سخنرانی آیت الله سید رحیم توکل، سال 1400
خداوند دنیا را عالم اسباب و مسببات قرار داده است. انسان در این دنیا به هر هدفی که می خواهد برسد یک کانال خاصی دارد که اگر از آن کانال وارد شود به اهدافش خواهد رسید وگرنه نخواهد رسید.
این قاعده هم در امورات مادی و هم در امورات معنوی جاری است. خداوند اگر بخواهد می تواند هر کاری را انجام دهد ولی خود خدا اراده کرده که هر کاری از طریق اسباب آن صورت بگیرد و در روایت داریم که خداوند ابا دارد کاری کند مگر از طریق اسبابش؛ بنابراین از اول تا آخر قرآن یک مقام برای فرد و یا قومی پیدا نمیکنیم که خداوند به او مقامی اهدا کرده باشد و یا بلایی نازل کرده باشد ولی علتی در کار نبوده باشد.
خداوند در آیه 98 سوره اعراف به علت و معلولی بودن دنیا اشاره کرده و میفرماید اگر مردم دنبال ایمان و تقوا بروند من درهای برکت را از آسمان و زمین برایشان باز می کنم ولی مردم بجای ایمان و تقوا من را تکذیب کردند و من آنها را به بلا، بیماری و فقر دچار و نعمتهای خود را از آنها گرفتم.
تمام اتفاقات این عالم علت و معلولی است. بعضی مقامات هستند که همه ما خواهان رسیدن به آنها هستیم، ولی راه رسیدن به آن را نمیدانیم؛ برای این کار باید در کلمات پیامبر(ص) و امام(ع) بگردیم و اسباب را پیدا کنیم و به آن دست پیدا کنیم.
همه ما میخواهیم در دلهای مردم محبوب باشیم و مردم ما را دوست داشته باشند. دلها دست خدا است و اگر می خواهیم محبت ما در دلها قرار بگیرد خدا باید این محبت را در دلها بیندازد و علت آن را هم خدا در آیه 96 سوره مریم بیان کرده است و میفرماید هر کسی دنبال ایمان و عمل صالح برود من او را در دلها محبوب میکنم.
در روایت داریم که ایمان شناخت و معرفتی است که در قلب انسان است و آثار آن اقرار به زبان و عمل به مقتضای ایمان است بنابراین انسان با ایمان زبانش به گناه باز نمی شود و کارهای منفی انجام نمی دهد و آثار ایمان در گفتار و حرکاتش ظاهر میشود.
رسیدن به باور عقلی تنها از طریق استدلال و برهان ممکن است. ایمان باور قلبی است و برای رسیدن به باور قلبی فقط یک راه وجود دارد و آن هم رعایت تقوا است زیرا با تقوا است که دل نورانی می شود و به باور دل می رسیم.
تقوا یعنی اگر خدا فرمان داد که کاری را انجام دهیم انجام دهیم و اگر فرمان داد کاری را انجام ندهیم انجام ندهیم و به بیان ساده تر عمل به واجبات و ترک محرمات به خاطر فرمان خدا؛ همین که رنگ الهی در اعمال ما قرار گرفت اعمال ما نورانی میشود و این نور از عمل به قلب انسان میآید.
در روایت است که اگر انسان روزی 256 بار ذکر «یا نور» را بگوید، یا روزی 296 بار ذکر «یا منور» را بگوید و یا روزی 300 بار ذکر «یا منیر» را بگوید با شرط عدم گناه خداوند دلی نورانی به او عنایت میکند و حجاب ها از درون انسان کنار می رود و باور عمیقی بر جان و قلب انسان مینشیند.
برخی افراد میگویند ما سالها نماز میخوانیم و روزه میگیریم ولی قلب ما به باور نمیرسد. ما با اعمال خود نور به دست میآوریم ولی با گناه این نورها را خاموش میکنیم. مشکل ما در کسب نور نیست، بلکه در نگه داشتن نور است؛ بر اساس روایات، اگر مسلمانی به مسلمانی تهمت بزند همانطور که نمک در آب حل میشود ایمان در قلبش نابود میشود.
خداوند دنیا را عالم اسباب و مسببات قرار داده است. انسان در این دنیا به هر هدفی که می خواهد برسد یک کانال خاصی دارد که اگر از آن کانال وارد شود به اهدافش خواهد رسید وگرنه نخواهد رسید.
این قاعده هم در امورات مادی و هم در امورات معنوی جاری است. خداوند اگر بخواهد می تواند هر کاری را انجام دهد ولی خود خدا اراده کرده که هر کاری از طریق اسباب آن صورت بگیرد و در روایت داریم که خداوند ابا دارد کاری کند مگر از طریق اسبابش؛ بنابراین از اول تا آخر قرآن یک مقام برای فرد و یا قومی پیدا نمیکنیم که خداوند به او مقامی اهدا کرده باشد و یا بلایی نازل کرده باشد ولی علتی در کار نبوده باشد.
خداوند در آیه 98 سوره اعراف به علت و معلولی بودن دنیا اشاره کرده و میفرماید اگر مردم دنبال ایمان و تقوا بروند من درهای برکت را از آسمان و زمین برایشان باز می کنم ولی مردم بجای ایمان و تقوا من را تکذیب کردند و من آنها را به بلا، بیماری و فقر دچار و نعمتهای خود را از آنها گرفتم.
تمام اتفاقات این عالم علت و معلولی است. بعضی مقامات هستند که همه ما خواهان رسیدن به آنها هستیم، ولی راه رسیدن به آن را نمیدانیم؛ برای این کار باید در کلمات پیامبر(ص) و امام(ع) بگردیم و اسباب را پیدا کنیم و به آن دست پیدا کنیم.
همه ما میخواهیم در دلهای مردم محبوب باشیم و مردم ما را دوست داشته باشند. دلها دست خدا است و اگر می خواهیم محبت ما در دلها قرار بگیرد خدا باید این محبت را در دلها بیندازد و علت آن را هم خدا در آیه 96 سوره مریم بیان کرده است و میفرماید هر کسی دنبال ایمان و عمل صالح برود من او را در دلها محبوب میکنم.
در روایت داریم که ایمان شناخت و معرفتی است که در قلب انسان است و آثار آن اقرار به زبان و عمل به مقتضای ایمان است بنابراین انسان با ایمان زبانش به گناه باز نمی شود و کارهای منفی انجام نمی دهد و آثار ایمان در گفتار و حرکاتش ظاهر میشود.
رسیدن به باور عقلی تنها از طریق استدلال و برهان ممکن است. ایمان باور قلبی است و برای رسیدن به باور قلبی فقط یک راه وجود دارد و آن هم رعایت تقوا است زیرا با تقوا است که دل نورانی می شود و به باور دل می رسیم.
تقوا یعنی اگر خدا فرمان داد که کاری را انجام دهیم انجام دهیم و اگر فرمان داد کاری را انجام ندهیم انجام ندهیم و به بیان ساده تر عمل به واجبات و ترک محرمات به خاطر فرمان خدا؛ همین که رنگ الهی در اعمال ما قرار گرفت اعمال ما نورانی میشود و این نور از عمل به قلب انسان میآید.
در روایت است که اگر انسان روزی 256 بار ذکر «یا نور» را بگوید، یا روزی 296 بار ذکر «یا منور» را بگوید و یا روزی 300 بار ذکر «یا منیر» را بگوید با شرط عدم گناه خداوند دلی نورانی به او عنایت میکند و حجاب ها از درون انسان کنار می رود و باور عمیقی بر جان و قلب انسان مینشیند.
برخی افراد میگویند ما سالها نماز میخوانیم و روزه میگیریم ولی قلب ما به باور نمیرسد. ما با اعمال خود نور به دست میآوریم ولی با گناه این نورها را خاموش میکنیم. مشکل ما در کسب نور نیست، بلکه در نگه داشتن نور است؛ بر اساس روایات، اگر مسلمانی به مسلمانی تهمت بزند همانطور که نمک در آب حل میشود ایمان در قلبش نابود میشود.
تاکنون نظری ثبت نشده است