- 249
- 1000
- 1000
- 1000
هنر متفاوت دیدن، 1
سخنرانی حجت الاسلام علیرضا پناهیان با موضوع "هنر متفاوت دیدن"، جلسه اول: آمیختگی حکمت و زیبایی در آیات قرآن، سال 1404
انقلاب اسلامی و کشور ما مهم ترین امتیازش امتیاز نرم افزاری هست و این امتیاز نرم افزاری در بسته بندی های هنری باید به جهان عرضه شود، حتی نه در بسته بندی های ادبیات، چون ادبیات بیشتر برای کسانی است که با ما هم زبان هستند و این پیشرفتی که در عرصه ارتباطات صورت گرفته زمینه ای را پدید آورده که محصولات هنری بتوانند منتقل شوند و هیچ کس جلودارش نیست. در آخر سر هم جهان با ابزار هنر و رسانه فتح خواهد شد، نه ابزار جنگی. شما در همین نبرد حماسه ساز مقاومت و شهدای بزرگی که داده در مقابل ظلم به صهیونیستی می بینید نرم افزار مقاومت و مظلومیت بدون اینکه هنر آنچنان در خدمتش آمده باشد، بر سخت افزار تکنولوژی و ثروت پیروز شده است و اگر ما می توانستیم هنرمندانه روایت کنیم، مقاومت و حماسه ای که رخ داده را، مظلومیت و اقتداری که رخ داده رو حتما جهان آزاد می ش، آزادتر از اینی که هست تا به مرز آزادی مطلق برسد. اساسا انسان یک موجود فرهنگیست و اساسا جامعه انسانی بیش از هر چیزی با فکر و ایده هدایت می شود. انصافا تکنولوژی حرف اول و آخر را نمی زند کما اینکه ثروت هم حرف اول و آخر رو نمی زند، از این جهت باید گفت ما اگر بتوانیم خیلی از گروه های مخاطب را و نیازها و مسائلشون را رها کنیم و اگر بتوانیم و بیایم اولویت را در سرمایه گزاری برای ارتقا و بهره وری بیشتر برای هنرمندان به انواع مختلف بگذاریم خیلی ارزشمند هست، اما یک مقدار علم زدگی در جامعه ما نمی گذارد به هنر بها لازم داده شود. ما فکر می کنیم که علم کار اول و آخر را انجام می دهد، نه واقعا علم نه در جلب توجه، نه در تفهیم، نه در به خاطر سپردن، نه در تداعی به موقع، نه در تفکر خلاق در هیچ کدام از این مراحل حرف اول را نمی زند و این هنر هست که در همه مراحل حرف های بیشتری برای گفتن دارد. کسی که بخواهد یک مطلبی را فهم کند الفاظ چقدر کمک می کنند؟ آثار هنری چقدر کمک می کنند؟ تفاوتش معلوم است. توجه کسی بخواهد جلب شود، بعد این را بخواهد به خاطر بسپارد و بعد این را بخواهد به موقع به ذهن خودش بیاورد و اثر بپذیرد از آن و بعد بخواهد روی آن تفکر کند و بعد بخواهد نتیجه ای بگیرد از این اندیشه، در تمام این مراحل یک اثر هنری و یک کار خلاقانه و هنرمندانه موثرتر از یک عبارت ساده علمی است. ما اساسا راه علم را از راه هنر جدا کردیم. خدا خودش در قرآنش این دو را با هم در آمیخته است و حکمت و زیبایی در عبارات قرآن از هم جدایی ندارند. معرفت و بلاغت از هم جدا نمی شوند. زیبایی در کلام اولیا و بندگان خدا هم مشخص است، امیرالمومنین علی علیه السلام یک کلام غیر زیبا نداشته اند. سبک زندگی هم همین طور است و بیشتر به هنر شبیهاست، هنر زندگی کردن درست، هنری که در سیره رفتاری اولیا خدا مشاهده می شود بیشتر با هنر می شود اینها را صدا زد. آفرینش یک اثر هنری از متفاوت دیدن آغاز می شود و همه داستان همین است، متفاوت نگاه بکنیم. اما سر راه متفاوت نگاه کردن موانع خیلی زیادی هست که باید موانع را بشناسیم. طبیعی هست که هر متفاوت نگاه کردنی موجب خلق یک اثر هنری نمی شود. قدرت متفاوت نگاه کردن خودش انسان را رهنمون می کند به سوی خوب نگاه کردن. ولی خوب نگاه کردن از یک زاویه نمی تواند باشد و از زوایای مختلفی می شود خوب نگاه کرد. پس متفاوت دیدن در درست دیدن محدود نمی شود. لذا متفاوت دیدن یک قدرت هست و این اصل هنره زایشگاه یک اثر فاخر هنری همین جاست که می تواند متفاوت ببیند، متفاوت و زیبا. ولی اگر متفاوت متفاوت نباشد دیگر وصف زیبایی به این سادگی نمی شود. قدرت متفاوت دیدن، اساسا انسان را به سوی درست دیدن و درست تر دیدن و عمیق تر دیدن می برد، لذا بعضی ها فکر می کنند دین آدم را می برد به سمت یک نگاه خاص و خصوصا ثابت و خصوصا با همین عبارت های علمی. از هر سویی به حقیقت نگاه بکنی، دین واقعا انسان را از علم به معرفت از معرفت به حکمت از حکمت به شهود می رساند.
انقلاب اسلامی و کشور ما مهم ترین امتیازش امتیاز نرم افزاری هست و این امتیاز نرم افزاری در بسته بندی های هنری باید به جهان عرضه شود، حتی نه در بسته بندی های ادبیات، چون ادبیات بیشتر برای کسانی است که با ما هم زبان هستند و این پیشرفتی که در عرصه ارتباطات صورت گرفته زمینه ای را پدید آورده که محصولات هنری بتوانند منتقل شوند و هیچ کس جلودارش نیست. در آخر سر هم جهان با ابزار هنر و رسانه فتح خواهد شد، نه ابزار جنگی. شما در همین نبرد حماسه ساز مقاومت و شهدای بزرگی که داده در مقابل ظلم به صهیونیستی می بینید نرم افزار مقاومت و مظلومیت بدون اینکه هنر آنچنان در خدمتش آمده باشد، بر سخت افزار تکنولوژی و ثروت پیروز شده است و اگر ما می توانستیم هنرمندانه روایت کنیم، مقاومت و حماسه ای که رخ داده را، مظلومیت و اقتداری که رخ داده رو حتما جهان آزاد می ش، آزادتر از اینی که هست تا به مرز آزادی مطلق برسد. اساسا انسان یک موجود فرهنگیست و اساسا جامعه انسانی بیش از هر چیزی با فکر و ایده هدایت می شود. انصافا تکنولوژی حرف اول و آخر را نمی زند کما اینکه ثروت هم حرف اول و آخر رو نمی زند، از این جهت باید گفت ما اگر بتوانیم خیلی از گروه های مخاطب را و نیازها و مسائلشون را رها کنیم و اگر بتوانیم و بیایم اولویت را در سرمایه گزاری برای ارتقا و بهره وری بیشتر برای هنرمندان به انواع مختلف بگذاریم خیلی ارزشمند هست، اما یک مقدار علم زدگی در جامعه ما نمی گذارد به هنر بها لازم داده شود. ما فکر می کنیم که علم کار اول و آخر را انجام می دهد، نه واقعا علم نه در جلب توجه، نه در تفهیم، نه در به خاطر سپردن، نه در تداعی به موقع، نه در تفکر خلاق در هیچ کدام از این مراحل حرف اول را نمی زند و این هنر هست که در همه مراحل حرف های بیشتری برای گفتن دارد. کسی که بخواهد یک مطلبی را فهم کند الفاظ چقدر کمک می کنند؟ آثار هنری چقدر کمک می کنند؟ تفاوتش معلوم است. توجه کسی بخواهد جلب شود، بعد این را بخواهد به خاطر بسپارد و بعد این را بخواهد به موقع به ذهن خودش بیاورد و اثر بپذیرد از آن و بعد بخواهد روی آن تفکر کند و بعد بخواهد نتیجه ای بگیرد از این اندیشه، در تمام این مراحل یک اثر هنری و یک کار خلاقانه و هنرمندانه موثرتر از یک عبارت ساده علمی است. ما اساسا راه علم را از راه هنر جدا کردیم. خدا خودش در قرآنش این دو را با هم در آمیخته است و حکمت و زیبایی در عبارات قرآن از هم جدایی ندارند. معرفت و بلاغت از هم جدا نمی شوند. زیبایی در کلام اولیا و بندگان خدا هم مشخص است، امیرالمومنین علی علیه السلام یک کلام غیر زیبا نداشته اند. سبک زندگی هم همین طور است و بیشتر به هنر شبیهاست، هنر زندگی کردن درست، هنری که در سیره رفتاری اولیا خدا مشاهده می شود بیشتر با هنر می شود اینها را صدا زد. آفرینش یک اثر هنری از متفاوت دیدن آغاز می شود و همه داستان همین است، متفاوت نگاه بکنیم. اما سر راه متفاوت نگاه کردن موانع خیلی زیادی هست که باید موانع را بشناسیم. طبیعی هست که هر متفاوت نگاه کردنی موجب خلق یک اثر هنری نمی شود. قدرت متفاوت نگاه کردن خودش انسان را رهنمون می کند به سوی خوب نگاه کردن. ولی خوب نگاه کردن از یک زاویه نمی تواند باشد و از زوایای مختلفی می شود خوب نگاه کرد. پس متفاوت دیدن در درست دیدن محدود نمی شود. لذا متفاوت دیدن یک قدرت هست و این اصل هنره زایشگاه یک اثر فاخر هنری همین جاست که می تواند متفاوت ببیند، متفاوت و زیبا. ولی اگر متفاوت متفاوت نباشد دیگر وصف زیبایی به این سادگی نمی شود. قدرت متفاوت دیدن، اساسا انسان را به سوی درست دیدن و درست تر دیدن و عمیق تر دیدن می برد، لذا بعضی ها فکر می کنند دین آدم را می برد به سمت یک نگاه خاص و خصوصا ثابت و خصوصا با همین عبارت های علمی. از هر سویی به حقیقت نگاه بکنی، دین واقعا انسان را از علم به معرفت از معرفت به حکمت از حکمت به شهود می رساند.


تاکنون نظری ثبت نشده است