display result search
منو
نهج البلاغه، گنجینه حکمت و بصیرت، 4

نهج البلاغه، گنجینه حکمت و بصیرت، 4

  • 1 تعداد قطعات
  • 42 دقیقه مدت قطعه
  • 139 دریافت شده
سخنزانی حجت الاسلام مسعود عالی با موضوع "نهج البلاغه، گنجینه حکمت و بصیرت"، جلسه چهارم: تقوا در خطبه 31 نهج البلاغه، سال 1404


بحث در رابطه با نامه امیرالمومنین علیه السلام به امام مجتبی بود. در مقدمه این نامه حضرت مطالبی را فرموده بودند. حضرت می فرمایند: از آنچه که گذشته از عمر من، برای من تجربه ایجاد کرده و بالا پایین روزگار را که چشیدم به دست آوردم و اینکه دیگر در آستانه مرگ قرار گرفتم که آخرت به سمت من آمده فهمیدم که باید به خودم بپردازم و از غیر خودم توجهم را منصرف بکنم. این نامه از پدری نمادین با قطع نظر از معصومیتش به فرزندی نمادین با قطع نظر از معصوم بودن امام مجتبی علیه السلام از یک پدری به فرزندش هست که بعد از یک عمر می‌خواهد نصیحت می کند و می فرماید: از عمری که گذشته این را به دست آوردم که به خودم بپردازم، این به خود پرداختن به معنای پرداختن به خود نفسانی نیست، که مثلا این آخر عمری یه دلی از عزا در بیاوریم یه عیش و نوشی بکنیم و مثلا یه کیف و حالی ببریم. منظور آن خود الهی و آن گوهری هست که خدا در وجود همه ما به امانت گذاشته است و ما باید به آن او بپردازم و پرداختن به آن خود الهی هیچ منافاتی ندارد با اینکه آدم حقوق دیگران را هم رعایت بکند. پرداختن به آن خود یعنی توجه کنم به آن گوهری که خدا بهم داده تا خط و خش روی آن نیفتد، خب لازمه اش این هست که شما ظلم به کسی نکنید، چون اگه ظلم کردید به کسی آن خود الهی ضربه می خورد. پس پرداختن به خود الهی هیچ منافاتی با پرداختن به کارهای دیگر و حقوق دیگران ندارد. امیرالمومنین می فرماید: بعد از عمری به این رسیدم که باید به خودم یا همان خود الهی بپردازم، این جمله از آن جملات خاص نهج البلاغه هست که رابطه والدین و فرزند را نشان می دهد. می فرماید: تو را پاره ای از خودم، جزئی از خودم یافتم. تو که کلی نه جزئی از من هستی، کل من هستی، عصاره وجود من هستی و تمام من هستی. فرزند دنباله رو پدر و مادر هست، لذا وقتی پدر و مادر از دنیا می روند، هنوز پرونده شان به واسطه فرزندشان باز هست و این فرزند هر کاری بکند در کار نامه پدر و مادرش هم نوشته می شود‌. امام صادق علیه السلام فرمود: بهترین چیزی که یک انسان از خودش باقی می گذارد، فرزند نیکویی هست که دعا کند برا پدر و مادرش و خیرات برایشان بفرستد. حضرت می فرمایند: از این جهت این نامه را برای تو نوشتم، چون سرنوشت تو به من هم ربط دارد. اولین کلام حضرت توصیه به تقواست. ما معمولا تقوا را وقتی معنا می کنیم ، یعنی از خدا بترسی، متقین را می گویند پرهیزکاران یعنی کسانی که پرهیز بکنند. اما اینها معانی تقوا نیست، ممکنه لوازم معناش باشد، یعنی لازمه معنای تقوا این باشد که آدم اجتناب بکند از عوامل گناه، از اسباب لغزش یا بترسد از چیزهایی که باعث دور شدنش از خدا می شود، اما اصل معنای تقوا یعنی نگه داشتن. تقوا که از ماده وقایع هست یعنی نگه داشتن، یعنی آدم خودش را نگه دارد. یعنی انسان وقتی می گویند تقوا داشته باش، یعنی خودت را نگه دار و خودت را حفظ بکن از چیزایی که برایت ضرر دارد. ملکه تقوا قوی هست که وقتی شیطان و عوامل لغزش و عوامل گناه می خواهد به این روح ضربه بزند، عکس العمل نشان می دهد.

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 42:05

مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

  • کاربر مهمان
    ارزوم عالی است صداشو بشنوم
  • کاربر مهمان
    خداوند خیرتون بده

تصاویر

پایگاه سخن