرد، «فدلاّهما بغرور»، پس واى به حال ما که شیطان از ابتدا به قصد اغرا و فریب ما مىآید. «فبعزّتک لاغوینّهم اجمعین»
کلمه «غَوى» از «غَىّ» در برابر رشد است، یعنى راهى که انسان را از مقصد باز مى دارد. خداوند درباره آدم فرمود: «فغوى» امّا درباره پیامبر اکرم مى فرماید: «ما ضلّ صاحبکم و ما غوى»
وسوسه شیطان، اختیار انسان را سلب نمى کند، از این رو بعد از وسوسه شدن، انسان مورد ملامت خود و دیگران قرار مى گیرد، در حالى که اگر وسوسه، اختیار انسانها را سلب مى کرد، دیگر کسى از آنها انتقاد نمى کرد.
گناه حضرت آدم
در ارتباط با جمله «عصى آدم ربّه فغوى» چند احتمال داده شده است:
الف: آدم گناه نکرد، بلکه مرتکب ترک اولى شد و «غوى» یعنى رشد نکرد، نهاینکه گمراه شد.
ب: نهى آدم از درخت ممنوعه، نهى ارشادى بود، نه نهى مولوى
ج: «عصیان» هم در ترک واجب به کار مى رود و هم در ترک مستحب.
امّا هیچ کدام از این احتمالات مورد پذیرش نیست زیرا؛
اوّلاً: این آیه و آیات مشابه آن صراحت در عصیان آدم دارند.
ثانیاً: دلیلى بر ارشادى بودن نهى نداریم.
ثالثاً: ادعاى نبودن حکم تکلیفى در آن زمان درست نیست، زیرا در این صورت باید بگوییم که شیطان هم مرتکب خلافى نشده و گناه نکرده است.
رابعاً: مگر توبه از کار منهىّعنه با نهى ارشادى معنا دارد؟
خامساً: عصیان در قرآن، تنها به معناى گناه بکار رفته است.
بنابراین بهتر است به سراغ امام معصوم برویم آنجا که مأمون از امام رضا علیه السلام پرسید: اگر پیامبران معصومند، پس معناى آیه «و عصى آدم ربّه فغوى» چیست؟ امام (ع) فرمودند: «کان ذلک من آدم قبل النبوة... من الذنوب الّتى تجوز على الانبیاء قبل نزول الوحى علیهم...» یعنى نافرمانى حضرت آدم قبل از بعثت او بوده است و خلافى بوده که ارتکاب آن با مقام نبوّت منافاتى ندارد.
پیام ها
1- راه نفوذ شیطان، تمایلات انسانى است. «هل ادلّک على شجرة الخلد» (شیطان بر نیازها و خواسته هاى آدمى آگاه بوده است لذا آدم را از راه میل به جاودانگى، اغفال کرد. آرى آرزوهاى طولانى و دراز، انسان را به گناه مى کشاند.)
2- شیاطین از نامها و عناوین زیبا و جذاب براى انحراف مردم و مقاصد شوم خود استفاده مى کنند. «هل ادلّک على شجرة الخلد»
3- دروغ، ابزار شیطان براى فریفتن انسانهاست. «هل ادلّک على شجرة الخلد»
4- اگر اولیاى الهى لغزش داشته باشند، فوراً تنبیه مىشوند. «فبدت»
5 - ظاهر شدن زشتىها و برهنگى، اوّلین اثر عصیان آدم بود. «فبدت لهما»
6- پوشش براى انسان، کرامت وزیبایى، وبرهنگى، پستى و زشتى است. «سوءاتهما»
7- لقمهى نابجا، سبب ریختن شرم و حیا و ظهور زشتىها مى شود. «فاکلا... فبدت لهما سوءاتهما»
8 - پوشش و پوشاندن شرمگاه، در فطرت تمام انسانهاست. «و طفقا یخصفان»
9- مخالفت با امر خدا، مخالفت با رشد و تربیت خود انسان است. «عصىآدمربّه»
10- پیامدهاى گناه براى تمامى مرتکبان آن یکسان نیست. «فاکلا... عصى آدم» (با اینکه هر دو نافرمانى کرده و از درخت ممنوعه خوردند، ولى معصیت به آدم نسبت داده شده است.)
11- گناه سبب محرومیت انسان مى شود. «عصى... فغوى»
منبع: پایگاه درس هایی از قرآن
تاکنون نظری ثبت نشده است