- 769
- 1000
- 1000
- 1000
سیره سیاسی حضرت امام موسی کاظم (ع)
سخنرانی آیت الله سید احمد علم الهدی با موضوع «سیره سیاسی حضرت امام موسی کاظم (ع)»، سال 1399
«قَالَ رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَیَّ مِمَّا یَدْعُونَنِی إِلَیْهِ ۖ وَإِلَّا تَصْرِفْ عَنِّی کَیْدَهُنَّ أَصْبُ إِلَیْهِنَّ وَأَکُنْ مِنَ الْجَاهِلِینَ
یوسف گفت: ای خدا، مرا رنج زندان خوشتر از این کار زشتی است که اینان از من تقاضا دارند و اگر تو حیله این زنان را از من دفع نفرمایی به آنها میل کرده و از اهل جهل (و شقاوت) گردم.»
در طول تاریخ روش مستکبران و جنایتکاران در حکومت ها و قدرت های حاکمانه ای که تشکیل داده اند و بر ملت ها تسلط پیدا می کرده اند این بوده است که بستر توسعه استکبار و تحکیم قدرت حاکمه خود را در جامعه فراهم می کرده اند. بستر لازم و زمینه اجرایی توسعه استکبار در میان هر جامعه و مردمی، غالبا بی بندباری افراد و ولنگاری اشخاص، شهوترانی ها و تبعیت از نفسانیات بوده است. چنین مردمی خیلی زودتر دستخوش یک جریان حاکم مستکبر واقع می شوند و در مقابل ظلم استکبار بیشتر تن می دهند.
مردمی که پیرو ارزش های عظیم انسانی و معنوی باشند و به یک قدرتی مافوق قدرت ها به عنوان خدا باور داشته باشند اینها به راحتی دستخوش جریان و سیاست های استکباری نمی شوند. لذا سیاست کلی مستکبرین این بوده است که زمینه توسعه فحشا و مفاسد و ولنگاری های نفسانی و منکرات را در میان مردم کاملا رواج بدهند و از طرف دیگر جلو رواج ارزش های دینی و انسانی و معنوی و خداباوری مردم را بگیرند.
در زمان حضرت کاظم علیه السلام مسئله و ملاکی که در بین امت به عنوان یک نقطه اعتراضی در برابر هر جریان حاکم، بعد از مسئله انحراف از رهبری، از خط امامت و ولایت پیدا شده بود مظلومیت اهلبیت پیامبر بود. خود بنی عباس با همین عنوان مظلومیت اهلبیت و به عنوان انتقام از مظلومیت اهلبیت بنی امیه را کنار زدند و قدرت را به دست گرفتند و بعد از این به دنبال این بودند که این بهانه را در بین امت از بین ببرند و در این راستا علیه اهلبیت توطئه های مختلف را انجام دادند که امام موسی بن جعفر علیه السلام با بصیرت و تیزبینی مقابل آنها ایستادند و نتیجه آن شد که مجبور شدند امام هفتم را در بند بکشانند.
«قَالَ رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَیَّ مِمَّا یَدْعُونَنِی إِلَیْهِ ۖ وَإِلَّا تَصْرِفْ عَنِّی کَیْدَهُنَّ أَصْبُ إِلَیْهِنَّ وَأَکُنْ مِنَ الْجَاهِلِینَ
یوسف گفت: ای خدا، مرا رنج زندان خوشتر از این کار زشتی است که اینان از من تقاضا دارند و اگر تو حیله این زنان را از من دفع نفرمایی به آنها میل کرده و از اهل جهل (و شقاوت) گردم.»
در طول تاریخ روش مستکبران و جنایتکاران در حکومت ها و قدرت های حاکمانه ای که تشکیل داده اند و بر ملت ها تسلط پیدا می کرده اند این بوده است که بستر توسعه استکبار و تحکیم قدرت حاکمه خود را در جامعه فراهم می کرده اند. بستر لازم و زمینه اجرایی توسعه استکبار در میان هر جامعه و مردمی، غالبا بی بندباری افراد و ولنگاری اشخاص، شهوترانی ها و تبعیت از نفسانیات بوده است. چنین مردمی خیلی زودتر دستخوش یک جریان حاکم مستکبر واقع می شوند و در مقابل ظلم استکبار بیشتر تن می دهند.
مردمی که پیرو ارزش های عظیم انسانی و معنوی باشند و به یک قدرتی مافوق قدرت ها به عنوان خدا باور داشته باشند اینها به راحتی دستخوش جریان و سیاست های استکباری نمی شوند. لذا سیاست کلی مستکبرین این بوده است که زمینه توسعه فحشا و مفاسد و ولنگاری های نفسانی و منکرات را در میان مردم کاملا رواج بدهند و از طرف دیگر جلو رواج ارزش های دینی و انسانی و معنوی و خداباوری مردم را بگیرند.
در زمان حضرت کاظم علیه السلام مسئله و ملاکی که در بین امت به عنوان یک نقطه اعتراضی در برابر هر جریان حاکم، بعد از مسئله انحراف از رهبری، از خط امامت و ولایت پیدا شده بود مظلومیت اهلبیت پیامبر بود. خود بنی عباس با همین عنوان مظلومیت اهلبیت و به عنوان انتقام از مظلومیت اهلبیت بنی امیه را کنار زدند و قدرت را به دست گرفتند و بعد از این به دنبال این بودند که این بهانه را در بین امت از بین ببرند و در این راستا علیه اهلبیت توطئه های مختلف را انجام دادند که امام موسی بن جعفر علیه السلام با بصیرت و تیزبینی مقابل آنها ایستادند و نتیجه آن شد که مجبور شدند امام هفتم را در بند بکشانند.
تاکنون نظری ثبت نشده است