- 2207
- 1000
- 1000
- 1000
اصالت انسان از دیدگاه اسلام (بخش دوم)
سخنرانی علامه محمدتقی جعفری با موضوع اصالت انسان از دیدگاه اسلام (بخش دوم)
اصطلاحاتی که در علوم و فلسفه به کار می روند برای اینکه قابل فهم شوند نیازمند تجربه هستند. گاه سال ها طول می کشد تا این امور برای همه ی انسان ها ساده و قابل درک شوند. کاربرد کلمات و عبارات برای رساندن این مطالب انرژی بسیار زیادی از انسان ها می برد اما گاه لازم است تا همه بتوانند این امور مهم را بهتر بفهمند. برای مثال کلمه ی قلب یکی از کلماتی است که معانی گسترده ای دارد. اینکه انسان ها می گویند : «دلم گرفته» و اشک می ریزند معنای پیچیده ای دارد. اما کسی نمی تواند بگوید که به واقع چه اتفاقی برایش افتاده است. این همان پیچیدگی درون است که هر کس تعبیری از آن دارد.
قلب از نگاه اسلام جوشش درون انسان است که او را به انجام امور نیک یا بد ترغیب می کند. گناه و آلودگی ها این قلب را بیمار می کند. از سوی دیگر کمال واقعی انسان ها نیز از طریق همین قلب صورت می گیرد و این نهایت آدمی ست. طول و عرض فهم و کمال در انسان با سایر موجودات متفاوت است. اگر حیوانات در طول، ابعاد بیشتری داشته باشند، انسان دو درجه فهم عرضی دارد و این ارزشمندتر است. دل انسان در ابتدا در کمال و آماده ی کمال است. او با ورود به دنیا و زندگی در آن، این مراتب را حفظ می کند و یا اینکه آن را بالا و پایین می آورد. او در دنیا در حال جهان سازی است و به اندازه ی قدرت و توانش در صدد این کار بر می آید. او از جسم و روح خود کار می کشد و به اندازه ی خود آن را تغییر می دهد. عامل مغزی (عقل، استعداد، کشف و ابتکار) و عامل قلبی (تو چه هستی و جهان باید برای تو چگونه باشد) در این زمینه مؤثرند. پس قلب انسان قلب جهان هستی او است. خداوند می فرماید که من در زمین و آسمان نمی گنجم اما در قلب مؤمن جای می گیرم. دل پاک، دیده را بینا می کند و همه ی رسولان با پیغامی از پاکی به سوی انسان ها آمده اند. اگر قلب انسان گرفتار حجاب شود و از هوای نفس پیروی نماید راه سعادت گم می شود و بی اعتنایی به قلب آن را از کار می اندازد.
اصطلاحاتی که در علوم و فلسفه به کار می روند برای اینکه قابل فهم شوند نیازمند تجربه هستند. گاه سال ها طول می کشد تا این امور برای همه ی انسان ها ساده و قابل درک شوند. کاربرد کلمات و عبارات برای رساندن این مطالب انرژی بسیار زیادی از انسان ها می برد اما گاه لازم است تا همه بتوانند این امور مهم را بهتر بفهمند. برای مثال کلمه ی قلب یکی از کلماتی است که معانی گسترده ای دارد. اینکه انسان ها می گویند : «دلم گرفته» و اشک می ریزند معنای پیچیده ای دارد. اما کسی نمی تواند بگوید که به واقع چه اتفاقی برایش افتاده است. این همان پیچیدگی درون است که هر کس تعبیری از آن دارد.
قلب از نگاه اسلام جوشش درون انسان است که او را به انجام امور نیک یا بد ترغیب می کند. گناه و آلودگی ها این قلب را بیمار می کند. از سوی دیگر کمال واقعی انسان ها نیز از طریق همین قلب صورت می گیرد و این نهایت آدمی ست. طول و عرض فهم و کمال در انسان با سایر موجودات متفاوت است. اگر حیوانات در طول، ابعاد بیشتری داشته باشند، انسان دو درجه فهم عرضی دارد و این ارزشمندتر است. دل انسان در ابتدا در کمال و آماده ی کمال است. او با ورود به دنیا و زندگی در آن، این مراتب را حفظ می کند و یا اینکه آن را بالا و پایین می آورد. او در دنیا در حال جهان سازی است و به اندازه ی قدرت و توانش در صدد این کار بر می آید. او از جسم و روح خود کار می کشد و به اندازه ی خود آن را تغییر می دهد. عامل مغزی (عقل، استعداد، کشف و ابتکار) و عامل قلبی (تو چه هستی و جهان باید برای تو چگونه باشد) در این زمینه مؤثرند. پس قلب انسان قلب جهان هستی او است. خداوند می فرماید که من در زمین و آسمان نمی گنجم اما در قلب مؤمن جای می گیرم. دل پاک، دیده را بینا می کند و همه ی رسولان با پیغامی از پاکی به سوی انسان ها آمده اند. اگر قلب انسان گرفتار حجاب شود و از هوای نفس پیروی نماید راه سعادت گم می شود و بی اعتنایی به قلب آن را از کار می اندازد.
کاربر مهمان