display result search
منو
نبرد اصلی جهل و عقل

نبرد اصلی جهل و عقل

  • 1 تعداد قطعات
  • 50 دقیقه مدت قطعه
  • 7 دریافت شده
سخنرانی آیت الله سید محمدمهدی میرباقری با موضوع "نبرد اصلی جهل و عقل"، سال 1404


در کتاب شریف کافی، از امام صادق علیه السلام حدیث نورانی و مفصلی نقل شده است به نام حدیث عقل و جهل. بزرگان بر این حدیث شرح‌های عمیقی نوشته‌اند. حضرت در این حدیث می‌فرمایند: اگر دو چیز را بشناسید، راه هدایت بر شما گشوده می‌شود و مهتدی خواهید شد: یکی عقل و لشکریانش و دیگری جهل و لشکریانش. خداوند متعال عقل را نخستین مخلوق از عالم روحانیون آفرید و او را از جانب راست عرش خلق کرد. وقتی او را آفرید، خطابش کرد: اَقبِل (بپذیر، بیا). عقل پذیرفت و به سوی خدا آمد. سپس به او فرمود: أَدبِر (بگردان، برو). عقل باز هم پذیرفت و اعراض کرد. این دو فرمان، کلِّیه تکالیف بندگی را دربرمی‌گیرد. یعنی ما در زندگی مأموریم از برخی چیزها اعراض کنیم ادبار و به برخی گرایش پیدا کنیم اقبال. عقل، همۀ اینها را پذیرفت و تسلیم شد. اما جهل را خدا از دریایی شور و ظلمانی آفرید. وقتی خدا به او فرمود اَقبِل، او نپذیرفت و از درگاه الهی روی گرداند. خداوند او را لعنت کرد و از رحمتش دور ساخت. خداوند برای عقل، هفتاد و پنج لشکر آفرید تا با آنها خدا را عبادت کند و معرفتش را گسترش دهد. اولینِ این لشکریان ایمان است. بعد یقین، توکل، صبر، رضا، قناعت، زهد، فراغت و... . اینها همه قوایی هستند که خدا به عقل داده است. اما جهل، وقتی دید خدا به عقل این لشکر را داده است، حسد ورزید و خواست با او دشمنی کند. به خدا گفت: مرا هم لشکری بده تا با او بجنگم. خداوند به جهل نیز هفتاد و پنج لشکر داد که مقابل هر یک از لشکریان عقل قرار می‌گیرند. در مقابل ایمان، کُفر قرار داد. در مقابل یقین، شَک، در مقابل توکل، حرص، در مقابل صبر، جزع، در مقابل زهد، طمع به دنیا و... . این عقل که از او صحبت می‌کنیم، حقیقتش وجود مقدس نبی اکرم صلی الله علیه و آله است، آن مقامی از ایشان که مظهر طاعت و بندگی کامل است. اوست که هر فرمان اَقبِل و أَدبِر الهی را بدون کم‌وکاست پذیرفت. حتی در اوج معراج، وقتی فرمان بازگشت به سوی خلق و هدایت آنها را شنید، بازگشت و با همۀ رنج‌ها و مصیبت‌های این هدایت، کنار آمد. عبادت کامل، یعنی عبادت با همۀ این هفتاد و پنج قوه. و این، در انبیا و اولیای معصوم علیهم السلام تحقق دارد. جهل، ابلیس و رأس همۀ شیاطین است. او که در برابر فرمان خدا برای سجده بر آدم علیهالسلام که به تعبیر امیرالمؤمنین علیه السلام به خاطر دیدن نور ولایت در او بود، سر باز زد و طغیان کرد. پس این دعوای عقل و جهل، تنها یک بحث فلسفی نیست. این جنگ اصلی عالم است. جنگ نبی اکرم صلوات الله با ابلیس. جنگ امیرالمؤمنین علیه السلام با سقیفه و بنی‌امیه. جنگ ایمان با کفر. جنگ خیر با شر. جنگ طاعت با معصیت. قرآن می‌فرماید: هٰذانِ خَصْمانِ اخْتَصَمُوا فِی رَبِّهِم؛ این دو گروه، دو دشمنی‌اند که در بارۀ پروردگارشان با هم دارند. امام صادق علیه‌السلام می‌فرماید: ما و بنی‌امیه. ما می‌گوییم خدا راست گفته، طرح او برای ادارۀ عالم درست است. آنها می‌گویند خدا دروغ گفته! امروز هم مستکبرین عالم می‌گویند: دوران انبیا تمام شده. ما دانشمندیم و خودمان تدبیر می‌کنیم. ما در این جنگ عظیم، نمی‌توانیم بی‌طرف باشیم. یا باید در لشکر عقل باشیم، یا در لشکر جهل. یا با نبی اکرم صلوات الله و امیرالمؤمنین علیه السلام باشیم، یا با ابلیس و بنی‌امیه. راه سومی وجود ندارد. اما نکته اینجاست: حضرت در ذیل حدیث می‌فرمایند: مومنان به جز انبیا و بندگان ممتحن خاص همه، برخی از لشکریان جهل را در درون خود دارند. یعنی ممکن است ما طرفدار امیرالمؤمنین باشیم، اما هنوز حسادت، بخل، تکبر، حرص، منفعت‌طلبی و... در وجودمان باشد. این صفات، از لشکریان جهل است. تا وقتی این آلودگی‌ها را با جهاد اکبر از خود پاک نکنیم و تبرّی کامل از جهل و جنودش نداشته باشیم، به عقل کامل و بندگی کامل نمی‌رسیم. نور نبی اکرم صلوات الله و قوای طاعت در ما به طور کامل تجلی نمی‌کند. امروز دستگاه جهل، در قالب یک تمدن تمام‌عیار خود را نشان داده است. تمدن غرب، با همان لشکریان جهل کار می‌کند. فیلسوفان بزرگشان صراحتاً می‌گویند: برای توسعه و پیشرفت، باید روی صفاتی مثل حرص، منفعت‌طلبی، سوداگری و سلطه‌جویی سرمایه‌گذاری کرد؛ نه بر محبت و احسان و ایثار که انبیا گفتند. آنها با صدای بلند اعلام می‌کنند خدا مرده و دوران انبیا تمام شده. این، عین ادعای بنی‌امیه و سقیفه است، در لباسی مدرن. اگر ما تبرّی کامل از این دستگاه جهل نداشته باشیم، اگر دل‌مان به فناوری‌ها و ظواهر آن وابسته باشد، اگر اسلام ما، اسلام ناب محمدی ص نباشد و به اسلام آمریکایی که امام(ره) فرمودند اسلامی که مستکبران را به رسمیت می‌شناسد، متمایل شود، در خطریم. شیطان با همان قلاب‌های حرص و حسادت و طمع، می‌خواهد ما را از حریم عقل یعنی ولایت جدا کند. در اینجاست که نقش بی‌بدیل حضرت صدیقۀ طاهره سلام الله علیها آشکار می‌شود. شیطان گمان می‌کرد با همان لشکریانش حسد، بخل، تکبر و... می‌تواند همۀ مومنان، حتی آنان که محب اهل بیتند اما نقص دارند را ببرد. او نمی‌دید که حضرت زهرا سلام الله به میدان می‌آید. ایشان آمد تا در میان این آتش جهنمی که دشمن افروخته بود، پناهگاهی برای ما باشد. آمد تا با شهادت و مجاهدت بینظیرش، محبین را زیر چادر خود جمع کند و نگذارد شیطان آنها را با قلاب‌های ضعف‌های درونیشان صید کند. اگر حضرت زهرا سلام الله نبود، چه بسا امروز ما هم، با همه محبتی که ادعا می‌کنیم. در صف مخالفان قرار داشتیم. ایشان حلقه وصلی است که ما را به پیامبر و امیرالمؤمنین می‌رساند. لیلة‌القدر، شب تقدیر سرنوشت‌هاست و حضرت زهرا سلام‌الله لیلة‌القدر است. ظهور امام زمان عجل‌الله که ظهور توحید و ولایت است، از بستر این شب قدر محقق می‌شود. این مسیر، مسیر آسانی نیست. همان‌طور که خود حضرت زهرا سلام‌الله برای نگه داشتن این حریم، آن مصیبت‌های عظیم را تحمل کرد. امیرالمؤمنین بعد از شهادت ایشان، آن‌قدر گریه کرد و با قبر مطهرش نجوا کرد که آرام نگرفت. پس ما باید دامن حضرت زهرا سلام الله را محکم بگیریم. با محبت و اطاعت از ایشان، با عمل به فرمایش‌هایشان، با تبرّی کامل از دشمنانشان. باید بگوییم: هر که تو دوست داری، من دوست دارم و هر که تو دشمن می‌داری، من دشمن می‌دارم. این تنها راهی است که می‌توانیم در این جنگ بزرگ تاریخی، از لشکر عقل باشیم و نه لشکر جهل؛ از یاران راستین امام زمان عجل الله باشیم.

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 50:54

مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است

تصاویر

پایگاه سخن