سخنرانی کوتاه از حجت الاسلام و المسلمین پناهیان با موضوع "خداوند می بخشد"
ما حالات درونی خودمان را باید مراقبت بکنیم. حالات ما منفی نباید باشد. نسبت به آینده وقتی حالمان بد باشد، یکیاش این است که مأیوس میشویم. خیلی وقتها گناه در اثر همین مأیوس بودن رخ میدهد. خیلی وقتها گناه در اثر همین روحیه بدی داشتن رخ میدهد. من بارها شده پیش آمده جلساتی بوده دربارۀ دعای کمیل، یا خودمان با رفقا دعای کمیل خواندیم، همان اول دعای کمیل «اللهم اغفر لی کل ذنب اذنبته و کل خطیئة اخطأتها»، بعد از اینکه چند گونه استغفار میشود، در یک جمعبندی صفحۀ دوم دعاست: «خدایا همۀ گناهان ما را ببخش.»
من به رفقا میگویم که رفقا هر کی میخواست خدا گناهش را ببخشد، بخشید! بلند شود برود! بقیۀ دعا مال این نیست که اصرار کنی: «خدایا ببخش. بخشیدی یا نه؟ بگذار یکبار دیگر بگویم. شاید نبخشیده باشی. من از کجا بدانم تو بخشیدی؟ آخر ساده نیست که تو من را ببخشی!» بقیۀ دعا مال این نیست که تو به پروردگار سوءظن داری. خود امیرالمؤمنین علی(ع) هم در آغاز دعای کمیل این مطلب را دارد. صدا میزند که خدایا، حالا این طلب مغفرت. تلقّی این است در دعا که خدایا حالا که من را بخشیدی، «أتَقَرَّبُ إلیکَ بذِکرِک»؛ یعنی میخواهم به تو نزدیک بشوم بیشتر با تو حرف بزنم. اجازه میدهی؟ حالا که من را بخشیدی، من دیگر در آن باره بحثی ندارم. میخواهم با تو مناجات کنم، میخواهم باهات درد دل کنم. خدا بخشید که آدم بلند نمیشود برود که! خدا بخشیده، تازه دلت نرم شده، ارتباطت قشنگ شده، میخواهد حرف بزند.
بعد از اینکه صدا میزند: «خدایا من را ببخش» در صفحۀ دوم، یک مقدمۀ کوتاهی هم دارد از ذکر و ثنای پروردگار عالم؛ انگار خدا ایشان را بخشیده است. میرود جلو و خیلی زیبا با خدا مناجات میکند. استغفار تمام شد ها! خیلی وقتها گناه در اثر همین مأیوس بودن رخ میدهد.
یک دعایی در حرم اباعبدالله الحسین (ع) هست که دعای جالبی است. زائر صدا میزند: «خدایا! من اگر در حرم امام حسین زیاد میمانم، برای این نیست که به تو سوءظن دارم و میگویم: «یعنی آیا خدا بخشید یا نه؟؟! یک کمی دیگر بمانم اصرار کنم.» و اگر میروم برای این نیست که از حرم خسته شدم. من دلم هنوز اینجاست. اگر میروم از سر تکلیف است، اگر ماندم هم از سر علاقه است. اگر بخواهی از سر یأس در حرم امام حسین بمانی بد است. فکر نکن حالا ده عدد دیگر دعا و زیارت کردی خیلی کار خوبی کردی. برای چه این کار را میکنی؟ چرا ده مرتبۀ دیگر میگویی؟ میگوید: «آخر نمیدانم. مشکوک هستم، مأیوس هستم، نمیدانم که دعایم را جواب دادند یا نه.» این حالت بدی است.
ما حالات درونی خودمان را باید مراقبت بکنیم. حالات ما منفی نباید باشد. نسبت به آینده وقتی حالمان بد باشد، یکیاش این است که مأیوس میشویم. خیلی وقتها گناه در اثر همین مأیوس بودن رخ میدهد. خیلی وقتها گناه در اثر همین روحیه بدی داشتن رخ میدهد. من بارها شده پیش آمده جلساتی بوده دربارۀ دعای کمیل، یا خودمان با رفقا دعای کمیل خواندیم، همان اول دعای کمیل «اللهم اغفر لی کل ذنب اذنبته و کل خطیئة اخطأتها»، بعد از اینکه چند گونه استغفار میشود، در یک جمعبندی صفحۀ دوم دعاست: «خدایا همۀ گناهان ما را ببخش.»
من به رفقا میگویم که رفقا هر کی میخواست خدا گناهش را ببخشد، بخشید! بلند شود برود! بقیۀ دعا مال این نیست که اصرار کنی: «خدایا ببخش. بخشیدی یا نه؟ بگذار یکبار دیگر بگویم. شاید نبخشیده باشی. من از کجا بدانم تو بخشیدی؟ آخر ساده نیست که تو من را ببخشی!» بقیۀ دعا مال این نیست که تو به پروردگار سوءظن داری. خود امیرالمؤمنین علی(ع) هم در آغاز دعای کمیل این مطلب را دارد. صدا میزند که خدایا، حالا این طلب مغفرت. تلقّی این است در دعا که خدایا حالا که من را بخشیدی، «أتَقَرَّبُ إلیکَ بذِکرِک»؛ یعنی میخواهم به تو نزدیک بشوم بیشتر با تو حرف بزنم. اجازه میدهی؟ حالا که من را بخشیدی، من دیگر در آن باره بحثی ندارم. میخواهم با تو مناجات کنم، میخواهم باهات درد دل کنم. خدا بخشید که آدم بلند نمیشود برود که! خدا بخشیده، تازه دلت نرم شده، ارتباطت قشنگ شده، میخواهد حرف بزند.
بعد از اینکه صدا میزند: «خدایا من را ببخش» در صفحۀ دوم، یک مقدمۀ کوتاهی هم دارد از ذکر و ثنای پروردگار عالم؛ انگار خدا ایشان را بخشیده است. میرود جلو و خیلی زیبا با خدا مناجات میکند. استغفار تمام شد ها! خیلی وقتها گناه در اثر همین مأیوس بودن رخ میدهد.
یک دعایی در حرم اباعبدالله الحسین (ع) هست که دعای جالبی است. زائر صدا میزند: «خدایا! من اگر در حرم امام حسین زیاد میمانم، برای این نیست که به تو سوءظن دارم و میگویم: «یعنی آیا خدا بخشید یا نه؟؟! یک کمی دیگر بمانم اصرار کنم.» و اگر میروم برای این نیست که از حرم خسته شدم. من دلم هنوز اینجاست. اگر میروم از سر تکلیف است، اگر ماندم هم از سر علاقه است. اگر بخواهی از سر یأس در حرم امام حسین بمانی بد است. فکر نکن حالا ده عدد دیگر دعا و زیارت کردی خیلی کار خوبی کردی. برای چه این کار را میکنی؟ چرا ده مرتبۀ دیگر میگویی؟ میگوید: «آخر نمیدانم. مشکوک هستم، مأیوس هستم، نمیدانم که دعایم را جواب دادند یا نه.» این حالت بدی است.
تاکنون نظری ثبت نشده است