سخنرانی آیت الله محمدعلی جاودان با موضوع «فلاح و رستگاری»، سال 1394
أعوذ باللهِ من الشَّیطانِ الرَّجیم. بسم اللهِ الرَّحمن الرَّحیم. الحَمدُ للهِ رَبِّ العالمین وَ لا حَولَ وَ لا قوَة إلا بالله العَلیِّ العَظیم وَ الصَّلاة وَ السَّلام عَلی سَیِّدِنا وَ نبیِّنا خاتم الأنبیاء وَ المُرسَلین أبِی القاسِم مُحمَّد وَ عَلی آلِهِ الطیِبینَ الطاهِرینَ المَعصومین سِیَّما بَقیة اللهِ فِی الأرَضین أرواحُنا وَ أرواحُ العالمینَ لِترابِ مَقدَمِهِ الفِداء وَ لعنة الله عَلی أعدائِهم أجمَعین من الانِ إلی قیام یَوم الدّین
خدا در آیه 14 سوره اعلی می فرماید: اَعوذُ بالله مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم. قَدْ أَفْلَحَ مَن تَزَکَّی. قَدْ أَفْلَحَ مَن تَزَکَّی. هرکس که خودش را پاکیزه کرد، به فلاح رسید.
قول قطعی است. قَدْ أَفْلَحَ مَن تَزَکَّی. هرکس که خودش را پاکیزه کرد، به فلاح رسید. فلاح یعنی رستگاری. یعنی از هر، هر رنجی آزاد شد. از هر رنجی آزاد شد.
خدا در آیه 9 و 10 سوره شمس می فرماید: قَدْ أَفْلَحَ مَن زَکَّیهَا * وَقَدْ خَابَ مَن دَسَّیهَا. هرکس که خودش را پاکیزه کرد به فلاح و رستگاری رسید. قرآن است. قطعی و یقینی است. هرکس که خودش را پاکیزه کرد، به فلاح و رستگاری رسید.
هر خلق بدی یک زنجیر است. اگر من به گناه عادت دارم، این یک زنجیر است. حالا دیگر نه. اعمالم کاملا تحت اختیار من است. اما هنوز یک چیزهایی در دلم مانده. آن زنجیرش صد برابر زنجیری است که آدم در اثر اعتیاد به عمل بد دارد. البته اینها کار و زحمت می خواهد و ما هم اهل کار و زحمت نیستیم. زندگی می کنیم و زندگی ان شاء الله خوب است دیگر. من دو سه تا نشانی گذاشتم. یکی اش این است. خدا در آیه 31 سوره نباء می فرماید: إِنَّ لِلْمُتَّقِینَ مَفَازًا. همان حرف را تکرار می کند. إِنَّ لِلْمُتَّقِینَ مَفَازًا. متقی کسی است که اعمالش در اختیار خودش است. از آن صفات هم پاکیزه شده. یعنی همه جانش در اختیار خودش است. همه جانش در اختیار خودش است.
یک چیزی عرض کنم. حالا مثال عرض می کنم. به عنوان مثال. ببینید صفات بد من مثل یک چیز چسبناکی است که هر آنی ممکن است یک حشره ای به آن بچسبد. و تا این هست امکان یک چیزی نیست. آن این است که آدم یاد خدا باشد. تا صفات بد هست امکان اینکه من بتوانم دائما به یاد خدا باشم، نیست. این را به یک عبارت دیگری عرض می کنیم. قرآن از شرح صدر سخن گفته. از شرح صدر. شرح صدر وقتی است که عوامل ضیق صدر نیست. عوامل ضیق صدر چیست؟ بخل است. حسد است. تکبر است. همه صفات بد. هرکدام اینها یک عاملی است برای ضیق صدر. اگر خدایی نکرده شخصی تعداد زیادی از این صفات بد را داشته باشد، سینه اش خیلی تنگ خواهد بود. هرکدام از این صفات را نداشته باشد، یک درجه ای شرح صدر دارد. این حرف ها، حرف هایی است که وقتی آدم از این دنیا برود، کاملا می فهمد. ببینید هرکدام اینها یک زنجیری است.
أعوذ باللهِ من الشَّیطانِ الرَّجیم. بسم اللهِ الرَّحمن الرَّحیم. الحَمدُ للهِ رَبِّ العالمین وَ لا حَولَ وَ لا قوَة إلا بالله العَلیِّ العَظیم وَ الصَّلاة وَ السَّلام عَلی سَیِّدِنا وَ نبیِّنا خاتم الأنبیاء وَ المُرسَلین أبِی القاسِم مُحمَّد وَ عَلی آلِهِ الطیِبینَ الطاهِرینَ المَعصومین سِیَّما بَقیة اللهِ فِی الأرَضین أرواحُنا وَ أرواحُ العالمینَ لِترابِ مَقدَمِهِ الفِداء وَ لعنة الله عَلی أعدائِهم أجمَعین من الانِ إلی قیام یَوم الدّین
خدا در آیه 14 سوره اعلی می فرماید: اَعوذُ بالله مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم. قَدْ أَفْلَحَ مَن تَزَکَّی. قَدْ أَفْلَحَ مَن تَزَکَّی. هرکس که خودش را پاکیزه کرد، به فلاح رسید.
قول قطعی است. قَدْ أَفْلَحَ مَن تَزَکَّی. هرکس که خودش را پاکیزه کرد، به فلاح رسید. فلاح یعنی رستگاری. یعنی از هر، هر رنجی آزاد شد. از هر رنجی آزاد شد.
خدا در آیه 9 و 10 سوره شمس می فرماید: قَدْ أَفْلَحَ مَن زَکَّیهَا * وَقَدْ خَابَ مَن دَسَّیهَا. هرکس که خودش را پاکیزه کرد به فلاح و رستگاری رسید. قرآن است. قطعی و یقینی است. هرکس که خودش را پاکیزه کرد، به فلاح و رستگاری رسید.
هر خلق بدی یک زنجیر است. اگر من به گناه عادت دارم، این یک زنجیر است. حالا دیگر نه. اعمالم کاملا تحت اختیار من است. اما هنوز یک چیزهایی در دلم مانده. آن زنجیرش صد برابر زنجیری است که آدم در اثر اعتیاد به عمل بد دارد. البته اینها کار و زحمت می خواهد و ما هم اهل کار و زحمت نیستیم. زندگی می کنیم و زندگی ان شاء الله خوب است دیگر. من دو سه تا نشانی گذاشتم. یکی اش این است. خدا در آیه 31 سوره نباء می فرماید: إِنَّ لِلْمُتَّقِینَ مَفَازًا. همان حرف را تکرار می کند. إِنَّ لِلْمُتَّقِینَ مَفَازًا. متقی کسی است که اعمالش در اختیار خودش است. از آن صفات هم پاکیزه شده. یعنی همه جانش در اختیار خودش است. همه جانش در اختیار خودش است.
یک چیزی عرض کنم. حالا مثال عرض می کنم. به عنوان مثال. ببینید صفات بد من مثل یک چیز چسبناکی است که هر آنی ممکن است یک حشره ای به آن بچسبد. و تا این هست امکان یک چیزی نیست. آن این است که آدم یاد خدا باشد. تا صفات بد هست امکان اینکه من بتوانم دائما به یاد خدا باشم، نیست. این را به یک عبارت دیگری عرض می کنیم. قرآن از شرح صدر سخن گفته. از شرح صدر. شرح صدر وقتی است که عوامل ضیق صدر نیست. عوامل ضیق صدر چیست؟ بخل است. حسد است. تکبر است. همه صفات بد. هرکدام اینها یک عاملی است برای ضیق صدر. اگر خدایی نکرده شخصی تعداد زیادی از این صفات بد را داشته باشد، سینه اش خیلی تنگ خواهد بود. هرکدام از این صفات را نداشته باشد، یک درجه ای شرح صدر دارد. این حرف ها، حرف هایی است که وقتی آدم از این دنیا برود، کاملا می فهمد. ببینید هرکدام اینها یک زنجیری است.
تاکنون نظری ثبت نشده است