- 50
- 1000
- 1000
- 1000
تجلیات رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم در عوالم
سخنرانی آیت الله سید محمدمهدی میرباقری با موضوع «تجلیات رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم در عوالم»، سال 1403
مکرر نقل شده است که تا قبل از میلاد حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم ، ابلیس و شیاطین تا آسمان چهارم بالا می رفتند، از عالم ملائکه استراق سمع می کردند و در زمین از آن سوء استفاده می کردند. قرآن در سوره بقره، در داستان هاروت و ماروت، مفصل به آن اشاره کرده است. بعد از میلاد حضرت درهای آسمان به روی شیاطین بسته شد، ملائکه با شهاب ها آنها را می زدند و راهشان را می بستند. روایات متعدد در این موضوع داریم؛ چون برخی از آنها دشوار است نمی خوانم.
ابلیس قوای خود را جمع کرد و از آنها خواست که بفهمند چرا آنها را سنگ می زنند و اجازه نمی دهند به آسمان بالا، بروند؛ ولی آنها علت را نیافتند و ابلیس خودش دست به کار شد، تمام زمین را گشت و متوجه شد که محل رفت و آمد ملائکه در مکه است، فوج فوج آنجا فرود می آیند و می روند، بزرگان ملائکه، جبرئیل و میکائیل آنجا هستند؛ متوجه شد هر خبری است در مکه است، ابلیس خواست وارد این شهر شود تا خودش خبر بگیرد، جبرئیل متوجه شد و او را متوقف کرد و فرمود: اجازه ورود نداری. ابلیس پرسید: چه خبر شده است؟ پاسخ شنید خاتم انبیاء متولد شده است. شیطان پرسید: آیا من بهره ای در ایشان دارم؟ جبرئیل فرمودند:خیر، باز پرسید: آیا در امتش بهره ای دارم؟ جبرئیل گفتند: بله، ابلیس گفت: برای من بس است، برای امتش نقشه می کشم. هدف از بیان این مطالب، این است که گمان نکنیم شیطان یک موجود عادی است و نمی فهمد. اینها از قبل اطلاع داشتند، همان طور که همه انبیاء بشارت آمدن چنین پیامبری را می دادند، دشمنان هم رصد می کردند. مثلا الان، درغرب مراکز تحقیقاتی و دپارتمانهای وجود دارد که در مورد عصر ظهور تحقیق می کنند و روایات ما را بطور دقیق تری مورد تحقیق قرار می دهند یعنی همانطور که ما مترصد ظهور هستیم، آنها نیز مترصد ظهور هستند و طراحی می کنند، به طوری که بخشی از نقشه هایشان در خاورمیانه معطوف به همین داستان است.
وقتی خدای متعال نور وجود پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم را آفرید، خطاب به او فرمود: «اَنتَ المُرَاد والمُرید». خدا با این پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم و با اهلبیت او سروکار دارد؛ «لا حَبیبَ اِلاّ هُوَ وَ اَهْلُهُ». و هرچه میدهد، به آنها میدهد؛ بقیه، سَرِ سفرۀ آنها هستند. البته خداوند به آنها، هم مقام شفاعت داده است و هم مقام محبّت.
تنها موطِنی که محبّت خدا در آنجا نازل میشود، وجود مقدّس نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم است. اگر کسی صبغۀ آن حضرت را پیدا کرد، آرامآرام در موقعیتی قرار میگیرد که خدای متعال او را دوست میدارد. مستقل از نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم نمیتوانی محبوب خدا بشوی.
در روایت آمده است: «إِنَّ اللَّهَ أَدَّبَ نَبِیَّهُ عَلَى مَحَبَّتِهِ فَقَالَ إِنَّکَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِیم». خدای متعال پیامبرش را با محبّت خودش تربیت کرد. وقتی محبّت الهی در قلب نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم آمد، آن گاه محبّت مخلوقین و بندگان خدا هم به این عنوان که مخلوق خدا هستند، در دل پیامبر نشست.
مکرر نقل شده است که تا قبل از میلاد حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم ، ابلیس و شیاطین تا آسمان چهارم بالا می رفتند، از عالم ملائکه استراق سمع می کردند و در زمین از آن سوء استفاده می کردند. قرآن در سوره بقره، در داستان هاروت و ماروت، مفصل به آن اشاره کرده است. بعد از میلاد حضرت درهای آسمان به روی شیاطین بسته شد، ملائکه با شهاب ها آنها را می زدند و راهشان را می بستند. روایات متعدد در این موضوع داریم؛ چون برخی از آنها دشوار است نمی خوانم.
ابلیس قوای خود را جمع کرد و از آنها خواست که بفهمند چرا آنها را سنگ می زنند و اجازه نمی دهند به آسمان بالا، بروند؛ ولی آنها علت را نیافتند و ابلیس خودش دست به کار شد، تمام زمین را گشت و متوجه شد که محل رفت و آمد ملائکه در مکه است، فوج فوج آنجا فرود می آیند و می روند، بزرگان ملائکه، جبرئیل و میکائیل آنجا هستند؛ متوجه شد هر خبری است در مکه است، ابلیس خواست وارد این شهر شود تا خودش خبر بگیرد، جبرئیل متوجه شد و او را متوقف کرد و فرمود: اجازه ورود نداری. ابلیس پرسید: چه خبر شده است؟ پاسخ شنید خاتم انبیاء متولد شده است. شیطان پرسید: آیا من بهره ای در ایشان دارم؟ جبرئیل فرمودند:خیر، باز پرسید: آیا در امتش بهره ای دارم؟ جبرئیل گفتند: بله، ابلیس گفت: برای من بس است، برای امتش نقشه می کشم. هدف از بیان این مطالب، این است که گمان نکنیم شیطان یک موجود عادی است و نمی فهمد. اینها از قبل اطلاع داشتند، همان طور که همه انبیاء بشارت آمدن چنین پیامبری را می دادند، دشمنان هم رصد می کردند. مثلا الان، درغرب مراکز تحقیقاتی و دپارتمانهای وجود دارد که در مورد عصر ظهور تحقیق می کنند و روایات ما را بطور دقیق تری مورد تحقیق قرار می دهند یعنی همانطور که ما مترصد ظهور هستیم، آنها نیز مترصد ظهور هستند و طراحی می کنند، به طوری که بخشی از نقشه هایشان در خاورمیانه معطوف به همین داستان است.
وقتی خدای متعال نور وجود پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم را آفرید، خطاب به او فرمود: «اَنتَ المُرَاد والمُرید». خدا با این پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم و با اهلبیت او سروکار دارد؛ «لا حَبیبَ اِلاّ هُوَ وَ اَهْلُهُ». و هرچه میدهد، به آنها میدهد؛ بقیه، سَرِ سفرۀ آنها هستند. البته خداوند به آنها، هم مقام شفاعت داده است و هم مقام محبّت.
تنها موطِنی که محبّت خدا در آنجا نازل میشود، وجود مقدّس نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم است. اگر کسی صبغۀ آن حضرت را پیدا کرد، آرامآرام در موقعیتی قرار میگیرد که خدای متعال او را دوست میدارد. مستقل از نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم نمیتوانی محبوب خدا بشوی.
در روایت آمده است: «إِنَّ اللَّهَ أَدَّبَ نَبِیَّهُ عَلَى مَحَبَّتِهِ فَقَالَ إِنَّکَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِیم». خدای متعال پیامبرش را با محبّت خودش تربیت کرد. وقتی محبّت الهی در قلب نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم آمد، آن گاه محبّت مخلوقین و بندگان خدا هم به این عنوان که مخلوق خدا هستند، در دل پیامبر نشست.
تاکنون نظری ثبت نشده است