- 48
- 1000
- 1000
- 1000
نگرش صحیح به دین و مفاهیم دینی، جلسه سی و هفتم
سخنرانی حجت الاسلام علیرضا پناهیان با موضوع «نگرش صحیح به دین و مفاهیم دینی»، جلسه سی و هفتم: امتحان الهی، سال 1402
واقعاً زندگی را کلاً باید امتحان دید و دنیا را باید کلاً بیشتر از اینکه بخواهیم یک امر واقعی تلقی کنیم، یک امر امتحانی تلقی کنیم. یعنی هر کسی هر چه دارد برای این است که امتحان شود. داراییهای حقیقی ما آن دنیا است. چیزهایی که به دست میآوریم، بعداً با آنها زندگی خواهیم کرد. الآن تقریباً خیلی از چیزهایی که داریم خودمان انتخاب نکردیم. خصلتهایی که داریم از پدر و مادر ارث بردیم. حتی از اینکه پدر و مادر ما کی هستند، حتی در انتخاب همسر که یک مقداری ما دخالت داریم ولی باز انتخابهای خدا مؤثر بر انتخابهای ما است.
باز میبینی آن دست قالب است. دست برتر است. به این بخش جبری زندگی بیشتر نگاه کنیم. بعد اینها هیچکدامش تصادفی نیست. به این بخش جبری یعنی چه؟ همینکه شما از خانه بیرون میروید و تاکسی سوار میشوید کی کنار شما نشسته است. این بخش جبری ما که انتخاب نکردیم. هیچ تصادفی هم در کار نیست. تمام آن با یک حکمتی در کنار ما طراحی شده است. هفته گذشته این را به تفصیل صحبت کردیم. و اینها همش برای این است که ما امتحان شویم. حوادث بیرونی متناسب با داراییهای درونی ما برای امتحان ما شکل میگیرند. هیچ امتحانی از کسی فراتر از توانایی آن نیست. هیچ امتحانی از کسی فراتر از فهم و فراتر از علاقههای او که مثلاً اصلاً نتواند و این چی بود از من امتحان گرفته شد.
هیچکدام از آنها خارج از محدوده نیست. همهشان در محدوده است. داخل آن محدودهای است که هم توانایی انسان جواب بدهد. خداوند متعال در آیه کریمه قرآن که ما هفته گذشته هم این آیه را مرور کردیم میفرماید: «الَّذی خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَیاةَ لِیَبْلُوَکُم» زندگی را آفریدم یعنی هستی را آفریدم، این «الَّذی خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَیاةَ» خودش یک تأکیدی است کنار حیات. خودش یک تأکیدی است بر اینکه همه چیز را من آفریدم «لیبلوکم» این داشتنها و نداشتنها را. بعد نداشتنها را مقدم میکند چون انسان به موت و نداشتن حساستر است. «الَّذی خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَیاةَ لِیَبْلُوَکُم» تا اینکه شما را امتحان کنم. بعد خیلی زیبا نمیفرماید که امتحان کنم ببینم تو آدم خوبی هستی یا بد. چقدر خدا مؤدبانه، کریمانه، مهربانانه، چقدر لطیف حرف میزند. «الَّذی خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَیاةَ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً». ببینم کی بهتر است. اصلاً کلمه بد این وسط نمیآورد. گاهی حاج آقای دولابی اینطور میفرمودند که میفرمودند اصلاً از بدیها حرف نزنید. یعنی این کار بد را نکن هم نگو. ایشان در فضای ادبیات خودشان این حرف را تفسیر کرد. میگفتند از خوبیها حرف بزن. بگو دروغ نگو. بگو خوب است همیشه راست بگوییم. این طرفی. «أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً» ما داریم امتحان میکنیم ببینیم کی بهتر است. انگار خدا میخواهد در این آیه قرآن تعجب کند. مگر کسی بد میشود؟ همه دنبال خوب شدن هستند. همه دنبال خوب بودن هستند. حالا کدام شما خوبتر هستید. کل زندگی برای امتحان است. برای اینکه نگاه ما به کل زندگی اینچنین باشد، خیلی باید تلاش کنیم. ما واقعاً نباید بگوییم این را داریم و این را نداریم. ما واقعاً نباید بگوییم این مشکل را داریم چون هیچکدام از مشکلات ما واقعی نیست.
واقعاً زندگی را کلاً باید امتحان دید و دنیا را باید کلاً بیشتر از اینکه بخواهیم یک امر واقعی تلقی کنیم، یک امر امتحانی تلقی کنیم. یعنی هر کسی هر چه دارد برای این است که امتحان شود. داراییهای حقیقی ما آن دنیا است. چیزهایی که به دست میآوریم، بعداً با آنها زندگی خواهیم کرد. الآن تقریباً خیلی از چیزهایی که داریم خودمان انتخاب نکردیم. خصلتهایی که داریم از پدر و مادر ارث بردیم. حتی از اینکه پدر و مادر ما کی هستند، حتی در انتخاب همسر که یک مقداری ما دخالت داریم ولی باز انتخابهای خدا مؤثر بر انتخابهای ما است.
باز میبینی آن دست قالب است. دست برتر است. به این بخش جبری زندگی بیشتر نگاه کنیم. بعد اینها هیچکدامش تصادفی نیست. به این بخش جبری یعنی چه؟ همینکه شما از خانه بیرون میروید و تاکسی سوار میشوید کی کنار شما نشسته است. این بخش جبری ما که انتخاب نکردیم. هیچ تصادفی هم در کار نیست. تمام آن با یک حکمتی در کنار ما طراحی شده است. هفته گذشته این را به تفصیل صحبت کردیم. و اینها همش برای این است که ما امتحان شویم. حوادث بیرونی متناسب با داراییهای درونی ما برای امتحان ما شکل میگیرند. هیچ امتحانی از کسی فراتر از توانایی آن نیست. هیچ امتحانی از کسی فراتر از فهم و فراتر از علاقههای او که مثلاً اصلاً نتواند و این چی بود از من امتحان گرفته شد.
هیچکدام از آنها خارج از محدوده نیست. همهشان در محدوده است. داخل آن محدودهای است که هم توانایی انسان جواب بدهد. خداوند متعال در آیه کریمه قرآن که ما هفته گذشته هم این آیه را مرور کردیم میفرماید: «الَّذی خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَیاةَ لِیَبْلُوَکُم» زندگی را آفریدم یعنی هستی را آفریدم، این «الَّذی خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَیاةَ» خودش یک تأکیدی است کنار حیات. خودش یک تأکیدی است بر اینکه همه چیز را من آفریدم «لیبلوکم» این داشتنها و نداشتنها را. بعد نداشتنها را مقدم میکند چون انسان به موت و نداشتن حساستر است. «الَّذی خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَیاةَ لِیَبْلُوَکُم» تا اینکه شما را امتحان کنم. بعد خیلی زیبا نمیفرماید که امتحان کنم ببینم تو آدم خوبی هستی یا بد. چقدر خدا مؤدبانه، کریمانه، مهربانانه، چقدر لطیف حرف میزند. «الَّذی خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَیاةَ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً». ببینم کی بهتر است. اصلاً کلمه بد این وسط نمیآورد. گاهی حاج آقای دولابی اینطور میفرمودند که میفرمودند اصلاً از بدیها حرف نزنید. یعنی این کار بد را نکن هم نگو. ایشان در فضای ادبیات خودشان این حرف را تفسیر کرد. میگفتند از خوبیها حرف بزن. بگو دروغ نگو. بگو خوب است همیشه راست بگوییم. این طرفی. «أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً» ما داریم امتحان میکنیم ببینیم کی بهتر است. انگار خدا میخواهد در این آیه قرآن تعجب کند. مگر کسی بد میشود؟ همه دنبال خوب شدن هستند. همه دنبال خوب بودن هستند. حالا کدام شما خوبتر هستید. کل زندگی برای امتحان است. برای اینکه نگاه ما به کل زندگی اینچنین باشد، خیلی باید تلاش کنیم. ما واقعاً نباید بگوییم این را داریم و این را نداریم. ما واقعاً نباید بگوییم این مشکل را داریم چون هیچکدام از مشکلات ما واقعی نیست.
تاکنون نظری ثبت نشده است