- 1017
- 1000
- 1000
- 1000
اهمیت توسل به اباعبدالله الحسین (ع)
سخنرانی آیت الله حسین مظاهری با موضوع «اهمیت توسل به اباعبدالله الحسین (ع)»، سال 1394
آقا امام حسین خیلی خدمت به اسلام عزیز کردند. خود امام حسین وقتی میخواستند حرکت کنند، فرمودند اگر قیام نکنم: «وَ عَلَى الْإِسْلَامِ السَّلَامُ»اسلام نابود میشود. آنوقت همینطور بود. معاویه چهل سال کار کرد برای اینکه اسلام را نابود کند که راوی میگوید رفتم در خلوت پیش معاویه و دیدم غم و غصه دارد و گفتم معاویه تو که هرکاری خواستی کردی پس این غم و غصهها چیست! اتفاقاً موقع اذان بود و مؤذن گفت اشهد ان لا اله الاّ الله. معاویه گفت تا این اسم بلند است، ناراحتم و وقتی بتوانم این اسم را نابود کنم، شاد میشوم. تصمیم این بود و این قیام امام حسین«سلاماللهعلیه» این تصمیم را نابود کرد. لذا امام حسین«سلاماللهعلیه» خیلی کار کردند. اسارت نیز خیلی کار کرد. البته اسارت برای اهلبیت خیلی مشکل بود و این اسارت برای بزرگان بالاتر از شهادت بود و خیلی مشکل بود، البته نتیجهاش دوش به دوش شهادت است و اگر بیشتر نباشد، کمتر نیست. اما علی کل حال اسارت خیلی بالا بود.
اسرا را با زینب مظلومه وارد جلسه ابن زیاد کردند و چادر را از سر حضرت زینب برده بودند و ایشان بیچادر بودند. در آنجا دارد که با آستین مبارک صورت را پوشاندند. مصیبت خوان در مقابل مرحوم آیت الله میرزای شیرازی، کسی که تحریم تنباکو کرد، این روضه را میخواند. ناگهان این مرد بزرگ بنا کرد بلند بلند گریه کند. آن منبری میخواست از این جمله رد شود و به جمله دوم رود و مرحوم میرزا گفتند هنوز حق این جمله ادا نشده است و تو میخواهی سراغ جمله دوم روی. اسارت خیلی مشکل بود اما بالاخره آن شهادت و آن اسارت تشیع را زنده کرد. در همان سالهای اول بنی امیه را نابود کرد. معاویه چهل سال برای نابودی اسلام زحمت کشید اما بعد از شهادت امام حسین«سلاماللهعلیه» تضعیف عجیبی ایجاد شد و بعد از دو سه سال بنی امیه به طور کلی نابود شد یعنی آن چهل سال معاویه نابود شد، با شهادت امام حسین«سلاماللهعلیه» و اسارت عیال.
لذا خیلی کار کردند و اگر شهادت و اسارت نبود، الان نه تنها تشیّع، بلکه اسلام نبود و به قول امام حسین: «وَ عَلَى الْإِسْلَامِ السَّلَامُ». لذا خیلی کار شد. بعد هم این گریه و عزاداریها خیلی عالیست و این هم ادامه همان شهادت و اسارت است و خیلی روی آن سفارش شده است و خیلی ثواب بار بر آن شده است. و ثوابی بالاتر از این عزاداریها نداریم. خیلی باید مواظب باشیم عزاداریهای ما به فتاوای مراجع تقلید بخورد. برای اینکه شیطان بلکه شیطان انسی همین صهیونیستها و امریکائیها و دنیای استکباری، همین عزاداریهای ما را بعضی اوقات مشوش میکنند و کاری میکنند که بتوانند دست بگیرند و بگویند ببینید شیعیان چه کار میکنند، یعنی عزاداریهای را خدشه دار میکنند. باید مواظب این باشید و الاّ عزاداریها خیلی ثواب دارد. ثواب یک جلسه عزاداری از هر حج و عمرهای بالاتر است. در یک جلسه انسان بنشیند و برای امام حسین«سلاماللهعلیه» گریه کند و برای امام حسین«سلاماللهعلیه» عزاداری کند، از هر حج و عمرهای بالاتر است و از کربلا و از هرچه تصوّر کنید، بالاتر است. مواظب باشید این عزاداریها آلوده نشود و مورد لطف امام حسین«سلاماللهعلیه» باشد. این عزاداریها ادامه اسارت و شهادت است. شهادت چقدر منزلت دارد؟ اسارت چقدر کار کرده؟ این عزاداریها همین مقدار کار کرده و توانسته تشیع را تا اینجا بیاورد و ما عقیده داریم و بزرگان عقیده دارند بالاخره همین شهادتها به دست شیعه و به رهبری امام زمان پرچم اسلام را روی کره زمین افراشته خواهد کرد و عدالت اسلامی و اسلام عزیز سرتاسر جهان با حکومت اهلبیت«سلاماللهعلیهم» و آن هم میلیونها سال برجا میشود. انشاءالله ما باشیم و ببینیم. لذا این عزاداریها و چیزهایی که در این عزاداریها هست یعنی توسل به امام حسین«سلاماللهعلیه» و توسل به زینب مظلومه و توسل به حضرت ابالفضل، خوب میتواند کار کند. اصلاً شیعه اگر توسّل نداشته باشد، شیعه نیست. شیعه زنده به این شفاعتها در قیامت و به این توسلها در دنیاست. رنگ توسل که قرآن روی آن پافشاری دارد: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسیلَةَ»
راجع به شفاعت نیز همین است. ما شیعیان به بهشت میرویم به خاطر شفاعت اهلبیت«سلاماللهعلیهم» است و بدانید این توسّلها و شفاعتها خیلی کار میکند. باید خیلی به آن اهمیت دهیم.
مرحوم آیت الله دستغیب«رضواناللهتعالیعلیه» در یکی از کتابهایشان یک جمله مینویسند. میفرمایند در شیراز «وبا» آمده بود و فوج فوج میمردند. یک آقایی زن و دو سه فرزندش وبا گرفته بودند و دم مرگ بودند. همسایه روضه داشت و این آقا اول اذان صبح نماز خواند و به روضه رفت و توسل پیدا کرد به امام حسین برای نجات زن و بچههایش. مرحوم آقای دستغیب میگویند وقتی به خانه آمد، دید زن و بچه سر سفره نشستهاند و صبحانه میخورند. یکی از دخترها حال کشف و مکاشفه را دیده بود و به پدرش گفته بود حضرت زهرا آمدند و سیاهپوش بودند و پنج تن آل عبا بودند و سیاهپوش بودند. حضرت زهرا به امام حسین گفتند روی سر اینها دست بکش تا خوب شوند. امام حسین هم روی سر همه دست کشید و خوب شدند و اما روی سر خانم دست نکشید. حضرت زهرا فرمودند روی سر خانم هم دست بکش و امام حسین فرمودند این خانم نماز نمیخواند و من دست روی سرش نمیکشم. حضرت زهرا یک جمله گفتند و امام حسین را مجبور کردند که دست روی سر او هم بکشد. فرمودند ای حسینم! شوهرش الان توسل به تو پیدا کرده است و در جلسه روضه و عزاست. امام حسین هم دست روی سر مادرم کشید و خوب شد.
اینگونه توسلها میخواهیم. انشاءالله ریشه داعشی و صعودی و ریشه تروریسم و ریشه این صهیونیستها و استکبار جهانی کنده شود. و من تقاضا دارم در این چند روز خیلی مواظب باشید. معلوم است که ثوابش هم خیلی بالاست که شما با دعا و توسل بتوانید قضیه داعشیها را ریشه کن کنید و این با توسل و شفاعت میشود. نگویید که دعای من چه کاری میتواند بکند و نگویید دعاها مستجاب نمیشود، به راستی اگر جداً توسل در کار آمد، مثل همین قضیهای است که گفتم.
یکی از آقایانی که من خیلی به او ارادت دارم و شاید در جلسه باشد، در اربعین امسال میخواست به کربلا رود، اما یک غُده در پایش بود و اصلاً نمیتوانست راه برود. دکترها گفته بودند باید این غده را درآوری. اما این آقا دیده بود که زیارت اربعین جلو آمده و نمیشود که نرود. پیش من آمد و گفت این غده به پایم هست و چه کنم و نمیشود به کربلا روم و اگر بروم نمیتوانم راه بروم. من گفتم به کربلا برو و پایت را به در و دیوار حرم امام حسین بمال و آنگاه خوب میشوی. ایشان همین کار را کرده بود و پیاده از نجف به کربلا آمد و هیچ اثری هم از آن غُده نیست. اینها زیاد است و کتابها دربارهاش نوشته شده و حرفهایی دربارهاش زده شده است.
خدا رحمت کند درجاتش عالیست، عالیتر، مرحوم آیت الله مرعشی مریض بودند و به من میگفتند هر وقت مرضم عود کند با تلاطمی به حسینیه میروم و در آنجا شالم را به منبر میبندم و به منبر دخیل میشوم و آنگاه خوب میشوم و به خانه میآیم. چنین عقایدی داعش را نابود میکند. چنین توسلهایی ما را سرافراز میکند و ما را با افتخار میکند.
من در زمان طلبگی دل دردی داشتم که خیلی شدید بود و تناوبی هم بود. دل شدید درد میگرفت و مرا از کار میانداخت و در شبانهروز دو سه بار اینگونه بود و خیلی ضرر به درس و بحث میزد. دهۀ محرم از قم به اصفهان آمده بودم و به روضه رفتم. همسایه ما روضۀ خوبی داشت و به روضه رفتم و در روضه حالی پیدا کردم و برای امام حسین گریه کردم و الهامی به من شد و این الهام از امام حسین است. الهام برایم پیدا شد که این اشک تو شفای دل توست. من همان وقت مقداری اشک گرفتم و سر دلم مالیدم، من از آن موقع تا حال دل درد ندیدهام. آن دل دردی که همۀ دکترها از آن عاجز شده بودند در تهران و قم و اصفهان، اما با دو سه اشک در مالیدن جای درد، خوب شد.
من از همه و مخصوصاً جوانها تقاضا دارم که انشاءالله این مصیبت بزرگی که جلو آمده و اسلام عزیز در مخاطره واقع شده، در این دو سه روز توسل به امام حسین و حضرت ابالفضل داشته باشید.
یک نفر اهل دلی در مشهد بود به نام آقای مُلاّیی. شاید کسانی که در جلسه هستند، این آقا را دیده بودند. افغانی بود اما عالی بود. میگفت وقتی در نجف طلبه بودم، تب لازم گرفتم. آنوقتها تب لازم بود که خوب نمیشد و انسان را از پا میانداخت. میگفت این تب مرا از پا انداخت. پنجشنبه و جمعه بود و رفقا میخواستند بروند نزد حضرت حرّ و آنجا زیارت کنند و بعد هم تفریح کنند. مرا به دوش گرفتند و بردند. مرا گوشه حرم حضرت حرّ گذاشتند و به دنبال بازی رفتند. ناگهان دیدم زن عربی یک بچه فلج آورد و بچه را به ضریح حضرت حرّ بست و آن ختمی که برای حضرت ابالفضل است، برای حضرت حرّ خواند و گفت «یا کاشف الکرب عن وجه الحسین اکشف کربی بحق مولاک الحسین»، ای کسی که غم و غصه را از دل امام حسین بردی با اسلام و با شهادتت، غم و غصه را از دل من ببر.
مرحوم آقای مُلائی گفت ناگهان دیدم بچه بلند شد و در دل مادر آمد. مادر تعجب نکرد زیرا حضرت حرّ است و مربوط به امام حسین است و بچه خوب میشود. بچه را برداشت و سری برای حضرت حرّ تکان داد و تشکری از حضرت حرّ کرد و رفت. بر من نیز الهام شد که چنین کاری کنم. نمیتوانستم بلند شوم لذا غلطان غلطان از پیش دیوار تا ضریح حضرت حرّ آمدم. یک شبکه را گرفتم و گفتم یا کاشف الکرب عن وجه الحسین اکشف کربی بحق مولاک الحسین. ای کسی که غم و غصه را از دل امام حسین بردی با شهادتت و با توبه که توبه دل امام حسین را راضی میکند. جوانها! دل امام حسین با توبه راضی میشود.
بار اول و دوم و سوم گفتم و ناگهان دیدم بدنم داغ شد و میتوانم بلند شوم و راه روم. از حرم حرّ بیرون دویدم و دیدم طلبهها تفریح میکنند و من داد زدم که مرا شفا دادند. طلبهها دیدند حضرت حرّ مرا خوب کرده است.
در این دو سه روز خیلی کار میتوانید بکنید. ایام عید است و اینها میخواهند عید ما را عزا کنند و کربلا را بگیرند. مثل همین صعودیها که چند سال قبل که اول حکومتشان بود به کربلا آمدند و کربلا را تخریب کردند و ضریح مطهر را تخریب کردند و گنبد را نیز خراب کردند و کربلا را نابود کردند و فرار کردند. حال توسل و دعا و رابطه با امام حسین باید اینها را نابود کند. به راستی با امام حسین آشتی کنیم.
آقا امام حسین خیلی خدمت به اسلام عزیز کردند. خود امام حسین وقتی میخواستند حرکت کنند، فرمودند اگر قیام نکنم: «وَ عَلَى الْإِسْلَامِ السَّلَامُ»اسلام نابود میشود. آنوقت همینطور بود. معاویه چهل سال کار کرد برای اینکه اسلام را نابود کند که راوی میگوید رفتم در خلوت پیش معاویه و دیدم غم و غصه دارد و گفتم معاویه تو که هرکاری خواستی کردی پس این غم و غصهها چیست! اتفاقاً موقع اذان بود و مؤذن گفت اشهد ان لا اله الاّ الله. معاویه گفت تا این اسم بلند است، ناراحتم و وقتی بتوانم این اسم را نابود کنم، شاد میشوم. تصمیم این بود و این قیام امام حسین«سلاماللهعلیه» این تصمیم را نابود کرد. لذا امام حسین«سلاماللهعلیه» خیلی کار کردند. اسارت نیز خیلی کار کرد. البته اسارت برای اهلبیت خیلی مشکل بود و این اسارت برای بزرگان بالاتر از شهادت بود و خیلی مشکل بود، البته نتیجهاش دوش به دوش شهادت است و اگر بیشتر نباشد، کمتر نیست. اما علی کل حال اسارت خیلی بالا بود.
اسرا را با زینب مظلومه وارد جلسه ابن زیاد کردند و چادر را از سر حضرت زینب برده بودند و ایشان بیچادر بودند. در آنجا دارد که با آستین مبارک صورت را پوشاندند. مصیبت خوان در مقابل مرحوم آیت الله میرزای شیرازی، کسی که تحریم تنباکو کرد، این روضه را میخواند. ناگهان این مرد بزرگ بنا کرد بلند بلند گریه کند. آن منبری میخواست از این جمله رد شود و به جمله دوم رود و مرحوم میرزا گفتند هنوز حق این جمله ادا نشده است و تو میخواهی سراغ جمله دوم روی. اسارت خیلی مشکل بود اما بالاخره آن شهادت و آن اسارت تشیع را زنده کرد. در همان سالهای اول بنی امیه را نابود کرد. معاویه چهل سال برای نابودی اسلام زحمت کشید اما بعد از شهادت امام حسین«سلاماللهعلیه» تضعیف عجیبی ایجاد شد و بعد از دو سه سال بنی امیه به طور کلی نابود شد یعنی آن چهل سال معاویه نابود شد، با شهادت امام حسین«سلاماللهعلیه» و اسارت عیال.
لذا خیلی کار کردند و اگر شهادت و اسارت نبود، الان نه تنها تشیّع، بلکه اسلام نبود و به قول امام حسین: «وَ عَلَى الْإِسْلَامِ السَّلَامُ». لذا خیلی کار شد. بعد هم این گریه و عزاداریها خیلی عالیست و این هم ادامه همان شهادت و اسارت است و خیلی روی آن سفارش شده است و خیلی ثواب بار بر آن شده است. و ثوابی بالاتر از این عزاداریها نداریم. خیلی باید مواظب باشیم عزاداریهای ما به فتاوای مراجع تقلید بخورد. برای اینکه شیطان بلکه شیطان انسی همین صهیونیستها و امریکائیها و دنیای استکباری، همین عزاداریهای ما را بعضی اوقات مشوش میکنند و کاری میکنند که بتوانند دست بگیرند و بگویند ببینید شیعیان چه کار میکنند، یعنی عزاداریهای را خدشه دار میکنند. باید مواظب این باشید و الاّ عزاداریها خیلی ثواب دارد. ثواب یک جلسه عزاداری از هر حج و عمرهای بالاتر است. در یک جلسه انسان بنشیند و برای امام حسین«سلاماللهعلیه» گریه کند و برای امام حسین«سلاماللهعلیه» عزاداری کند، از هر حج و عمرهای بالاتر است و از کربلا و از هرچه تصوّر کنید، بالاتر است. مواظب باشید این عزاداریها آلوده نشود و مورد لطف امام حسین«سلاماللهعلیه» باشد. این عزاداریها ادامه اسارت و شهادت است. شهادت چقدر منزلت دارد؟ اسارت چقدر کار کرده؟ این عزاداریها همین مقدار کار کرده و توانسته تشیع را تا اینجا بیاورد و ما عقیده داریم و بزرگان عقیده دارند بالاخره همین شهادتها به دست شیعه و به رهبری امام زمان پرچم اسلام را روی کره زمین افراشته خواهد کرد و عدالت اسلامی و اسلام عزیز سرتاسر جهان با حکومت اهلبیت«سلاماللهعلیهم» و آن هم میلیونها سال برجا میشود. انشاءالله ما باشیم و ببینیم. لذا این عزاداریها و چیزهایی که در این عزاداریها هست یعنی توسل به امام حسین«سلاماللهعلیه» و توسل به زینب مظلومه و توسل به حضرت ابالفضل، خوب میتواند کار کند. اصلاً شیعه اگر توسّل نداشته باشد، شیعه نیست. شیعه زنده به این شفاعتها در قیامت و به این توسلها در دنیاست. رنگ توسل که قرآن روی آن پافشاری دارد: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسیلَةَ»
راجع به شفاعت نیز همین است. ما شیعیان به بهشت میرویم به خاطر شفاعت اهلبیت«سلاماللهعلیهم» است و بدانید این توسّلها و شفاعتها خیلی کار میکند. باید خیلی به آن اهمیت دهیم.
مرحوم آیت الله دستغیب«رضواناللهتعالیعلیه» در یکی از کتابهایشان یک جمله مینویسند. میفرمایند در شیراز «وبا» آمده بود و فوج فوج میمردند. یک آقایی زن و دو سه فرزندش وبا گرفته بودند و دم مرگ بودند. همسایه روضه داشت و این آقا اول اذان صبح نماز خواند و به روضه رفت و توسل پیدا کرد به امام حسین برای نجات زن و بچههایش. مرحوم آقای دستغیب میگویند وقتی به خانه آمد، دید زن و بچه سر سفره نشستهاند و صبحانه میخورند. یکی از دخترها حال کشف و مکاشفه را دیده بود و به پدرش گفته بود حضرت زهرا آمدند و سیاهپوش بودند و پنج تن آل عبا بودند و سیاهپوش بودند. حضرت زهرا به امام حسین گفتند روی سر اینها دست بکش تا خوب شوند. امام حسین هم روی سر همه دست کشید و خوب شدند و اما روی سر خانم دست نکشید. حضرت زهرا فرمودند روی سر خانم هم دست بکش و امام حسین فرمودند این خانم نماز نمیخواند و من دست روی سرش نمیکشم. حضرت زهرا یک جمله گفتند و امام حسین را مجبور کردند که دست روی سر او هم بکشد. فرمودند ای حسینم! شوهرش الان توسل به تو پیدا کرده است و در جلسه روضه و عزاست. امام حسین هم دست روی سر مادرم کشید و خوب شد.
اینگونه توسلها میخواهیم. انشاءالله ریشه داعشی و صعودی و ریشه تروریسم و ریشه این صهیونیستها و استکبار جهانی کنده شود. و من تقاضا دارم در این چند روز خیلی مواظب باشید. معلوم است که ثوابش هم خیلی بالاست که شما با دعا و توسل بتوانید قضیه داعشیها را ریشه کن کنید و این با توسل و شفاعت میشود. نگویید که دعای من چه کاری میتواند بکند و نگویید دعاها مستجاب نمیشود، به راستی اگر جداً توسل در کار آمد، مثل همین قضیهای است که گفتم.
یکی از آقایانی که من خیلی به او ارادت دارم و شاید در جلسه باشد، در اربعین امسال میخواست به کربلا رود، اما یک غُده در پایش بود و اصلاً نمیتوانست راه برود. دکترها گفته بودند باید این غده را درآوری. اما این آقا دیده بود که زیارت اربعین جلو آمده و نمیشود که نرود. پیش من آمد و گفت این غده به پایم هست و چه کنم و نمیشود به کربلا روم و اگر بروم نمیتوانم راه بروم. من گفتم به کربلا برو و پایت را به در و دیوار حرم امام حسین بمال و آنگاه خوب میشوی. ایشان همین کار را کرده بود و پیاده از نجف به کربلا آمد و هیچ اثری هم از آن غُده نیست. اینها زیاد است و کتابها دربارهاش نوشته شده و حرفهایی دربارهاش زده شده است.
خدا رحمت کند درجاتش عالیست، عالیتر، مرحوم آیت الله مرعشی مریض بودند و به من میگفتند هر وقت مرضم عود کند با تلاطمی به حسینیه میروم و در آنجا شالم را به منبر میبندم و به منبر دخیل میشوم و آنگاه خوب میشوم و به خانه میآیم. چنین عقایدی داعش را نابود میکند. چنین توسلهایی ما را سرافراز میکند و ما را با افتخار میکند.
من در زمان طلبگی دل دردی داشتم که خیلی شدید بود و تناوبی هم بود. دل شدید درد میگرفت و مرا از کار میانداخت و در شبانهروز دو سه بار اینگونه بود و خیلی ضرر به درس و بحث میزد. دهۀ محرم از قم به اصفهان آمده بودم و به روضه رفتم. همسایه ما روضۀ خوبی داشت و به روضه رفتم و در روضه حالی پیدا کردم و برای امام حسین گریه کردم و الهامی به من شد و این الهام از امام حسین است. الهام برایم پیدا شد که این اشک تو شفای دل توست. من همان وقت مقداری اشک گرفتم و سر دلم مالیدم، من از آن موقع تا حال دل درد ندیدهام. آن دل دردی که همۀ دکترها از آن عاجز شده بودند در تهران و قم و اصفهان، اما با دو سه اشک در مالیدن جای درد، خوب شد.
من از همه و مخصوصاً جوانها تقاضا دارم که انشاءالله این مصیبت بزرگی که جلو آمده و اسلام عزیز در مخاطره واقع شده، در این دو سه روز توسل به امام حسین و حضرت ابالفضل داشته باشید.
یک نفر اهل دلی در مشهد بود به نام آقای مُلاّیی. شاید کسانی که در جلسه هستند، این آقا را دیده بودند. افغانی بود اما عالی بود. میگفت وقتی در نجف طلبه بودم، تب لازم گرفتم. آنوقتها تب لازم بود که خوب نمیشد و انسان را از پا میانداخت. میگفت این تب مرا از پا انداخت. پنجشنبه و جمعه بود و رفقا میخواستند بروند نزد حضرت حرّ و آنجا زیارت کنند و بعد هم تفریح کنند. مرا به دوش گرفتند و بردند. مرا گوشه حرم حضرت حرّ گذاشتند و به دنبال بازی رفتند. ناگهان دیدم زن عربی یک بچه فلج آورد و بچه را به ضریح حضرت حرّ بست و آن ختمی که برای حضرت ابالفضل است، برای حضرت حرّ خواند و گفت «یا کاشف الکرب عن وجه الحسین اکشف کربی بحق مولاک الحسین»، ای کسی که غم و غصه را از دل امام حسین بردی با اسلام و با شهادتت، غم و غصه را از دل من ببر.
مرحوم آقای مُلائی گفت ناگهان دیدم بچه بلند شد و در دل مادر آمد. مادر تعجب نکرد زیرا حضرت حرّ است و مربوط به امام حسین است و بچه خوب میشود. بچه را برداشت و سری برای حضرت حرّ تکان داد و تشکری از حضرت حرّ کرد و رفت. بر من نیز الهام شد که چنین کاری کنم. نمیتوانستم بلند شوم لذا غلطان غلطان از پیش دیوار تا ضریح حضرت حرّ آمدم. یک شبکه را گرفتم و گفتم یا کاشف الکرب عن وجه الحسین اکشف کربی بحق مولاک الحسین. ای کسی که غم و غصه را از دل امام حسین بردی با شهادتت و با توبه که توبه دل امام حسین را راضی میکند. جوانها! دل امام حسین با توبه راضی میشود.
بار اول و دوم و سوم گفتم و ناگهان دیدم بدنم داغ شد و میتوانم بلند شوم و راه روم. از حرم حرّ بیرون دویدم و دیدم طلبهها تفریح میکنند و من داد زدم که مرا شفا دادند. طلبهها دیدند حضرت حرّ مرا خوب کرده است.
در این دو سه روز خیلی کار میتوانید بکنید. ایام عید است و اینها میخواهند عید ما را عزا کنند و کربلا را بگیرند. مثل همین صعودیها که چند سال قبل که اول حکومتشان بود به کربلا آمدند و کربلا را تخریب کردند و ضریح مطهر را تخریب کردند و گنبد را نیز خراب کردند و کربلا را نابود کردند و فرار کردند. حال توسل و دعا و رابطه با امام حسین باید اینها را نابود کند. به راستی با امام حسین آشتی کنیم.
تاکنون نظری ثبت نشده است