display result search
منو
تاثیر ترجیح حق بر باطل

تاثیر ترجیح حق بر باطل

  • 1 تعداد قطعات
  • 41 دقیقه مدت قطعه
  • 9 دریافت شده
سخنرانی حجت الاسلام محمد سعیدی آریا با موضوع "تاثیر ترجیح حق بر باطل"، سال 1404


آیهٔ مورد بحث، آیهٔ سوم سورهٔ مبارکهٔ انسان است: إِنَّا هَدَیْنَاهُ السَّبِیلَ إِمَّا شَاکِرًا وَإِمَّا کَفُورًا، در برابر این هدایت الهی، دو برخورد متفاوت وجود دارد: یا انسان شاکر است و پذیرای هدایت می‌شود، یا کفور است و آن را می‌پوشاند و انکار می‌کند. کفر به معنای پوشاندن حق است. این انتخاب مسیر، کاملاً به اختیار انسان است. اما نکته اینجاست که نتیجه، تابع مسیر است؛ همان‌طور که اگر کسی قصد سفر به شمال را داشته باشد، به بندرعباس نمی‌رسد. خداوند راه را نشان داده است. شیطان نیز به عنوان عدوّ مبین، با تمام قوا در حال وسوسه و گمراه‌سازی است. نفس امّاره نیز همواره به بدی فرمان می‌دهد. اما هیچ‌یک، انسان را مجبور نمی‌کنند. مشکل آنجاست که گاهی انسان با علم به حقانیت راه، باز هم باطل را انتخاب می‌کند. امام سجاد علیه السلام در دعای هشتم صحیفهٔ سجادیه از خدا می‌خواهد که پناه ببرد به او مِنْ إِیثَارِ الْبَاطِلِ عَلَى الْحَقِّ؛ یعنی از ترجیح دادن باطل به حق، در حالی که هر دو را می شناسد. این ترجیح باطل بر حق، در طول تاریخ بارها رخ داده است. کسانی که در کربلا با امام حسین علیه السلام جنگیدند، یا کافران زمان پیامبر صلی‌الله که در جنگ خیبر با ایشان می‌جنگیدند، به گفتهٔ قرآن کَمَا عَرَفُونَا، آنها پیامبر را همان‌گونه که پسران خود را می‌شناختند، می‌شناختند. پس مشکل، نداشتن شناخت نبود، بلکه کتمان حق و انتخاب آگاهانهٔ باطل بود. حتی گاهی هدایت پیامبر صلی‌الله نیز بر برخی تأثیر نمی‌گذارد، چنان‌که در آیهٔ ششم سورهٔ بقره می‌فرماید: سَوَاءٌ عَلَیْهِمْ أَأَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لَا یُؤْمِنُونَ. برای آنها اعلان هشدار پیامبر یا سکوتش یکسان است. شیاطین جن و انس، پیوسته در حال القای وساوس و افکار فاسد به أُولِیَائِهِمْ یا همان پیمانکاران و نمایندگان خود روی زمین هستند تا ایمان مردم را به شک و تردید تبدیل کنند. اما آیا ما در برابر این هجمه بی‌دفاعیم؟ خیر. همان‌طور که برای هر بیماری، درمانی وجود دارد، خداوند برای این هجوم شیطانی نیز نسخهٔ شفابخش قرار داده است. اهل بیت علیهم السلام مانند فرماندهانی آگاه، نقاط ضعف و قوت ما و دشمن، و زمان و نحوهٔ حملهٔ او را به ما گفته‌اند و پادزهر آن را آموزش داده‌اند. دعای هشتم صحیفهٔ سجادیه، یکی از این نسخه‌های جامع است. امام سجاد علیه السلام در این دعا، از خدا می‌خواهد که پناه ببرد از آفات و بیماری‌هایی که دشمن از طریق آنها نفوذ می‌کند. این بیماری‌ها هم برای فرد مهلک است و هم برای جامعه: 1. هیجان الحرص،تکان‌های حرص و آز، حرص فرد را به مال حرام و حتی جنایت می‌کشاند. جامعهٔ حریص، قانع نیست و برای منافع کوچک مثل همان ده درهم معروف در کربلا آمادهٔ هر خیانتی است. 2.غلبه الغضب، چیرگی خشم. خشم، بیان و منطق انسان را از بین می‌برد، ریشهٔ استدلال را می‌کند و فهم را پاره پاره می‌نماید. 3.غلبه الحسد،چیرگی حسد. حسد، برادری را به دشمنی و قتل می‌کشاند. بسیاری از مخالفت‌های تاریخی با اهل بیت علیهم‌السلام، ریشه در حسادت داشت مانند داستان ابوجهل که به روایت امام صادق علیه‌السلام حسد ریشهٔ کفر است. 4.قلّه الصبر کم‌صبری، شیطان می‌کوشد صبر را از فرد و جامعه بگیرد. 5.غلبه العَجْز،چیرگی ناتوانی. یک روایت از پیامبر اکرم صلی الله تصویر گویایی ارائه می‌دهد: وقتی خدا خیر یک قوم را اراده کند: فقیهان و آگاهان به دینشان زیاد می‌شوند، جاهلانشان کم می‌شوند. وقتی فقیه سخن می‌گوید، یاران و کمک‌کاران می‌یابد. اما وقتی خدا شرّ قومی را اراده کند:جاهلان زیاد می‌شوند.فقیهان کم می‌شوند. وقتی جاهل سخن می‌گوید، یاران می‌یابد. وقتی فقیه سخن می‌گوید، او را طرد و ترک می‌کنند. ما در کدام سو قرار داریم؟ آیا از فقها و آگاهانیم یا از جاهلان؟ و اگر از جاهلان نیستیم، آیا از اعوان و انصار یاران جاهلان شده‌ایم؟ برای پرهیز از جاهلیت و قرار گرفتن در مسیر خیر، یادگیری دین در سه عرصه واجب است:1. احکام فقه، یادگیری مسائلی که غالباً به آن نیاز داریم، واجب است. جهل به احکام، سبب باطل شدن عبادات و ورود حرام به زندگی می‌شود. مثل کسی که به اشتباه فکر می‌کرد جمعه‌های ماه رمضان روزه نباید گرفت، یا نمازش را با ذکر غلط می‌خواند. 2. اخلاق: اگر انسان رذایل اخلاقی خود را نشناسد و آن‌ها را به عنوان فضیلت بپندارد، دچار انحراف بزرگ می‌شود. مثلاً: خساست را مدیریت مالی می‌نامد. عصبانیت را قدرت و اقتدار می‌خواند. اسراف را سخاوت می‌پندارد. بی‌حیایی را آزادی و شادی معرفی می‌کند. این جابجایی مفاهیم و تئوریزه کردن رذایل، کاری است که شیطان انجام می‌دهد و در سطح جامعه بسیار خطرناک‌تر از گناه فردی است. 3. اعتقادات باورها: این مهم‌ترین بخش است. مشکل اغلب از همین جا آغاز می‌شود. بسیاری خدا را تنها در برخی شئون می‌پذیرند: در نماز و روزه، الله را قبول دارند. اما در تجارت، قاعدهٔ رزّاقیت و وعدهٔ الهی را باور ندارند و دروغ را ضرورت می‌دانند. در سیاست، وعدهٔ نصرت الهی را باور نمی‌کنند و به وعدهٔ فقر از سوی شیطان مثل تهدید تحریم تن می‌دهند. ایمان واقعی آن است که خدا را در همهٔ شئون زندگی حاضر، ناظر، قادر و رازق بدانیم و قواعد او را مبنای تصمیم‌گیری قرار دهیم. اگر مبنای تصمیم‌گیری ما غیرالهی شد، به گفتهٔ قرآن، ولیّ و سرپرست ما طاغوت خواهد بود: أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ یَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِمَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِکَ یُرِیدُونَ أَنْ یَتَحَاکَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ. مسیر، همان‌طور که آیه گفت، یا سوی شکر است یا کفران. شاکر کسی است که هدایت الهی را در همهٔ ابعاد احکام، اخلاق، اعتقادات بپذیرد و عامل باشد. کفور کسی است که آن را بپوشاند یا تنها در بخشی از زندگی بپذیرد. بصیرت بالعباد بودن خدا را باور داشته باشیم: عالَم محضر خداست، در محضر خدا معصیت نکنید.

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 41:44

مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است

تصاویر

پایگاه سخن